هدایت شده از 💦نــسیـــــــم بهشـــــــت💦
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬تصاویر #هوایی (هلی شات) بسیار زیبا از روشن کردن 1185 شمع به مناسبت ولادت امام زمان (عج) در کربلای معلی
♦️به مناسبت نيمه شعبان سالروز ولادت حضرت صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نوزدهمین جشنواره شمع در جوار #مقام_حضرت_امام_مهدی (عج) در کربلای معلی، برگزار شد.
🔻این جشنواره جمعه شب (13 شعبان 1440 هجری) با حضور تعداد بسیاری از زائران محترم با روشن کردن 1185 عدد شمع به عدد #عمر مبارک صاحب الزمان (عج) که با آنها عبارت (المهديّ ناصرُ المؤمنين) نقش بسته بود
#اللهم_عجل_الولیک_الفرج
💐به اندازه ارادتت به #امام_زمان (عج) فوروارد کن و به اشتراک بزار 💐
http://eitaa.com/joinchat/961347592Cde0bac8f2a
هدایت شده از 💦نــسیـــــــم بهشـــــــت💦
💚امام حسن عسکری فرمود :
💖🔹 فرزندم مهدی ، اوست امام وحجّت پس از من.
💖🔹هر كه بميرد و او را نشناسد
به مرگ جاهلى مرده است.
💖🔹بدانيد كه او را غيبتى است كه پس از آن ، ظهور مى كند؛
💖🔹غيبتى كه جاهلان در آن سرگشته مى شوند و باطل گرايان به نابودى مى افتند
💖🔹و كسانى به دروغ [براى ظهور او ]زمان تعيين مى كنند.
💖🔹گويى پرچمهاى سفيدى را مى بينم كه در نجفِ كوفه بر فراز سر او در اهتزازند.
📚 بحار الأنوار : 51 / 160 / 7
#برای_حمایت_از_ما_لطفا_مطالب_کانال_را_فوروارد_کنید
@NASEMEBEHESHT 🌸
هدایت شده از 💦نــسیـــــــم بهشـــــــت💦
﷽ 👆👆👆
✍️ حضرت مهدی (عج) فرمودهاند:
✅ آگاه باشيد به زودی کسانی،
ادعای مشاهده مرا خواهند کرد!
آگاه باشيد هر کس قبل از،
"خروج سفيانی"
وشنيدن "صدای آسمانی"
ادعای مشاهده مرا کند
دروغگو و افترا زننده است...
حرکت و نيرویی،
جز به خدای بزرگ نيست ...
"احتجاج طبرسی،ج ۲، ص۴۷۸"
✅زمان ظهور و فرج ما با خداست،
و تعیین کنندگان وقت ظهور، دروغگویانند ...
"بحارالأنوار،ج۵۳، ص۱۸۱"
✅ نفع بردن از من در زمان غيبتم ؛
مانند نفع بردن از خورشيد هنگام
پنهان شدنش در پشت ابرهاست ...
و همانا من ايمنی بخش اهل زمين
هستم همچنانکه ستارگان ايمنیبخش
اهل آسمانند...
"بحار الأنوار ،ج۵۳، ص ۱۸۱"
عاشقان💚 ميلاد با سعادت
حضرت مهدی (عج) مبارکباد🌷
@NASEMEBEHESHT 🌸
هدایت شده از 💦نــسیـــــــم بهشـــــــت💦
YEKNET.IR - sorood 2 - milam imam zaman 1398 - mehdi rasuli.mp3
8.06M
🌸 #میلاد_امام_زمان (عج)
💐زنده کن با خنده هات این خاکُ
💐این کویر خشک و بی سامونُ
🎤مهدی #رسولی
@NASEMEBEHESHT 🌸
هدایت شده از 💦نــسیـــــــم بهشـــــــت💦
🍎داستان کوتاه
گویند : عالمی روزی در کوچه دید دو کودک بر "سر یک گردو " با هم دعوا میکنند.
به خاطر یک گردو یکی زد چشم دیگری را با چوب " کور " کرد.
یکی را درد چشم گرفت و دیگری را ترس "چشم در آوردن ،" گردو را روی زمین رها کردند و از محل دور شدند.
اون عالم رفت گردو را برداشت و شکست و دید ، "گردو از مغز تهی است."
گریه کرد ...
پرسیدند تو چرا گریه میکنی؟
گفت: از " نادانی و حس کودکانه ،" سر گردویی دعوا میکردند که "پوچ بود و مغزی هم نداشت.!"
" دنیا نیز چنین است ، مانند گردویی است بدون مغز !!""
