خواب رهبری.mp3
1.06M
✖️رویای عجیبِ چند روز پیش رهبر معظم انقلاب که حجت الاسلام #عالی نقل میکنند!!
کسی که پرچم شیعه در دستش است، چگونه میتواند با امام زمان (عج) ارتباط نداشته باشد..!
🗓 ۹۸/۱۰/۹ - سالگرد روز #بصیرت
#وعده_ظهور
@NASEMEBEHESHT 🖤
ایةالله بهجت (ره) ایةالله مجتهدی (ره)
🔴 #سرگذشت_ارواح در عالم برزخ(قسمت ۹) 💠همان طور که به راه خویش می رفتیم، صدای وحشتناکی، توجه مرا به
🔴 #سرگذشت_ارواح در عالم برزخ(قسمت ۱۰)
💠نگاه نیک دستش را بر شانهام نهاد و گفت: این است عاقبت پیروی از هوای نفس.
◾️با شنیدن این سخن، ترس از گناهانم و اینکه شاید گناه نیز لحظهای بر من چیره گردد، وجودم را فرا گرفت.
🍀پس از طی یک راه طولانی، سرانجام به انتهای دره رسیدیم. آن مرد را نقش بر زمین دیدم که بیچاره همدم و همراه او یعنی نیک، چنان لاغر و ضعیف بود که هرچه تلاش میکرد او را بر دوش خود بکشد، نمیتوانست.
🌼از نیک خواستم به او کمک کند. اما نیک، عذر خواست و گفت: من فقط مأمورم تو را همراهی کنم. گناه هر کس نیز در کمین خود اوست.
💥گفتم: اما ما انسانها در دنیا به کمک هم میشتافتیم! نیک گفت: در این عالم، هر کس، خود جوابگوی اعمالش است. اگر هم لیاقت شفاعت داشته باشد، من شفیع نیستم.
🙏 فقط دعا کن از دوستداران اهل بیت (علیه السلام) باشد، شاید که شفاعت آنان نصیبش شود...
⚡️شاید به حساب دنیا، ساعتها در اعماق دره راه پیمودیم، تا به مسیری رسیدیم که به سمت بالا ختم میشد. در این لحظه نیک رو به من کرد و گفت: دوست من! خود را برای بالا رفتن از این دره هولناک، آماده کن!
🔴هدیهای از دنیا
💠پس از پیمودن مسیری بسیار طولانی، دوباره به دره خطرناک و لغزندهای رسیدیم.
🔥از ترس اینکه مبادا این بار گناه از کمینگاهش بیرون آید و مرا پرت کند، بدنم به لرزه افتاد.
🌷نیک برگشت و گفت: چرا ایستادی؟ حرکت کن. گفتم: میترسم. گفت: چارهای نیست باید رفت.با نگرانی به سمت پایین حرکت کردم،
🍃اما هنوز چند قدمی از لب دره پایین نرفته بودیم که یک موجود بالدار نورانی از آن سوی دره ظاهر شد و در یک چشم برهم زدن، خود را به نیک رساند و پس از اینکه جویای حال من شد، نامه را به او داد و پس از خداحافظی با همان سرعت بازگشت.
🌻نیک پس از خواندن نامه، آنرا در پرونده اعمالم نهاد و لبخند زنان به طرفم آمد و گفت: مژدهای دارم. شگفت زده پرسیدم: چه شده؟
گفت خویشاوندان و دوستانت، برایت هدیهای فرستادهاند، که هم اکنون توسط این فرشته الهی برایت آورده شده است و به همان اندازه از غم و اندوه تو کاسته خواهد شد.
🎋گفتم چطور؟
نیک در حالیکه به سمت آن دره وحشتناک اشاره میکرد، گفت: به خاطر این هدیه که عبارت است از خواندن قرآن و گرفتن مجالسی که در آن ذکر مصیبت حسین ابن علی (علیه السلام) خوانده شده و اشکهایی که بر ماتم آن عزیز ریختهاند، از این دره عبور نخواهیم کرد.
🌸از شنیدن این خبر شادمان شدم و برای همهشان طلب مغفرت کردم.
آن اندک راه رفته را بازگشتیم و در مسیر آسانتر قدم نهادیم.
✍ادامه دارد..
📗غررالحکم/ ص797 و الحدیث/ ج3 ص385)
📗سوره فاطر آیه 18
📗کتاب سرگذشت ارواح در برزخ/اصغر بهمنی.
