🔹 #شب_بیست_و_پنجم_رمضان ۱۴۴۱
🔸۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۹
[ @narimani_matn ]
۶ مرداد ۱۴۰۰
📋 #ایخطاپوشخطاکارتوبازآمدهاست
#سبک_مناجات
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ای خطاپوش! خطا کار تو باز آمده است
واکن آغوش ! گنهکار تو باز آمده است
هرکجا رفت جز این در، به در بسته رسید
پشت در مانده به دربار تو باز آمده است
رفت سربار کسی غیر تو باشد که نشد
پهن کن سفره که سربار تو باز آمده است
به خریداری یوسف همه جا رفت و نبود
با کلافی سر بازار تو باز آمده است
روزهداری که شده تشنهی من لی غیرک
بر سر سفرهی افطار تو باز آمده است
@seyedrezanarimani
گرم «سبحانکَ یا مومن و یا وهاب» است
با «أجرنایِ من النارِ» تو باز آمده است
«راهباً راغباً و راجیاً و خائفاً» است
گر ابوحمزه به دیدار تو باز آمده است
«لا تؤآخذنی أَلا عشق!» که با سوء عمل
سر این کوچه بدهکار تو باز آمده است
«هاربٌ منکَ إلیک» است و گرفتار گناه
گر به سوی تو گرفتار تو باز آمده است
قدر را قدر ندانست و پشیمان برگشت
واکن آغوش! گنهکار تو باز آمده است
*شاعر: #محسن_ناصحی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سید رضا نریمانی
[ @seyedrezanarimani ]
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
[ @narimani_matn ]
۶ مرداد ۱۴۰۰
هدایت شده از حاج سید رضا نریمانی
4_5922651835511867151.mp3
19.43M
۶ مرداد ۱۴۰۰
📋#وقتیبهیادتنیستمبیاعتبارم
#سبک_مناجات *بخش اول صوت*
مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
وقتی به یادت نیستم، بیاعتبارم
وقتی به تو ایمان ندارم، بیقرارم
الحقُّ و الانصاف کم فکر تو هستم
از بس که بر این نفس وامانده دچارم
شاید که از چشم تو افتادم که اینطور...
دیگر زمان معصیت بیاختیارم
با غفلتم سرمایهام سوخت
رحمی نما! آتش گرفته کولهبارم
باشد بزن اما دگر رو برمگردان
شرمندهام من از گناه بیشمارم
@seyedrezanarimani
گرچه برایت نوکر خوبی نبودم
با این همه جدّ شما را دوست دارم
من که نشد یکبار پیش تو نشینم
شاید زمان روضه بنشینی کنارم
رو به برادر، خواهری با گریه میگفت:
با رفتنت آتش زدی بر روزگارم
*شاعر : #محمدجواد_شیرازی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
[ @seyedrezanarimani ]
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
[ @narimani_matn ]
۶ مرداد ۱۴۰۰
📋 #أَنْتَصَاحِبُلِوَائِي
#متن_روضه *بخش دوم صوت*
#روضه_حضرت_اباالفضل (ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گفت عباسم اگه تو بری لشکرم از هم میپاشه...
«أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِي»
تو پرچمدار منی، این بچهها میبینی همه امیدشون به توئه؛ هی به همدیگه میگن طوری نیست اگه علی اکبر رفت، اگه قاسم رفت، یکی یکی عون، جعفر،... یکی یکی میگن اینا رو هی میگن طوری نیست. عوضش یه عمو داریم مثل عباس همه ازش میترسن. چشماش یه نفوذی داره همه از این چشماش میترسن. فکر کنم این حرفا رو دشمن شنید، فکر کنم اینا رو دشمن متوجه شد، تا فهمیدن این چشما نفوذ داره دقیقا همون چشما رو زدن...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سید رضا نریمانی
[ @seyedrezanarimani ]
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
[ @narimani_matn ]
۶ مرداد ۱۴۰۰
📋 #بهسرتعمودآهنینزدند
#سبک_روضه *بخش سوم صوت*
#روضه_حضرت_اباالفضل (ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به سرت عمود آهنین زدند
تو حسین شدی برا همین زدند
کمر تو کمر منو شکست
تو زمین خوردی منو زمین زدند
ای علمدار تو رو با عَلم زدند
قد و بالای تو رو به هم زدند
چهار هزار کمون به دست یکییکی
اومدن روی تنت قدم زدند
روي پام چشماي درياتو نكش
اينقدر روي زمين پاتو نكش
كاريه كه شده پس گريه نكن
اينقدر به مشک چشماتو نکش
قطره قطره جمع شو دريا شو بريم
دوباره خوش قد و بالا شو بريم
بخدا بچه ها از تو راضي ان
همشون منتظرن پاشو بريم
@seyedrezanarimani
صدام و تا نشنيدن كاري بكن
گريهم و تا نديدن كاري بكن
صداي اسباشون و نميشنوي
دم خيمه رسيدن كاري بكن
نزن اين نيزه ها رو با پا عقب
خودتو هي ميكشي چرا عقب
تير توو چشمت بود و افتادي حالا
از جلو درش بيارم يا عقب؟!