* بر سر آن می جنگیم و وقتی خسته شدیم و آسیب به خود رساندیم و یا پیر شدیم ، چنین رها کرده و برای همیشه میرویم ...*
#برای_حمایت_از_ما_لطفا_مطالب_کانال_را_فوروارد_کنید
@NASEMEBEHESHT 🌸
هدایت شده از 💦نــسیـــــــم بهشـــــــت💦
1_60658439.mp3
2.5M
♨️حل مشکلات با هدیه هزار صلوات به مادر امام زمان (عج)
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤 #آیت_الله_مجتهدی_تهرانی
#برای_حمایت_از_ما_لطفا_مطالب_کانال_را_فوروارد_کنید
@NASEMEBEHESHT 🌸
ایةالله بهجت (ره) ایةالله مجتهدی (ره)
❣﷽❣ #آخرین_عروس 🎀 #حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود🎀 #قسمت3⃣ اكنون، ما آرام آرام در محلّه عسكر قدم
❣﷽❣
#آخرین_عروس 🎀
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود🎀
#قسمت4⃣
خورشيد طلوع مى كند، شهر سامرّا زير نور آفتاب مى درخشد، مى دانم كه اين شهر زيبا ديگر براى تو جلوه اى ندارد، دلت گرفته است. طورى نگاهم مى كنى گويى كه پشيمان هستى همسفرم شده اى:
ــ تو ديگر چه نويسنده اى هستى؟
ــ مگر چه شده است؟
ــ مرا به اين شهر آوردى كه بيشتر دلم را بسوزانى و فقط مظلوميّت امامم را به من نشان بدهى! من ديگر در شهرى كه سلام به آفتاب جرم است نمى مانم.
ــ حق با توست. من نمى دانستم كه در اين شهر، اين قدر خفقان است.
تو وسايل خودت را جمع مى كنى و مى خواهى مرا تنها بگذارى و بروى.
تمام غم هاى دنيا به سراغم مى آيد، من تازه به تو عادت كرده ام. از همه دنياى به اين بزرگى، دلخوشى من فقط تو بودى! تو هم كه مى خواهى تنهايم بگذارى!
سرانجام مى روى و دل مرا همراه خود مى كشانى. من تصميم دارم تا دروازه شهر همراهت بيايم.
نگاهت مى كنم. تو به جاى اين كه به سوى دروازه بروى به سوى محلّه عسكر مى روى. فكر مى كنم مى خواهى درِ خانه امام را براى آخرين بار ببينى.
من هم همراه تو مى آيم. چند مأمور آنجا ايستاده اند. تو مى ايستى و لبخند مى زنى. بايد دوباره به بهانه رفتن به خانه قاضى از اين كوچه عبور كنيم.
دوباره در كنار هم هستيم. از كوچه عبور مى كنيم. عطر بال فرشته ها را مى توان حس كرد، بوى باران، بوى آسمان، بوى بهشت به مشام مى رسد.
كاش مى شد فقط يك دقيقه به خانه امام مى رفتيم. كاش مى شد بر درِ خانه محبوب بوسه اى مى زديم و مى رفتيم.
آرام آرام از كنار خانه امام عبور مى كنيم و سپس از كنار مأموران مى گذريم. از خمِ كوچه كه عبور مى كنيم نفس راحتى مى كشيم.
آنجا را نگاه كن!
آن مادر را مى گويم كه كنار كوچه ايستاده است، گويا خسته شده است. مقدارى بار همراه خود دارد.
تو جلو مى روى مى خواهى به اين مادرِ پير كمك كنى. سلام مى كنى و از او مى خواهى تا اجازه بدهد وسايلش را به خانه اش ببرى.
او قبول مى كند و خيلى خوشحال مى شود. من جلو مى آيم و از تو مى خواهم مقدارى از آن وسائل را به من بدهى قبول نمى كنى و مى گويى تو برو همان قلمت را نگه دار!!
معلوم مى شود كه هنوز از من دلخور هستى.
قدرى راه مى رويم. مادر مى گويد كه خانه من اين جاست. تو وسايلش را زمين مى گذارى.
اكنون او نگاهى به تو مى كند و مى گويد: پسرم! اجر تو با مادرم، زهرا!
با شنيدن نام حضرت زهرا(س) اشك در چشمانت حلقه مى زند. مادر به تو خيره مى شود مى فهمد كه تو آشنايى! غريبه نيستى!
او اصرار مى كند كه بايد به خانه اش بروى. هر چه مى گويى: "من بايد بروم"، قبول نمى كند. او مى خواهد تا با يك نوشيدنى، گلويى تازه كنى.
سرانجام قبول مى كنى و مى خواهى وارد خانه بشوى; امّا به سوى من مى آيى. تو مى خواهى مرا نيز همراه خود ببرى.
مى دانستم خيلى با معرفت هستى!
روى تخت در حياط خانه نشسته ايم. زير درخت خرما!
مادر رفته است براى ما نوشيدنى بياورد. رو به من مى كنى و مى خواهى كه در مورد اين مادر سؤال كنم.
مادر براى ما نوشيدنى آورده است: "بفرماييد. قابل شما را ندارد".
بعد از مدتّى، من رو به مادر مى كنم و مى گويم:
ــ ببخشيد! آيا شما از فرزندان حضرت زهرا(س) هستيد؟
ــ آرى، من دختر امام جواد(ع) هستم.