با تایید عده ای از علمای حوزه علمیه قم
•┈┈••✾❀🕊💖🕊❀✾••┈┈•
باذکر صلوات بزن روی لینک زیر👇🏻
@NASEMEBEHESHT ❤️
با ارسال مطالب درثواب انها سهیم باشید 💫
Taeb.mp3
10.47M
💥 سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین مهدی طائب
بهترین تحلیل پیرامون شهادت سپهبد #حاج_قاسم_سلیمانی
شام #شهادت
@NASEMEBEHESHT 🖤
🔶🔹 همتای قرآن 🔹🔶
✅ رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله) به امیرالمومنین (علیه السلام) فرمودند:
یا علی، مثَل تو، مثَل سوره "قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد" است.
◀️ هر کس اين سوره را يك بار بخواند، گويا ثلث قرآن را خوانده،
◀️ و هر كس دو بار بخواند گويا دو ثلث قرآن را خوانده،
◀️ و هر كس سه بار بخواند، گويا همه قرآن را ختم كرده است.
💠 هر كس تو را به قلبش دوست داشته باشد، ثلث ثواب بندگی را به دست آورده،
💠 و هر كس علاوه بر دوست داشتن قلبي، به زبان هم اين دوست داشتن را اعلام كند، دو سوم ثواب بندگی را به دست آورده،
💠 و هر كس به قلب و زبان و عمل (با عمل اعضا و جوارح) اين دوست داشتن را اعلام كند و نشان دهد، همه ثواب بندگی را به دست آورده است.
📕 البرهان، ج۵، ص۷۹۷
•┈┈••✾❀🕊💖🕊❀✾••┈┈•
باذکر صلوات بزن روی لینک زیر👇🏻
@NASEMEBEHESHT ❤️
با ارسال مطالب درثواب انها سهیم باشید 💫
6.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ 🎬 #استاد_شجاعی
أَذِلَّةٍ عَلَي الْمُؤْمِنينَ، أَعِزَّةٍ عَلَي الْکافِرينَ
فروتن در برابر مؤمنان، و غیور دربرابر دشمن💪
#حاج_قاسم_سلیمانی، برای دشمن خطرناک بود!
و همین اندازه، در میان مردم، محبوب!
🛑 تو هم میتوانی... اگر ؛
•┈┈••✾❀🕊💖🕊❀✾••┈┈•
باذکر صلوات بزن روی لینک زیر👇🏻
@NASEMEBEHESHT ❤️
با ارسال مطالب درثواب انها سهیم باشید 💫
🌷ماجرای نماز اول وقت🌷
صدای اذان از رادیو ماشین به گوش رسید.
جوانی كه در كنارم نشسته بود،بلند شد و به طرف راننده رفت و به او گفت: آقای راننده! می خواهم نماز بخوانم.
راننده با بی تفاوتی و بی خیالی گفت: برو بابا حالا كی نماز می خواند! بعدش هم توجهی به این مطلب نكرد، ولی جوان با جدیت گفت: به تو می گویم نگهدار!
راننده فهمید كه او بسیار جدی است، گفت: اینجا كه جای نماز خواندن نیست، وسط بیابان، بگذار به یك قهوه خانه یا شهری برسیم، بعد نگه می دارم.
♦️خلاصه بحث بالا گرفت راننده چاره ای جز نگه داشتن نداشت. بالاخره ماشین را در كنار جاده نگه داشت، جوان پیاده شد و نمازش را با آرامش و طمأنینه خواند.
من هم به تأسی از وی نماز خواندم. پس از نماز وقتی در كنار هم نشستیم و ماشین حركت كرد از او پرسیدم: چه چیز باعث شده كه نمازتان را اول وقت خواندید؟
گفت:
♦️من به امام زمانم، حضرت ولی عصر(عج) تعهد داده ام كه نماز را اول وقت بخوانم.
تعجب من بیشتر شد،گفتم:چگونه و به خاطر چه چیز تعهد دادید؟
گفت: من قضیه و داستانی دارم كه برایتان بازگو می كنم.
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
من در یكی از كشورهای اروپایی برای ادامه تحصیلاتم درس می خواندم.
چند سالی بود كه آنجا بودم، محل سكونتم در یك بخش كوچک بود و تا شهر كه دانشگاه در آن قرار داشت فاصله زیادی بود كه اكثر اوقات با ماشین این مسیر را طی می كردم.
