#انتخابات
#من_رأی_می_دهم
ما هرجا حرف کار و بار بوده
ما هرجا جبهه پیکار بوده
ما پای امنیت ، پای سلامت
همیشه کارمون ایثار بوده
رفیق ما لباس رزم پوشید
میخواست آرامش خاطر بیاره
برا امنیت ما رفت میدون
کی پای کشورش تردید داره؟!
یکی انگشت روی ماشه برده
یکی زد جوهر آبی به انگشت
به دشمن میزنیم هرجور باشه
چه با انگشت رنگی یا که با مشت
همه دنیای استکبار امروز
از این انگشت آبی ترس داره
ببین دشمن کجا میریزه آتیش
عزیزم ! کار دشمن درس داره
خدا رو شکر توی جبهه هامون
علم از دست سربازی نیفتاد
سلاح تو یه خودکاره یه انگشت
خدا پشت و پناهت ، دس مریزاد
#محسن_ناصحی
#مناجات
در بسته بود اما در را کریم وا کرد
از بس گدا بر این در هرشب خدا خدا کرد
با یاکریم و یارب حاجت گرفت سائل
از بس نشست اینجا ، از بسکه پا به پا کرد
مولا به عبد رو داد تا بنده رو نگیرد
بنده فقط جفا و مولا فقط وفا کرد
دست مرا گرفت و با خود به خانه اش برد
او این غریبه را هم با خویش آشنا کرد
رو راست باشم اصلا ، خیلی به ما بها داد
بی قیمتیم و ما را با اشک پر بها کرد
از او مدام دعوت ، از ما نشد اجابت
بی اعتنا شدیم و او باز اعتنا کرد
با او وفا نکردیم ، او را صدا نکردیم
با این وجود ما را راهی به کربلا کرد
ما را به هیأت آورد ، بین رعیٌت آورد
ارباب دید ما را ، در را دوباره وا کرد
با اینکه سر جدا بود ، بر روی نیزه ها بود ،
دید اشکمان درآمد خیلی به ما دعا کرد
#محسن_ناصحی
هدایت شده از هیئت فدائیان حسین(ع)اصفهان
89.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #گزارش_ویدئویی
🔹 #مناجات | دربسته بود اما در را کریم وا کرد
🔹 حاج سید رضا نریمانی
____
🔸 مراسم مناجات شعبانیه - شب نهم
📆 جمعه ۱۸ اسفند ۱۴۰۲
🔻 آستان مقدس شاه میرحمزه علیه السلام، هیئت فدائیان حسین علیه السلام
___
@Fadaeianhoseinir
@seyedrezanarimani
#مناجات
#ماه_رمضان
در خود خزیده بودم ، تو بی خبر رسیدی
من خواب مانده بودم ، وقت سحر رسیدی
حتی صدای پایت من را نکرد بیدار
من منتظر نبودم ، تو از سفر رسیدی
تو در زدی ولی باز ، نشنید گوشم انگار
تو باز هم به داد این کور و کر رسیدی
ای ماه روزه خیلی خشکیده بود چشمم
اما به جای من تو با چشم تر رسیدی
دیدی فرار کردم ، دیدی گریز پایم
هم بیشتر دویدی ، هم بیشتر رسیدی
من در گناه بودم ، نزدیک چاه بودم
می خواستی نیفتم ، آسیمه سر رسیدی
دست مرا گرفتی ، در روضه ام نشاندی
هم روضهخوان شدی و هم خون جگر رسیدی
هر روز وقت افطار ، هر روز مثل هر بار
رفتی کنار گودال از تن به سر رسیدی
لب تشنه بود ارباب ای روضه خوانِ بی تاب
بردار با خودت آب ، فردا اگر رسیدی
#محسن_ناصحی
#مناجات
#تلنگر
#اخلاق
اگر ابرم چرا باران به این صحرا نمی بخشم
گمانم بُخل دارم چونکه چون دریا نمی بخشم
من از تو عفو می خواهم سحرها ، روزها اما
نمی دانم چرا همسایه خود را نمی بخشم
چه إرحم تُرحمی خواندم شب و وقتی که صبح آمد
عیالم بخشش از من خواست ، دید اما نمی بخشم
خطایی می کند گهگاه فرزندم خداوندا
چرا وقتی پشیمان شد ، خداوندا ! نمی بخشم
شفای قلب بیمارم مناجات ابوحمزه است
تو هم من را ببخشی ، خویش را مولا ! نمی بخشم
خطا کارم ، گنهکارم ، پر از عصیانم اما من
پریشانم ، پشیمانم ، نگو آقا ! نمی بخشم
تو حق داری از این بیچاره رویت را بگردانی
به من هر چیز می خواهی بگو ، إلّا نمی بخشم
شفیع آورده ام با خود ، ببین غمگین زهرایم
نگو با من ؛ تو را در روضه زهرا نمی بخشم
#محسن_ناصحی
17.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#مناجات