ــ واى! شما خواهر امام هادى(ع) هستيد؟ باورم نمى شود، درست شنيدم؟
ــ بله، پسرم! درست شنيدى.
ــ نام شما چيست؟ ☔️☁️☔️
ــ حكيمه.
ــ چرا شما از مدينه به اين شهر آمديد؟
ــ من همراه برادرم امام هادى(ع) در مدينه زندگى مى كردم; امّا خليفه عبّاسى برادرم را مجبور كرد به اين شهر بيايد.
من هم به اينجا آمدم. مگر شما نمى دانيد او در اين شهر غريب است؟ دلخوشى او به من است.15
متوجّه تو مى شوم; چرا از جاى خود بلند شدى و دست به سينه گرفته اى!
بايد در حضور دختر و خواهرِ امام به احترام ايستاد!
حق با توست، يادت هست وقتى قم مى رفتيم، زيارت حضرت معصومه(س) چنين سلام مى گفتيم: "سلام بر تو اى دختر امام، اى خواهر امام، اى عمّه امام".16
حكيمه هم مانند حضرت معصومه(س) است: او دخترامام جواد(ع)، خواهر امام هادى(ع) و عمّه امام عسكرى(ع) است.
#ادامه_دارد...
💟✨الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج✨💟
💜تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم💜
#برای_حمایت_از_ما_لطفا_مطالب_کانال_را_فوروارد_کنید
@NASEMEBEHESHT 🌸
هدایت شده از 💦نــسیـــــــم بهشـــــــت💦
تکنیک های مهربانی_3.mp3
8.83M
#تکنیک_های_مهربانی 💞 ۳
تکنیک سوم ؛
تمرین کن از نعمتهای دیگران،
لذّت ببری....
حتی اگر، از اون نعمت، بی بهره باشی!
#برای_حمایت_از_ما_لطفا_مطالب_کانال_را_فوروارد_کنید
@NASEMEBEHESHT 🌸
هدایت شده از 💦نــسیـــــــم بهشـــــــت💦
🔴فحاشی و ورود شیطان!
✅روایت شده که روزی ابوبکر با رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) نشسته بود. مردی آمد و شروع کرد به وی ناسزا بگوید.
ابوبکر از او روی برگرداند و توجهی نکرد، لیکن او ناسزاگفتن خود را شدت بخشید.
🔹ابوبکر خشمگین شد و دشنام های او را پاسخ داد.
🌺در این هنگام رسول گرامی (صلی الله علیه و آله) برخاست و روانه شد.
🔻ابوبکر به دنبال ایشان رفت و گفت: یا رسول الله! چرا تا زمانی که آن مرد مرا دشنام می داد حرفی نزدی و نشسته بودی و چون من پاسخ دادم، برخاستی؟!
🌺حضرت فرمود: ای ابوبکر! تا زمانی که تو پاسخ نمی دادی و سکوت کرده بودی، فرشته ای آمده بود و از جانب تو جواب او را می داد...
🔥چون تو خشمگین شدی، فرشته رفت و شیطان وارد شد. با آمدن شیطان،من از جای برخاستم.
📒به نقل از: تفسیر کشف الاسرار، رشیدالدین میبدی، ج 2، ص 276
#برای_حمایت_از_ما_لطفا_مطالب_کانال_را_فوروارد_کنید
@NASEMEBEHESHT 🌸
هدایت شده از 💦نــسیـــــــم بهشـــــــت💦
💠🔹حضرت آیت الله طباطبایی:
برای #ارتباط با حضرت ولی عصر
علیهالسلام تنها باید تصـــفیه شد
دل را باید تصفیه ڪرد.
اگر #دل صــاف باشد
این امواج را درک میکند
و تصــویر را هم نشان میدهــد
اما اگر دل صاف نباشد
و گرد و خاڪ داشته باشد
تصــویر را خوب نشان نمی دهد.
این ما هستیم که خود را از دیدارش محروم کردهایم وگرنه بین ما و او که دلتنگش هستیم فاصلهای نیست.
#برای_حمایت_از_ما_لطفا_مطالب_کانال_را_فوروارد_کنید
@NASEMEBEHESHT 🌸
هدایت شده از ایةالله بهجت (ره) ایةالله مجتهدی (ره)
ضمانت ورودبه بهشت
امام على اميرالمؤمنين (ع)فرمود:
براى شش گروه، بهشت را ضمانت مى كنم:
👈شخصى كه براى صدقه دادن از خانه خارج مى شود و در اين هنگام مرگش فرا مى رسد.
👈 كسى كه براى عيادت بيمار از خانه بيرون مى آيد و فوت مى كند.
👈شخصى كه براى جهاد در راه خدا از خانه خارج مى شود و به شهادت مى رسد.
👈كسى كه براى انجام حج خانه خدا بيرون مى آيد و ملك الموت جانش را مى ستاند.
