eitaa logo
ایةالله بهجت (ره) ایةالله مجتهدی (ره)
2.2هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
3.6هزار ویدیو
43 فایل
ھوﷻ 🆔 @Ad_noor1 👈ارتباط ✅کپی ازاد 💌دعوتید👇 مجموعه ای ازسخنرانی ها ونصایح و مطالب اخلاقی وکلام اساتید اخلاق ایت الله بهجت وایت الله مجتهدی تهرانی ره🌱🦋
مشاهده در ایتا
دانلود
روز 🔅امیرالمؤمنین عليه السلام: ✍️ الْحِكْمَةُ ضَالَّةُ الْمُؤْمِنِ، فَخُذِ الْحِكْمَةَ وَ لَوْ مِنْ أَهْلِ النِّفَاقِ 🔴 حكمت گمشده مؤمن است، حكمت را فراگير هر چند از منافقان باشد. 📚 بحار الأنوار، جلد۲، صفحه۹۹
1.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍سخنرانی آیت الله مجتهدی(ره) 🎬موضوع: خدایا من از تمام کسانی که غیبتم را کردند و ازارم دادند گذشتم
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
🔴🔵فروش ماسک سه لایه🔴🔵 ♻️به صورت ♻️ ✅ ماسک ملت دار🔚۹۵۰ تومان ✅ ماسک 🔚 ۸۰۰ تومان 🚗🚗ارسال به سراسر ایران🚗🚗 ✴️ همکاری با ایستگاه های 🚨 💯 هاو ادارات🕹 📱تلفن سفارشات🛍: 📲 09350886464 📣 پیش🏃‍♂🏃‍♂ به سوی 😍😍
🔰احکـ🔎ـام نمــ📿ــاز ⁉️آیا نماز با در اتاق خلوت، صحیح است؟ ✍آیت الله خامنه ای: اگر مرد و زن نامحرم در اتاق یا محل خلوتی باشند که کسی نمی تواند وارد آن شود و آنان بترسند که با بیفتند، ماندنشان در آن جا حرام است و بنابر مستحب نباید آن جا نماز بخوانند؛ لیکن اگر نماز خواندند، نیست. [1] ✍ آیت الله سیستانی: بودن مرد و زن نامحرم در جایی که احتمال و فساد را بدهند حرام است؛ هر چند کس دیگری بتواند وارد شود و احتیاط مستحب آن است که در آنجا نماز نخوانند. [2] ✍ آیات عظام صافی و مکارم: اگر مرد و زن در اتاق یا محل خلوتی باشند که کسی نمی تواند وارد آن شود بنابر ماندنشان در آنجا حرام است؛ هر چند احتمال ندهند و به گفتگوهای علمی و ضروری و مانند آن بپردازند. نماز خواندن نیز در آنجا صحیح نیست. [3] ----------------- [1]. خامنه ای: استفتا (رساله مصور، ج2، ص 70). [2]. سیستانی، توضیح المسائل، م 876. [3]. صافی، توضیح المسائل، م 876؛ مکارم، توضیح المسائل، م 814. •┈┈••✾❀✿🍁✿❀✾••┈┈•
7.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️غلو ڪردن درباره اهل بیت علیهم السلام ممنوع 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
. عشــق♥️‌راخواهی‌بسنجی عهدوایمانش‌بسنج🌡 اوڪہ‌پای‌دین‌✨خود جان🕊‌می‌دهد عاشق‌تر🌸🍃است روزتون شهدایی❤ @ازعـــــشق' تا'شــهادت