پر از اندوه هجران است اوقاتی که من دارم
چه سنگین است این بار مجازاتی که من دارم
طلای قلب من آخر بدل از آب در آمد
عوض شد عاقبت با هر گنه ، ذاتی که من دارم
الهی لا تودّبنی ، مرا رسوا نکن در شهر
که می خندند مردم بر مکافاتی که من دارم
به من گفتی بیا شبها چراغ اشک روشن کن
دلم روشن شده حالا ز مشکاتی که من دارم
مرا آورده ای پای دعاهای شبانگاهت
خودت دادی به من حال مناجاتی که من دارم
سحر شد ، در دل سجّاده ام دیدم که حسرت داشت
تمام عالم از وقت ملاقاتی که من دارم
مناجات امیرالمومنین ، ایوان طلا و من
ندارد عالم این کنج خراباتی که من دارم
نجف هر سال من با تو قرار آشتی دارم
نگیری از دلم ای عشق ! میقاتی که من دارم
#محسن_ناصحی
#مناجات
#امام_حسین
#روضه
دلم حال دعا می خواست با خود ساغر آوردم
سر از میخانه اهل مناجاتت درآوردم
برایم باز کردی جا میان روسفیدانت
به ستارالعیوبی چون تو امشب باور آوردم
در این بازار بی سرمایه خالی مانده دستانم
به من اشکی بده ، یوسف ببیند گوهر آوردم
ببر با حلقه ای در گوش من را کربلا یا رب
بگو : امشب حسین من ! برایت نوکر آوردم
شنیدم زیر خنجر در مناجاتش به تو می گفت :
برای یاری دینت خدایا حنجر آوردم
شنیدم خواهرش از روی تل جان دادنش را دید
نشد یاری کنم او را فقط چشم تر آوردم
شنیدم داخل گودال با او ساربان بد کرد
من از این غصه هر وقت آمدم انگشتر آوردم
الهی بشکند دست و عصایی که بر او می زد
الهی دق کنم وقتی از این غم سر درآوردم
#محسن_ناصحی
#مناجات
#امام_زمان
#سال_نو
#انتظار
خالق مرا از اول کِی آفرید بی تو
عالم به عالم ذر من را ندید بی تو
با اولین گناهم دستم رها شد از بس
شیطان مرا به سویش دائم کشید بی تو
یک سال آب و جارو کردم مگر بیایی
یک بار دیگر آمد سال جدید بی تو
من خسته از زمستان چشمم به سال نو بود
دیدی ؟ بهار آمد ، اما رسید بی تو
مردم تمام خوشحال از دیدن شب عید
من که بدم می آید از روز عید بی تو
ابر بهار هر سال با چشم تر می آید
از چشمهای من هم باران چکید بی تو
پا در رکاب کردم تا در رهت بمیرم
دیدم نمی توانم باشم شهید بی تو
عید است و کعبه دارد رخت سیاه بر تن
می شد مگر بپوشد ؟ رخت سفید بی تو
دل بود و عقل بود و اُمّید بود و شادی
این ماند غرق اندوه آن نا امید بی تو
« یابن الحسن کجایی؟ مُردم از این جدایی»
آخر نیامدی و قدّم خمید بی تو
#محسن_ناصحی
یا مقلب القلوب والابصار
یا مدبر الیل والنهار
یا محول الحول والاحوال
حول حالنا الی احسن الحال
سال نو مبارک
🌹🌹🌹
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
فقط یک مرد در عالم امیرالمومنین بوده است
فقط یک زن به عالم یار ختم المرسلین بوده است
مراعات النظیر بی نظیری بهتر از این نیست
امیرالمومنین داماد ام المومنین بوده است
دلیل رشک مریم رشک ساره رشک هاجر اوست
خدیجه از ازل بین زنان بالانشین بوده است
پیمبر را زنانی بوده اما از سر تکلیف
ولی تنها خدیجه یار او در کار دین بوده است
اگر در کوچه های مکه راه مصطفی سد شد
امین مکه را در خانه سربازی امین بوده است
همه سرمایه اش را خرج حاصل دادن دین کرد
خودش روی حصیری نزد احمد خوشه چین بوده است
میان امتحان صبر در شعب ابیطالب
خدیجه مادر زهرای زینب آفرین بوده است
نگاهش را شب آخر به در می دوخت در خانه
گمانم فکر زهرا لحظه های واپسین بوده است
#محسن_ناصحی
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
آغاز بهار با خدیجه است امسال
آغازگر دعا خدیجه است امسال
وقتی که شروع سال ما با غم اوست
ذکرم همه روز « یا خدیجه » است امسال
#محسن_ناصحی