👈آن كس كه براى بجا آوردن نماز جمعه از منزل خارج مى شود و مى ميرد.
👈كسى كه براى تشييع جنازه مسلمانى از خانه خارج شده و فوت مى كند.
(براى تمامى ايشان، بهشت را ضمانت مى كنم)
📚من لایحضره الفقیه حديث ۳۸۴، ج ۱، ص ۱۴۰
📚گلچين صدوق (گزيده من لا يحضره الفقيه) ج ۱ ص ۱۳۰
╔══ ⚘ ════ ⚘ ══╗
eitaa.com/joinchat/961347592Cde0bac8f2a
╚══ ⚘ ════ ⚘ ══╝
#فوروارد_فراموش_نشه
ایةالله بهجت (ره) ایةالله مجتهدی (ره)
❣﷽❣ #آخرین_عروس 🎀 #حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود🎀 #قسمت4⃣ خورشيد طلوع مى كند، شهر سامرّا زير
❣﷽❣
🎉#آخرین_عروس 🎉
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود🎀
#قسمت5⃣
حكيمه هم مانند حضرت معصومه(س) است: او دخترامام جواد(ع)، خواهر امام هادى(ع) و عمّه امام عسكرى(ع) است.
ــ بايد فرصت را غنيمت بشمارى، بايد بنويسى! تو بايد جوانان را با حكيمه بيشتر آشنا كنى.
ــ باشد. مى نويسم. مقدارى صبر داشته باش.
اكنون رو به حكيمه مى كنم و مى گويم: "آيا مى شود براى جوانان خاطره زيبايى تعريف كنيد تا آن را بنويسم".
او به فكر فرو مى رود، دقايقى مى گذرد. حكيمه رو به من مى كند و مى گويد: "فكر مى كنم بهتر است خاطره آخرين عروس را براى شما بگويم".
مى دانم تو هم دوست دارى اين خاطره را بشنوى.
#خاطره_آخرين_عروس!
همسفرم! من و تو آماده ايم تا اين خاطره را بشنويم. گويا حكيمه از ما مى خواهد به سفرى برويم. سفرى دور و دراز!
بايد به اروپا برويم، به سرزمين "روم"، قصر امپراتورى.
ما در آنجا با دخترى به نام "مليكا" آشنا مى شويم...
💞🏳💞
ــ مادر! به من چند روزى فرصت بده!
ــ براى چه؟
ــ مى خواهم در مورد همسر آينده ام فكر كنم و تصميم بگيرم.
ــ اين كار فكر كردن نمى خواهد. آخر چه كسى بهتر از پسر عمويت براى تو پيدا مى شود؟
مادر نزديك مى آيد و روى مليكا را مى بوسد. او آرزو دارد دخترش هر چه زودتر ازدواج كند. اگر اين ازدواج صورت بگيرد به زودى مليكا، ملكه كشور روم خواهد شد.17
همه دختران روم آرزو دارند كه جاى مليكا باشند; امّا چرا مليكا روى خوشى به اين ازدواج نشان نمى دهد؟ آيا او دلباخته مرد ديگرى شده است؟ آيا او عشقِ ديگرى در دل دارد؟
مادرِ مليكا از اتاق بيرون مى رود. مليكا از جا برمى خيزد و به سمت پنجره مى رود. هيچ كس از رازِ دل او خبر ندارد.
درست است كه او در قصر زندگى مى كند; امّا اين قصر براى او زندان است. اين زندگىِ پر زرق و برق برايش هيچ جلوه اى ندارد.
همه روىِ زرد مليكا را مى بينند و نمى دانند در درون او چه شورى برپاست. مادر خيال مى كند كه او گرفتار عشق ديگرى شده است. امّا مليكا گرفتار شك شده است.
او از كودكى به خدا و مسيح اعتقاد داشت و به كليسا مى رفت و مانند همه مردم به سخنان كشيش هاى مسيحى گوش مى داد.
كشيش ها كه همان روحانيّون مسيحى بودند مردم را به تَرك دنيا دعوت كرده و از آنها مى خواستند تا به فكر آخرت خود باشند و از جمع كردن مالِ دنيا دورى كنند.
آن روزها چهره كشيش ها براى مليكا چهره اى آسمانى بود، كشيش ها كسانى بودند كه مى توانستند گناهان مردم را ببخشند.
مليكا مى ديد آنها چنان از آتش جهنّم و عذاب خدا سخن مى گويند كه همه دچار ترس مى شوند. مردم براى اعتراف به نزد آنها مى رفتند تا خدا گناه آنها را ببخشد.
او كه بزرگ تر شد چيزهايى را ديد كه به دينِ آنها شك كرد. او مى ديد كشيش ها كه از تَرك دنيا سخن مى گويند، وقتى به اين قصر مى آيند چگونه براى گرفتن سكّه هاى طلا، هجوم مى آورند!
