📋 #حیدرکراراباالفضل
#سبک_واحد
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شیر بی باک علی رفت به میدان و چو طوفان
همه شیران و یلان را چو پر کاه به یک آه و ناگاه
به هم ریخت و شد ساقی دلخواه حسینی
که همه دلخوشی ماه بنی هاشمی
حضرت سلطان، یل میدان بلا بود
چه ماهی شه پیکار و
جهاندار وسپهدار و یلِ
حیدر کرار و علم گیر و
علمدار و زده گردن بسیار و
به یک حمله خون بار و
اباالفضل...
@seyedrezanarimani
همان مرد دلاور
پسر حضرت حیدر
که ز جا کنده در قلعه خیبر
و نگو ماه، که از ماه فراتر
و نگو چشم، بگو تیزی خنجر
و نگو دست، بگو زور دو لشگر
که شده ذکر لب قاسم و عون و علی اکبر
همه ی عشق برادر
پسر شیر عرب، دشمن شب
عاشق خورشید نسب
وقت غضب قبضه شمشیر و به کف
وقت سخن داشت به لب نقل و رطب
حضرت زینب همه جا بود دعاگوی اباالفضل علمدار
همانی که زده یکسره از میسره تا میمنه او یک تنه به به!
به چنین هیمنه
ای آینه بنگر به تن او
دم شب شکن او
به برق بدن او
به لحن سخن او
و به خونی که شده رود فراتِ دهن او
و شده جوشن صد پاره ی او هم کفن او
«اباالفضل، اباالفضل »
@narimani_matn
حیدر کرار، اباالفضل
تویی شیر حسین ابن علی
رهبر احرار، اباالفضل
تویی قبله دلهای گرفتار اباالفضل
تویی بر سپه کرببلا سید و سالار اباالفضل!
تو در روز جزا نیز امیری و علمدار اباالفضل!
تو صد پاره تنی از دم شمشیر شَرر بار ابالفضل!
تویی وارث شمشیر علی درصف پیکار اباالفضل!
تو در دامن گهواره شدی عاشق دلدار،اباالفضل!
تو را حضرت زهرا شده در علقمه زوار اباالفضل!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سید رضا نریمانی
[ @seyedrezanarimani ]
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
[ @narimani_matn ]
📋 #ماگریهکناملتامامحسینیم
#سبک_شور
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خیال کن امسال سال شصت و یک هجریه
خیال کن بین انتخاب حق و باطلی
حسین یا یزید؟ محبت کدوم تو دله؟
تو این معرکه ببین کدوم طرف مایلی؟
مگه می شه ما تن بدیم به ذلت؟
مگه می شه ما نه بگیم به هیئت؟
مگه می شه ما با حسین نباشیم؟
پای روضه ایم تا خود قیامت
ما در طلب عزت امام حسینیم
ما سینه زن هیئت امام حسینیم
با اشک عزا بین جبهه ی جهادیم
ما گریه کنا ملت امام حسینیم
«ما گریه کنا، ملت امام حسینیم»
@seyedrezanarimani
خیال کن امسال، سال شصت و یک هجریه
خیال کن مثلِ، اهل کوفه نامه نوشتی
برای حسین، میگذری از مال و مقامت؟
ببین که اهلِ، جهنمی یا که بهشتی؟
مگه میشه ما از حسین جدا شیم؟
مگه میشه ما یاورش نباشیم؟
آره میگذریم از تموم دنیا
تا مثِ حبیب راهی کربلا شیم
ما قطره ای از امت امام حسینیم
ما منتظر رجعت امام حسینیم
این گریه ی ما نامه الی الغریبه
ما گریه کنا ملت امام حسینیم
@narimani_matn
خیال کن امسال، سال شصت و یک هجریه
خیال کن امشب بین خیمه شب آخره
خیال کن حسین بیعت برداره ازت
میگه هرکس خواست من و تنها بذاره بره
مگه میشه ما نه نگیم به دعوت
نمیریم از این خیمه ی محبت
می خونیم رجز مرد و زن، حسین جان
که به ما میگن ملت شهادت
دنبال روی نهضت امام حسینیم
ما ریزه خور رحمت امام حسینیم
این گریه ی ما بیعته ما با حسینه
ما گریه کنا ملت امام حسینیم
«ما گریه کنا ملت امام حسینیم»
*شاعران: #محمدرضا_رضایی #امیرحسن_سالاروند
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سید رضا نریمانی
[ @seyedrezanarimani ]
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
[ @narimani_matn ]
📋 #توقرارمنیتونگارمنی
#سبک_شور
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تو قرار منی، تو نگار منی
به مدار تو من می گردم
ای مسیر نجات، ای دلیل حیات
پُرِ زخمی و من پُر دردم
در عمر کوتاهم
دلتنگ یک ماهم
ای عشق دیرینم
تلخیِّ سالم را
حل کرده، این شب ها
ای اسمِ شیرینم
یاری کن مرا، دستم را بگیر
ای نِعمَ النصیر، ای نِعم الأمیر
من از این قفس بریدم
به هوای تو پریدم
یاری کن مرا...