🔴 🎤 گزیده ای از بیانات میرزاجواد آقا 🔰 ضرورت خوف و رجاء برای مؤمن 🌀 برای مؤمن از امید و هراس، چاره‌ای نیست. و این دو، پس از ایمان، ریشه‌ی همه‌ی خیر و خوبی‌ها هستند؛ زیرا مقصود هر کسی سعادت و خوشبختی است. 🌀 و نزد مؤمن هیچ سعادتی مانند دیدار خداوند و مأنوس و همدم شدن با او نیست. و راهی به آن، جز با به دست آوردن محبّت و دوستی‌اش نیست، که جز پس از معرفت و پس از فکر دائمی، به دست نمی‌آید! و این [دوام فکر] غالباً به دست نمی‌آید و صاف نمی‌شود، مگر با ذکر. 🌀 و ذکر و فکر، جز با کنده شدن از کارهای بازدارنده‌ی دنیا و از الفت با شهوت‌های آن، میسّر نمی‌شود، و این جز با کنده شدن از دوستی دنیا و دوستی‌ هوس‌هایش به دست نمی‌آید. 🌀 و ریشه‌ی آن [حبّ دنیا و شهواتش] جز با صبر در برابر آن‌ها قطع نمی‌شود. و به صبر، جز با خوف و رجا عمل نمی‌شود. 🌀 و حقیقت خوف، دردمندی و سوزش دل، به خاطر انتظار چیز ناپسندی در آینده است، و فرق نمی‌کند که این ناپسند، به دست آوردن بدبختی، یا از دست دادن خوشبختی باشد. 🌀 میان خوف و رجاء، منافاتی نیست؛ بلکه لازمه‌ی هم هستند. و آن دو چیزی که میانشان منافات است، یأس و امید، و امنیّت و هراس است. 📚 به سوی دوست، ص ۱۳۵ 🌤«اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج»🌤
مردی خدمت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله رسید و عرض کرد آیا به من اجازه میدهید که آرزوی مرگ بکنم؟ ✅حضرت فرمود: مرگ چیزی است که چاره ای از آن نیست و مسافرتی است طولانی که سزاوار است برای کسی که بخواهد به این سفر برود ده هدیه با خود ببرد.(ایا هدایا را اماده کردی) ✅پرسید آن هدایا کدامند؟ رسول اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: ۱- هدیه عزرائیل ۲- هدیه قبر ۳- هدیه نکیر و منکر ۴- هدیه میزان ۵- هدیه پل صراط ۶- هدیه مالک (خزانه دار جهنم) ۷- هدیه رضوان (خزانه دار بهشت) ۸- هدیه پیامبر ۹- هدیه جبرئیل ۱۰- و هدیه خداوند متعال 🌱اما هدیه عزائیل چهار چیزاست : ۱. رضایت حق داران. ۲. قضای نمازها. ۳. اشتیاق به خداوند. ۴.آرزوی مرگ. 🌱اما هدیه قبر چهار چیزاست : ۱. ترک سخن چینی. ۲. استبراء. ۳. تلاوت قرآن. ۴. نماز شب. 🌱اما هدیه نکیر و منکر چهار چیزاست : ۱. راستگویی. ۲. ترک غیبت. ۳. حق گویی. ۴. تواضع در برابر همه 🌱اما هدیه میزان چهار چیزاست : ۱. فرو خوردن خشم. ۲. تقوای راستین. ۳. رفتن به سوی جماعت. ۴. دعوت به سوی آمرزش الهی 🌱اما هدیه صراط چهار چیزاست : ۱. اخلاص عمل. ۲. زیاد به یاد خدا بودن. ۳. خوش اخلاقی. ۴. تحمل کردن آزار دیگران 🌱اما هدیه مالک(خزانه دار جهنم) چهار چیزاست : ۱. گریه از ترس خداوند. ۲. صدقه مخفی. ۳.ترک گناهان. ۴.خوش رفتاری با پدر و مادر 🌱اما هدیه رضوان(خزانه دار بهشت) چهار چیزاست : ۱. صبر در ناملایمات. ۲. شکر بر نعمت. ۳.انفاق مال در راه اطاعت خداوند. ۴.رعایت امانت در مال وقفی 🌱اما هدیه رسول اکرم(ص) چهار چیزاست : ۱. دوست داشتن او. ۲. پیروی از سنت او. ۳. دوست داشتن اهل بیت او. ۴. زبان را از بدی ها حفظ کردن 🌱 اما هدیه جبرئیل چهار چیزاست : ۱. کم حرف زدن. ۲.کم خوردن. ۳. کم خوابیدن. ۴. مداومت بر حمد 🌱اما هدیه خداوند متعال چهار چیزاست : ۱. امر به نیکی. ۲. نهی از بدی. ۳. نصیحت و خیر خواهی برای مردم. ۴.و مهربانی کردن با همه 🍃 این سخنان را با نیت خالص و جهت رضای الله ، پخش کن. 🍃چراکه هر کس بر آن عمل نموده و به نسل های آینده برسد 🍃 إن شاءالله ، اجرش به تو خواهد رسید. ✅باذکر صلوات شروع کنید 📚 کتاب المواعظ العددیه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ایةالله بهجت (ره) ایةالله مجتهدی (ره)
