🔴اﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﺷﻴــﻄﺎﻥ...
✍ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥﻧﻔﺮﻱ ﻛﻪ ﻣﺮﻳﺪﺷﻴﻄﺎﻥ ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ، ﺍﻓﺮﺍﺩﻱﻫﻢﻫﺴﺘﻨﺪﻛﻪﺷﻴﻄﺎﻥ ﺣﺮﻳﻔﺸﺎﻥ ﻧﻤﻲﺷﻮﺩ.
ﻋﺎﺑﺪﻱﭘﺮﻫﻴﺰﮔﺎﺭ ﺑﻮﺩ ﻛﻪﺷﻴﻄﺎﻥ ﻫﺮﭼﻪ ﻣﻲﻛﻮﺷﻴﺪ ﻧﻤﻲﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﻓﺮﻳﺒﺶ ﺩﻫﺪ. آﺧــﺮ ﺗﺼﻤﻴﻢ ﮔﺮﻓﺖ ﺑﻪ ﺍﺳﻢ ﻋﺒـــﺎﺩﺕ ﮔﻮﻟﺶ ﺑﺰﻧﺪ... ﺩﺭ ﻧﻴﻤﻪﺷﺐ ﻭ ﺳﺤﺮﮔﺎﻫﻲ ﺑﺎﻻﻱ ﺳﺮﺍﻭ ﺭﻓﺖﻭ ﮔﻔﺖﺑﺮﺧﻴﺰ ﻛﻪ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻧﻤﺎﺯﺍﺳﺖ.. ﻋﺎﺑﺪ ﺍﻭﺭﺍ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻭ ﺳﺮ ﺭﺍ ﺯﻳﺮ ﻟﺤﺎﻑ ﺑﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺑﻪ ﻧﻤــﺎﺯﻱ ﻛﻪ ﺗﻮ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﻛﻨﻲ ﻧﻴﺎﺯ ﻧﺪﺍﺭﻡ....!!
ﻓﺮﻋـــﻮﻥ ﺩﻋــﻮﻱ ﺧـﺪﺍﻳﻲ ﻣﻲڪﺮﺩ... ﺭﻭﺯﻱ ﺷﻴﻄﺎﻥ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ڪﻮﺑﻴﺪ. ﻓﺮﻋــﻮﻥ ﮔﻔﺖ ڪﻴﺴﺖ ڪﻮﺑﻨﺪﻩ ﺩﺭ؟ ﺷﻴﻄﺎﻥ ﺧﻨﺪﻳﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: تیغ ﺩﺭ ﺭیشه ﺧــﺪﺍﻳﻲ ﻛﻪ نمــےﺩﺍﻧــﺪ ﭘﺸﺖ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺵ ڪﯿﺴﺖ...!
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
📝داستان طوطی و حضرت سلیمان:
🦜مردی یک طوطی را که حرف میزد در قفس کرده بود و سر گذری مینشست. اسم رهگذران را میپرسید و به ازای پولی که به او میدادند طوطی را وادار میکرد اسم آنان را تکرار کند.
روزی حضرت سلیمان از آنجا میگذشت. حضرت سلیمان زبان حیوانات را میدانست. طوطی با زبان طوطیان به ایشان گفت: «مرا از این قفس آزاد کن.» حضرت به مرد پیشنهاد کرد که طوطی را آزاد کند و در قبال آن پول خوبی از ایشان دریافت کند. مرد که از زبان طوطی پول درمیآورد و منبع درآمدش بود، پیشنهاد حضرت را قبول نکرد.
حضرت سلیمان به طوطی گفت: «زندانی بودن تو به خاطر زبانت است.»
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
ایةالله بهجت (ره) ایةالله مجتهدی (ره)
📚 #تنها_میان_داعش ✍🏻 نویسنده : #فاطمه_ولی_نژاد ❤️ #قسمت_بیست_هشتم 💠 شنیدن همین جمله کافی بود تا
📚 #تنها_میان_داعش
✍🏻 نویسنده : #فاطمه_ولی_نژاد
❤️ #قسمت_بیست_نهم
💠 در تمام این مدت منتظر #شهادتش بودم و حالا خطش روشن بود که #عطش چشیدن صدایش آتشم میزد.