آبروی من، گریه پای تو
آرزوی من کربلای تو
«اربابم حسین، اربابم حسین»
@seyedrezanarimani
به تو و عَلَمت، به هوای غمت
من به روضه ی تو، محتاجم
افتخار من است، اعتبار من است
شال نوکریَم شد تاجم
کربلا، پرواز و
کربلا، آغاز و
کربلا، پایان است
عشق تو، میزان و
عشق تو، ایمان و
عشق تو، طوفان است
کربلای تو، خاک مادریست
خاک تو شدن رسم نوکریست
من بریده از زمینم
پر زدم مگر ببینم
کربلای تو...
بین قتلگاه اوج روضه را
در پای فرات، موج روضه را
«اربابم حسین اربابم حسین»
@narimani_matn
بعد عمری اگر، شده وقت سفر
روضه ی کوچکی، میگیرم
دم مرگم آقا، با دلی بی قرار
پای روضه ی تو می میرم
روزی این، پرچم ها
این شور و، ماتم ها
دستم را، می گیرد
نوکر اربابش را
آخرین لحظه ها
می بیند، می میرد
سرباز توام، آقای غریب
خون خواه توام، ای شَیبُ الخَضیب
منم و دریغ و حسرت
نرسد اگر شهادت
سرباز توام...
ذکر یا حسین، از عمق گلو
در دریای خون، می گیرم وضو
«اربابم حسین اربابم حسین»
*شاعر: #صادق_میرصالحیان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سید رضا نریمانی
[ @seyedrezanarimani ]
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
[ @narimani_matn ]
📋 #ازلحظهایکهباتوآشناشدمحسین
#سبک_مناجات
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از لحظه ای که با تو شدم آشنا حسین
احساس می کنم که شدم از شما حسین
وقت تولّدم که مؤذّن مرا گرفت
در گوش من به جای اذان گفت: یا حسین
آسوده خاطرم ز عذاب و فشار قبر
آنجا حساب آن دو ملک هست با حسین
رغبت نمی کنم که روم جای دیگری
وقتی که هست نزد تو دارالشّفا حسین
@seyedrezanarimani
هر کس برای ماتم تو گریه می کند
باشد به زیر پرچم خیرالنسا حسین
هر کس که خرج کرده خودش را برای تو
ترسی ندارد از غم روز جزا حسین
دارم امید این که شما بعد مردنم
خاکم کنید در حرم کربلا حسین
نزدیک یازده شب است آقا گذشته است
امّا نددیده ام رخ صاحب عزا حسین
امشب بیا دعا بنما منتقم رسد
تا که شوم ز مهر تو حاجت روا حسین
*شاعر: #محمد_فردوسی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
[ @seyedrezanarimani ]
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
[ @narimani_matn ]
📋 #قضایایشبعاشورا
#متن_روضه (بخش اول صوت)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
روایت میگه أبی عبدالله بعد عشا، نماز عشا رو که خوندند؛ صدا زدند این نور ها رو کم کنید. همه نور ها رو خاموش کردند. آقا شروع کرد صحبت کردن. هرکی میخواد بِرِه بره. دیگه بیعتمو از شما برداشتم. اینا فردا با من کار دارن. هرکی میخواد از مرکب سیاهی شب استفاده کنه و بره.
اول کسی که روایت میگه از جا بلند شد و از رأی عبدالله دفاع کرد« قمر بنی هاشم بود. از جا بلند شد گفت: حسین جان! کجا بریم غیر در خونه تو؟ این ما کجا رو داریم بریم؟ همه اصحاب یکی یکی بلند شدند و حرف زدند.
@seyedrezanarimani
راوی میگه رد میشدم؛ از کنار خیمه ابی عبدالله یهو صدا بی بی زینب(س) رو شنیدم. دیدم تو خیمه نشسته ابی عبدالله هم داره شمشیر رو نیز میکنه؛ شعر میخونه؛ گریه میکنه. این قصه رو امام سجاد (ع) هم تعریف میکنه؛ میفرماید:«من مریض بودم تو خیمه استراحت میکردم. دیدم بابام داره شعر میخونه و شمشیر رو نیز میکنه. هی شعر میخونه و این شمشیر رو نیز میکنه.
یه مرتبه بی بی اومد کنار برادرش نشست. حسین جان این حرفا چیه میزنی؟ مگه قراره فردا چه خبر بشه؟ یه سوالی هم از ابی عبدالله پرسید؛ این اصحابت رو امتحان کردی یا نه؟ یه وقت نکنه تا فردا همشون برن و ما تنها بمونیم... یه نگاه به زینبش کرد فرمود: خواهرم نگران نباش. اینا بهترین اصحاب منن. اینجا هیچ جایی نمیرن. خیالت جمع باشه.