مليكا چيزهاى زيادى را در اين قصر ديده بود. صداى قهقهه مستانه كشيش ها را شنيده بود.
او بارها ديده بود كه چگونه كشيش ها با شكم هاى برآمده، ظرف هاى طلايىِ غذا را پيش كشيده و مشغول خوردن مى شدند!
او به دينى كه اينان رهبرانش بودند شك كرده بود، درست است كه او دخترى از خانواده قيصر روم بود; امّا نمى توانست ببيند كه دينِ خدا، بازيچه گروهى بشود كه خود را بزرگانِ دين مى دانند و نان حكومت روم را مى خورند!
او از اين كشيش ها، مأيوس شده است امّا هرگز از خدا جدا نشده است.
او از اين جماعت بدش مى آيد ولى خدا را دوست دارد و به عيسى(ع) و مريم مقدّس(س) عشق میورزد.
هر چه او به دينى كه كشيش ها از آن دم مى زدند بيشتر شك مى كرد، راز و نيازش با خدا بيشتر مى شد.
مليكا از خدا مى خواهد او را نجات بدهد. او از همه چيز و همه كس خسته شده است ولى از خدا و دوستان خدا دل نكنده است. او منتظر است تا لطف خدا به سوى او بيايد.
او مى داند كه اگر با پسر عمويش ازدواج كند تا آخر عمر بايد به وضع موجود، راضى باشد.🌈
اگر روحانيّون بفهمند كه ملكه آينده روم به قداست آنها شك دارد چيزى جز مرگ در انتظار او نخواهد بود.
آنها آن قدر قدرت دارند كه حتّى ملكه آينده روم را مى توانند به قتل برسانند. آنها هرگز شمشير به دست نمى گيرند تا ملكه را به قتل برسانند، بلكه اسلحه اى بسيار قدرتمندتر از شمشير دارند.
كافى است آنها به مردم بگويند كه ملكه مرتّد شده و به دين خدا پشت كرده است، آن وقت مى بينى چگونه مردمى كه تا ديروز ساكت و آرام بودند، آشوب به پا كرده و به قصر حمله مى كنند تا براى خشنودى و رضايت خدا، ملكه را بکشند.
#ادامه_دارد..
💟✨الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج✨💟
#برای_حمایت_از_ما_لطفا_مطالب_کانال_را_فوروارد_کنید
@NASEMEBEHESHT 🌸
هدایت شده از 💦نــسیـــــــم بهشـــــــت💦
برای تــوبــه
امــروز و فـــردا نکـن!!🔔
🔴از کجا معلـــوم
این نَفَسی که الان میکشــی
جزو نَفَســهایِ آخر نباشه ؟
خیلیا بےخیال بودن و
یهو غافلگیــر شدن😔
با آرزوی عمری پربرکت برای شما
#برای_حمایت_از_ما_لطفا_مطالب_کانال_را_فوروارد_کنید
@NASEMEBEHESHT 🌸
هدایت شده از 💦نــسیـــــــم بهشـــــــت💦
تکنیک های مهربانی_4.mp3
10.38M
#تکنیک_های_مهربانی 💞 ۴
تکنیک چهارم؛
به کسی، برای خاطرِ خودش؛
مهربانی نکــــن!!
مهربانی که کردی؛
بده دستِ خدا، و دیگه فراموشش کن!
#فقط_بخاطر_لبخند_خدا
مهربان باش❤️
#برای_حمایت_از_ما_لطفا_مطالب_کانال_را_فوروارد_کنید
@NASEMEBEHESHT 🌸
هدایت شده از 💦نــسیـــــــم بهشـــــــت💦
شرافت در فروتنی است
کرامت در تقواست
عمل به نیت است
عبادت در آگاهی است
👇👇👇👇👇👇
🔹عن علىّ بن الحسين عليهما السّلام قال: لا حسب لقرشى و لا لعربى إلّا بتواضع و لا كرم إلّا بتقوى و لا عمل إلّا بالنيّة و لا عبادة إلّا بالتفقّه.
🔸امام سجاد(ع) فرمود:
📌هیچ کس به خاطر قریشی بودن و عربی بودن، شرافتی ندارد مگر اینکه #فروتن باشد
📌و هیچ کرامتی نیست مگر به واسطه #تقوا
📌و هیچ عملی اعتبار ندارد مگر با #نیت
📌و هیچ عبادتی ارزش ندارد مگر اینکه از روی #تفقّه باشد.
📚کافی، ج۸، ص۲۳۴
#برای_حمایت_از_ما_لطفا_مطالب_کانال_را_فوروارد_کنید
@NASEMEBEHESHT 🌸
هدایت شده از 💦نــسیـــــــم بهشـــــــت💦
✅علامه حسن زاده آملی :
ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ "ﻋﺎﺑﺪ"ﺑﺎﺷﯽ
"ﻋﺒﺪ"ﺑﺎﺵ!