ضمناً در این بخش، یک اتوبوس بیشتر نبود كه مسافران را به شهر می برد و بر می گشت.
♦️برای فارغ التحصیل شدنم باید آخرین امتحانم را می دادم.
پس از سال ها رنج و سختی و تحمل غربت، خلاصه روز موعود فرا رسید، درس هایم را خوب خوانده بودم، آماده بودم برای آخرین امتحان.
سوار اتوبوس شدم و پس از چند دقیقه، اتوبوس در حالی كه پر از مسافر بود راه افتاد، من هم كتاب جلویم باز بود و می خواندم، نیمی از راه آمده بودیم كه یكباره اتوبوس خاموش شد.
راننده پایین رفت و كاپوت ماشین را بالا زد، مقداری موتور ماشین را نگاه كرد و دستكاری نمود، آمد استارت زد، ماشین روشن نشد، دوباره و چندین بار همین كار را كرد، اما فایده ای نداشت.
(این وضعیت) طولانی شد و مسافران آمده بودند كنار جاده نشسته و بچه های شان بازی می كردند و من هم دلم برای امتحان #شور می زد و ناراحت بودم.
♦️چیزی دیگر به موقع امتحان نمانده بود، وسیله نقلیه دیگری هم از جاده عبور نمی كرد كه با آن بروم، نمی دانستم چه كنم، در اضطراب و نگرانی و ناامیدی به سر می بردم، تا شهر هم راه زیادی بود كه نمی شد پیاده بروم.
پیوسته قدم می زدم و به ماشین و جاده نگاه می كردم كه همه تلاش های چندسالهام از بین می رود و خیلی نگران بودم.
⚡️یكباره جرقه ای در مغزم زد كه ما وقتی در ایران بودیم در سختی ها متوسل به #امام_زمان(عج) می شدیم و وقتی كارها به بن بست می رسید از او كمک و یاری می خواستیم.
🌹این بود كه دلم شكست و اشكم جاری شد. گفتم: "یا بقیة اللَّه! اگر امروز كمكم كنی تا به مقصدم برسم، قول می دهم و متعهد می شوم كه تا آخر عمر نمازم را همیشه سر وقت بخوانم."
🌀پس از چند دقیقه آقایی از آن دورها آمد و رو كرد به راننده و گفت: چه شده؟ (با زبان خود آنها حرف می زد).
راننده گفت: نمی دانم هر كار می كنم روشن نمی شود. مقداری ماشین را دست كاری كرد و كاپوت را بست و گفت: برو استارت بزن!
چند استارت كه زد ماشین روشن شد، همه خوشحال شدند و سوار ماشین گشتند و من امیدی در دلم زد و امیدوار شدم.
🌀همین كه اتوبوس می خواست راه بیفتد، دیدم همان آقا بالا آمد و مرا به اسم صدا زد و گفت:
«تعهدی كه به ما دادی یادت نرود، نماز اول وقت!»
و بعد پیاده شد و رفت و من او را ندیدم.
✨فهمیدم كه حضرت بقیة اللَّه امام عصر(عج) بوده.
همین طور اشك میریختم كه چقدر من در غفلت بودم...
این بود سرگذشت نماز اول وقت من.
منبع: نماز و عبادت امام زمان(عج)، عباس عزیزی، صفحه 85
💠⚜ألـلَّـھُـمَــ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِـڪْ ألْـفَـرَج⚜💠
#امام_زمان
@NASEMEBEHESHT ❤️
🛑عاقبت صبر و بی صبری بر مصیبت!
🍀كسى كه مصیبتى به او رسد، پاداش او از خداى تعالى بهشت است. خدا برای مؤمن که بد نمیخواهد.
🔴اگر عزیزتان را از دست دادهاید:
🔰اولاً جدایی شما موقت است و در دیار باقی دوباره در کنار هم خواهید بود.
🔰ثانیاً ناراحتی کوتاه شما در دنیا پاداش ابدی خواهد داشت.
🌴این پاداش آنقدر بزرگ است که اگر مؤمن بداند كه خداوند چه پاداش بزرگى در برابر بلا برایش آماده كرده آرزو مىكند كه در دنیا او را با قیچیها تكه تكه كنند
🔴اما در مقابل، بیصبری اجر مصیبت را از بین میبرد.
✅حتی گفته شده مصیبتزدهای که دستش را بر روی رانش بزند یا دست راستش را پشت دست چپش بزند(آنگونه که نشانه بیتاب شدن است) از پاداش مصیبت محروم میشود.
