یادمه قبلا تفسیری از اذان و واژه اللهاکبر گذاشته بودم که انسان در اذان و اقامه به شش مسئله میگه اللهاکبر ...
حتما میگذارمش دوباره
سلام و ادب
۱. بهترین لطفی که میتونید به خودتون کنید اینه که ببینید چرا محجبه هستید
وقتی علتش و نیتش قوی و محکم باشه دیگه خوف وجود نداره یا اگر هم داره حداقل نگاه اطرافیان اهمیت نداره !
۲. بزرگوار چه تاثیر موسیقی چه تاثیر مداحی رو شما باید تشخصی بدید که خوبه یا بد ! باید ببینید درون شما صفات مثبت رو زنده تر میکنه یا صفات منفی ! اون وقت تصمیم بگیرید گوش کنید یا نه
سلام و ادب
دوست عزیز اول ببینید چرا درگیرشون هستید
خیلی مهمه
البته با یک جواب سَرسَری نه !
گاهی میخوایم موسیقی گوش بدیم یا نماز نخونیم، ذهن شروع به پرسش میکنه تا هی از لحاظ منطقی بتونیم یه چیزی پیدا کنیم و کاری رو انجام ندیم مثل نماز
یا انجام بدیم مثل موسیقی گوش کردن
اما انشالله شما دچار این نیستید 💛
اینجا قطعا پرسشوپاسخ احکام دینی نداریم و بنده هم علم یک فقیه رو ندارم
اما چیزی اندکی که میدانم رو میگم و به نظرم برید از یک فقیه اینارو بپرسید اگر مُجاب نشدید
آهنگ که هشتگ زیاد توی کانال هست راجع به اینکه چرا چیز جالبی نیست
بخونید
رقص هم نوعی تداعی هست
یک تداعی که باعث بیدار شدنه یک سری از هیجانات منفی درون انسان میشه
البته توضیح دادن که هر رقصی در هر جایی خیر
ممکنه این تداعی در کسی ایجاد نشه ممکنه بشه
نماز جایگاهش در عرفانهای نوظهور شده مدیتیشن
پس حتما خیلی مهمه که عرفانهای نوظهور هم سعی کردن چیزی مانندش داشته باشن
و چقدر همین مرتاضها به درجاتی با مدیتیشن میرسن
البته در کنار خودسازی
مدیتیشن یا نماز هر دو یک موضوع مشترک دارن اون هم تقویت قدرت تمرکز و توجه هست
مبحث توجه رو که داریم میگذاریم در خودگردی بخونید
۴ قسمت گذاشته شده
تا بفهمید چه مروارید گرانبهایی هست نماز
سلام و ادب
۱.لطفا مبحث توجه رو بخونید
اگر دقت کنید در متن نوشته شده که این وضعیت برای اين ایجاد میشه که شخص حالش خوب نیست و نمیتونه تظاهر کنه که خوبه
شما باید اول از همه توسط ریشهیابی، ببینید ریشه اصلی اینکه حالتون بده چیه
مبحث توجه رو سعی کنید بخونید و دنبال کنید
در کانال خودگردی پین شده که باید از کجا بخونید و شروع کنید تا همراه کانال بشید
و اینکه یک چیز خیلی خیلی مهم دیگه !
نظر هیچکس مهم نباشه
حالتون بده که بده !
بده که بده !
بده که بده !
به بقیه چه !
اصلا هر فکری میخوان کنن
۲. ارتباط خودتون با خدای خودتون اگر اصلاح بشه دیگه هیچی براتون مهم نیست
اعتماد به نفس نداشتن محض این میاد که ما همه چیز از جمله نظر دیگران برامون مهمه
کسی که فقط خدا مدنظرش باشه و حسنظن به خدا داره دیگه اصلا چیزی براش مهمه ؟
۳. بنده اولین بار واژه همزمانی رو در نوشتههای کارل گوستاو یونگ خواندم و ایشون برای اولین بار از این واژه استفاده کردن که البته در قرآن خداوند به این همزمانی میگن نشانه !