ﺷﯿﻄﺎﻥ ۶۰۰۰ﺳﺎﻝ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﮐﺮﺩ
ﻋﺎﺑﺪﺷﺪ،ﺍﻣﺎ"ﻋﺒﺪ"ﻧﺸﺪ.
ﺗﺎ ﻋﺒﺪﻧﺸﻮﯼ،ﻋﺒﺎﺩﺗﺖ ﺳﻮﺩﯼ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ ﻧﺪﺍﺭﺩ.
ﻋﺒﺪﺑﻮﺩﻥ ﯾﻌﻨﯽ:
ﺑﺒـﯿﻦ ﺧﺪﺍﯾﺖ ﭼﻪ میﺧﻮﺍﻫﺪ،ﻧﻪ دلت
#برای_حمایت_از_ما_لطفا_مطالب_کانال_را_فوروارد_کنید
@NASEMEBEHESHT 🌸
هدایت شده از 💦نــسیـــــــم بهشـــــــت💦
💢دیگران را قضاوت نکنیم
#امیرالمومنین امام علی علیه السلام
جرأت شما در عیب جویی از مردم، بزرگترین گناه است.
ای بنده ی خدا !
در عیب جویی از بندهای که مرتکب گناهی شده شتاب مکن؛ شاید گناه بزرگ او بخشیده شود ولی تو را به خاطر #گناهی کوچک عذاب کنند.
هر کدام از شما که به عیب دیگری آگاهی یافت، باید از عیبجویی او خودداری کند زیرا شما به عیب خود آگاه هستید.
شکرگذاری به خاطر پاک بودنتان از گناهی که دیگری مرتکب شده، باید شما را از پیگیری کردن #گناه دیگران باز دارد.
📚وسائل الشیعه، بابجهادالنفس، روایت۳۳۴
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#برای_حمایت_از_ما_لطفا_مطالب_کانال_را_فوروارد_کنید
@NASEMEBEHESHT 🌸
هدایت شده از 💦نــسیـــــــم بهشـــــــت💦
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☠ جاهلیت مدرن ☠
😱دیدن این کلیپ😱
🔞 برای کودکان و
خانم های باردار ممنوع 🔞
#برای_حمایت_از_ما_لطفا_مطالب_کانال_را_فوروارد_کنید
@NASEMEBEHESHT 🌸
📌داستان 🍃🌺
🔸 شاید در بهشت بشناسمت!
این جمله سرفصل یک داستان بسیار زیبا و پندآموز است که در یک برنامهی تلوزیونی مطرح شد.
مجری یک برنامهی تلوزیونی که مهمان او فرد ثروتمندی بود، این سوال را از او پرسید: مهمترین چیزی که شما را خوشبخت کرد چه بود؟
فرد ثروتمند چنین پاسخ داد: چهار مرحله را طی کردم تا طعم حقیقی خوشبختی را چشیدم.
در مرحلهی اول گمان میکردم خوشبختی در جمعآوری ثروت و کالاست، اما این چنین نبود.
در مرحلهی دوم چنین به گمانم میرسید که خوشبختی در جمعآوری چیزهای کمیاب و ارزشمند است، ولی تاثیرش موقت بود.
در مرحلهی سوم با خود فکر کردم که خوشبختی در به دست آوردن پروژههای بزرگ مانند خرید یک مکان تفریحی و غیره است، اما باز هم آنطور که فکر میکردم نبود.
در مرحلهی چهارم اما یکی از دوستانم پیشنهادی به من داد. پیشنهاد این بود که برای جمعی از کودکان معلول صندلیهای مخصوص خریده شود، و من هم بیدرنگ این پیشنهاد را قبول کردم.
اما دوستم اصرار کرد با او به جمع کودکان رفته و این هدیه را خود تقدیم آنان کنم. وقتی به جمعشان رفتم و هدیهها را به آنان تحویل دادم، خوشحالی که در صورت آنها نهفته بود واقعا دیدن داشت! کودکان نشسته بر صندلی خود به شادی و بازی پرداخته و خنده بر لبهایشان نقش بسته بود.
اما آن چیزی که طعم حقیقی خوشبختی را با آن حس کردم چیز دیگری بود!
هنگامی که قصد رفتن داشتم، یکی از آن کودکان آمد و پایم را گرفت! سعی کردم پای خود را با مهربانی از دستانش جدا کنم اما او درحالی که با چشمانش به صورتم خیره شده بود این اجازه را به من نمیداد!
خَم شدم و خیلی آرام از او پرسیدم: آیا قبل از رفتن درخواستی از من داری؟
این جوابش همان چیزی بود که معنای حقیقی خوشبختی را با آن فهمیدم...
او گفت: میخواهم چهرهات را دقیق به یاد داشته باشم تا در لحظهی ملاقات در بهشت، شما را بشناسم. در آن هنگام جلوی پروردگار جهانیان دوباره از شما تشکر کنم!
