eitaa logo
" ناصرین ۲🇮🇷"
856 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
3.7هزار ویدیو
12 فایل
☫بســـــمـ الـلـه ☫ اي مـلت اسلام! پشتـيبان ولايـت فـقـيـه باشيد تا اين حكومت كه زمينه ساز حـكومت حـضرت حجـت(عج) است زنده و جاويد بماند. شهـيد مهـدے امـيـنـی🌹 ✔ یا ایهاالمسلمین ،مقام معظم رهبری نائب برحق امام زمان هستن .. 📬جهت ارتباط : @Ab_nazar57
مشاهده در ایتا
دانلود
| اسرائیل و داعش در یک قاب هستند.
6.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷🇵🇸 🎥 این چهار دقیقه را هر از گاهی یکبار ببینید...
8.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 ایشون همان پیرمردیست که با حاج آقا بهلول با طی الارض به کربلا رفتند....👆از زبان خودش بشنوید؛ نوش جونتون ، گوارای روح تون ما رو هم از دعای خیرتون بی نصیب نذارید.التماس دعا، یاعلی مدد ═✧❁🌸❁✧═ @alhadiqom
هدایت شده از محمدمهدی بهروزی
هدایت شده از محمدمهدی بهروزی
بسم رب الشهدا والصدیقین و الصالحین گفتم:« ببینم توی دنیا چه آرزویی داری؟» قدری فکر کرد و گفت:« هیچی» گفتم:« یعنی چی؟ مثلاً دلت نمی‌خواد یک کاره‌ای بشی، ادامه تحصیل بدی یا از این حرفها دیگه» گفت:« یک آرزو دارم. از خدا خواستم تا سنم کمه و گناهم از این بیشتر نشده، شهید بشم.» 🌷شهید نورالله اختری شادی روح مطهرش رحم الله من یقرالفاتحه مع الصلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
در بازدید مقام معظم رهبری از لشکر ۱۹ فجر استان فارس، فیلم مصاحبه ای از شهید اسلامی نسب که برای چند روز قبل از شهادتش بود، پخش شد. ایشان با ذکـر عملیات فتح المبین به یاد حضرت زهـرا (س) افتاد و گفت: «آن پاره تن حضرت رسول (ص) همیشه ما را در مصائب یاری کرده و هیچ گاه تنها یمان نگذاشته است.» سپس با بغض و مکث طولانی ادامه داد: «هرگـاه نام مبارک بی بی حضرت فاطـمه (س) را به زبان می آورم، ناخودآگـاه از خود بی خود می شوم.» و بعد به زمین خیره می‌شود و سکوتی طولانی ..! وقتی فیلم تمام شد؛ مقام معظم رهبری با چشمان خیس از اشک فرمودند: «ایشان کتمان میکند که حضرت را دیده است. بنده مطمئنم که این شهید عزیز، در عالم بیداری با حضرت زهرا (س) دیدار داشته است.» ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
«نمی‌دانم چه شد! هر قدر تلاش کردم خودم را از شر خلاص کنم، نتوانستم. وضعیتم لحظه به لحظه بدتر می‌شد. می‌دانستم چه بکنم. موانع در حال تکان خوردن و بسیار خطرناک بود،‌ چون توجه را به سمت من جلب می‌کرد. از همه کس و همه جا ناامید، به ائمه ـ علیهم السلام ـ متوسل شدم. یکی یکی سراغ آنها رفتم. یک لحظه یادم آمد که ایام است. دست دعا و نیازم را به طرف حضرت فاطمه(س) دراز کردم و با تمام وجودم از ایشان خواستم که نجاتم بدهند. گریه کردم...دعا کردم. در همین حال احساس کردم یکی پشت لباسم را گرفت، مرا بلند کرد و در آب پرتم کرد. آن حالت را در هشیاری کامل احساس کردم.» این ماجرا را برای دوستش تعریف کرد، او را قسم داده بود که تا زنده است، آن را برای کسی بازگو نکند 📚برگرفته از کتاب مهر مادر ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