باطری نیمه بود و نباید این فرصت را از دست میدادم که پیامی فرستادم :«حیدر! تو رو خدا جواب بده!» پیام رفت و دلم از خیال پاسخ #عاشقانه حیدر از حال رفت.
💠 صبر کردن برایم سخت شده بود و نمیتوانستم در #انتظار پاسخ پیام بمانم که دوباره تماس گرفتم. مقابل چشمانم درصد باطری کمتر میشد و این جان من بود که تمام میشد و با هر نفس به #خدا التماس میکردم امیدم را از من نگیرد.
یک دستم به تمنا گوشی را کنار صورتم نگه داشته بود، با دست دیگرم لباس عروسم را کنار زدم و چوب لباسی بعدی با کت و شلوار مشکی دامادی حیدر در چشمم نشست.
💠 یکبار برای امتحان پوشیده و هنوز عطرش به یادگار مانده بود که دوباره مست محبتش شدم. بوق آزاد در گوشم، انتظار احساس حیدر و اشتیاق #عشقش که بیاختیار صورتم را سمت لباسش کشید.
سرم را در آغوش کتش تکیه دادم و از حسرت حضورش، دامن #صبوریام آتش گرفت که گوشی را روی زمین انداختم، با هر دو دست کتش را کشیدم و خودم را در آغوش جای خالیاش رها کردم تا ضجههای بیکسیام را کسی نشنود.
💠 دیگر تب و تشنگی از یادم رفته و پنهان از چشم همه، از هر آنچه بر دلم سنگینی میکرد به خدا شکایت میکردم؛ از #شهادت پدر و مادر جوانم به دست #بعثیها تا عباس و عمو که مظلومانه در برابر چشمانم پَرپَر شدند، از یوسف و حلیه که از حالشان بیخبر بودم و از همه سختتر این برزخ بیخبری از عشقم!
قبل از خبر #اسارت، خطش خاموش شد و حالا نمیدانستم چرا پاسخ دل بیقرارم را نمیدهد. در عوض #داعش خوب جواب جان به لب رسیده ما را میداد و برایمان سنگ تمام میگذاشت که نیمهشب با طوفان توپ و خمپاره به جانمان افتاد.
💠 اگر قرار بود این خمپارهها جانم را بگیرد، دوست داشتم قبل از مردن نغمه #عشقم را بشنوم که پنهان از چشم بقیه در اتاق با حیدر تماس گرفتم، اما قسمت نبود این قلب غمزده قرار بگیرد.
دیگر این صدای بوق داشت جانم را میگرفت و سقوط #خمپارهای نفسم را خفه کرد. دیوار اتاق بهشدت لرزید، طوریکه شکاف خورد و روی سر و صورتم خاک و گچ پاشید.
💠 با سر زانو وحشتزده از دیوار فاصله میگرفتم و زنعمو نگران حالم خودش را به اتاق رساند. ظاهراً خمپارهای خانه همسایه را با خاک یکی کرده و این فقط گرد و غبارش بود که خانه ما را پُر کرد.
نالهای از حیاط کناری شنیده میشد، زنعمو پابرهنه از اتاق بیرون دوید تا کمکشان کند و من تا خواستم بلند شوم صدای پیامک گوشی دلم را به زمین کوبید.
💠 نگاهم پیش از دستم به سمت گوشی کشیده شد، قلبم به انتظار خبری از #تپش افتاد و با چشمان پریشانم دیدم حیدر پیامی فرستاده است.
نبض نفسهایم به تندی میزد و دستانم طوری میلرزید که باز کردن پیامش جانم را گرفت و او تنها یک جمله نوشته بود :«نرجس نمیتونم جواب بدم.»
💠 نه فقط دست و دلم که نگاهم میلرزید و هنوز گیج پیامش بودم که پیامی دیگر رسید :«میتونی کمکم کنی نرجس؟»
ناله همسایه و همهمه مردم گوشم را کر کرده و باورم نمیشد حیدر هنوز نفس میکشد و حالا از من کمک میخواهد که با همه احساس پریشانیام به سمتش پَر کشیدم :«جانم؟»
💠 حدود هشتاد روز بود نگاه #عاشقش را ندیده بودم، چهل شب بیشتر میشد که لحن گرمش را نشنیده بودم و اشتیاقم برای چشیدن این فرصت #عاشقانه در یک جمله جا نمیشد که با کلماتم به نفس نفس افتادم :«حیدر حالت خوبه؟ کجایی؟ چرا تلفن رو جواب نمیدی؟»
انگشتانم برای نوشتن روی گوشی میدوید و چشمانم از شدت اشتیاق طوری میبارید که نگاهم از آب پُر شده و به سختی میدیدم.