همزمانی یا synchronicity
خیلی درگیر روانشناسی نشید پیشنهاد میدم برید آیههای قرآن که داخلش واژه نشانه هست سرچ کنید و بخونید
علم روانشناسی چیزی جز بیان دین به صورت کاملا ناقص، نیست
فقط بازی با کلمات صورت گرفته و اونا کلمات جدید کامبا شبیه به گفتههای خداوند میدن
دوستان گاهی پیام میدید " سوال منو جواب نمیدید " ؟
عزیزان پیامهای شمارو من که نمیدونم چی بوده 😄 نگاه کنید به اسکرینشات ها که پیامها به چه شکل هست و اصلا من نمیدونم کدوم سوال بوده که جواب داده نشده
اما در کل سه حالت داره یا هنوز بهش نرسیدم
یا نیاز ندیدم جواب بدم
یا نیاز بوده روی سوالتون فکر کنم
و اینکه چند نکته
۱. واقعا انقدر زمان ندارم که به سرعت بتونم پاسخ بدم
۲. اصلا خوب نیست من اینجارو ناگهانی بکنم پر از جواب
چون بعضی از مطالب سنگینه
آروم آروم هرچه نیاز باشه جواب میدم
خلاصه که ... باز هم درخدمتیم
کاش راجع به همزمانیها سوال کنید
کاش 😄
التماس دعا
ان شاء الله خونه بهشتیتون، پنجرهاش رو به خانهی مولا امیرالمؤمنین باشه ..
سلام دوستان پیام دادید که از همزمانی میخواید بیشتر بدونید
همزمانی مربوط به مبحث "توجه" هست که در کانال خودگردی چهار قسمتش نوشته شده و گذاشتم
لطفا پینِ کانال خودگردی رو ببینید
سلام و ادب .. این پیام مربوط به ۵ روز قبل هست .. وقتی میگم نمیرسم و باید صبر کنید کسی باورش نمیشه و متأسفانه امروز دیدم فحش خوردم توی ناشناسها 😄
خطاب به بزرگواری که اینو فرستادن
من خیلی این پیام شمارو همون روزی که فرستادید سعی کردم اینجا کپیش کنم اما متأسفانه نمیشد و این برنامه ناشناس وسطش هنگ میکرد
چون خیلی پیامتون خوب بود 👌🏻
اما فقط خواستم بگم خوف رو همیشه داشته باشید
همیشه باید خوف وجود داشته باشه که خدایا نکنه این احوالاتم رو از دست بدم ...
خوف در واقع از خدا نیست
خوف از خودمونه ...
اما امید به خداست
رجا به خداست
و این شکلی یک هماهنگی و ثبات رفتاری به وجود میاد !
سلام و ادب
ممنونم از لطفهاتون بابت تعریف از هرآنچه که خداوند گفته و ما فقط تکرارش میکنیم
۱.بزرگوار متأسفانه اینجا فایل صوتی گذاشته نمیشه ( حداقل فعلا )
۲. ریشهیابی هاتون رو مقداری عمیقتر برید جلو هنوز جا هست .. بعد از متوجه شدن ریشهها شما خیلی خیلی بهتر میتونید با چیزایی که دوستشون ندارید مبارزه کنید
تازه میتونید خودسازی هارو آغاز کنید ..
به صورت ناخودآگاه میبینید که واقعا انگار سنگینی ندارن و شما راحت تر شدید ...
اینو نگفتم متوجه بشید اینو گفتم چون باید لمسش کنید شاید تا بفهمید چه میگم ...
۳. حتما
البته ترجیح میدم دیگه از واژه دیگری و واقعیتری که همزمانی داره استفاده کنیم که اونم میشه همصحبتی
همزمانی بارِ محبتی نداره 👌🏻
#همزمانی
(همصحبتی)
بسم الله نمیدونم این تعریف درسته یا ن اما ی بار که در حال تجربه همزمانی بودم به این معنی رسیدم ... فکر میکنم همزمانی یعنی هم زمان و همراه شدن با جهان هستی و حقیقت ... چون ما انسان ها همیشه یا در گذشته این یا در اینده... یا درحال یاداوری خاطرات که نتیجش کینه و کدورت هاست و یا حتی اتفاقات شیرین یا حتی تلخ که هنوز نپذیرفتیمش هستیم ....و در اونها سیر میکنیم... یا بابت ترس هامان و یا زیاده خواهی هامان و درگیر شدن به ارزوهای بلندمون و خیالپردازی ها در اینده سیر میکنیم.... و معنی زندگی در حال و همین لحظه رو نمیفهمیم.... من تو تجربه ی همزمانیم دقیقا تو همون لحظه ای بودم که داشتم رکوع میرفتم نه گذشته ای بود و نه اینده ای و همون لحظه یهو برام خیلیییی شیرین شد... اینکه من هستم و همینجامو همین لحظه دارم رکوع میرم و این لحظه مو دارم با یاد خدا سپری میکنم.... اینکه هیچی تو جهان وجود نداره جز حقیقت... اینده و گذشته در ذهن ماست ...و در واقعیت فقط همین لحظه ای که داریم میگذرونیم وجود داره اما ما این لحظه رو متوجهش نیستیمو داریم به نحوی جای دیگه سیر میکنیم و از دستش میدیم...
