eitaa logo
اشعار کربلایی سیدرضانریمانی
8.6هزار دنبال‌کننده
25 عکس
1 ویدیو
19 فایل
☑️ اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی 🔹کانال سروش: sapp.ir/matn_narimani 🔸کانال تلگرام: t.me/narimani_matn
مشاهده در ایتا
دانلود
📋 با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ماه خیمه‌ی نجمه، قربون قَد و بالات سیزده سالته اما، می‌جنگی مِثِ بابات شبیه بابات، شمشیر میزنی شبیه بابات، تکبیر می‌کِشی شبیه بابات، حمله می‌کنی قیامت و به تصویر می‌کِشی رجز که می‌خوندی می‌گفتم ای جانم یادِ یَل جَمَل می‌افتم ای جانم «میوه‌ی دل من، یادگار حسن» @seyedrezanarimani از بس تشنته نورِ، چشمات داره کم میشه می‌گیره دلم تا که، ابروی تو خم میشه دیدن حریفِ، تو نیستن ولی تا روت و سمت، من کردی زدن تو رو شبیه، جَدت فاطمه دیدم چقدر با، نامردی زدن نیزه به نیزه شد جراحتت، بیشتر سنگ به تو خورده به صورتت، بیشتر «میوه‌ی دل من، یادگار حسن» @narimani_matn زیربارون شدی قاسم، بازم اومده یادم بازم یاد تابوتِ، بابای تو افتادم شبیه زهرا، پهلوت زخمیه بسه تَقَلا، زانوت زخمیه تنت شده، مثل موم عسل به زیر نعلا، بازوت زخمیه شکسته بازوت ولی گردنت، بیشتر سرِ تو زخمیه ولی تنت، بیشتر «میوه‌ی دل من، یادگار حسن» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سید رضا نریمانی [ @seyedrezanarimani ] کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی [ @narimani_matn ]
📋 (سنگین) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ سیزده ساله گلی بود ز گلزار حسن چشم شهلاش چنان چشم گهربار حسن هر که بر او نظر افکنده خدا می‌داند شد دلش سوخته‌ی عشق شرر بار حسن عاشق اویم و با دست غمش می‌خواهد که روم پایِ سرِ دارِ حسن آنچنان بوی پدر داشت که زینب ز تماشای جمالش شده بیمار حسن حالیا آمده تا اینکه شود خاتمه‌ی کار حسن گرم شد در دل آن معرکه بازار حسن او مگر کیست؟!، رخش ماه شب تار حسن @seyedrezanarimani سیزده سال زمین دور قدش گردیده سیزده سال زمان صورت ماهش دیده سیزده سال به خورشید، صفا بخشیده سیزده سال حسین ‌ابن‌ علی روی مهش بوسیده سیزده سال دل از دست عمو دزدیده سیزده سال به دنبال علمدار مُریدانه دویده است و از او یکسره طرز سر و دست زدن در وسط معرکه دیده سیزده سال مدینه ز خودش پرسیده چه کسی ماهتر از صورت زیبای دل آرای گل نجمه به عالم دیده؟! سیزده سال خودش را به بر اکبر لیلا دیده سیزده سال سحر منتظر یک سحر چشمانش سیزده سال قمر در به در چشمانش سیزده سال فلک چرخ زده دور سر چشمانش سیزده سال سمک تشنه‌لب پلک تر چشمانش سیزده سال ملائک همه دلباخته و دعواشان بر سر یک نظر چشمانش @narimani_matn کاش می‌شد که شوم کشته‌ی تدبیر قضا و قدر چشمانش ما چه دانیم و چه گوییم و چه خوانیم از او این همان است که یُحیی و یُمیت است تب پر شرر چشمانش حربه‌ی قتلِ جهانیست نهان زیر سر چشمانش وای اگر تیغ کشد از کمر چشمانش عالمی پر شود از کشته‌ی بی‌بال و پر و دست و سر چشمانش حالیا آمده تا جانب میدان برود دیدن جانان برود آمد و رخصت میدان ز عمو کرد طلب با دل پر ز طرب با وجودی پرِ تب غرق تعب بی‌زره! خود ندارد @seyedrezanarimani بسته بر چهره‌ی خود نیمه‌ی عمامه که با صورت پنهان برود بسته شمشیر عمو را به کمر با لب عطشان، دل سوزان