💠 دیگر همه رنجها فراموشم شده و فقط میخواستم با همه هستیام به فدای حیدر شوم که پیام داد :«من خودم رو تا نزدیک #آمرلی رسوندم، ولی دیگه نمیتونم!»
نگاهم تا آخر پیامش نرسیده، دلم برای رفتن سینه سپر کرد و او بلافاصله نوشت :«نرجس! من فقط به تو اعتماد دارم! #داعش خیلیها رو خریده.»
💠 پیامش دلم را خالی کرد و جان حیدرم در میان بود که مردانه پاسخ دادم :«من میام حیدر! فقط بگو کجایی؟» که صدای زهرا دلم را از هوای حیدر بیرون کشید :«یه ساعت تا #نماز مونده، نمیخوابی؟»
نمیخواستم نگرانشان کنم که گوشی را میان مشتم پنهان کردم، با پشت دستم اشکم را پاک کردم و پیش از آنکه حرفی بزنم دوباره گوشی در دستم لرزید.
💠 دلم پیش اضطرار حیدر بود، باید زودتر پیامش را میخواندم و زهرا تازه میخواست درددل کند که به در تکیه زد و #مظلومانه زمزمه کرد :«امّ جعفر و بچهاش #شهید شدن!»...
&ادامه دارد....
❌کپی رمان بی اجازه ممنوع❌
🔅سلامتی #امام_زمان (عج)صلوات🔅
•┈┈••✾❀🌺❀✾••┈┈•
🔅نسیـــم بهشـــت
🔅 @nasemebehesht
(تقویم همسران)
(اولین و پرطرفدارترین مجموعه کانالهای تقویم نجومی اسلامی)
✴️ شنبه 👈 24 آبان 1399
👈 28 ربیع الاول 1442👈 14 نوامبر 2020
🕌 مناسبت های دینی و اسلامی .
🌙⭐️احکام دینی و اسلامی.
🌓قمر در برج عقرب است.
👶 زایمان مناسب و نوزادش زیبا و خوش رو خواهد شد . ان شاء الله
🤕 بیمار امروز زود شفا یابد . ان شاءالله
🚖 مسافرت :
مسافرت مکروه است و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد .
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓 این روز از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است .
✳️ امور کشاورزی و بذر افشانی .
✳️ کندن چاه و کانال .
✳️استحمام.
✳️التیام زخم.
✳️مرهم گذاشتن بر دمل.
✳️جراحی چشم و معالجه ان.
✳️ و از شیر گرفتن کودک نیک است .
📛 از امور اساسی و زیر بنایی پرهیز شود .
🔲 این اختیارات تنها یک سوم مطالب سررسید همسران است بقیه امور را در تقویم مطالعه بفرمایید.
💑 امشب ..
# مباشرت (شب یکشنبه ) ، دستوری بر کراهت و استحباب آن وارد نشده است .
💇💇♂ اصلاح سر و صورت
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، خوب نیست .
💉💉 حجامت خون دادن فصد زالو انداختن خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری، سبب قوت دل می شود .
😴😴 تعبیر خواب امشب.
خواب و رویایی که شب یکشنبه دیده شود تعبیرش از ایه ی ۲۹ سوره مبارکه ی " عنکبوت " است.
قال رب انصرنی علی القوم المفسدین ...
و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که خواب بیننده مامور شود به اصلاح گروهی که اگر با آنها جنگ و ستیز کند پیروز. شود و همه احوالات او شاید نیک شود شما مطلب خود را بر آن قیاس کنید .
💅 ناخن گرفتن
شنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بیماری در انگشتان دست گردد.
👚👕دوخت و دوز.
شنبه برای بریدن و دوختن،#لباس_نو روز مناسبی نیست آن لباس تا زمانی که بر تن آن شخص باشد موجب مریضی و بیماری اوست.
🙏🏻 وقت #استخاره در روز شنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۰ و بعداز اذان ظهر تا ساعت ۱۶ عصر.
📿ذکر روز شنبه : یارب العالمین ۱۰۰ مرتبه
📿 ذکر بعد از نماز صبح ۱۰۶۰ مرتبه #یاغنی که موجب غنی و بی نیاز شدن میگردد .
💠 ️روز شنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_رسول_اکرم_(ص). سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
@taghvimehamsaran
#احکام
‼️پوشاندن زينت
🔷س 2234: با توجه به این که برای بانوان #پوشاندن_دست_تا_مچ لازم نیست، اگر با حنا یا لاک یا انگشتر و مانند آن، دست را #زینت داده باشد نیز پوشاندن آن از نامحرم لازم نیست؟
✅ج: در صورتی که دست یا صورت زینت یا #آرایش داشته باشد، باید از نامحرم پوشانده شود.
#احکام_حجاب #زينت_بانوان
💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨
📗 #احکام_شرعی |دروغ مصلحتى
🔻پرسش ۵۰۵ . دروغ مصلحتى چه حکمى دارد؟
🔹همه مراجع: «دروغ مصلحتى» به معناى رایج نزد مردم - که در واقع
«دروغ منفعتى» است - حرام است.
موارد جواز دروغ در اسلام مشخص است ؛ از جمله آنها وجود مصلحت اهم
(مثل حفظ جان مؤمن و یا رفع نزاع بین دو مسلمان) است
امیرالمؤمنین علیه السلام:
شفاى دردهاى خود را از قرآن بجوييد و در سختیها و گرفتاریهايتان، از آن كمك بخواهيد؛ چرا كه در آن، درمان بزرگترين دردهاست و آن، درد كفر و نفاق و انحراف و گمراهى است...
هر كس كه قرآن در روز قيامت، برايش شفاعت كند، شفاعت میشود و هر كس كه قرآن در روز قيامت، از او شكايت كند، محكوم میگردد
از خطبه 176 نهج البلاغه
.
#کرونا
#سردار_دلها
#پدر_موشکی
🚫 ما میخوایم آزاد باشیم و حجاب آزادی ما رو محدود می کنه.
✅ آره، درست می گید،مهم ترین و طبیعی ترین و حتی شرعی ترین حق یه انسان آزادی ه.
❗️اما کدوم آزادی؟!
❌ خیلی ها فکر می کنن آزادی یعنی این که هیچ محدودیتی نداشته باشن مگه اینکه با آزادی یه نفر دیگه قروقاطی بشه!🤔
❌ خب با این تعریف، حجاب مانع آزادی شخصه،چون این آزادی هیچ چارچوبی نداره.
🚺 همه ما به حریم خصوصی اعتقاد داریم، این حریم برامون بسیار پراهمیت و قابل احترامه
و اجازه ورود🚷 کسی بدون اجازه به این حریم رو نمیدیم و اگر کسی خواست بدون اجازه وارد بشه حتماً مانع میشیم.
حالا شخص مدعی این بشه که ما داریم مانع از آزادیش میشیم 😤 مگه آزادی به این معنا نیست که هر جایی که دلم بخواد ورود پیدا کنم و هرکاری که دلم خواست انجام بدم، مگه من انسانی آزاد نیستم؟!!!
ما حتماً در جوابش میگیم آزادی در چارچوب خاص نه هر آزادی که مانع آسایش عدهای بشه. 😕
✅ پس آزادی باید چارچوب و حد و مرزی داشته باشه که تضاد و تناقض نداشته باشه تا جلوی هرج و مرج گرفته بشه.
✅ اگر آزادی رو در چارچوب شرع و دین تعریف کنیم،هیچ تضاد و تناقضی پیش نمی یاد.
✅ یعنی انسان آزاد و مختاره در چارچوب دین و احکام هر رفتاری داشته باشه.
👈 پس وقتی حریمی را برای جامعه و زندگی پذیرفتیم حجاب را نیز می پذیریم.
2.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 گلایه خداوند بعد از بخشش ...
آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی
بسیار زیبا حتما گوش کنید
ببینید خداوند چه گلایه ای از بندهاش داشته؟؟ 😭😭😭
🌼🍃