📚 #تنها_میان_داعش 📝 نویسنده : #فاطمه_ولی_نژاد ❤️ #قسمت_دهم 💠 عباس و عمو با هم از پله‌های ایوان پ
📚 📝 نویسنده : ❤️ 💠 و صدای عباس به‌قدری بلند بود که حیدر شنید و ساکت شد. احساس می‌کردم فکرش به‌هم ریخته و دیگر نمی‌داند چه کند که برای چند لحظه فقط صدای نفس‌هایش را می‌شنیدم. انگار سقوط یک روزه و و جاده‌هایی که یکی پس از دیگری بسته می‌شد، حساب کار را دستش داده بود که به‌جای پاسخ به هشدار عباس، قلب کلماتش برای من تپید :«نرجس! یادت نره بهم چه قولی دادی!» 💠 و من از همین جمله، فهمیدم فاتحه رسیدن به را خوانده که نفسم گرفت، ولی نیت کرده بودم دیگر بی‌تابی نکنم که با همه احساسم خیالش را راحت کردم :«منتظرت می‌مونم تا بیای!» و هیچکس نفهمید چطور قلبم از هم پاشید! این انتظار به حرف راحت بود اما وقتی غروب رسید و در حیاط خانه به جای جشن عروسی بساط تقسیم آرد و روغن بین مردم محله برپا بود تازه فهمیدم درد جدایی چطور تا مغز استخوانم را می‌سوزانَد. 💠 لباس عروسم در کمد مانده و حیدر ده‌ها کیلومتر آن طرف‌تر که آخرین راه دسترسی از هم بسته شد و حیدر نتوانست به آمرلی برگردد. آخرین راننده کامیونی که توانسته بود از جاده کرکوک برای عمو آرد بیاورد، از چنگ گریخته و به چشم خود دیده بود داعشی‌ها چند کامیون را متوقف کرده و سر رانندگان را کنار جاده بریده‌اند. 💠 همین کیسه‌های آرد و جعبه‌های روغن هم دوراندیشی عمو و چند نفر دیگر از اهالی شهر بود تا با بسته‌شدن جاده‌ها آذوقه مردم تمام نشود. از لحظه‌ای که داعش به آمرلی رسیده بود، جوانان برای در اطراف شهر مستقر شده و مُسن‌ترها وضعیت مردم را سر و سامان می‌دادند. 💠 حالا چشم من به لباس عروسم بود و احساس حیدر هر لحظه در دلم آتش می‌گرفت. از وقتی خبر بسته شدن جاده کرکوک را از عمو شنید، دیگر به من زنگ نزده بود و خوب می‌فهمیدم چه احساس تلخی دارد که حتی نمی‌تواند با من صحبت کند. احتمالاً او هم رؤیای را لحظه لحظه تصور می‌کرد و ذره ذره می‌سوخت، درست مثل من! شاید هم حالش بدتر از من بود که خیال من راحت بود عشقم در سلامت است و عشق او در داعش بود و شاید همین احساس آتشش زده بود که بلاخره تماس گرفت. 💠 به گمانم حنجره‌اش را با تیغ بریده بودند که نفسش هم بریده بالا می‌آمد و صدایش خش داشت :«کجایی نرجس؟» با کف دستم اشکم را از صورتم پاک کردم و زیرلب پاسخ دادم :«خونه.» و طعم گرم اشکم را از صدای سردم چشید که بغضش شکست اما مردانه مقاومت می‌کرد تا نفس‌های خیسش را نشنوم و آهسته زمزمه کرد :«عباس میگه مردم می‌خوان کنن.» به لباس عروسم نگاه کردم، ولی این لباس مقاومت نبود که با لب‌هایی که از شدت گریه می‌لرزید، ساکت شدم و این‌بار نغمه گریه‌هایم آتشش زد که صدای پای اشکش را شنیدم. 