eitaa logo
✅ محسن ناصحی
818 دنبال‌کننده
193 عکس
115 ویدیو
2 فایل
شعر آیینی
مشاهده در ایتا
دانلود
وَ إن أدْخَلْتَنِی النّارَ أَعْلَمْتُ أهْلَها انّی اُحِبُّکَ گر سر طلبی تو ، ترک سر خواهم کرد من بنده ام از تو کی حذر خواهم کرد گر داخل دوزخم کنی ، آنجا را از آتش عشق خود خبر خواهم کرد @nasehi_mohsen
یا عظیم المنّ ، یا قدیم الاحسان... اسم تو دواست ، راه و رسمت درمان من طالب نعمت توام ، یا منّان اشک آمد و اسم اعظمت را دیدم در نام حسین ، یا قدیم الاحسان @nasehi_mohsen
أَدْعُوكَ يَا رَبِّ رَاهِباً ... می خوانمت ای خدا ولی می ترسم ترسیده ام از گنه ، بلی ، می ترسم از روی تو و علی خجالت زده ام از رانده شدن پیش علی ، می ترسم @nasehi_mohsen
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي يَحْلُمُ عَنِّي حَتَّي كَأَنِّي لاَ ذَنْبَ لِي ... غیر از تو بگو کجا پناهی دارم ؟! جز سمت تو آمدن چه راهی دارم؟! آنطور که صبر بر گناهم کردی انگار نه انگار گناهی دارم @nasehi_mohsen
روزه پنجم ماه آمده و ما زائر می نشینیم سر سفره قال الباقر : اِنَّ الْعَبْدَ لَیُذْنِبُ الذَّنْبَ فَیُزْوی‏ عَنْهُ الرِّزْقُ بنده گناه می‏کند و به سبب آن، روزی از او گرفته می‏شود التماس دعا
88.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 🔹 بخش سوم | ای بقیع تو کرب و بلایی دیگر 🔹کربلایی سید رضا نریمانی _ ♦️ مناجات ماه مبارک رمضان | شب پنجم 📅 یکشنبه ۶ فروردین ۱۴۰۲ 🔻 آستان مقدس شاه میرحمزه علیه السلام، هیئت فدائیان حسین علیه السلام ___ @Fadaeianhoseinir @seyedrezanarimani
یا عالیُ بحقّ علی و یا فاطرُ بحقّ فاطمه ... کو خالق و معبود و حق الّا ، الله کو رشته ی اتصال ما با الله مائیم و همین ذکر مناجات امشب یا حیدر و یا فاطمه و یا الله
وَ أَرَي نَفْسِي تُخَادِعُنِي وَ أَيَّامِي تُخَاتِلُنِي وَ قَدْ خَفَقَتْ عِنْدَ (فَوْقَ) رَأْسِي أَجْنِحَهُ الْمَوْتِ شیطان همه جا دور و برم می چرخد با حیله به دور باورم می چرخد من ماندم و نفس ، غافلم از اینکه مرگ آمده بالای سرم می چرخد
وَ تَفَضَّلْ عَلَيَّ مَمْدُوداً عَلَي الْمُغْتَسَلِ يُقَلِّبُنِي (يُغَسِّلُنِي) صَالِحُ جِيرَتِي یا رب به من بی کس و‌مسکین إرحم در موقع غسل و کفن و تدفین إرحم آن لحظه که دوستان تکانم بدهند در لحظه ی جانگداز تلقین إرحم
اولین بیت شد این مصرع بسم الله است قلم از آنچه در افکار من است آگاه است پُر مضمونم و بیت الغزلی در راه است صحبت از حضرت خورشید، سخن از ماه است باز کرده ست اذان حنجره ی مأذنه را تا شب و روز بخوانم پسر آمنه را باغ در رویش خود فصل بهاری دارد عشق در اوج جوانی است، قراری دارد نور در حجله ی عشق آمده کاری دارد پسر آمنه تنهاست؟ نه، یاری دارد بَه به این وصلتِ فرخنده پی و ختم به خیر در خورِ همسری عشق، خدیجه ست نه غير همسر بی بدل حضرت طاها او بود لایق مادری اُمِ ابیها او بود نور را آینه هرآینه تنها او بود مصطفی آن همه تنها شد اما او بود با وجودش به نبی هیچ غمی غالب نیست تا خدیجه است غم از شعب ابیطالب نیست السلام ای که در این شعر سرانجام تویی مصطفی را تو دلارامی و آرام تویی دینم از اوست ولی پایه ی اسلام تویی ای غریبی که پر از نامی و گمنام تویی به مقام تو چه اندازه حسادت بردند لقب خاص تو را نیز به سرقت بردند ما کجا و سخن از مدح تو با این دل پُر شرمگینم که نداریم کلامی در خور ما که گوهر نشناسیم چرا سُفتنِ دُر خرج دین شد همه ی مال تو اُشتر اُشتر وای برما و بر این شیوه ی مهمانی ما شده سرمایه ی تو خرج مسلمانی ما گفتم از مدح تو از روضه ات اما کمتر رفتی و ماند غمت روی دل پیغمبر دخترت فاطمه جان داد پسِ آتشِ در مجتبی آه کشید از دلش از سوز جگر آمد از عرش برای تو کفن، طیب و پاک نوه ات کرببلا بی کفن افتاد به خاک پی نوشت : "سرمایه ات خرج مسلمانی ما شد حق مسلمانی ما با تو ادا شد... شاعر:
فَهَبْنِي يَا إِلَهِي وَ سَيِّدِي وَ مَوْلاَيَ وَ رَبِّي صَبَرْتُ عَلَي عَذَابِكَ فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَلَي فِرَاقِكَ یارب ! که مرا طاقت تنهایی نیست رحمی ! که مرا تاب و توانایی نیست گیرم به عذاب تو صبوری کردم بر دوری تو مرا شکیبایی نیست