#برای_حمایت_از_ما_لطفا_مطالب_کانال_را_فوروارد_کنید
@NASEMEBEHESHT 🌸
هدایت شده از 💦نــسیـــــــم بهشـــــــت💦
❗️بدان که تو لحظه ای از نگاه خدا خارج نیستی پس ببین چگونه عمل می کنی؟ و چگونه هستی؟
🌹 #امام_جواد_عليه_السلام
📗 تحف العقول ص۴۵۵
#برای_حمایت_از_ما_لطفا_مطالب_کانال_را_فوروارد_کنید
@NASEMEBEHESHT 🌸
ایةالله بهجت (ره) ایةالله مجتهدی (ره)
❣﷽❣ 🎉#آخرین_عروس 🎉 #حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود🎀 #قسمت5⃣ حكيمه هم مانند حضرت معصومه(س) است:
❣﷽❣
🎊#آخرین_عروس 🎊
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود🎀
#قسمت6⃣
فكر مى كنم ديگر فهميدى كه چرا مليكا نمى خواهد با پسر عمويش ازدواج كند. او از جنس اين مردم نيست. خدا به او چيزى داده كه به خيلى ها نداده است.
خدا به مليكا، قدرت فكر كردن داده است. گويا تنها عيب او اين است كه فكر مى كند!!
امروز كسى نبايد خودش فكر كند. روحانيّونى كه نانِ حكومت مى خورند به جاى همه فكر مى كنند. وظيفه مردم فقط اطاعت بدون چون و چرا از آنهاست. آنها مى گويند كه رضايت خدا و مسيح فقط در اين اطاعت است.
در اين روزگار هر كس كه مى فهمد بايد سكوت كند وگرنه سزايش مرگ است.
آخر چگونه ممكن است خدا كليد بهشت را به كسانى بدهد كه دم از خدا مى زنند و از سفره حكومت قيصر نان مى خورند؟
💞🏳💞
چند روز مى گذرد و مليكا خبردار مى شود كه بايد خود را براى مراسم عروسى آماده كند.
پدربزرگ او، قيصر دستور داده است تا اين عروسى هر چه زودتر برگزار شود. حتماً مى دانى در روم به پادشاهى كه كشور را اداره مى كند "قيصر" مى گويند. مليكا، نوه قيصر روم است.
او دستور داده است تا سران و بزرگان از سراسر كشور در پايتخت جمع بشوند. پيش بينى مى شود كه تعداد آنها به چهار هزار نفر برسد.
سيصد نفر از روحانيّون كليسا هم دعوت شده اند تا در اين مراسم حضور داشته باشند. قصر بزرگ و زيبايى براى اين مراسم در نظر گرفته شده است.
قيصر مى خواهد براى ملكه آينده روم جشن بزرگى بگيرد، جشنى كه نشانه اقتدار و عظمت خاندانش باشد.
مليكا هيچ چاره اى ندارد، بايد به اين عروسى رضايت بدهد.18
اكنون، تمام قصر غرق نور است، عدّه اى مى رقصند و گروهى هم مى نوازند. همه مهمانان آمده اند و قيصر بر روى تخت خود نشسته است.
درِ قصر باز مى شود، داماد در حالى كه گروهى او را همراهى مى كنند وارد مى شود.
او به سوى قيصر مى آيد، خم مى شود و دست قيصر را مى بوسد و به سوى تخت دامادى مى رود تا بر روى آن بنشيند.
همه كف مى زنند و سوت مى كشند، داماد افتخار مى كند كه امشب زيباترين دختر روم، همسر او مى شود.
او مى خواهد بر روى تخت بنشيند كه ناگهان همه چيز مى لرزد!
زلزله اى سهمگين، همه را به وحشت مى اندازد. آن قدر سريع كه فرصت فرار يا ماندن را به هيچ كس نمى دهد.
همه چيز در يك لحظه اتفاق مى افتد، گرد و غبار همه جا را فرا مى گيرد. پايه هاى تخت داماد شكسته و داماد بى هوش بر روى زمين افتاده است!
هيچ كس حرفى نمى زند، همه مات و مبهوت به هم نگاه مى كنند، آيا عذابى نازل شده است؟
عروسى به هم مى خورد، قيصر بسيار ناراحت مى شود، چه راز و رمزى در كار است؟ هيچ كس نمى داند.19
شب از نيمه گذشته و سكوت همه جا را فرا گرفته است. نورِ مهتاب از پنجره بر اتاق مليكا مى تابد.
اكنون مليكا خواب مى بيند:
عيسى(ع) به اين قصر آمده است. همه ياران او نيز آمده اند.
آيا شمعون را مى شناسى؟ او وصىّ و جانشين حضرت عيسى(ع) است و مليكا هم از نسل اوست. شَمعُون، پدربزرگِ مادرى مليكا است.20
هر جا را نگاه مى كنى فرشتگان ايستاده اند. در وسط قصر منبرى از نور گذاشته اند.
گويا همه، منتظر آمدن كسى هستند.