💠 شاید اولین بار بود گریه حیدر را می‌شنیدم و شنیدن همین گریه غریبانه قلبم را در هم فشار داد و او با صدایی که به‌سختی شنیده می‌شد، پرسید :«نمی‌ترسی که؟» مگر می‌شد نترسم وقتی در محاصره داعش بودم و او ترسم را حس کرده بود که آغوش لحن گرمش را برایم باز کرد :«داعش باید از روی جنازه من رد شه تا به تو برسه!» و حیدر دیگر چطور می‌توانست از من حمایت کند وقتی بین من و او، لشگر داعش صف کشیده و برای کشتن مردان و تصاحب زنان آمرلی، لَه‌لَه می‌زد. 💠 فهمید از حمایتش ناامید شده‌ام که گریه‌اش را فروخورد و دوباره مثل گذشته مردانه به میدان آمد :«نرجس! به‌خدا قسم می‌خورم تا لحظه‌ای که من زنده هستم، نمی‌ذارم دست داعش به تو برسه! با دست (علیه‌السلام) داعش رو نابود می‌کنیم!» احساس کردم از چیزی خبر دارد و پیش از آنکه بپرسم، خبر داد :«آیت‌الله سیستانی حکم داده؛ امروز امام جمعه اعلام کرد! مردم همه دارن میان سمت مراکز نظامی برای ثبت نام. منم فاطمه و بچه‌هاشو رسوندم و خودم اومدم ثبت نام کنم. به‌خدا زودتر از اونی که فکر کنی، محاصره شهر رو می‌شکنیم!» 💠 نمی‌توانستم وعده‌هایش را باور کنم که سقوط شهرهای بزرگ عراق، سخت ناامیدم کرده بود و او پی در پی رجز می‌خواند :«فقط باید چند روز مقاومت کنید، به مدد (علیه‌السلام) کمر داعش رو از پشت می‌شکنیم!» کلام آخرش حقیقتاً بود که در آسمان صورت غرق اشکم هلال لبخند درخشید. نبض نفس‌هایم زیر انگشت احساسش بود و فهمید آرامم کرده است که لحنش گرم‌تر شد و هوای به سرش زد :«فکر می‌کنی وقتی یه مرد می‌بینه دور ناموسش رو یه مشت گرگ گرفتن، چه حالی داره؟ من دیگه شب و روز ندارم نرجس!» و من قسم خورده بودم نگذارم از تهدید عدنان باخبر شود تا بیش از این عذاب نکشد... &ادامه دارد.... ❌کپی رمان بی اجازه ممنوع❌ 🔅سلامتی (عج)صلوات🔅 •┈┈••✾❀🌺❀✾••┈┈• 🔅نسیـــم بهشـــت 🔅 @nasemebehesht
هدایت شده از ‌‌‌‌‌‌‌‌‌▫
*❁ ﷽ ❁ ❣ سلام امام زمانم❣ 🌾 مهدی جان سلام به ٺـ✨ـو اےگل 🌼نرگـس! سلام به ٺــو ڪہ در سيم خاردار گناهانماݩ اسيرے. 🌾ما را ببخش! ڪہ حتي بہ اندازه‌ۍ نجاٺ دادڹ گلے 🌸از مياݩ سيـم خاردارها تلاش نکرده ايم.چہ برسـد بہ تلاش براےرهايۍ شما از زنداڹ غيبــت.😔💔 🌼🍃اللهم عجل لولیک الفرج 🌸🍃
♥️فروش چادر مشکی با کیفیت♥️ ♥️پارچه های اصلی و درجه یک♥️ 📣انواع و اقسام چادر مشکی برای بزرگسالان و کودکان👏👏 ـ 🌕🌕🌕 ـ 🌕 🌕🌕🌕 ـ 🌕 🌕🌕🌕 ـ 🌕چـــــــادر🌕🌕🌕 ـ🌕مــشــکــی🌕🌕🌕 بزن رو شکل ـ 🌕 🌸🌸🌸 و چادرت رو ـ 🌕 🌺🌺🌺 انتخاب کن😍 ـ 🌕🌸🌸 👉🏻👉🏻👉🏻 هر مدل چادری بخوای داره😍😍 قیمتش هاش خیلی مناسبه😱😱 http://eitaa.com/joinchat/1196228609Ce36ce60469