📋 یا رسول الله! زهرا کشته شد
#مدح_حضرت_زهرا (س)
#سبک_روضه / *بخش اول صوت*
#روضه_حضرت_زهرا (س)
#ایام_فاطمیه ۱۳۹۲
مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مِهر زهرا چیست مِهر مادری
باده ما چیست جامِ کوثری
هرکه را مهر ذَوِی القُربا رسد
روزیاش از شاخه طوبا رسد
زندگی خواهم ولی با مادرم
بندگی خواهم که عبدِ کوثرم
بندگی باید بر آن پر سوخته
زانکه ما را بندگی آموخته
او به ما آزادگی تعلیم داد
در بلا آمادگی تعلیم داد
او ز مِهر مادری گنجینه داشت
پشت در اسراری اندر سینه داشت
@seyedrezanarimani
ای شگفتا از غلاف تیزْ دست
بازوی یارِ ولایت را شکست
مادر و اسراری از دیوار و در
مادر و اسراری از داغِ پسر
اقتباس از آتش در میکنم
یاد از گیسوی مادر میکنم
بانویی در دود و آتش گم شده
مادری راه نجاتش گم شده
شعله کم کم تا به گیسو میرسد
ضرب پایی تا به پهلو میرسد
غم ، شَرَر بر آشیانه میزند
مادرم را تازیانه میزند
پشت در کوثر به خون آغشته شد
یا رسول الله! زهرا کشته شد
*شاعر: #محمود_ژوليده
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn
📋اینجا کجاست، هوا چرا تاره؟
#سبک_روضه / *بخش دوم صوت*
#روضه_حضرت_زهرا (س)
#ایام_فاطمیه ۱۳۹۲
مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اینجا کجاست، هوا چرا تاره؟
چی میبینم، یه دونه گوشواره
خاک به سرم، این زن چرا تنهاست؟
آخه مگه زهرا زدن داره؟
تورو خدا دست از سرش بردار
چند وقته که زهرا شده غمدار
حسن ببین این مرد بیغیرت
دور دیده چشم حیدر کرار
رفتم جلو، چرا هوا سرده؟
چی میبینم اینکه یه نامرده...
چرا زدی، میدونی این زهراست
از دست تو قلبش پرِ درده
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn
📋#روضه_حضرت_زهرا (س)
#گریز_به_روضه_گودال
و #گریز_به_روضه_حضرت_اباالفضل (ع)
#متن_روضه / *بخش سوم صوت*
#ایام_فاطمیه ۱۳۹۲
مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دم دمای آخر بیبیِ؛ خانم صدا زد : زینبم بیا، یه بقچهای کنار گذاشتم بقچه رو برام بیار.
گفت: چشم مادر؛ آورد جلو مادر گذاشت. گفت دخترم خودت بازش کن. با اون دستهای کوچولو بقچه رو بازکرد؛ تا بازکرد دید سه تا کفن میون بقچهست....
-کفن اول مال خودمه، کفن دوم مال باباته، سومی مالحسنه.....
تا خانم این حرفها رو فرمود، دوتایی زدن زیر گریه؛ هم مادر فهمیده، هم زینب. دتایی شروع کردن گریهکردن؛مادر داره روضه میخونه؛ ای بیکفن حسین....
صدا زد زینبم نگران نباش، برا حسین هم یه پیراهن کنار گذاشتم، با دستهای خودم بافتم. زینب این پیراهن باشه، روز آخر، لحظهی آخر، از طرف من زیر گلوی حسین رو ببوس، پیراهن رو تنش کن...
زینب گفت چشم مادر.....
(به وصیت مادر باید عمل کنه.)
تا حسین اومد بره میدان، صدا زد " مَهلاً مَهلا، یَابنَ الزَّهرا "
یه مرتبه حسین برگشت؛ چیه خواهرم؟
صدا زد مادرم وصیت کرده گفته لحظهی آخر این پیراهن رو به تو بدم، زیر گلوی تو رو از طرف مادر بوسه بزنم.
اومد از طرف مادر یه بوسه زد؛ اما هنوز رو دل زینب مونده از طرف خودش یه بوسه بزنه...
چند لحظه بیشتر نگذشت اومد تو گودال، نیزه شکستهها رو کنار زد، شمشیرها رو کنار زد، بذار از طرف خودم ببوسمت... اما یه نگاه کرد دید سر نداره؛ زینب خم شد، لبهاش رو گذاشت رو رگها.
یا حسین....
@narimani_matn
آقا امام زمان (عج) فرمودند هرجا نام عموم عباس برده بشه میام....
خیلی عباس حضرت زهرا رو دوست داره...
میگه هروقت با اباعبدالله تو کوچههای بنی هاشم قدم میزد، میدید اباعبدالله رو زمین میشینه، ناله میزنه؛ادب عباس اجازه نمیده دلیل این کار رو بپرسه. اما یه بار فرمود آقا، چرا به این نقطه از کوچه که میرسی رو زمین میشینی؟ چه خبر شده اینجا ؟
فرمود عباسم دست رو دلم نذار....
