eitaa logo
ننه ابراهیم🦥
29.5هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
190 ویدیو
4 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بهش میگم ببین، مشهد رفتن واسه یه زوج مذهبی فانتزی نیست! حتی تشکر کردن از امام رضا هم بابت اینکه بهت همسر خوبی داده، فانتزی نیست! اما مشکل اینجاست که تو کلی ازین رویاها از اولین سفر مشهد تو ذهنت میسازی؛ اما میری مشهد و دقیقا همونجا دعواتون میشه🙄 و تو فکر میکنی که چی فکر میکردم و چی شد و حس میکنی چقققققد بدبختی😅
حالا ممکنه اصلا هم دعواتون نشه و بهتونم خیلی خوش بگذره💙 اما این دعواهای کوچولو کوچولوی اولِ زندگی خیلی عادیه خب😄 حتی مورد داشتیم سر این فانتزی که چرا با من واینمیستی جلو گنبد، زیارت دونفره بخونیم، دعواشون شده! پسرم میگفته هوا سرده؛ من اینجا حالِ زیارتم نمیاد🙄 دختره هم نشسته مثل ابر بهار گریه کرده که این به من و آرزوهام بی توجهه🦥
سلام درمورد مشهدو فانتزیش ننه دقیقا همبنه ماازدواج دانشجویی رفتیم دیگه نگم برات چقدرنقشه داشتم و اینا تارسیدیم اقا خوابیدگفت خسته راهم😄تازه ما سنمون جمعش باهم۶۴ سال میشدا،بعدگفتن بیاین رستوران حضرتی همسرمن گفت غذاش خوب نیس نیومد گفتم عالم و ادم ارزوشونه ها ولی همسربنده اینطور پودرم کرد
الان باز یه تعداد مجردِ فانتزی باز میان میگن: وای؛ اینا رو میگید ما ناامید میشیم و از ازدواج بدمون میاد و🙄 از چیزای مثبت بگید و اینا... واقعیت اینه که اوایل ننه ی ساده ای بودم و گول میخوردم🦥 اما دیدم شماها روحتون ازدواجی تر ازین حرفاست که با این چیزا ناامید شه😏
سلام ننه جان پیرامون بحث فانتزیا باید بگم که من همیشه دوست داشتم بیرون که میریم شوهرم کیفم رو دستش بگیره یا اگه وسیله ای دستمه ازم بگیره و بگه بده من خسته نشی امااااا بعد ازدواج وقتی ازش خواستم گفت شوهر کردی، حمال که نگرفتی 😂😂😂 جوابش خیلی قاطع و کوبنده بود حقیقتا😂.
خاطره این مدلی💔 مشهد من زیاد دارم😅 اصلا پیر این مسیر خودمم😎 آس‌ترینش دم سال تحویل تو صحن امام رضا موقع دعای یا مقلب القلوب قهر و دعوامون شد😂 بابا مردها زیارتشون مثل ما نیست که! یه بار رفتیم‌ جمکران، اومدیم بیرون بهم گفت دقیقا چی کار میکردی اونجا این همه مدت؟!! الان آیت الله مکارم اومد نماز جماعتشو خوند، نماز امام زمانشو خوند زیارت کرد رفت! تووو اونجا چیییییکار میکنی این همه وقت!!! من: 😅
ننه زندگی اصلا به این فانتزی‌ها و مسخره بازی‌ها نیست(ببخشید اگه بی‌ادب شدم چون خیلی ناراحتم) همسر من خیلی آدم احساسیه. شبا برام شعر می‌خونه. توی مسافرت‌ها یه جنتل‌من واقعیه. تاحالا نشده بگم بریم جایی بگه من حوصله ندارم (6 ساله ازدواج کردیم). حرم‌هامون پر از زیارت‌های دو نفره‌س. پر از کنارهم نشتن تو صحن‌هاست. توی خونه نمی‌ذاره دست به سیاه و سفید بزنم. هرکی مارو می‌بینه فکر می‌کنه یه خوشبخت به تمام معنام. ولی کسی از دل مت خبر نداره. کسی نمی‌دونه شوهر من جربزه و عرضه کار کردن نداره. نمی‌دونه من خرج خونه رو میدم. دلم خونه. بگو دست بردارین از این همه احساسات.😞