🌀 لحظه ای با شهداء 🔹شهید عباسعلی کریم آبادی اینقدر نورانی بود که وقتی وارد اتاق می شد من چراغ را خاموش می کردم دوستان همرزم اعتراض می کردند که چراغ را روشن کن !!! من می گفتم تا وقتی منور هست چراغ لازم نیست . 🔸خداوند بدلیل معصومیت ایشان نوری در چهره او قرار داده بود که بهش می گفتیم " منور " ! 🔹وقتی ایشان به درجه رفیع شهادت نایل آمد دوستان برای اعلام خبر شهادت به خانواده ایشان مراجعه کردند پدرشان گفته بود: 🔸قبل از اینکه چگونگی شهادت او را بیان کنید، چند سوال می پرسم: 😢۱. عباس آیا سر به تن دارد ؟ گفتیم نه 😭۲. آیا دو دست دارد ؟ گفتیم نه 🔹پدرشان با یک اطمینان خاطر گفت : خیالم راحت شد 🔸پرسیدیم چطور؟؟!! 🌹گفت : دلیل انتخاب نام عباسعلی این بود قبل از اینکه او بدنیا بیاید، خواب آقا ابوالفضل العباس (علیه السلام) را دیدم و به همین دلیل نام او را عباسعلی گذاشتم و من اطمینان داشتم که او نیز همانند آقا ابوالفضل العباس (علیه السلام) به شهادت می رسد. ✍راوی جانبازتخریبچی اویس زکی خانی "#شهید_عباسعلی_کریم_آبادی" 💐 #شهداء را میهمان کنیم ولو با یک صلوات ما را دنبال کنید در 👈👇: 🆔https://eitaa.com/joinchat/1948975268C5a01eb164a

⭕️ فقط یک دقیقه وقت بگذار... 😔این همه پیام های بقیه رو تو فضای مجازی میخونیم، یک دقیقه وقت بگذاریم و پیام مهم یک #پدر_مهربان رو اینجا بخونیم. ❌ از دست نده ضرر میکنی ها! 👇👇👇 https://eitaa.com/nardeban_sooud/137 #نردبان_صعود

❤️باز هوای حرمت، حرمت آرزوست... 🤝 #عهدِ_جمعی ما در شب های جمعه سلام به امام بی کفن از راه دور سه مرتبه به فرموده امام صادق علیه السلام : 🌸 صلی الله علیک یا ابا عبد الله 🌸 #شب_جمعه #شب_زیارتی https://eitaa.com/joinchat/1948975268C5a01eb164a

🌷 السَّلاَمُ عَلَيْكَ حِينَ تَقْرَأُ وَ تُبَيِّنُ‏ 🌱 سلام ما بر تو هنگامى كه قرائت و تفسير كنى 🌷السَّلاَمُ عَلَيْكَ حِينَ تُصَلِّي وَ تَقْنُتُ 🌱سلام ما بر تو حينى كه به نماز و قنوت پردازى 🌷 السَّلاَمُ عَلَيْكَ حِينَ تَرْكَعُ وَ تَسْجُدُ 🌱 سلام ما بر تو هنگامى كه ركوع و سجود بجاى آرى 🌷السَّلاَمُ عَلَيْكَ حِينَ تُهَلِّلُ وَ تُكَبِّرُ 🌱 سلام ما بر تو وقتى كه حق را تهليل و تكبير گويى ✋روزتون منوّر به نور #امام_زمان ارواحنا فداه #جمعه_های_دلتنگی #زیارت_آل_یاسین ما را دنبال کنید در 👈👇: 🆔https://eitaa.com/joinchat/1948975268C5a01eb164a