(تازه اباعبدالله که ندیده اینطوره.)
علامه حسن زاده میفرمودند: هروقت اما حسن از این کوچه رد میشد، رو زمین مینشست، دستاش رو رو سرش میذاشت؛ خودم دیدم که مادر رو زمین افتاد....
عباس همش میگفت حسین، ایشالله یه روزی من هم مثل مادر تو بشم.
مثل فاطمه هم شد؛ تا اباعبدالله اومد، راوی میگه دیدم وسط میدان اباعبدالله روز زمین افتاده، یه چیز رو برداشت هی میبوسه، هی به چشماش میذاره. گفتم نکنه حسین قرآن پیدا کرده. یه نگاه کردم دیدم دستهای قلم شدهی عباسه....
گفت حسین جان، اگه دستهای مادر تو رو با غلاف زدن، من هم دستهام برا مادرت فردا شد. اگه تو کوچه سیلی به صورت مادرت زدن، چشمهای مادرت سرخ شد، به چشمهای من هم تیر زدن، چشمهای من هم پر خون شده حسین جان....
حسین....
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn
📋ای خدا صبر بده در غم بيمادریام
#سبک_روضه / *بخش اول صوت*
#روضه_حضرت_زهرا (س)
#ایام_فاطمیه ۱۳۹۲
مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ای خدا صبر بده در غم بيمادریام
سخت لبريز شده عاطفهی دختريام
مادرم كو كه كِشد دست نوازش به سرم
يا مرا هم ببرد يا كند از غم بريام
خانه داري شده كار من طفل معصوم
نيست اي مادر من تجربهي مادريام
فضه فكر من و فكر حسنين است ولي
من غم خانهنشين دارم و از خود بريام
تربت مخفي تو هست همه دلخوشيام
همه آرامشم اين است كه من كوثريام
@seyedrezanarimani
گل بستر نظرم را به خودش جلب نمود
تا زِ يادم نرود زخم تو اي بستريام
با نگاه در و ديوار شود پايم سست
پشت در زائر قبر پسر آخريام
كاشكي رنگ درِ خانه عوض ميگرديد
من خودم سوخته از اين در خاكستريام
اي خدا، شكر كه بابا و برادر دارم
واي از آن دم كه سرِنيزه كند سروريام
زير خورشيدِ سرت محمل بيسايه رود
تابشي كن كه نبينند به بي معجريام
*شاعر: #محمود_ژوليده
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn
📋 روضه تدفین حضرت زهرا (س)
#متن_روضه / *بخش دوم صوت*
#روضه_حضرت_زهرا (س)
#ایام_فاطمیه ۱۳۹۲
مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تا امیرالمؤمنین (ع) فاطمهش رو خاک کرد، همچین که اومد این بدن رو تو قبر بذاره یه نگاه داخل قبر کرد...
(آخه رسمه؛ یه نفر اول میره تو قبر، یه نفر هم بالا میایسته، بدن رو میده به اون شخصی که تو قبر ایستاده تا بدن رو تو قبر بذاره.)
اما امیرالمؤمنین بالاسرِ قبر ایستاده، یه نگاه دور و برش کرد دید محرمی نداره؛ بچههای قد و نیمقد همه ایستادن دارن تماشا میکنن، ببینن بابا میخواد چه کنه....
یه مرتبه دید دوتا دست از تو قبر بیرون اومد، فاطمهم رو تحویلم بده.....
تا امیرالمومنین دستهای رسول الله رو مشاهده کرد خیلی شرمنده شد، خیلی خجالت کشید؛ یاد شبی افتاد که پیغمبر دست فاطمه رو تو دستش گذاشت؛ علیجان، دخترم امانته تحویل توست، یه وقت نکنه از برگ گل نازکتر بهش بگی، این دختر خیلی حساسه علی جان، مواظب دخترم باش....
پیغمبر همهی این سفارشات رو به علی فرمود، امیرالمؤمنین هم قبول کرد...
@narimani_matn
تا دو دست پیغمبر از قبر بیرون اومد، امیرالمؤمنین یاد این حرفها افتاد خیلی خجالت کشید، سرش رو پایین انداخت، فرمود یارسول الله؛ امانتت رو تحویل بگیر، اما خیلی شرمندهم. امانتی که به من تحویل دادی این شکلی نبوده، امانتی که به من تحویل دادی پهلو شکسته نبود آقا، شرمندهم؛ درست نتونستم امانت داری بکنم...
اما اینجا یه جایی بود که امام شرمنده شد، اینجا یه جایی بود امیرالمومنین خجالت کشید؛ یه جای دیگه روهم من سراغ دارم، یه امامی خیلی شرمنده شد...
