eitaa logo
✅ محسن ناصحی
826 دنبال‌کننده
202 عکس
118 ویدیو
2 فایل
شعر آیینی
مشاهده در ایتا
دانلود
شوّال اگر نشد به محرّم حساب کن این روسیاه را بخر ، آدم حساب کن یک عمر گفته ام به همه نان خور توام فطر آمده ، زکات مرا هم حساب کن اشکم چکیده در غم تو صبح و ظهر و شام این چشمه کوچک است تو زمزم حساب کن یا ایهاالعزیز گناهم اگر زیاد با عفو خود گناه مرا کم حساب کن صف بسته اند خیل طلبکارهای من تو ضامنم شدی خودت از دم حساب کن یک اربعین مسافر تو می شوم حسین! با اینکه روسیاه می آیم ، حساب کن خوبان عالم اند همه زیر سایه ات من را دخیلِ سایه ی پرچم حساب کن
عید آمد باز داغ این پشیمان تازه شد دردهای من پس از یک ماه درمان تازه شد روزه هایم روزها با خشکسالی طی شدند در عوض در چشم خوبان تو باران تازه شد دور ماندم با گناه از تو ولی امسال هم باز دیدار من و تو در خراسان تازه شد پنجره فولاد تو دم می دهد ، ما دیده ایم هی مسیحی رفت از اینجا هی مسلمان تازه شد این گدا رفت آن گدا آمد ، چه رفت و آمدی در کنار سفره ات هر روز ، مهمان تازه شد سی شب از آب و عطش خواندیم و‌ حالا گوشه ی صحن سقاخانه داغ شاه عطشان تازه شد از کمانی کهنه تیری پرت شد ، داغ رباب بی علی اصغر در آن صحرای سوزان تازه شد @nasehi_mohsen
تقدیر من این است که هر بار شما را از پنجره چشم گهرشاد ببینم...
الحمدلله علی کل حال
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا با خود اگر آورده بودم چشم گریان را احساس می کردم کنار صحن باران را ساکن نمی ماند کسی حتی زمین وقتی سکنای خود کردی شمال شرق ایران را با نقشه راهی می شوم هر وقت می بینم آزاد راه اصفهان قم تا خراسان را من که به جای مردم شیراز اگر بودم یکجا به نامت می زدم دروازه قرآن را در قم همیشه مادرم دلتنگ مشهد بود از بس کنار زعفران جا داد سوهان را دیدی ، ضمانت کردی اما در عوض یک عمر آواره کرد این کارت آهوی بیابان را آنها که دیدار تو را لب تشنه اند انگار از صحن سقاخانه می بینند ایوان را دم می دهی از پنجره فولاد و می دانم از نو مسیحی می کنی این نو مسلمان را با خود عصایش را نیاورده است نابینا زیرا یقین دارد که خواهد دید سلطان را محسن ناصحی