eitaa logo
✅ محسن ناصحی
899 دنبال‌کننده
237 عکس
137 ویدیو
3 فایل
شعر آیینی
مشاهده در ایتا
دانلود
جمعه ۲۶ خرداد ساعت ۲۰ تخت فولاد ، باغ طوبی
13.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 غزل رضوی | گاه هرجا می گذاری پای، درها بسته است پافشاری می کنی پشت در اما بسته است... 🔻خوانده شده در دوّمین نشست سالانه « به امید دیدار »/ مشهد 🔻 کنگرۀ آفتاب
هدایت شده از محمد رضا طالبی
5.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یا امام باقر ای بقیع غم تو کرببلایی دیگر کربلا بود برای تو منایی دیکر کوفه تا شام ، تو را سعی صفایی دیگر در غریبان ، تو غریب الغربایی دیگر غربتت را نسرودم من شاعر آری راستی تو چقدر شاعر و ذاکر داری؟! شده آزرده تو را از عمل ما ، خاطر بی سبب نیست اگر شد حرمت بی زائر از حدیث تو نگفتیم ولو در ظاهر گرچه محتاج ترینیم به قال الباقر همه ی سال پی یک شب تقویم توایم ما فقط مرثیه خوان شب ترحیم توایم دست بر دامن مهرت نرساندیم چرا گاهگاهی که رسیدیم ، نماندیم چرا پایمان را به بقیعت نکشاندیم چرا باقرالعلم ! ز علم تو نخواندیم چرا بگذر از ما که برای تو موثر نشدیم نه که بی صحن و رواقی تو ، مسافر نشدیم کودکی های تو در اوج مصیبت طی شد کودکی های تو همراه شهادت طی شد پای آن خیمه که می رفت به غارت طی شد زیر شلاق ستم وقت اسارت طی شد طی شده کودکیت گوشه بین الحرمین گه در آغوش پدر گاه در آغوش حسین کربلا جلوه غم بود برایت مادام کربلا کشت تو را ، کشت تو را بدتر شام کربلا بود و حسین و تو و سجاد ، تمام کربلا بود و امام بن امام بن امام من تو را یک تنه یک کرببلا می بینم من تو را در همه مرثیه ها می بینم داغ بی آبی و فقدان عمو را تو بگو روضه‌خوان باش خودت ، روضه او را تو بگو پرده بردار ، بیا راز مگو را تو بگو بوسه ی تیغ به رگهای گلو را تو بگو تو بنا بود بمانی به امامت برسی روضه خوان باشی و هر شب به شهادت برسی
7.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پیمبر آیا ؟که نه وصی شد ، محمُد آیا ؟ که نه علی شد درون آیینه نور تابید و روحِ آیینه صیقلی شد ازل به نور نبی است روشن ، ابد به نور علی معیّن اَلست، یعنی سوال از انسان علی که آمد سخن بلی شد یکی به قرآن یکی به برهان یکی به آیه یکی به نامه که این به نهج البلاغه غم برد و آن به قرآن سینجلی شد به باطن امر ظاهر آمد ، به وحی منزَل مفسّر آمد نبی به آیات وحی مُرسل ، علی به نهج سخن ولی شد پلی است حکمت چرا تمرّد ؟ حکیم باید شد و شد از خود که هرکه این سوی رود آمد بدون قدری معطّلی ، شد کتاب و عترت نمی تواند جدایِ از یکدگر بماند صدا زمانی صدا شد آری که از سکوت آمد و جلی شد کجاست همت کجاست غیرت؟ غریب ماند این کتاب حکمت چنانکه صاحب سخن به غربت ، بنا نبود این شود ولی شد چو علم خواهی به شهر آی و کلون دروازه را بکوبان که هرکه از در درون نیامد برون در ماند و جنگلی شد که راه را سیدِ رضی رفت و غیرِ این راه نیست راهی که هرکه گمراه ابوحنیفه ، که هرکه بیراهه حنبلی شد علی شناسی نشان دین است و حرف پایان شاعر این است علی ولی شد علی ولی شد علی ولی شد علی ولی شد محسن ناصحی
هدایت شده از  رواق دارالولایه
19.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚩 مشق اشک 🖤 مراسم عزاداری گردان فرهنگی سلمان (دارالولایه) https://eitaa.com/darolvelayeh1001
71.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹 / پیرهن های مشکی‌مونو دو سه روز قبل محرم 🔹بانوای حاج سیدرضا نریمانی
در خودم مانده بودم و ناگاه تا به خود آمدم محرم شد چشم بستم درون خود باشم کربلای غمت مجسّم شد   همه ی آنچه روضه خوان می گفت پشت این چشم بسته می دیدم بی خود از خود سیاه پوشیدم کار ده روزم اشک و ماتم شد   عبد بودن ، غلامتان بودن آرزوی محال و دوری بود هرکجا سر زدم نشد امّا وسط روضه ی تو کم کم شد   در زمین ما در آسمانها هم جمع پیغمبران عزادارت سینه زن نوح ، گریه کُن عیسی ، روضه خوان غم تو آدم شد   رشته اتّصال من با تو نخ پرچم سیاه هیأت بود من که ممنونم از علمدارت باز دستم دخیل پرچم شد   معتقد بودم از همان اول عشق یعنی حسین یعنی تو وسط روضه ی سه ساله و شام اعتقادم به عشق محکم شد   راستی دخترم همین امشب تشنه ی آب شد لبش خشکید یادم افتاد چشم نم دارت با نگاه رقیّه پر غم شد  یادم آمد که مشک بی سقّا التماس لب تو را می کرد یادم آمد رسیدی و قدّت از کمر تا شد از کمر خم شد
من یه کاری دارم تو یه کاری داری من قراری دارم تو قراری داری هرکدوم از ما رو با قراری ، واسه کاری انتخاب کرده حسین بد به حال کسی که برا نوکریش جواب کرده حسین یکیمون چای ریزِ شبای هیأت شد یکیمون واسه ی روضه خونیاش دعوت شد یکی پرچم‌ میده یکی اون آخر سینه زنیا دم میده به‌‌ همه غم میده اشکِ نم نم‌ میده مزد بعضی ها رو شبهای محرم میده به یه عده توی سال کربلا هم میده به‌ تموم نوکراش وعده ی خلاصی از بین جهنم میده # بعضیامون شبای جمعه مسافر میشن همه زائر میشن بعضیا روضه خونن‌ ، مدّاحن بعضیا میان و شاعر میشن بعضیا گریه کنن توو خیمه حاضر میشن بعضیا حر میشن از خدا پُر میشن حتی سنگم باشن با یه نم اشک‌ عزا همه شون دُر میشن روضه آدم سازه با دل مرد و زن و پیر و جوون دمسازه چرا حیرون‌ موندیم بخدا ، در بازه خونه ی آقامون جا فراوون‌ داره سفره ی روضه همیشه پهنه بسکه مهمون داره چه کسایی که بلد بودند و توو همین خیمه گدایی کردن دلاشون و باهم کربلایی کردن سیم دل وصل شد و براشون حرفِ ولی ، اصل شد و وسط گریه یه‌ حاجت خواستن توو‌ دلاشون ، یه شهادت خواستن توو سیاهیای دنیا بودیم که اونا رفتن و رو سفید شدن ما که جا موندیم اونا شهید شدن
عباس آمده است و علی اکبر آمده است وقتی رباب هست علی اصغر آمده است جمعند خانواده زهرا کنار هم اینجا برادری است که با خواهر آمده است یک سو رسیده لشکری از کوفه سی هزار یک سو عزیز فاطمه بی لشکر آمده است صفین دیده اند که با دیدن حسین آه از نهاد این همه لشکر برآمده است اکبر رسید و دشمنش از روی بهت گفت ایمان بیاورید که پیغمبر آمده است حرف از فدک که نه سخن از غصب مهریه است! با بچه های فاطمه آب آور آمده است گیرم فرات بخل کند چشم ما که هست رودی کشیده ایم که از کوثر آمده است زینب پیاده شد، وسط دشت رفت و گفت اینجا چقدر خار مغیلان درآمده است شاید به شام می رسد این ره که هر زنی در این مسیر با دو سه تا معجر آمده است
✅ اطلاعیه روز اول هیأت شاعران اهل بیت چهارشنبه ۲۸ تیرماه ساعت ۱۷:۳۰ در اطلاع رسانی سهیم باشید 🙏
آی مردم ! فقط حسین آقامه