همچین که قنداقه رو تو بغلش گرفته، هی یه قدم میره سمت خیمهها، هی یه قدم برمیگرده، هی میگه با چه رویی به خیمهها برگردم؛ الان مادرش منتظره، بچه رو به من داده سیرابش کنم و برگردم. اما یه مرتبه دیدن آقا رفت پشت خیمهها رو زمین نشست،
یه قبر کوچولو کند، تا اومد این بدن رو تو قبر بذاره، یه مرتبه دید یکی داره میگه حسین صبر کن، بذار یه بار دیگه بچهم رو ببینم...
یاحسین...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn
📋برا من گریه نکن ، منو شرمنده نکن
#سبک_تک
#ایام_فاطمیه ۱۳۹۲
مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برا من گریه نکن ، منو شرمنده نکن
برا دلخوشی من ، فاطمه خنده نکن
خونه جگرم اینو خوب تو میدونی
آرزوم اینه که پیشم تو بمونی
بیا باهم گریه کنیم، تا که منم آروم بشم
دعا بکن تو مدینه، بعد تو من هم نمونم
"وای وای وای وای "
@seyedrezanarimani
مگه چند سالته که دست به پهلو میگیری؟
چرا دیگه فاطمه از علی رو میگیری؟
هقهق صدات میگه میری زِ بَرَم
من میمونم و دوتا چشمون ترم
بمون و بِینِ دشمنا حمایتی کن از ولی
علی غریبه به خدا، نرو غریبتر از علی
"وای وای وای وای "
@narimani_matn
نیمه شب غریبونه، بردمت روی شونه
بعد تو تو خونهمون، غم و غصه مهمونه
خاک غریبی میریزم رو بدنت
چشماتو واکن تا بازم ببینمت
کنار قبرت میشینم، شاید کنارت بمیرم
بمیرم و خندههای مغیرهها رو نبینم
"وای وای وای وای "
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn
📋برا نجات شیعهها چادرتو بذار گرو فاطمه جان
#سبک_واحد
#ایام_فاطمیه ۱۳۹۲
مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
رو به خدا
خیر و سعادت میخواد برای همسایهها
رد خور نداره دستی که تو شب میره بالا
برا دعا
روز بلا، تو دشمنا
زهرای اطهر برا ولایت کرده دفاع
داره شفاعت روز قیامت مادر ما از شیعه ها
برا نجات شیعهها
چادرتو بذار گرو فاطمه جان
اون چادری که شیعه کرد
یهودی های مکه رو فاطمه جان
شهید و آسمونی کرد
بسیجیهای فکه رو فاطمه جان
یه عمره که شیش گوشهی دل گدا به نام زهراست
بخشیدن اسیر و سائل و یتیم مرام زهراست
فاطمیه شهیده داده مرتضی برا نجابت
ای شیعهها حجاب و عفت و حیا پیام زهراست
"یافاطمه یافاطمه ، یافاطمه یافاطمه"
@seyedrezanarimani
دنیای من ، زهرای من
دلْ پر شکیبه، حیدر غریبه، ای وای من
بیتو سیاهه، بی تو کبوده فردای من
ای وای من
زهرای من، تو جای من
یکی دو تا نیست، یکی دو روز نیست غمهای من
حتی نمیدن جواب سلامم ای وای من
زهرای من
نرو بمون پیش علی
بری حسن دق میکنه، دق میکنه
چی دید مگه تو کوچه که
سه ماهه هقهق میکنه ،دق میکنه
تو کابوسای نیمه شب لعن منافق میکنه
یواش یواش دست به دیوار که راه میری ای قد خمیده
چادر سیاه پشت سرت هرجا میری جارو کشیده
با چشم خیس حسن نگات میکنه با رنگ پریده
نمیدونم تو اون کوچه چی دیده و چیا شنیده
"یافاطمه یافاطمه ، یافاطمه یافاطمه"
@narimani_matn
ای ذوالفقار ، ای کهنه کار
باید بمونی بین غلافت با حال زار
همرزم جنگم از غربت من بارون ببار
ای ذوالفقار
من بیقرار ، دُلدُل سوار
توی گلومه یه استخون و به دیده خار
بعد از شهیدم از خونهی من رفته قرار
ای روزگار
یکی عقب عقب میرفت
میدوید و لگد میزد به درب خونه
یه نانجیب بیحیا
زهرا رو از حسد میزد با تازیونه
یکی غلاف به دست بود و
ضربههاشو چه بد میزد، زهرا جوونه
خوردم زمین، با زحمتی بلند شدم، نگام به در بود
میون دود، فاطمه افتاده بود و در شعلهور بود
تو ازدحام، میون دود نمیدونستم چه خبر بود
فضه میگفت شهید ششماهی من یه گل پسر بود
"یافاطمه یافاطمه ، یافاطمه یافاطمه"
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn