آقا اینطوری بهت بگم که #نماز فیلتر شکن دنیاست😄❗️
انسان با انجام گـــــناه فیلتـرهـایی بین
خودش و #خـــــــــــدا ایجاد میڪنـه ❗️
🚫 گناهانی ڪه مانع اسـتجابـت دعـا هـستن وراه انـسان بـه خــــــدا رو #ناهـمـوار میڪنن
و امـا #نماز بهترین فیــلتـر شـڪـن دنــیاسـتـــــ !👊🏻
خـــدا ایـن #فیلتر_شـڪـن و امضـاء و مهر ڪرده✔️
🌱 خصوصیتـــــ مـهـم این فیـلتـر شـڪن ایـنه ڪہ مانـع انـجـام گنـاه میشه و #رشــد و #ڪـمـال😇 انـسـان و سـرعـتـــــ مےبـخـشـه😍
☹️ اگـه بـاور نـداری #ایـن_آیـہ رو بـخـون
" اِنَ الصَـلاة تَـنهـےٰ عَـنِ الفَحـشـا وَ المُنـڪـَر "
🔅"بدرستی ڪہ #نماز انسـان را از
فساد و #فحـشـاء باز می دارد "
📖 عنڪبـوت_آيہ۴۴
#تلنگرانه
اینجا.گنـاه.ممــنوع📗🖇
برای ترک گناه، هنوز #دیر_نشده
9.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💐 #درس_اخـــلاق
🔻ماجرای دوستی دختر و پسری که در دانشگاه...
1.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شماهم در خانه به همسرتون کمک میکنید؟
[زن ذلیل جاش تو بهشته ]
آیت الله مجتهدی تهرانی(ره)
.
اگه مفید بود ، پست رو برای دیگران ارسال کن
.
کلیپ کوتاه
❣سلام_امام_زمانم❣
🔅السلام علیکَ ایّها الامامُ المأمون...
🌱سلام بر تو ای مولایی که امین و معتمد خدا هستی و سینه ی پر اسرارت امانتدار رازهای خدا است...
📚زیارت آل یاسین_مفاتیح الجنان
#اللهــمعجـللـولیکالفــرج
#امام_زمان
━━━━━━🌺🍃━
❣ #تدبر_در_قرآن
🔹 بزرگترین مانع ازدواجهای امروزی، فقر و نداری است!
🔹 ولی در مکتب توحیدی، زندگی و روزی عروس و داماد فقیر را، خدایی به عهده گرفته، که دستش از همه بازتر است و از همه چیز خبر دارد.
👈 بنابراین، بهانه کردن فقر برای ازدواج نکردن، نوعی بیاعتمادی به وعده خداست و نشانی است بر ضعف توحیدمان
🌴 سوره نور 🌴
🕋 وَ أَنْكِحُوا الْأَيامى مِنْكُمْ وَ الصَّالِحِينَ مِنْ عِبادِكُمْ وَ إِمائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ «32»
⚡️ترجمه:
پسران و دختران بىهمسر و كنيزان و بندگان شايسته خود را همسر دهيد. اگر تنگدست باشند، خداوند از فضل خود بىنيازشان مىگرداند و خداوند، گشايشگر داناست.
@Maddahionlinمداحی_آنلاین_حکایت_امام_حسین_و_جوان_عراقی_استاد_عالی.mp3
زمان:
حجم:
2.6M
1.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥ببخش تا بخشیده شوی
🎙 آیت الله مجتهدی تهرانی
↶
چرا انسانهای مومن وخوب بیشتر دچار مشکل و غم میشوند؟
🔱خداوند تبارک و تعالی چون بنده ای را دوست دارد در بلا و مصیبتش غرقه سازد
و آنگاه که این بنده خدا را بخواند فرماید : لبیک بنده ی من ! بی شک اگر بخواهم خواسته ات را زود اجابت کنم می توانم، اما اگر بخواهم آن را برایت اندوخته سازم این برای تو بهتر است.
✨چهل شب بر بنده مومن نگذرد مگر اینکه واقعه ای برایش رخ دهدو او راغمگین سازد و به واسطه آن، متذکر گردد.
🌺 مومن اگرمی دانست که پاداش مصائب و گرفتاری هایش چه اندازه است،آرزو میکرد با قیچی تکه تکه شود.
🌹 هر اندازه که ایمان بنده افزون گردد، تنگ دستی اش بیشتر و زندگی اش سخت تر شود.
🌷 خداوند عزوجل می فرماید اگر بنده مومن من دل آزرده نمی شد، سر انسان کافر را با دستمالی آهنین می بستم، تا هرگز دچار سردرد نشود.
🌕با مروری بر مشکلات و مصایب اهل بیت،مخصوصا مصیبت عظمای امام حسین علیه السلام و اهل بیتش، احادیث بالا را بهتر درک میکنیم...
⚡️زیرا که اگر دنیا محل عیش و راحتی و خوشگذرانی بود هیچکس لایقتر از محمد و آل مطهرش برای بهره بردن از این موهبت نبود....
✳️هرکه در این بزم مقربتر است
جام بلا بیشترش میدهند...
🔰منابع:
ج2 اصول کافی (ط-الاسلامیه) ، ج2 ، ص 253 (باب شدة ابلاء المومن حدیث 5) اصول کافی(ط-الاسلامیه)، ج2 ، ص 253 (باب شدة ابلاء المومن حدیث 7) اصول کافی(ط-الاسلامیه) ، ج2 ، ص 254
7.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨﷽✨
هیچ عملی را کوچک نشماریم
✍️یکی از علمای اهل بصره میگوید: روزگاری به فقر و تنگدستی مبتلا شدم تا جایی که من و همسر و فرزندم چیزی برای خوردن نداشتیم. خیلی بر گرسنگی صبر کردم پس تصمیم گرفتم خانهام را بفروشم و به جای دیگری بروم. در راه یکی از دوستانم به اسم ابانصر را دیدم و او را از فروش خانه با خبر ساختم. پس دو تکه نان که داخلش حلوا بود به من داد و گفت:
برو و به خانوادهات بده. به طرف خانه به راه افتادم در راه به زنی و پسر خردسالش برخورد کردم به تکه نانی که در دستم بود نگاه کرد و گفت: این پسر یتیم و گرسنه است و نمیتواند گرسنگی را تحمل کند چیزی به او بده خدا حفظت کند.
آن پسر نگاهی به من انداخت که هیچگاه فراموش نمیکنم. گفتم: این نان را بگیر و به پسرت بده تا بخورد. به خدا قسم چیز دیگری ندارم و در خانهام کسانی هستند که به این غذا محتاجترند. اشک از چشمانم جاری شد و در حالی که غمگین و ناامید بودم به طرف خانه برمیگشتم. روی دیواری نشستم و به فروختن خانه فکر میکردم.
که ناگهان ابو نصر را دیدم که از خوشحالی پرواز میکرد و به من گفت: ای ابا محمد چرا اینجا نشستهای؟!
در خانهات خیر و ثروت است! گفتم: سبحان الله! از کجا ای ابانصر؟
گفت: مردی از خراسان از تو و پدرت میپرسد و همراهش ثروت فراوانی است. گفتم: او کیست؟
گفت: تاجری از شهر بصره است. پدرت سی سال قبل مالی را نزدش به امانت گذاشت اما بی پول و ورشکست شد. سپس بصره را ترک کرد و به خراسان رفت و کارش رونق گرفت و یکی از تاجران شد و حالا به بصره آمده تا آن امانت را پس بدهد همان ثروت سی سال پیش به همراه سودی که به دست آورده. خدا را شکر گفتم و به دنبال آن زن و پسر یتیمش گشتم و آنان را بینیاز ساختم. در ثروتم سرمایهگذاری کردم و یکی از تاجران شدم مقداری از آن را هر روز بین فقرا و مستمندان تقسیم میکردم. ثروتم کم که نمیشد زیاد هم میشد.
کم کم عجب و خودپسندی و غرور وجودم را گرفته بود و خوشحال بودم که دفترهای ملائکه را از حسناتم پر کرده بودم و یکی از صالحان درگاه خدا بودم. شبی از شبها در خواب دیدم که قیامت برپا شده و خلایق همه جمع شدهاند. و مردم را دیدم که گناهانشان را بر پشتشان حمل میکنند تا جایی که شخص فاسق، شهری از بدنامی و رسوایی را بر پشتش حمل میکند.
🍂به میزان رسیدم که اعمال مرا وزن کنند. گناهانم را در کفهای و حسناتم را در کفه دیگر قرار دادند، کفه حسناتم بالا رفت و کفه گناهانم پایین آمد. سپس یکی یکی از حسناتی که انجام داده بودم را برداشتند و دور انداختند.
🍂چون در زیر هر حسنه (شهوت پنهانی) وجود داشت. از شهوتهای نفس مثل: ریا، غرور، دوست داشتن تعریف و تمجید مردم. چیزی برایم باقی نماند و در آستانه هلاکت بودم که صدایی را شنیدم. آیا چیزی برایش باقی نمانده؟
🍂 گفتند: این برایش باقی مانده! و آن همان تکه نانی بود که به آن زن و پسرش بخشیده بودم. سپس آن را در کفه حسناتم گذاشتند و گریههای آن زن را به خاطر کمکی که به او کرده بودم، در کفه حسناتم قرار دادند، کفه بالا رفت و همینطور بالا رفت تا وقتی صدایی آمد و گفت: نجات یافت.
خداوند هیچ عملی را بدون اخلاص از ما قبول نخواهد کرد پس بکوشیم هیچ عملی را کوچک نشماریم و هر عبادت و کار خیری را خالصانه برای خدای تعالی انجام دهیم.