برود تا کند صلح حسن را ز غم فاطمه جبران برود اشک‌ریزان عقبش عمّه عمو محو عبور پُرِ شورش گوئیا جان ز تن خسرو خوبان برود گفت ارباب هم‌اکنون همه‌ی کفر به یکسو و به جنگش همه ایمان برود با صدای ملکوتیِ رسایی قاسم آمد و در وسط معرکه سر داد ندایی قاسم که منم عشق حسن، سبط علی شیر خدایی قاسم کرد هنگامه به پایی قاسم زیر لب داشت نوایی قاسم داشت چون اکبر لیلا به سرش شوق رهایی قاسم ازرق شامی بی‌ریشه فرستاد به جنگ پسر فاطمه یک‌یک پسرانش که همه با لب شمشیرِ یل نجمه فتادند خودش آمد و با ضربه قاسم به درک رفت صدای همه‌ی خیمه به تکبیر رها گشت از این رزم تماشابی قاسم @narimani_matn ناگهان از همه سو سنگ به سوی گل سرخ حسن آمد و یک ضربت شمشیر به فرقش، و یک نیزه لب تشنه درآورد سر از سینه‌ی غوغایی قاسم فتاد از فرس و زد نفس افتاد میان قفس مرکب و فریاد برآورد پیاپی که عمو جان به ره عشق تو کرده است فدایی قاسم چاره‌ساز همه‌ی عالم امکان به خدا لرزه فتاده است به جانش رفته از دست توانش گوئیا تازه شده داغ جوانش هرچه می‌گشت نمی‌بست نشانش با دل خسته‌ی بشکسته صدا زد که کجایی قاسم *شاعر : ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سید رضا نریمانی [ @seyedrezanarimani ] کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی [ @narimani_matn ]
📋 با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ای ستون تکیه‌ی تو تکیه‌گاه من ای، خیمه‌ی تو تا همیشه سرپناه من ای، سوی پرچم تو تا ابد نگاه من ای آبروی دو عالم، تنگه دلم برا تو با بدی نوکرات، کی میسازه اِلا تو تویی که جز به کربلات یه لحظه رو نمیکنم تویی که جز با پرچمات خدایی خوو نمیکنم تویی که خط قرمز تموم خونوادمی تویی که بیشتر از همه توو سختیا به یادمی «تویی حسین آقام، تویی حسین آقام» @seyedrezanarimani ای تموم خاطرات نوجوونیمون ای، آدرسای هیئتای تو نشونیمون ای، صاحبی که سوی روضه می‌کِشونیمون ای معشوقٌ اِلَی الأبَدِ، تنهام نذاری آقا من غیر تو تا آخر، ندارم کاری آقا تو که حساب اشکای نریخته منم داری حساب زنجیرایی که به شونه خورده رو داری حساب لرزه‌ی پاهام زیر علامت و داری بگو هوای بی‌کسیم توی قیامت و داری «تویی حسین آقام، تویی حسین آقام» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سید رضا نریمانی [ @seyedrezanarimani ] کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی [ @narimani_matn ]
📋 با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دوباره نیمه‌ی راه و دوباره نام حسن دوباره دست کریم عَلَی الدَّوام حسن جون میگیرم تا میخونم منم غلام حسن با یادت آرومه قلب بی‌قرارم من غیر از عشق تو دلخوشی ندارم من بی‌تو خدا میدونه دلخونم تا آخرش پات میمونم یه گوشه چشمت درمونم آقا جونم «حسن آقا جونم، حسن آقا جونم » @seyedrezanarimani بزن دوباره به لشکر تو فاتح جَمَلی رجز بخون برا دشمن بگو اَنَا بنُ العَلی ماشاءالله مثل حیدر امیر بی‌بدلی می‌لرزه دشمن با خشم توو نگاهت توو میدون سرهاشون میشه فرش راهت ای جانم حسن بازم توو میدونه تو معرکه می‌تازونه سپاه دشمن حیرونه سرگردونه «حسن آقا جونم، حسن آقا جونم» @narimani_matn یه شب دیدم توی خوابم مدینه بردی من و دیدم چه پرچم سبزی رو گنبدت زدن و پا ایوونت میدیدم من یه عده سینه‌زن و تا چشمام محو اون گنبد طلا شد پای سقاخونه‌ت حاجتم روا شد توو صحنت یه روشن‌دلی بینا شد بساط گریه برپا شد سر لباس دعوا شد باز غوغا شد ای جانم حسن بازم توو میدونه تو معرکه می‌تازونه سپاه دشمن حیرونه سرگردونه «حسن آقا جونم، حسن آقا جونم» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سید رضا نریمانی [ @seyedrezanarimani ] کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی [ @narimani_matn ]