چشم تو بسته شد و چشم حرامی وا شد
تو زمین خوردی و دو حرمم غوغا شد
تیر باران شدی و تیرک خیمه افتاد
زینب آواره شد و دخترکم تنها شد
*شاعر: #علی_اکبر_لطیفیان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سید رضا نریمانی
[ @seyedrezanarimani ]
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
[ @narimani_matn ]
۶ مرداد ۱۴۰۰
📋 #فذکرعطشالحسین
#متن_روایت *بخش چهارم صوت*
#متن_روضه
#روضه_حضرت_اباالفضل (ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
همچین که به آب رسید راوی میگه:« دیدم دست برد زیر آب، کفش و پر آب کرد آورد تا مقابل صورتش»
«آدم تشنه باشه، دم دریا باشه، آب نخوره»
همچین که این کف آب و مقابل صورتش گرفت، «فذکر عطش الحسین»، یاد تشنگی حسین و بچههای حسین افتاد.
آبا رو رو آبا ریخت...
@narimani_matn
_عباس تو میخوای آب بخوری حسین و بچههاش تو این خیمهها همه تشنهاند، با یه ذوق و شوقی با یه امیدی مشکش توو آب انداخت مشکش و پر آب کرد. مشک و انداخت رو کولش سوار بر مرکب شد هی به این اسب نهیب میزد میگفت:« برو»؛
یکی دو دقیقه دیگه بچهها همه منو میبینند با مشک همه خوشحال میشن. لب تشنهشون به این آبا میرسه....
اما یه نفر توو این نخلستونا داد زد گفت:« آی لشکریان اگه یه قطره از آب به این خیمهها برسه به نفرتونم زنده نمیمونید»
-چی کار کنیم؟!
گفت:« هیچ جوری نمیشه باهاش مبارزه کرد».
-گفت چی کار کنیم؟!
گفت:« تیراندازا بیان»، همهی مقاتل نوشتن چهار هزار تیر انداز همه به زانو نشستند همه یه نقطه رو نشونه گرفتند. خودش و یه جوری انداخته روو این مشک تیر به مشک نخوره هی این تیرا به بدنش میخوره. شاید هر تیری که میخورد یه آهی میکشید یه یا زهرا میگفت میگفت:« با این اسم قوت میگیرم» خودم و به این خیمهها می رسونم...
@seyedrezanarimani
خودش فرمود:« روضه من و بخون» به اون روضهخونه گفت:« چرا روضه من و نمیخونید شما»؟!
-گفت:« آقا من روضه شما رو خوندم»
-گفت:« نه! این روضه رو»
همچین که خودش و انداخته رو این مشک همچین که یه تیر به مشکش خورد این آبا شروع کرد به ریختن دیگه همه امیدش ناامید شد دیگه خودش و از مرکب بلند کرد گفت:« دیگه خیمه رفتن عباس چه فایده داره»؟!
سقایی که آب نداشته باشه به درد نمیخوره. توو همین حین یه تیر به چشمش خورد، همچین که این تیر توپ چشم فرو رفت راوی میگه:« دیدم با صورت زمین افتاد. همچین که رو زمین افتاد این تیر و بین دو زانو قرار داد تا زانو خم کرد کلاه خود از رو سرش زمین افتاد»...
بالحسین الهی العفو صورتش گرفت، «فذکر عطش الحسین»، یاد تشنگی حسین و بچههای حسین افتاد.
آبا رو رو آبا ریخت...
@narimani_matn
_عباس تو میخوای آب بخوری حسین و بچههاش تو این خیمهها همه تشنهاند با یه ذوق و شوقی با یه امیدی مشکش توو آب انداخت مشکش و پر آب کرد، مشک و انداخت رو کولش سوار بر مرکب شد هی به این اسب نهیب میزد میگفت برو یکی دو دقیقه دیگه بچه ها همه منو میبینند با مشک همه خوشحال میشن. لب تشنهشون به این آبا میرسه. اما یه نفر توو این نخلستونا داد زد گفت آی لشکریان اگه یه قطره از آب به این خیمهها برسه به نفرتونم زنده نمیمونید
چی کار کنیم؟!
گفت هیچ جوری نمیشه باهاش مبارزه کرد.