پرسش : ( طولانی بود نمیشد عکس گرفت )
سلام و وقت بخیر ممنونم از وقتی که میذارین... من مطالب رو دنبال میکنم و ذهنم واقعا نسبت به اینها و فکر کردن تشنگی نشون میده.. چندتا سوال داشتم... ۱.آیا ممکنه که یک مسئله چندتا ریشه داشته باشه؟ مثلا ترس و ناامیدی و تکبر البته الان که نگاه میکنم میبینم من اغلب از انجام ندادن درست کار و اون مطلق گرایی که بروز داده میشه میترسم و کلا دست از کار برمیدارم که همین باعث ناامیدیم از خودم و همه چی میشه و این احتمالا به خاطر تکبره و من خودمو موثر میبینم در انجام اون کار( شرک که شاخ و دم نداره...اهوم؟) بیشتر که به ذهنم و اتفاقات روزمره فکر میکنم میبینم هشتاد درصد مسائل و مشکلاتم به همین قضیه برمیگرده و از سمت بیرون و محیط هم مدام به طرق مختلف در حال خورد شدن هستم چه جالب و گنگ...درست متوجه شدم بنظرتون؟ هم توی بحث کنکورم و روزمره ام(همین امروز توی پیامهای کانال نوشته بودین که اگر ریشه ی هدف به چیزای بد برسه خدا میزنه زیر همه چی و من که میدونستم ته هدفم پز و نفع و شهرت بوده پس احتمالا برای همین برنامه میریختم و نمیتونستم حالا درست عمل کنم یا حتی کلا بهش عمل کنم و حتی از انجام ندادنش رنج میکشیدم و باز نمیتونستم...گرچه که ته مشکل به خودم برمیگرده ولی انگار این درونیاتم باعث میشده که از بیرون یه قفل بهم زده باشن...(اگه درست متوجه شدم ..چه جااالبه)) تا الان که نوزده سالمه شاید ریشه ی تکبر رو مدتیه حس کردم ولی همین الان فهمیدم که اتفاقات بیرونی در جهت خرد کردنم بوده...یعنی هیچ وقت مشکلاتم رو زیر یه پرچم جمع نکرده بودم و الان میبینم همشون توی این قضیه مشترکن..بازم چه جالب... حالا بنظرتون ریشه یابیم و این سیر درست بود و درست فهمیدم؟ الان باید چکار کنم؟ ۲.راه تشخیص اینکه این اتفاقات همزمانی بوده یا حکمت خدا چیه؟ بنظرتون این فکر درسته که همزمانی ها در راستای حکمت خدا هستن؟ ۳.اگر فرضیه دو درست باشه چطور میتونیم متوجه بشیم مثلا اتفاق ها به خاطر حکمت خداست یا ندانم کاری خودمون؟ چون وقتی با یه شکست و اتفاق مواجه میشیم از طرفی میدونیم که انجام دادن یسری کارها یا حتی برعکس،منجر به این اتفاق شده و از طرف. مقابل منطق اجازه نمیده که بندازیم گردن حکمت خدا و ...و خب وقتی با خرابکاریمون رو به رو میشیم ناامید میشیم کلا... اینجا چی معیار میشه؟ ۴.در رابطه با همزمانی ها یه چیزایی موثر نیست؟ مثلا من خودم انتخاب میکنم که چی ببینم،چی بشنوم و چی بخونم و به چی فکر کنم(البته توی فکر کردن همش دست ما نیست) (ولی اگر برایند بگیریم از هر طرف به ارتباط خودمون با پیرامون و دیگران نگاه میکنیم راه دریافتمون همینه دیگه) اونوقت اگر من یه جای ثابت باشم که دنبال هیچ تعاملی نرم و تنها بشینم همزمانی میتونه رخ بده؟ خب نهایت این همزمانی ها میخواد مارو به سمت خدا و دیدنش ببره..ولی اگر تعاملات ما چه با طبیعت و چه با انسانها در این حیطه نباشه چطور میتونیم به همزمانی و نهایتا همچین هدفی برسیم؟(از این لحاظ که یا همزمانی فقط برای مسلموناست (که اونوقت قابل پذیرش نیست) یا همگانیه که اگر همگانیه با توجه به مطلب بالا چطور؟!) ۵.همچنان و هرچی بیشتر روی مطلب توجه زوممیکنم،کمتر متوجه میشم و انگار رفته رفته درکش سخت میشه و همچنین تفکیک همزمانی و امتحان...طبیعی هست یا من متوجه نمیشم؟