✍️#حکایت 👈درگذشت فرزند و اکرام مهمان😳😳 🔸آیت الله فهری نقل می کنند : ( میرزا جواد آقا ملکی تبریزی پسری داشته که شمع فروزان شبستان خانواده بوده است .)❤️ 🔹در روز عید غدیر که ایشان در منزل جلوس کرده و قشرهای مختلف به زیارتشان می آمده اند، خادمه منزل به کنار حوض خانه می آید و ناگاه چشمش بر پیکر بی جان پسر که بر روی آب بوده می افتد. 😱😱 🔸بی اختیار فریاد می زند، اهل خانه که از اندرون به صدای خادمه بیرون می آیند و با منظره دلخراشی این چنین مواجه می شوند، بی اختیار همه فریاد می کشند.😭 🔹مرحوم ملکی متوجه می شود که صدای شیون، خانه را پر کرد، از اطاق خود بیرون می آید. می بیند که جنازه پسرش در کنار حوض گذاشته شده است. رو به زنها کرده و خطاب می کند: 👈👈ساکت! 🔸همگی سکوت می کنند و همین سکوت ادامه می یابد تا آنکه مرحوم ملکی از همه میهمانان پذیرایی می کند و طبق معمول سنواتی ، عده ای از آنان ناهار را در منزل ایشان صرف می کنند و پس از پایان غذا که عازم رفتن می شوند، مرحوم ملکی به چند نفر از خواص می فرماید که شما اندکی تأمل کنید که با شما مرا کاری است .😔 چون بقیه مهمانان بیرون می روند، واقعه را برای آنان بازگو می کند و از آنان برای مراسم تجهیز فرزند از دست رفته کمک می گیرد.😭😭 👈👈این داستان گذشته از آنکه حاکی از اعلا درجه مقام رضا و تسلیم آن بزرگوار است، نشانگر قدرت روحی و نیروی تصرف در نفوس دیگران نیز هست . 📚 کتاب طبیب دلها ما را دنبال کنید در 👈👇: 🆔https://eitaa.com/joinchat/1948975268C5a01eb164a

🥇#یک_درصد_طلایی ⏰ زمان این #مستند فقط ۱۷ دقیقه و ۲۰ ثانیه است. اما اثرات آن می‌تواند تا چند نسل شما باقی بماند. 👌👌حتماً حتماً حتماً ملاحظه بفرمائید... ❤️ پدرمهربانم... ✔️ اگر خوشتون اومد برای فرج #امام_زمان زیاد دعا کنید ما را دنبال کنید در 👈👇: 🆔https://eitaa.com/joinchat/1948975268C5a01eb164a

🧮 مسابقه مسابقه مسابقه 🔖 #ماه_شعبان، مسابقه بزرگی است بین نیروهای شیطان و نیرو‌های الهی... 🎙حضرت حجت الاسلام #استاد_عابدینی 🔰 مراقبه مان در این‌ ماه این باشد که هر عمل خیری( توبه، استغفار، صلوات، ..) انجام میدهیم، با نگاه محبت به #رسول_اکرم صلی الله علیه و آله انجام بدهیم. (یعنی بگوییم یا رسول الله چون شما این عمل را دوست دارید به عشق شما آن را انجام میدهم) 💐 روزهای پایانی این ماه را بیشتر غنیمت بشماریم... ما را دنبال کنید در 👈👇: 🆔https://eitaa.com/joinchat/1948975268C5a01eb164a

✍#حکایت 🔹آورده‌اند که شخصی به مهمانی دوست #خسیس رفت. به محض این که مهمان وارد شد. 🔸میزبان پسرش را صدا زد و گفت: پسرم امروز مهمان عزیزی داریم، برو و نیم کیلو از بهترین گوشتی که در بازار است برای او بخر. 🔹پسر رفت و بعد از ساعتی دست خالی بازگشت. پدر از او پرسید: پس گوشت چه شد؟! 🔸پسر گفت: به نزد قصاب رفتم وبه او گفتم از بهترین گوشتی که در مغازه داری به ما بده، قصاب گفت: گوشتی به تو خواهم داد که مانند کره باشد. 🔹با خودم گفتم اگر این طور است پس چرا به جای گوشت کره نخرم، پس به نزد بقال رفتم و به او گفتم: از بهترین کره ای که داری به ما بده. 🔸او گفت: کره ای به تو خواهم داد که مثل شیره ی انگور باشد، با خود گفتم اگر این طور است چرا به جای کره شیره ی انگور نخرم پس به قصد خرید آن وارد دکان شدم، و گفتم از بهترین شیره ی انگورت به ما بده. 🔹او گفت: شیره ای به تو خواهم داد که چون آب صاف و زلال باشد، با خود گفتم اگر این طور است چرا به خانه نروم، زیرا که ما در خانه به قدر کفایت آب داریم. این گونه بود که دست خالی برگشتم. 😘پدر گفت: چه پسر زرنگ و باهوشی هستی؛ اما یک چیز را از دست دادی، آنقدر از این مغازه به آن مغازه رفتی که کفشت مستهلک شد. 😄پسر گفت: نه پدر، کفش های مهمان را پوشیده بودم!! #اخلاقی ما را دنبال کنید در 👈👇: 🆔https://eitaa.com/joinchat/1948975268C5a01eb164a