eitaa logo
✅ محسن ناصحی
822 دنبال‌کننده
199 عکس
117 ویدیو
2 فایل
شعر آیینی
مشاهده در ایتا
دانلود
به مسجد می رود معنا کند روح عبادت را به مسجد می برد با خود علی امشب شهادت را دلیل محکمی دارد اگر در داخل محراب فرادا می کند در سجده ی دوم جماعت را مگر اینبار در بستر بخوابد ساعتی آرام که سوزانده است عمری در فراقش خواب راحت را برای کشتنش از بدر تا محراب ، راه افتاد ندیدم هیچ جا از تیغ ، تا این حد سماجت را چنان آغوش واکرده است رفتن را که تا امروز میان مرگ با انسان ندیدم این قرابت را سحر ، در کمتر از یک لحظه ارکان هدی لرزید مگر گویاتر از این بود تفسیر قیامت را ؟! رها شد نغمه ی فزت و رب الکعبه در عالم علی می خواست دریابیم معنای سعادت را الستش را بلی گفتیم و اینک چارده قرن است به دوش شیعه می بینم غم بار امانت را
هزار سال اگر اعتکاف بردارد نیامده است دل از اختلاف بردارد به مسجد آمد و شمشیر در عبا پنهان نداشت وقت که حتی غلاف بردارد علی شناس نبودند، با وجود علی بنا نبود که دین انحراف بردارد علی است رو به خدا ایستاده در محراب سزاست قبله بیاید طواف بردارد علی است اینکه حریفش نمی شود هرگز تمام کفر اگر ائتلاف بردارد ِشکافت کعبه برای علی، همین کافی است ز کینه فرق علی هم شکاف بردارد
غم آمده در دلم زبانم لال است تقدیر من و شما همین امسال است غافل ز شب قدر نمانی امسال وقتی که علی محول الاحوال است محسن ناصحی
صحرا شده سوگوار ، ماتم دارد باران شده بی قرار ، ماتم دارد نوروز ، عزادار شب قدر شده است از داغ علی بهار ماتم دارد محسن ناصحی
گروهی عهد و پیمان دیر بستند شکستند آنچه با تاخیر بستند همان ها که ز دستت لقمه خوردند به دست دخترت زنجیر بستند
برایت کاسه کاسه شیر آورد چه بر روز من این تصویر آورد مُحرّم شد ، یتیم کوفه آمد به جای شیر با خود تیر آورد
✅ تقدیم به عظمت سردار شهید محمدرضا زاهدی ؛ این‌ هم از ققنوس دیگر ، بین آتش دود شد زنده شد یکبار دیگر ، نیست شد تا بود شد باز ابراهیمی از آتش درآمد رو سفید رو سیاهی ، بار دیگر قسمت نمرود شد ابر شد ، با آسمان پیوست ، باران شد چکید شوق دریا داشت در دل ، چشمه بود و رود شد چون نسیم آمد شهادت از سر صحرا گذشت آسمان شهرمان وقتی غبار آلود شد گشت و یاران خودش را با سلامی زنده کرد سهم من از آن سلام مهربان ، بدرود شد خواب ماندم من که اکسیر شهادت عرضه شد تا خریدارش شدم دیدم که ناموجود شد من نفهمیدم خریداران او را ، هر چه بود فکر می کردم ضرر کردند اما سود شد * زاهد است از او به جز سجاده ی خونین مخواه شاهدم ، شهد شهادت خورد تا مشهود شد
اگر دِینی است بر شیعه ، علی با خون ادا کرده است که ما دائم جفا کردیم و او دائم وفا کرده است علی که رستگار عالم از روز ازل بوده است علی فُزتُ و ربّ الکعبه اش را نذر ما کرده است سرش را تیغ تا ابرو شکافانده است اما باز علی ما را علی ما را علی ما را دعا کرده است علی میزان الاعمال است و اعمال مرا خالق اگر مقبول ، با شرط قبول مرتضی کرده است خدا را در قلوب منکسر می جستم این یعنی علی خود را میان قلب‌های شیعه جا کرده است از آن ساعت که جای مصطفی خوابید در بستر به دنبال شهادت عمر خود را پا به پا کرده است خدا بود و‌ خدا بود و حضور مرتضی آن شب علی آن شب به خود در بین محراب اقتدا کرده است از آن قرآن که بر نی رفت در صفّین ، توان فهمید چرا شمشیر ، قرآن در شب تقدیر وا کرده است پس از آن ضربه حیدر دید زینب را و دل خون شد یقین دارم نگاهی هم به سمت کربلا کرده است