امام سجاد میگه: ابی عبدالله شروع کرد روضه برا زینب بخونه. خواهرم باید صبر کنی. فردا قراره این اتفاق ها بیفته. بی بی تا شنید؛ امام سجاد میگه عمم یه ناله ای زد؛ گریبان چاک کرد؛ یهو بیهوش رو زمین افتاد. ابی عبدالله آب آورد. بی بی رو به هوش آورد. خواهرم نکته فردا جزع فزع کنی. باید صبر کنی هرچی پیش اومد. گفت باشه داداش...
@narimani_matn
عباس بیرون خیمه ها داره نگهبانی میده. دور تا دور خیمه های بچه ها میره و میاد تا کسی در تاریکی شب به این خیمه ها نزدیک نشه. یک مرتبه دید یک سیاهی ای داره از دور نزدیک میشه. از اون دور با اون هیبت حیدریش صدا زد کیه؟ هر جا هستی بایست. این موقع شب چی میخوای اینجا؟ از اون دور دید یه صدای نحیف صدا زد: داداش من زینبم.
تا این حرف رو زد عباس انقدر خجالت کشید افتاد رو زمین گفت: خواهر ببخشید به امام حسین. نشناختمت. از دور دیدم سیاهی داره نزدیک میشه متوجهت نشدم. عذرخواهی میکنم. گفت: عباسم! بیا باهات کار دارم. دوتایی نشستند خواهر و برادر. چیه؟ این موقع شب بی بی جان چیکار داری؟ _عباسم دلم برات تنگ شده بود. گفتم شاید فردا دیگه فرصت نشه ببینمت. امشب بیام خوب قد و بالات رو نگاه کنم.
@seyedrezanarimani
عباس جان! یه لحظه بهم گوش بده.
میخوام برات تعریف کنم؛ بچه که بودیم پیغمبر اکرم که از دنیا رفت بیچاره شدیم. عباس جان! مادرم رو خیلی بدجور ازمون گرفتند. عباسم! مادرم جَوون بود از دنیا رفت و ما بدیم شدیم. بی مادر شدیم. (غیرت عباس به جوش اومده؛ دو زانو هم ادب کرده نشسته؛ ولی هی داره با دستاس این خاک ها رو فشار میده)
عباسم! بعد از چند سال وقتی مادرمون از دنیا رفت زندگی مون به هم ریخت. اما بابام به عقیل،برادرش فرمود عقیل! دنبال یک زنی باش که شجاع باشه. مادر تو انتخاب کرد عقیل برا بابام. (این حرفها رو چرا امشب میزنی؟)
عباس جان! میدونی، بابام از اون موقع به فکر ما بود. برا همین رفت مادر تو رو انتخاب کرد. عباس جان! شنیدم شمر دیشب برات امان نامه آورده. یه وقت نکنه داداشمو تنهاش بذاری و بری.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
[ @seyedrezanarimani ]
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
[ @narimani_matn ]
📋 #برادرمتشنهاستمَبُرسرازپیکرش #سبک_روضه (بخش دوم صوت)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آه از آن ساعتی که با تن چاک چاک
نهادی ای تشنه لب، صورت خود روی خاک
تنت به سوز و گداز، تو گرم راز و نیاز
سوی خیام حرم، دو چشم تو مانده باز
آمده از خیمه گَه، خواهر غم دیده ات
دید و که شمر از جفا، نشسته بر سینه ات
گفت و بده مهلتی، تا برسم بر سرش
برادرم تشنه است، مَبُر سر از پیکرش
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سید رضا نریمانی
[ @seyedrezanarimani ]
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
[ @narimani_matn ]
📋 #بیحیاآمدوباپابدنشراچرخاند
#سبک_روضه (بخش سوم صوت)
#روضه_امام_حسین (ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نگران بودم و از خیمه، دویدم، دیدم
آمدم، لطمه زدم، جیغ کشیدم، دیدم
روی تل، با سر زانو که رسیدم، دیدم
هرچه از مادرم آن روز شنیدم، دیدم
دو قدم مانده به گودال خمیدم،دیدم
شاه لبِ تشنه ی من، از سر زین افتاد و
نیزه ای آمد و، از پشت زمین افتاد و...
@seyedrezanarimani
به زمین خورد و، به سر داشت بگوید مادر
به رهش دیده تر داشت، بگوید مادر
داغ بر روی جگر داشت، بگوید مادر
لحظه ای فرصت اگر داشت، بگوید مادر
بی حیا آمد و با پا بدنش را چرخاند
نعل یک اسب رسید و بدنش را چرخاند
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
[ @seyedrezanarimani ]
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
[ @narimani_matn ]