گفت چی کار کنیم؟!
گفت تیراندازا بیان، همهی مقاتل نوشتن چهار هزار تیر انداز همه به زانو نشستند همه یه نقطه رو نشونه گرفتند. خودش و یه جوری انداخته روو این مشک تیر به مشک نخوره هی این ایران به بدنش میخوره. شاید هر تیری که میخورد یه آهی میکشید یه یا زهرا میگفت میگفت با این اسم قوت میگیرم خودم و به این خیمهها می رسونم...
@seyedrezanarimani
خودش فرمود روضه من و به اون روضهخونه گفت چرا روضه من و نمیخونید شما گفت آقا من روضه شما رو خوندم گفت نه این روضه رو
همچین که خودش و انداخته رو این مشک همچین که یه تیر به مشکش خورد این آبا شروع کرد به ریختن دیگه دیگه همه امیدش ناامید شد دیگه خودش و از مرکب بلند کرد گفت دیگه خیمه رفتن عباس چه فایده داره؟!
سقایی که آب نداشته باشه به درد نمیخوره. توو همین حین یه تیر به چشمش خورد، همچین که این تیر توپ چشم فرو رفت راوی میگه دیدم با صورت زمین افتاد. همچین که رو زمین افتاد این تیر و بین دو زانو قرار داد تا زانو خم کرد کلاه خود از رو سرش زمین افتاد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سید رضا نریمانی
[ @seyedrezanarimani ]
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
[ @narimani_matn ]
۶ مرداد ۱۴۰۰
هدایت شده از حاج سید رضا نریمانی
4_5922651835511867153.mp3
32.97M
۶ مرداد ۱۴۰۰
🔹 #شب_بیست_و_ششم_رمضان ۱۴۴۱
🔸۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۹
[ @narimani_matn ]
۶ مرداد ۱۴۰۰
📋 #وقتینموندهدیگهازماهمهربونی
#سبک_مناجات
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
وقتی نمونده دیگه، از ماه مهربونی
آهای رفیق، یه وقت از قافله جا نمونی
صاحبخونه داره هرشب، چه بیشمار میبخشه
از بندههای خسته، هزار هزار میبخشه
یا خدا کریمه، یا هوات و داره
از بس کریمه کار به، گذشتههات نداره
اونی که توو دلِ شب، اینجا تو رو کشونده
چشمش و رو گناهات، یه عمره که پوشونده
هر شب تا صبح به پای، درد و دلت میشینه
خدای بیپناهاست، خدای مُذنبینه
آغوشش و نگاه کن، مثل همیشه بازه
هر طوری که میخوای تو، با بندههاش میسازه
@seyedrezanarimani
حالا که بی قراری، حالا که سر به زیری
رفیق یه وقت خودت رو، تو دست کم نگیری
گریهکنای ارباب، مقام ویژه دارن
با کوهی از گناه هم، پا توو بهشت میذارن
هر وقت دلت میگیره، هر وقت که میشی بی تاب
دست روی سینه بذار و، سلام بده به ارباب
بگو سلام حسین جان، فدای اشک چشمات
من بمیرم برای خشکیدگی لبهات
شنیدم که تشنه سر از تنت بریدن
زنده بودی و با اسب رو بدنت دویدن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سید رضا نریمانی
[ @seyedrezanarimani ]
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
[ @narimani_matn ]
۶ مرداد ۱۴۰۰
هدایت شده از حاج سید رضا نریمانی
4_5922651835511867154.mp3
23.69M
۶ مرداد ۱۴۰۰
📋 #بازدلشورهایافتادهبهجانمچهکنم؟
#سبک_روضه *بخش اول صوت*
#روضه_حضرت_علی_اکبر (ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
باز دلشورهای افتاده به جانم چه کنم؟
تندتر می زند آخر ضربانم چه کنم؟
پسرم رفته و چندی است از او بیخبرم
باز هم بیخبری برده امانم چه کنم
آه! «یا رادَّ یوسف...!» پسرم برگردد
نگرانم نگرانم نگرانم چه کنم؟
همۀ ترسم از این است: صدایم بزند
دیر خود را به کنارش برسانم چه کنم؟
گرگها دور و بر یوسف من ریختهاند
پدری پیرم و افتاده جوانم چه کنم؟
به زمین خورده انار من و صد دانه شده
جمع باید کنم او را و ندانم چه کنم؟
جگر سوختهام را ز حرم پوشاندم
ماندهام زار که با قدّ کمانم چه کنم؟
*شاعر: #محسن_عرب_خالقی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سید رضا نریمانی
[ @seyedrezanarimani ]
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
[ @narimani_matn ]
۶ مرداد ۱۴۰۰