📣 فراخوان شعر نخستین کنگره ملی حضرت علی بن امام محمد باقر علیهما السلام: مشهــــــــد آئیــــــنه هــــا ✅ گرامیداشت مقام شامخ حضرت علی بن باقر علیه السلام ◀️ شعر فارسی(کلاسیک و آزاد) ◀️ شعر عربی (فصیح و محلی) ◀️ شعر اردو 📝 با موضوع فضائل و مناقب، اثرگذاری، سیره و وقایع منتهی به شهادت حضرت علی بن باقر علیه السلام ⏳مهلت ارسال آثار: ۳۱ فروردین ۱۴٠۳ 📠 ارسال اثر: پیام رسانهای ایتا، واتس اپ، تلگرام به شماره ۰۹۹۳۸۶۴۳۰۸۳ ایمیل: honarekashan@gmail.com 🇮🇷کانون مداحان استان اصفهان🇮🇷 @k_madahan_esf
1_2887330333.pdf
1.85M
زندگینامه حضرت علی بن امام محمدباقر(ع) شرحی مختصر بر زندگانی حضرت- مراسم قالیشویان - قتلگاه - امامزادگان همجوار - برخی کرامات حضرت و ... 🇮🇷کانون مداحان استان اصفهان🇮🇷 @k_madahan_esf
شکایت از من عنایت از او ، قنوت از من اجابت از او گناه و عصیان همیشه از من ، همیشه عفو و حمایت از او مرا فراخواند و من نرفتم ، بغل گشود و محل ندادم که بوده دائم فرار از من ، که بوده همواره دعوت از او عجب خدایی چه باوفایی ، چه مهربانی چه آشنایی که من گنه کردم و به جایم ، مدام بوده خجالت از او گناهکاری است عادت من ، گناه پوشی است عادت او ندیده جز ناسپاسی از من ، ندیده ام جز محبت از او مگر چه می خواست غیر طاعت ، چه خواست از من به جز اطاعت نکردم از او اطاعت اما ، همیشه دیدم اطاعت از او رسیده ام با دو بال بسته ، رسیده ام خسته و شکسته حسین را صدا زدم تا ، مگر بگیرم شفاعت از او حسین از سنگ دُر بسازد ، ز من هم ایکاش حُر بسازد امید دارم بغل بگیرد ، مرا که بوده رفاقت از او عجب رئوفی عجب رحیمی ، عجب بزرگی عجب کریمی که ساربان نیز سائلش شد ، گرفت او نیز حاجت از او به تیغ ، اذن حضور داد و به دشنه اذن عبور داد و درون گودال بود و خنجر ، گرفت اذن زیارت از او حسین در خاک و خون پر از تب ، به خیمه در آه و ناله زینب برادری ماند و خواهری رفت اسارت از این شهادت از او
شب اگر تاریک و بی مهتاب باشد خوب نیست عاشقی هم خارج از آداب باشد خوب نیست اشکِ ما را پاک می خواهند ، چشم پاک کو ؟ آب را سرچشمه از مرداب باشد خوب نیست منتقم تنهاست می خواهد بیاید ، یار نیست با علی ، سلمان اگر کمیاب باشد خوب نیست کربلا در کربلا شمعیم از شب تا سحر چشم زائرها اگر در خواب باشد خوب نیست نوکریم اما فقط ما را تحمّل می کند خدمت ما زحمت ارباب باشد خوب نیست روز و شب خون است چشم حضرت صاحب زمان چهره ی ما این وسط شاداب باشد خوب نیست تشنه بود و زیر خنجر ، هیچ‌کس آبش نداد فکر کن لبهای ما سیراب باشد ، خوب نیست روضه باید بسته باشد بغض باید نشکفد روضه خوان گاهی اگر بی تاب باشد خوب نیست