🌼 امام صادق علیه السلام فرمودند: آن مصیبتى را كه تو در برابر آن صبر نمودى و مستوجب ثواب الهى گردیدى مصیبت مشمار،
🍃 بلكه مصیبت آن است كه صاحب آن بر اثر بیصبرى و بىتابى از اجر و ثواب آن محروم گردد..
🌸وقتی فرزند بنده اى از بندگان خدا فوت می کند،
🌷خداى تعالى از ملائكه خود سوال مى فرمايد كه آيا فرزند بنده مرا گرفتند؟
💠عرض مى كنند: آرى،
🌷خداوند مى فرمايد: گرفتيد ميوه دل او را؟
💠عرض مى كنند: آری،
🌷خدا مى فرمايد: بنده من چه گفت؟
💠عرض مى كنند: تو را ستايش نمود و انا لله و انا اليه راجعون گفت،
🌹خداوند مى فرمايد: خانه ای براى او در بهشت بنا گذاريد و آن را بيت الحمد بنامید..
⚫️نکته: گریه و حزن و اندوه در مصیبت اشکالی ندارد،به شرط اینکه منجر به بی تابی و ناشکری نشود
📗کافی، ج 2، ص 255.
📘کافی، ج 2، ص 91
📕الخصال، ج 1، ص 191.
📒 کافی، ج 3، ص 225.
•┈┈••✾❀🕊💖🕊❀✾••┈┈•
باذکر صلوات بزن روی لینک زیر👇🏻
@NASEMEBEHESHT ❤
با ارسال مطالب درثواب انها سهیم باشید 💫
13.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☑️نماهنگ ويژه شهادت #حاج_قاسم_سليمانی با صدای حاج حسين سيبسرخی
•┈┈••✾❀🕊💖🕊❀✾••┈┈•
باذکر صلوات بزن روی لینک زیر👇🏻
@NASEMEBEHESHT ❤️
با ارسال مطالب درثواب انها سهیم باشید 💫
❇ پیامبر اکرم(صلوات الله علیه) می فرمایند:
«خداوند متعال ملکی را آفرید که هر شب فرود می آید و ندا می دهد:
🔽 ای کسانی که عمرتان به بیست رسیده است، تلاش و کوشش کنید.
🔽 و ای کسانی که سنتان به سی رسیده است! زندگی دنیا شما را فریب ندهد.
🔽 و ای چهل سالگان!برای دیدار پروردگارتان چه مهیا کرده اید؟
🔽 و ای پنجاه سالگان!هشدار برای شما رسیده است.
🔽 و ای به شصت رسیدگان!زمان دروی محصول تان فرا رسیده است.
🔽 و ای به هفتاد رسیدگان!بانک کوچ برای شما نواخته شده است، پس اجابت کنید این دعوت را.
🔽 و ای به هشتاد رسیدگان! قیامت تان برپا شد و شما غافلید.»
•┈┈••✾❀🕊💖🕊❀✾••┈┈•
باذکر صلوات بزن روی لینک زیر👇🏻
@NASEMEBEHESHT ❤️
با ارسال مطالب درثواب انها سهیم باشید 💫
دقت کردید چهلم حاج قاسم می شود ۲۲ بهمن !
🌸حاج قاسم شهادتش هم با حساب و کتاب بوده...
زیرا او فرمانده است!
پس از شهادتش هم خواب و خوراکتان را حرام می کند چون:
🖤یک *شهید قاسم سلیمانی* خیلی قدرتمندتر و دلاورتر از یک *سردار قاسم سلیمانی* هست!
#انتقام_سخت
•┈┈••✾❀🕊💖🕊❀✾••┈┈•
باذکر صلوات بزن روی لینک زیر👇🏻
@NASEMEBEHESHT ❤️
با ارسال مطالب درثواب انها سهیم باشید 💫
ایةالله بهجت (ره) ایةالله مجتهدی (ره)
🔴 #سرگذشت_ارواح در عالم برزخ(قسمت ۱۰) 💠نگاه نیک دستش را بر شانهام نهاد و گفت: این است عاقبت پیروی
🔴 #سرگذشت_ارواح در عالم برزخ(قسمت ۱۱)
◾️پس از مدتی به عبور گاه باریکی رسیدیم که دو طرف آن را پرتگاههای هولناکی احاطه کرده بودند.