▪️ ۱۴۴۳ 🔹۲۴ مرداد ۱۴۰۰ [@narimani_matn]
📋 با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ شکر حق روز و شبم با روضه‌ات سَر میشود چشم‌های من فقط با نام تو تَر میشود قیمتی داده به من، این کیمیای مِهر تو خاک هم زیر قدم‌هایت، چُنان زَر میشود خوانده‌ام آقا ثواب زائران کربلا هم‌تراز با نود حج پیمبر میشود هرکسی که جان دهد پای بساط روضه‌ا‌ت چون شهیدان پیکرش پاک و مطهر میشود لحظه‌ی مرگم سرم را روی زانویت بگیر خار در آغوش گل باشد معطر میشود @seyedrezanarimani حرف گل آمد گریز روضه‌ام اینگونه شد گل اگر بی‌آب باشد زود پرپر میشود مادری خیمه به خیمه در پِی یک جرعه آب در دل صحرا روان مانند هاجر میشود اسمَعیلم پا مَکِش بر خاک اینجا کربلاست حال و روزت از عطش هر لحظه بدتر میشود نه غذایی خورده‌ام نه آب که شیرت دهم چنگ بر سینه مزن شرمنده مادر میشود کودک لب تشنه‌ام اینگونه بی‌تابی نکن میرسد سقا گلوی خشک تو تَر میشود عاقبت این تیرهای حرمله شَر میشود مقصد تیر سه‌شعبه حلق اصغر میشود *شاعر: ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی [ @seyedrezanarimani ] کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی [ @narimani_matn ]
📋 (ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ نای بستنِ چشات و نداری با چشای باز داری خواب می‌بینی من دارم توو گریه‌هام غرق می‌شم تو می‌خندی اشکام و آب می‌بینی یادته قصه‌شون و گفته بودم اون شبی که ما بودیم و جبرئیل حالا اینجا زیر گنبد کبود من مثِ هاجرم و تو اسماعیل همیشه قصه‌ی اونا روضه بود من می‌فهمیدم که هاجر چی کشید ولی آخرش لبای تشنه‌شون به بهشتِ خنکِ چشمه رسید یعنی قصه‌ی ما هم اون‌طوریه؟! یعنی آخرش تو هم آب می‌خوری؟! یعنی میشه ببینم مثل قدیم داری رو دست بابا تاب می‌خوری؟! @seyedrezanarimani بیا آرزوهام و باهم بازی کنیم یه کم از تشنگی‌مون فرار کنیم به عموت بگیم بیاد کمک کُنه مَشکا رو رو ناقه‌مون سوار کنیم مثلاً توو اولین تولدت داری بیشتر شبیه بابا میشی آخ که اون لحظه برات غش می‌کنم دست بابا رو می‌گیری پا میشی مثلاً یه سال گذشته از عطش یه نگاه به من و بابا می‌کنی که داریم بهت می‌گیم بگو علی یاعلی میگی زبون وا می‌کنی عزیزم من چشام آب نمی‌خوره به تو یک قطره سرابم برسه می‌دونم که آخرش تشنه میری اگه حتی به تو آبم برسه @narimani_matn یه صدای مهربون می‌گه رباب! عمه اومده منو بیدار کنه می‌گه بچه‌تو بده دست باباش نمی‌دونم که می‌خواد چی‌کار کنه اگه یک بار دیگه بشه خدا تو رو به آغوش من هدیه کنه جوری لالایی می خونم واسه تو که خود حَرمَله هم گریه کُنه رفتی و تا آخر عمر می‌بَرم روی دوشم بارِ اشک و گریه رو حرمله تو رو با تیر زد و حالا با کمونش میزنه رقیه رو *شاعر: ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی @narimani_matn