ملكيا در شگفتى مى ماند، به راستى چه كسى قرار است به اينجا بيايد كه عيسى(رحمهم الله) در انتظارش، سراپا ايستاده است.
ناگهان در قصر باز مى شود. مردانى نورانى وارد مى شوند. بوى گل محمّدى به مشام مى رسد. بانويى جوان و نورانى هم همراه آنها آمده است.
عيسى(ع) به استقبال آنها مى رود، سلام مى كند و خوش آمد مى گويد: "سلام و درود خدا بر تو اى آخرين پيامبر! اى محمّد!".
عيسى(ع) محمّد(ص) را در آغوش مى گيرد و از او مى خواهد به قسمت پذيرايى قصر بروند.🎀🏳🎀
همه مى نشينند. چهره عيسى(ع) همچون گل شكفته شده و سكوت بر فضاى قصر سايه افكنده است.
مليكا فقط نگاه مى كند. به راستى در اينجا چه خبر است؟
بعد از لحظاتى، محمّد(ص) رو به عيسى(ع) مى كند و مى گويد: "اى عيسى! جانشين تو، شمعون دخترى به نام مليكا دارد، من آمده ام او را براى يكى از فرزندانم خواستگارى كنم".
محمّد(ص) با دست اشاره به جوانى مى كند كه در كنارش نشسته است. مليكا نگاه مى كند جوانى را مى بيند كه صورتش چون ماه مى درخشد. اين جوان، امام يازدهم شيعيان و نام او "حسن" است.
محمّد(ص) منتظر جواب است. در اين هنگام عيسى(ع) رو به شمعون، پدربزرگ مليكا مى كند و مى گويد: "اى شمعون! سعادت و خوشبختى به سوى تو آمده است. آيا دخترت مليكا را به عقد ازدواج فرزند محمّد در مى آورى؟".
#ادامه_دارد...
💟✨الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَــرج✨💟
#برای_حمایت_از_ما_لطفا_مطالب_کانال_را_فوروارد_کنید
@NASEMEBEHESHT 🌸
هدایت شده از 💦نــسیـــــــم بهشـــــــت💦
مردم به سه گروه تقسيم میشوند
📌سابقون .
📌اصحاب شمال .
📌اصحاب یمین .
👇👇👇👇👇👇
الف: سابقان و پيشگامان و مقربان درگاه الهي و كساني كه نه تنها در ايمان كه در اعمال خير نيز پيشگام و سبقت گيرندگان به مغفرت خداي شان هستند اينان در روز قيامت در باغ هاي بهشتي آسوده اند.
ب: اصحاب يمين و كساني كه از نظر مقام نسبت به مقربان درگاه حق در درجه ي پائين تري قرار دارد.
انسان هايي كه سعادتمند و خوشبختند و به همين دليل نامه ي عمل شان به دست راست شان داده مي شود و از ميوه هاي بهشتي بهره مي برند.
ج: اصحاب شمال و گروه بدبخت و تيره روز و تيره بخت كه نامه ي عمل شان به علامت بيچارگي شان به دست چپ شان داده مي شود. اينان در آتش سوزان و آب جوشان و در سايه اي از دود سياه قرار دارند كه نه خنكي دارد و نه سودي.
سوره واقعه
#برای_حمایت_از_ما_لطفا_مطالب_کانال_را_فوروارد_کنید
@NASEMEBEHESHT 🌸
هدایت شده از 💦نــسیـــــــم بهشـــــــت💦
تکنیک های مهربانی_5.mp3
9.12M
#تکنیک_های_مهربانی 💞 ۵
تکنیک پنجم؛
دو تا چیز باید فراموش بشه؛
۱- خوبیهای خودت
۲- بدیهای دیگران
بدون این دو تا، مهربونیهات،
بزرگت نمیکنند!
@NASEMEBEHESHT 🌸
هدایت شده از 💦نــسیـــــــم بهشـــــــت💦
✅ یک حدیث قدسی هست که آدم را از خجالت آب میکند.
خداوند تبارک و تعالی میفرماید:
يا مُطْلَقاً فِي وِصٰالِنا، اِرْجِع!
وَ يا مُحلفا عَلي هجرنا، كَفَر!
إنَّما ابعَدنا اِبْليس لِانَه لَمْ يَسْجُد لَكَ، فَواعَجَبا كَيْفَ صَالَحته وَ هَجَرتَنا.
ای كسی كه وصال ما را ترک كردهای، برگرد! و ای كسی كه بر جدايی از ما سوگند خوردهای، سوگند خود را بشكن! ما ابليس را برای اين از خود رانديم كه بر تو سجده نكرد.
پس چقدر عجیب است كه تو او را دوست خود گرفتهای و ما را ترک كردهای!
📚بحرألمعارف، جلد ۲، فصل ۶۲
#برای_حمایت_از_ما_لطفا_مطالب_کانال_را_فوروارد_کنید
@NASEMEBEHESHT 🌸