🌹 نیک که گویا منتظر سوال من بود، رو به من کرد و گفت: این پرتگاههای وحشت آور، "درههای ارتداد"هستند که برای رسیدن به کف آن به حساب دنیا، سالها راه است.
🔥در کف آن هم، کورههایی از آتش قرار دارد که نمایی از آتش جهنم است و انسانهایی که درون آن جای گرفتهاند تا قیامت، در عذاب الهی گرفتار خواهند ماند.
⚡️چنان وحشتی به من روی آورد که ناخواسته بر جای نشستم.
در این میان فریادی دره را فرا گرفت. با وحشت صورتم را برگرداندم.
☄شخصی را دیدم که در حال سقوط به ته دره بود. در میان جیغ و فریادهایش که دلم را به لرزه درآورده بود، فریاد شادی گناهش را میشنیدم.
✨نیک که مانند من نظاره گر این صحنه بود، گفت: بیچاره تا اینجا را به سلامت گذراند، اما تا بر پا شدن قیامت، در ته دره خواهد ماند.
🍃با تعجب پرسیدم: چرا؟ گفت: او پس از سالها دین داری، مرتد شده بود. (ارتداد در اسلام به معنی برگشتن از دین اسلام به دین دیگری میباشد)
💥از آن پس در راه رفتن بیشتر دقت میکردم و از ترس سقوط، پای خود را بر جای پای نیک مینهادم. هر چند گه گاه پایم میلغزید، اما سرانجام به سلامت، آن راه صعب و دشوار را پشت سر گذاشتیم.
❄️نیک همچنان به پیش میرفت و من مشتاقانه، اما با دلهره بسیار در پی او در حرکت بودم. وقتی به یک دو راهی رسیدیم، نیک پا به سمت راست نهاد.
⛔️اما ناگهان دست سیاه بزرگی، جلو دهان و چشمهایم را گرفت و به واسطه بوی متعفنی که از او متصاعد بود، دریافتم که این، همان گناه است.
♨️سعی کردم آن دست سیاه و پشم آلود را کنار بزنم و چون موفق شدم با هیکل زشت گناه روبرو گردیدم. وحشت زده خواستم فرار کنم و خود را به نیک برسانم، اما گناه دستانم را محکم گرفت و گفت: مگر قرارت را فراموش کردی؟
❗️با وحشتی که در وجودم بود گفتم: کدام قرار؟! گفت: همانکه در دنیا همراه من میشدی خود قراری بود بین من و تو برای اینکه اینجا هم با هم باشیم.
❎گفتم: من اصلا تو را نمیشناختم. گفت: تو مرا خوب میشناختی اما قیافهام را نمیدیدی، حالا که قوه بیناییات وسیع شده است مرا مشاهده میکنی.
🔆گفتم: خب حالا چه میخواهی؟!
گفت: من از آغاز سفر تا اینجا سایه به سایه دنبالت آمدم، در پرتگاه ارتداد تلاش بسیار کردم که خود را به تو برسانم، اما موفق نشدم.
▪️با عجله گفتم: مگر آنجا از من چه میخواستی.
گفت: میخواستم از آن دره عبورت دهم. با ناراحتی تمام فریاد کشیدم: یعنی میخواستی تا قیامت مرا زمین گیر کنی؟
🔘گفت: نه! میخواستم تو را زودتر به مقصد برسانم، اما مهم نیست، در عوض اکنون یک راه انحرافی آسان میشناسم که هیچ کس از وجود آن آگاه نیست.
🔷گفتم: حتی نیک؟! گفت: مطمئن باش اگر میدانست از این مسیر سخت تو را راهنمایی نمیکرد. دریک لحظه به یاد نیک افتادم که جلوتر از من رفته بود و فکر میکند من به دنبال او در حرکتم. دلم گرفت و به اصرار از گناه خواستم که مرا رها کند.
⚫️ اما این بار در حالیکه چشمانش از عصبانیت چون دو کاسه خون شده بود، با تهدید گفت: یا با من میآیی، یا به اجبار تو را به همان مسیری که آمدی باز میگردانم...🔥
✍ادامه دارد..
📗کتاب سرگذشت ارواح در برزخ/اصغر بهمنی.
با تایید عده ای از علمای حوزه علمیه قم
•┈┈••✾❀🕊💖🕊❀✾••┈┈•
باذکر صلوات بزن روی لینک زیر👇🏻
@NASEMEBEHESHT ❤️
با ارسال مطالب درثواب انها سهیم باشید 💫