eitaa logo
اشعار کربلایی سیدرضانریمانی
8.6هزار دنبال‌کننده
25 عکس
1 ویدیو
19 فایل
☑️ اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی 🔹کانال سروش: sapp.ir/matn_narimani 🔸کانال تلگرام: t.me/narimani_matn
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️ ۱۴۴۰ 🔹۲۴ شهریور ۱۳۹۷ 👇👇 @narimani_matn
📋 / بخش اول با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ وقتی میان روضه‌ها با گریه خلوت میکنم آقا شبیه تو کمی احساس غربت میکنم وقت خطا ، الّا شما ، بوده حواسم بر همه از اینکه هستی شاهدم همواره غفلت میکنم وقتی برای تو نشد ، سودی ندارد ندبه‌ها با اسم تو از عشق تو من کسب شهرت میکنم تنهاترین مرد زمان در جمعه‌های بی‌کسی حاضر شما هستی و من هر هفته غیبت میکنم از معصیت تنها شدم، آلوده‌ی دنیا شدم دارم برای لذت یک‌روزه همت میکنم @seyedrezanarimani حبّ علی و آل او خَیرُالنّعم باشد ولی من با گناه و معصیت کفران نعمت می‌کنم حالا نشسته غصه‌ی عالم به روی سینه‌ام از دست نفس سرکشم اینجا شکایت میکنم یاد شهیدان حرم خیلی خجالت میکشم از این همه جاماندگی احساس ذلت میکنم با این همه در دو جهان با آبرو کردی مرا بر نوکران مادر سادات خدمت میکنم دلتنگ صحن حیدرم، بی‌تاب شهر کربلا دورم ولی با چشم دل دارم زیارت می‌کنم *شاعر : ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn
📋 (ع) / *بخش اول صوت* با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ شب عاشورا، قاسم عرضه داشت: عموجان! شهادت قسمت منم میشه؟! گفت: پسرم شهادت در ذهن تو چه‌جوریه؟! سریع جواب داد: " اَحلَیٰ مِنَ الْعَسَل " شیرین‌تر از عسله؛ خیلی مشتاق شهادتم. (امشب مال اوناییه که مشتاق شهادتن.) فلذا روز عاشورا که شد اومد پیش‌ عمو: عموجان، بهم اجازه میدی برم میدان؟ گفت: عزیزِ برادرم، اگه میشه برگرد خیمه‌ها، تو سنّت کمه... انقدر ناراحت شد که عمو اجازه نداده. برگشت خیمه پیش مادرش: مادرجان عمو بهم اجازه نمیده. مادرش یه لبخندی زد: نگران نباش قاسمَم. _چرا مادر؟! یهو رفت از گوشه‌ی خیمه یه بقچه‌ای رو آورد، درِ بقچه رو باز کرد، یه نامه از تو بقچه در آورد: قاسمم بگیر ببَر پیش عمو. _این چیه؟ _این نامه‌ی پدرته؛ مخصوص برا تو نوشته... نامه رو گرفت، خوشحال اومد پیش اباعبدالله: عموجان! اذن بابامو آوردم. اباعبدالله تا نامه رو دید، اول گذاشت رو چشمش، یه کمی نامه رو بو کرد؛ حسن جان خیلی جات خالیه، کجایی ببینی منو غریب تو این صحرا گیر آوردن؛ حسن جان کجایی بیای ببینی ما رو با این زن و بچه‌ها دوره کردن.... تا نامه رو خوند صدا زد قاسمم باشه، اذن باباته، امامِ منه، حرفی نمی‌تونم رو حرف حسن بزنم، برو.... @narimani_matn انقدر گشتن تو خیمه‌ها، اما اندازه قد و قواره‌ی قاسم زره پیدا نشد... زنها دوره‌ش کردن، سرمه به چشمش میکِشن. اباعبدالله عمامه‌ش رو برداشت یه تیکه رو به صورت قاسم بست چشمش نزنن. آخه بنی‌هاشمیه، زیبارُخه، بره تو دل لشکر چشمش میزنن. یه تیکه رو هم کفن کرد، انداخت گردن قاسم... راه افتاد سمت میدان، شروع کرد رجز بخونه؛ من پسر شیر جملم... (ای کاش نگفته بودی). من پسر حسنم. یهو پیرمردایی که می‌شناختن، زخم خورده بودن از جنگ جمل. گفتن: حالا یه دلی از عزا درمیاریم، داغشو به دل مادرش میذاریم، کاری باهاش میکنیم دیگه نتونن برگردوننش سمت خیمه. همین کارم کردن؛ اول دوره‌ش کردن، سنگ میزدن، نامردا سوار بر مرکب شدند، اینقدر رو این بدن تاختن.... شیخ جعفر شوشتری میگه: وقتی اباعبدالله میخواست قاسم رو بفرسته میدون پاهاش به رکاب نمی‌رسید، اما وقتی میخواست قاسم رو برگردونه سمت خیمه، پاهای قاسم رو زمین کشیده میشد... شیخ جعفر میگه دو علت داره یا حسین خمیده بود که پای قاسم رو زمین کشیده میشد، یا قد قاسم زیر نعل اسبا رشید شده بود... حسین... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn
📋 / *بخش دوم صوت* (ع) (س) مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تو که این‌گونه روی خاک ز هم واشده‌ای وای بر من که دچار غم عُظمیٰ شده‌ای دیشب از طعم خوش مرگ و عسل می‌گفتی ظهرِ امروز در این معرکه معنا شده‌ای بی‌زره رفتی و از هرطرفی سنگ زدند که چنین سرخ‌ترین لاله‌ی صحرا شده‌ای هرکسی از تن صدپاره‌ی تو سهمی برد در کریمی خودت وارث بابا شده‌ای سمّ مرکب همه جای بدنت را له کرد بی‌سبب نیست اگر درهم شن‌ها شده‌ای استخوان قفسِ سینه‌ی تو خرد شده تازه حالا نوه‌ی حضرت زهرا شده‌ای شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn
📋 / *بخش سوم صوت* (ع) مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یه روز بارونِ تیر، یه روز بارونِ سنگ یه روزی تو صلح و یه روز تو دل جنگ اون از نعش بابات، این از پیکر تو بمیرم برای دل مادر تو گمت کردم آخر توی گردوخاکا ندیدم چه طور شد که افتادی از پا خونت تو بیابون چه ردّی کشیده تنت زیر پاشون چه قدّی کشیده ریخته تو کلّ صحرا خونت لِه شد تو سینه استخونت از درد آتیش گرفته جونت @seyedrezanarimani میخواستن بگیرن تقاص جمل رو که این جوری ریختن به کامت عسل رو اینا از بابات و بابام کینه دارن تلافیشو میخوان سر ما در آرن دوتامون رو تشنه، دوتامون رو خسته تن تو لگدمال، سر من شکسته اینا سینه‌هاشون پر از بغض و کینه‌ست شروعش هم از کوچه‌های مدینه‌ست جسمت افتاده زیر پاشون ریختن رو پیکرت عموجون با این خنده‌ت منو نسوزون *شاعر : ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn
📋 با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ همه‌ی دلخوشیم این بود بعد از اکبر تو میمونی میمیرم وقتی میبینم که تو راهیِ میدونی چه‌جوری میتونم آخه با دلِ خون چشِ گریون یادگار داداشم رو بفرستم که بره میدون اکبر که... زره تنش بوده شد اِرباً اِربا تو که زره نداری ای واویلا تنت چی میشه میترسم.. نشون سنگ و تیر و نیزه‌ها شی زمین بیفتی و نتونی پاشی دلم آتیشه «عموجونم عموجونم» @narimani_matn برو قاسم ولی چندتا سفارش میکنم گوش کن هرچی از جنگ مردونه شنیدی رو فراموش کن اینا نامردن و پَستن خیلی وحشت دارن تو جنگ ببینن بی‌زره رفتی هدفت میگیرن با سنگ سنگ و تیر... تا میشه رو سرت میریزن اگه بیفتی رو سرت میریزن غمم همینه این لشکر... میترسن از مبارزه رو‌در‌رو چقدر لگد رو میزنن به پهلو مث مدینه «عموجونم عموجونم» *شاعر : ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn
📋 با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مأمن نوکرا هیئته نقطه‌ی وصل ما هیئته کربلا،کربلا، کربلا، هیئته هیئت، نشون وحدته هیئت، نماد عزّته هیئت، برا حسینیا یه فرصت رفاقته رفیق باشیم، رفیقایی مثل بریر و زهیر همونایی، که سبقت گرفتن توی کار خیر "وَاعتَصِمو، بِحَبلِ الله بِحُبِّ الحسین، ثارالله" @seyedrezanarimani جمع اهل بکا هیئته مَهبطِ اولیا هیئته کربلا،کربلا، کربلا، هیئته هیئت، بهشت عالمه هیئت، شکوه پرچمه هیئت، قرار نوکرا تو شبهای محرّمه محرم‌ها، همه پای یک بیرق و منبرن محرم‌ها، جوونا به‌دور علی‌اکبرن "وَاعتَصِمو، بِحَبلِ الله بِحُبِّ الحسین، ثارالله" @narimani_matn یار خون خدا هیئته جلوه‌گاه وفا هیئته کربلا،کربلا، کربلا، هیئته هیئت، قرار همدلی هیئت، بهار منجلی هیئت، غدیر دیگه‌ای برای عهدِ با علی چقدر خوبه، که آقات روی تو حساب وا کنه چقدر خوبه، شهادت برای تو امضا کنه "وَاعتَصِمو، بِحَبلِ الله بِحُبِّ الحسین، ثارالله" *شاعر : ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn
📋 با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ عمو در عشقت شدم حل تا/ معمّای عشقو حل کردم منو وقتی که بغل کردی/ بهشتو انگار بغل کردم بهت قول دادم که پات باشم؛ به قولم آیا عمل کردم؟ زره اندازه‌م نبود اما باز خداروشکر که کفن دارم خداروشکر که نشونت دادم تو جسمم روح حسن دارم گفتی به عمه ببین قاسم‌و شبیه حسن بسته عمامه‌شو عمه می‌گفت خوش‌به‌حالش، خدا... نوشته شهیدِ حسین نامشو به عشقت اسیرم، برا تو میمیرم/ سرم رو خاکه، فدا میکنم تموم وجودم رو نذر تو کردم / منم مثل بابام کرم میکنم «عموی غریبم ، عموی غریبم» @narimani_matn عمو از عشقت شدم آباد / غریبیت اما خرابم کرد به دست باد رفته گلبرگم/ غمت شد آتش گلابم کرد رسیدی بالا سرم وقتی/ سم مرکب آسیابم کرد رد ششیر رو تنم افتاد ردّ نَعلا روی لبم افتاد همین که افتادم از مرکب تو حرم عمه زینبم افتاد دیدی شکسته شده پهلوهام حالا یه‌کمی مثل مادر شدم مثِ عسل بس که کش اومدم حالا تازه هم‌قد اکبر شدم پر از آه و ناله‌م، بَده خیلی حالم / دارم مادرم رو صدا میزنم تَرَک خورده شیشه‌م، جلو قوم و خویشم/ مث مرغ پرکنده پا میزنم «عموی غریبم ، عموی غریبم» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn