نشریه ۶۱
.🪴یوم الترویه،حج ناتمام . .📌#سیدمرتضی_آوینی . .هنوز پنجاه سال از غروب خورشيد رسالت نگذشته است كه غاص
از نگاه دو چشم ، شمار ستارگان اين كهكشان بسيار كمتر از كهكشان عظيم منظومه شمسى است ولى در حساب عشق كهكشان كربلا بسى پر رنگ تر و درخشان تر از تمامى كهكشانها است و جلوه هستى و فروغ كيهان از درخشش پر نورترين اختر اين كهكشان تامين مى شود.
اين كاروانيان ، راهيان پر شكوهترين راهند و سيارگان زيباترين منظومه كيهانند و جاذبه خورشيد امامت است كه اين مجموعه را در مدار حق به گرد خود مى گرداند و همه را با خود به سوى يك هدف متعالى مى كشاند.
حج نا تمام خون خدا توطئه شومى را كه مى خواست نهضت را در نطفه خفه كند، خنثى كرد. افزون بر آن زايران و مجاوران خانه خدا را نيز در برابر يك چرا قرار داد. چرا بزرگى كه مردم ديرفهم روزگار پاسخ ان را در حيات حسين درنيافتند ولى نقش اين علامت سئوال را در قيامهاى بعد از عاشورا بخوبى مى توان ديد.
كاروان عشق پيش مى رود و منزل به منزل ياران تازه اى را با خود همراه مى سازد. صداى اذان و نواى قرآن كه از اين كاروانيان در فضاى بيابان مى پيچد دلهاى عاشق را به طواف وجود نازنين ابى عبد الله مى كشاند. سالار قافله هر از چندى ندا در مى دهد: هر كه مى خواهد خونش را در درياى خون ما بياميزد و ان را در راه خدا نثار كند، به كاروان بپيوندد و با ما به راه افتد
من كان باذ لا فينا مهجته فلير حل معنا.
هفتاد و دو پروانه مى روند تا با آخرين توانهاى خود بر گرد شمع وجود حسين عليه السلام خاموش و بى اواز بسوزند و با اين خاموشى ، ماندگارترين سرود سبز ماندن و سرخ رفتن را بر بلندترين گلدسته قبه ازادگى بسرايند، شمع نيز مى رود و شعله عشق اوست كه پروانه هاى بى ارام را هم با خود مى برد تا جملگى در شام سرد ستم بسوزند و ذوب شوند و يلداى تاريك امت را به سپيده دم پگاه عدالت برسانند.
فداكارترين سپاه تاريخ سازماندهى مى شود و مى رود تا خونين ترين و شگفت اورترين اسوه را در عرصه حقيقت به نمايش بگذارد، اين سپاه مجهزترين سپاه تاريخ است چون ايمان پربارترين ره توشه اين اعزاميان است . اين خدا باوران و امام شناسان ، تمام پل هاى وابستگى را اعم از مال ، خانواده ، آينده زندگى و موقعيت اجتماعى را خراب كرده و خود را براى گذشتن از پل صراط و براى رسيدن به آيندهاى پايدار و زندگى و موقعيت ماندگار مهيا كرده اند.
كودكان و زنان ، زبان گوياى نهضت و ستون تبليغات انقلاب كربلايند كه پس از فرو نشستن گرد و غبار جنگ ، رسالت خويش را آغاز خواهند كرد و خطبه زينب عليها السلام و زين العابدين عليه السلام با اثار خون هفتاد و دو شهيد در خواهد اميخت و كاخ ستم را واژگون خواهد ساخت .
كاروان به دشت تفديده طف قدم مى گذارد حر با هزار مسلح در برابر سپاه كوچك حسين عليه السلام صف مى كشد. و سالار كم سپاه را خوب مى شناسد و موج دوستى را در رخسار امام مى بيند و با انبوه سپاه خود به كسى اقتدا مى كند و موج دوستى را در رخسار امام مى بيند و با انبوه سپاه خود به كسى اقتدا مى كند و نماز مى گزارد كه به جنگش آمده است .
حر نميخواهد باور كند كه اين قافله دار، هم حسين باشد و هم خارجى و طغيانگر. پس ! كنارى مى رود و سخنان امام ، ديو غفلت را در اندرون حر مى ميراند و زلال نصيحت امام ، حر را مى شويد و حر مى كند و اين خبر مثل صاعقه اى وحشتناك بر سر عاج نشينان كوفه و شام فرود مى آيد
فرماندهان تازه ، با فرمانهاى تازه تر، با لشگريانى تازه نفس و بى شمار خود را به منطقه مى رسانند. دو سپاه نا برابر در دو پادگان ، آماده نبرد شده اند، تا برابرند. هم از جهت تعداد و هم از جهت فكر و انديشه . در يك سپاه ، عشق به شهادت و لقاى حق موج مى زند و تپش قلب مجاهدان لحظه ها را براى رسيدن لحظه وصل مى شمارد و در ديگر سپاه هوس ، شهوت و علاقه به وعده هاى پوچ رياست حكومت مى كند.
.🪴یوم الترویه،حج ناتمام
.
.📌#سیدمرتضی_آوینی
.
.هنوز پنجاه سال از غروب خورشيد رسالت نگذشته است كه غاصبان، سلطنت را به جاى نبوت، و يزيد را به جاى محمد (ص ) مى نشانند.
بلايى بزرگ دامن گير جامعه اسلامى شده و كار به جايى رسيده است كه سرنوشت جهان اسلام در دست يزيد هوسبار قرار گرفته است. همان يزيدى كه زشت ترين واژه ها از توصيف چهره كريه او ناتوانند.
درد ناكترين از همه انكه ، از حسين (ص ) مى خواهند تا ان جز ثومه فساد و طغيان را به عنوان جانشين پيامبر به رسميت بشناسد. از عصاره عصمت ، لنگرگاه افلاك ، نقطه پرگار زمين و زمان ، مركز دايره امكان ، از همو كه قلبش فرودگاه ملائك است ، براى ننگين ترين لكه تاريخ و زشت ترين كلمه قاموس بشريت ، بيعت مى خواهند. از حسين (ص ) مى خواهند تا با دست عصمت ، الوده ترين دست روزگار را به نشانه تاييد بفشارد.
فرماندار وقت مدينه ماموريت يافته است تا از زاده زهرا براى فرزند لاابالى معاويه راى اعتماد بگيرد. دست بيعت حسين يا سر بريده او، همان دو ارمغانى است كه يزيد يكى از آنها را از مدينه خواسته است .
اكنون ديگر براى حسين (ص ) مدينه جاى ماندن نيست ، بايد كاروان و قافله شهادت محملها را بر بندد و صاحبان اصلى مدينه الرسول از مدينه و رسول خدا حافظى كنند.
امير قافله ، با ياران وفادار خويش از شهر بيرون مى آيد و در حاليكه خطر هر لحظه او را تهديد مى كند. اهنگ مكه دارد. گويى موسى بن عمران است كه با تعقيب فرعونيان و قبطيان از مصر بيرون آمده است لذا ايه اى از قرآن را زمزمه مى كند كه روايتگر هجرت موسى (ص ) است :
و خرج منها خائفا يترقب قال رب نجنى من القوم الظالمين
كاروانيان در طى شش شبانه روز، بيابانهاى سوزان بين مدينه و مكه را پشت سر نهاده و به حريم كعبه پناهنده مى شوند تا ان وادى ايمن را پايگاه امر به معروف و نهى از منكر، و جايگاه اعلام برائت از ستم و بى عدالتى قرار دهند، ولى حراميان روزگار كه با خدا نيز اعلام جنگ كرده اند نه احترام خون خدا و نه حريم خانه خدا هيچيك را نمى فهمند و عزم شكستن حريم حرم نموده و در خانه امن خدا قصد ريختن خون خدا كرده اند.
مردم از چهار گوشه كشور اسلام به حج و طواف كعبه مى ايند ولى معصوم زمانه كعبه را به سوى كعبه جانان ، حج را به سوى جهاد و زيارت را به سوى شهادت ترك مى كند، لباس احرام را بركنده و كفن شهادت پوشيده و به سوى حج اكبر مى شتابد. و در زمانه اى كه هنگامه زيارت روى خدا ست پشت به خانه خدا مى كند و مسير بين مكه و كربلا را جايگاه با صفاترين سعى خويش قرار مى دهد، چه در ان وادى سعى و صفاى خونين صفاى ديگرى دارد.
در اين مسير، پرتو عشق ، شعاع خطر را كمرنگ بلكه ناپديد كرده است و در اين سعى عرفانى علاوه بر قصد قربت كه شرط هر عبادتى است ، عنصر عشق ميداندار اصلى ميدان كربلا است عشق چاووش خوش اواز سفر كربلا است و تنها عاشقانند كه در اين كاروان نام نوشته اند و در يك رديف و به ستون يك پشت سر امام عشق و معناى عشق ، به اقتداى شهادت ايستاده اند.
همه جنب و جوشهاى آنها بوى پرستش و رنگ عبادت به خود گرفته است عبادتى عارفانه و عاشقانه كه در ان جاى پاى كوچكترين كراهت ، بى ميلى و احساس درد و رنج به چشم نمى خورد.
ستارگان كهكشان شهادت ، آسمان بين مكه تا كربلا را نور افشان كرده اند، اين كهكشان ، نه كهكشان راه مكه را بنمايد، بلكه راه خونينى است كه از مدينه و مكه آغاز مى شود و به ميدان سرخ نينوا منتهى مى گردد و راه قبله كربلا را مى نمايد. اين كهكشان راه حاجيان نيست كه راه مجاهدان و شهيدان عاشق است .
نشریه ۶۱ شماره ۹۳ .pdf
23.26M
🪴نشریه ۶۱شماره۹۳
.
.🍃دراین شماره بخوانیم ؛
.
.⚡یوم الترویه،حج نا تمام
.⚡مثل رئیسی کیست؟
.⚡رای قشر خاکستری
.⚡زیر یک سقف ؛خانواده خوب من
.⚡من یک هیئتی ام
.⚡من،زندگی آزادی ؟؟؟
.⚡همستر یاتله موش
.⚡جوان و انتخاب بزرگ
.
.
.🆔https://eitaa.com/nashr61
.🆔 https://t.me/nashr61
🪴رگ حیات
عاشقانه ای با سلام💌
.
.📌#صنم_یاوری
. 🔖بار و بندیلم را جمع کرده ام تا به دیدار کسی بروم، نرم و آهسته قدم برمیدارم، گاهی بی رمق میشوم و از نفس میافتم اما شوق دیدار دوباره اجازه توقف نمیدهد، شوق دیداری که با همان سلام اول قلبم را گرم میکند و خون دوباره در رگهایم جاری میکند و دوباره حس میکنم ، هنوز زنده ام
مگر نه اینکه سلام ها و علیک سلام ها نشان زنده بودن ما آدم هاست؟
واگر دیداری و سلامی نباشد شبیه مردگانی هستیم که زنده نما هستند و در تنهایی غربت این دنیا منتظر مرگ مانده اند.
سلام یعنی من با تو جمع میشوم و از غیر تو کم میشوم
سلام یعنی هر جا که امن است برای تو، سلم است برای من
حالا اگر سلام من بر همه حقیقت هستی باشد من با چه کسی جمع خواهم شد؟ آیا این همان جاودانگیست؟
سلامم را راهی میکنم به سرزمین امن حضور تو
سلام بر تو که پدر همه بندگان خدایی «السلام علیک یا اباعبدالله»
سلامی به اندازه تمام حب و بغض هایم «سِلمٌ لِمَن سالَمَکُم وَ حَربٌ لِمَن حارَبَکُم»
سلام بر مبدا حیات و انتهای مماتم «اللهم اجعل محیای مَحیا محمد و آل محمد و مَماتی مماتَ محمد و ال محمد»
سلامی که گاهی هم باید رنگ نفرت داشته باشد از انها که «اَسَس اساسُ ظالم ٍظَلمَ حقّ محمد و ال محمد »
تا جدا شوم از«آخِر تابِعٍ لَه علی ذلک»
و با تمام وجود بگویم من با آنها نیستم که «شایعَت و بایَعت و تابعت علی قتله»
و مرا از انان بدار که «الذین بَذلو مُهَجَهُم دونَ الحسین علیه السلام»
سلامی که علیک منی جمیعا سلام ابدا است ولعنی که تا الی یوم القیامه اعتبار دارد
سلامی تا آن روز که «طلب ثاری مع امام منصور» مرا زنده نگاه دارد و و مصیبتی که «اعظمَ رزیَتَها فی الاسلام »است را حرارتی در قلبم قرار دهد تا آتش بگیرم و شعله ور بمانم
و موقع دیدار یار« وجیهاً بالحسین علیه اسلام»باشم و« اَتقرب الی الله و الی رسوله و الی امیرالمونین و الی فاطمه و الی الحسن و الی الحسین» تر از همیشه به نقطه پایان انتظار برسم .
عاشورا فقط سلام من نیست عاشورا جریان زندگی من است همان که رمق را به دل خسته ام باز میگرداند و قلب مرده ام را زنده میکند
من با همین زیارت ها حیات دارم و با همین سلام ها میتوانم عالمی را زنده کنم
همان مردگان ساکتی که زندگی را چون حیوانی بخور و بخواب می گذراندند، با حرارت این سلام ها زندگان جاویدی می شوند که برای حریت می جنگند و این حاصل جمع من با صاحب سلام است، با حسین علیه السلام
حالا اگر اذن سلام ندهند ما چه داریم؟ یا اگر از سلام لبریز شویم و شوقمان درگیر روزمرگی ها شود آیا باز هم آب حیاتمان میدهند؟
یا اینکه باید تشنه ی سلام بمانیم تا زنده شویم و زنده کنیم. مگر نه اینکه در کربلا هر چه تشنه تر باشی سیراب تر میشوی.
حالا می خواهم با جان تشنه سلامت دهم تا لب های خشکیده ام را با انگشترت تر کنی و سیراب از عشقت به میدان روانه شوم مانند انها که «ارواح التی حلت بفنائک »شدند .
السلام علی الحسین
و علی علی ابن الحسین
و علی اولاد الحسین
و علی اصحاب الحسین
.
. #نشریه_۶۱_شماره۹۲
.
.🆔 @nashr61
.🪴منتخب جمهور ؟
.
.📌#میثم_سلطانی
.
.📝نام نویسی برای ریاست جمهوری با حضور ۸۰ نفر به پایان رسید، سوالی مهمی که ذهن ها را قلقلک می دهد حضور پرشور ثبت نام کننده هاست، آنهایی که خود را شایسته کرسی ریاست جمهور می دیدند و البته شرایط قانونی را داشتند، آمدند و ثبت نام کردند.
بسیار از این افراد در مسندهای مختلف کشور بوده و کارایی و کارآمدی و یا عدم آن را در کارنامه خود دارند، چرا یک سری چهره تکراری برای رسیدن به کرسی با اختیارات بیشتر تلاش می کنند؟
آیا در کرسی سابق خود خدمت بالایی داشتند و انسداد اختیارات سبب طلب اختیار بیشتر شده است؟
نوع مواجهه این عزیزان در برخورد با کلان مسائل کشور چگونه بوده است؟
مردم، قانون، ولایت در نگاه این عزیزان در حوزه عملکردی و اختیاری خود چه ارزش و جایگاهی داشته است؟
آیا در پرورش نیروهای تراز انقلاب اسلامی چرخه تربیت مدیر معیوب نیست؟
ساختار حکمرانی در کشور ما چگونه شده است که ما جز چند نفر هیچ کس دیگری را در این سطح از مدیریت مشاهده نمی کنیم؟
آیا اربابان قدرت و قدرت رسانه ما را دچار غفلت کرده است که نمی توانیم سراغی از محبوبیت و مقبولیت افراد در تراز انقلاب اسلامی کشف کنیم؟
آیا باید در عرصه هایی چون انتخابات این محبوبیت و مقبولیت خودش را به ما نشان بدهد؟
برای مصداق می توان شهید آیت الله آل هاشم عزیز امام جمعه فقید و محبوب تبریز را نام برد که در مجلس خبرگان قریب بر یک میلیون رای آورد.
ساده زیستی و مردم داری به حرف نیست بلکه عمل اسلامی است که مدیران باید بر آن تکیه کنند و البته که قلب ها دست خداست و اوست که هدایت قلوب را دارد.
رهبرمعظم انقلاب می فرمایند :"مشروعیت همه ما بسته به انجام وظیفه وکارآیی در انجام وظیفه است. بنده روی این اصرار و تکیه دارم که بر روی کارآیی ها وکارآمدی مسئولان طبق همان ضوابطی که قوانین ما متخذ از شرع وقانون اساسی بایست تکیه شود. هرجا کارآمدی نباشد، مشروعیت از بین خواهد رفت"(دیدار با خبرگان ۸۳/۶/۳۱).
مصداق ارزشمندی که شهید جمهور بر آن تکیه زده بود، مردم بود و این ارادت و باور قلبی به مردم او را سیدالشهدای خدمت کرد و در بستر انقلاب اسلامی و در حکمرانی تراز کرسی جمهوریت را بالا برد و توانست رضایت حداکثریت جمهور را کسب نماید یعنی میدان هست که عیار خدام جمهور را با عملکرد و کارایی عیان می نماید.
رهبر معظم انقلاب می فرمایند:
"خواست واراده و ایمان مردم، حتی بالاتر از این عواطف آنها، پایه اصلی حکومت است. این نظر اسلام است وما هم به همین معتقدیم ."(۷۷/۱۲/۴)
قاعده تکیه بر مردم در دوران مسئولیت مصداق روشنی است که گره گشای ذهنی و عملی امروز ما برای تعیین منتخب جمهور فرداست.
.
. #نشریه_۶۱_شماره۹۲
.
.🆔 @nashr61
.🐹 همستر کامبت یا ؟
.
🔖 درحال توسل به انگشتانش بود و هی با سرعت بالا به صفحه گوشی ضربه می زد، خیلی با هیجان و بشاش !
انگار کشف کرده بود آنچه که سالها در خیالش پرورش داده بود، انگار راز پول دار شدن و رسیدن به آرزوهای دور و دراز را در انگشتهایش یافته بود، چقدر با انگیزه و با شور و هیجان رویاهایش را در ذهن مرور می کرد که می خواهد پولدار بشود و چنان و بهمان.
چنان دوخم گوشی را گرفته بود که انگار رقابت کشتی بین تیلور با حسن یزدانی است، می گفت شبها گاها نمی خوابد و با ضربه به گوشی پول در می آورد برایم جالب شد، راز انگشت زدن و پول در آوردن را جویا شدم، بیان کرد؛ بازی تلگرامی همستر کامبت (Hamester kombat) است که در آن با لمس گوشی سکه های مجازی جمع آوری میشود، مثل نات کوین است اما نمی توان گفت که سکه های مجازی به سکه های واقعی تبدیل میشود یا نه !
این بازی تلگرامی که ۶ فروردین سال جاری برای محقق کردن آرزوها انگار آمده است چیزی شبیه چراغ جادو، کت جادویی، افسانه دوقلوهاست.
طبق ادعای سازندگان تا کنون بیش از ۶۰ میلیون کاربر عضو و ۲۴ میلیون کاربر فعال روزانه دارد که خیلی ها با ورود جدیدشان در تلگرام افتتاح حساب می کنند.
با خودم فکر کردم و برایش گفتم چطور می توان تلاش نکرد و رزق در آورد ؟
جایگاه رزق و روزی و کسب در آمد در این عالم کجا قرار دارد ؟
آیا هر پولی که بتوانیم به هر نحوی کسب کنیم روزی حلال خداست ؟
سخن امیر المومنین علی علیه السلام درخطبه ۳۱ را برایش باز گو کردم که : ای فرزندم بدان که رزق، دو رزق است: رزقی که تو به دنبال آن هستی و رزق که به دنبال توست، رزق نوع دوم طوری است که اگر به دنبال آن نروی بسوی تو می آید.
دنیای تو برای تو همان قدر است که قیامتت را اصلاح کند و اگر به جهت آنچه از دستت رفته نگران و ناراحت هستی، پس نگران نباش برای همه آنچه در دست داری".
چند سوال راجع این بازی جدید تلگرامی در ذهن ها بیان میشود؛
چطور می توان سکه مجازی را به سکه حقیقی تبدیل نمود بدون اینکه تلاشی در برابر آن عمل انجام داده باشند؟
نان بازویت را خوردن کنایه از فعالیت و جوهره کاریست که فرد در برابر آن فعل مشخصی در برابر رزق مشخصی انجام می دهد چطور می توان بدون عرق فکری و جسمی کاسب شد؟
این چه نوع کاسبی است که فعل کاملا مشخص نیست الا سه مرحله و هی انگشت زدن ؟
آیا این بازی مصرف گرایی و تن پروری را در بین مردم را افزایش نمی دهد و بر طبل توهمات نمی کوبد؟
هزاران چرای دیگری که در بستر زمان و با تجربه گران و هزینه گزاف بدست خواهد آمد، فتامل.
.
.
#نشریه_۶۱_شماره۹۲
.
🆔 @nashr61
🪴مگر رحمتی از سوی پرودگارت....
.
.📌#کوثر_عرفانی
بیست، بیست و پنج ساله است؛ اشکها دیگر ملاحظه دوربین را نمیکنند،بغض های پی در پی از پیوستگی داستان نمیکاهد، لرزش هرچند خفیف صدایش آتش این داغِ هر لحظه شعله کش را برملا میکند و مقصودم خواهر شهید احمدی روشن است.
و منِ گیج و مبهوت در سخن ها دنبال راز سر به مهری میگردم که بالاخره برملا میشود:
_وقتی من هنوزم کسی میگه داداشی به کسی اصلاََ دلم میریزه دوست ندارم دیگه این کلمه رو بشنوم...
شهداء رستم دستان شاهنامه نیستند که با گرز و رخش به سراغ دیو سفید بروند و یا پروازشان ریشه ای در غیر از خانواده داشته باشد؛ آنها قهرمانِ دوست داشتنی پدر و مادر و همسر و فرزندان خویش هستند که تبدیل به سد نفوذ ناپذیر از تقوا و غیرت شدند.
ساده تر این است: از دامن زن،مرد به معراج میرود....
اصلاََ همین ویژگیست که کربلا را بعد از هزار و چهارصد سال در کربلای پنج متجلی ساخت.
و هرچه قطار تاریخ به جلو میتازد برادری را می بینیم ده، یازده ساله.
حال پناه شانه های لرزانش، آغوش پدر است و بیش تر از تمام عمر، این چند روز یعقوب وار در فراغ برادر اشک ریخته و اگر از مسلک برادرش پرسیده شود،میشنوی:
-داداشم خیلی خوب بود، خیلی مهربون بود،چون داداشم خوب بود زدنش....
این آخری محو در بغضِ هزار تکه میشود و این سوال برای ما باقی، در زندگی شهدا دقیقا دنبال چه میگردیم؟
خوبِ آنها با خوبِ ما چه فرقی میکند که آنها را تا سدرةالمنتهی بالا برده است؟
تو گویی جنس خوب بودنشان را باید در نیمه شبها جست، نیمه شب هایی که برادر آرمان عزیز تا سحر، شب زنده داری میکند؛ همان پسر بچه ده، یازده ساله را میگویم که اگر قصد خواب هم کند، خاطرات برادرش نمیگذارند...
راستش من هم به تازگی بنا دارم کتب شهدا را با سرعت نور تورق نکنم تا به قسمت های دلخواهم در کنار ژ۳ و کلانشیکف و جنگ و جبهه برسم.میخواهم بمانم روی همان لفظ "خیلی خوب بود" به امید آنکه از زبان پدرش تا عمق وجودم رخنه کند.
آنگاه شاید درک کنم همّتی که ظرف میشست و لباس های پسرش را با همان دستان فرماندهی چنگ میزد، چطور میتوانست کلاف سر درگم جنگ را ظریفانه باز کند.
میخواهم صدر تا ذیل دفتر صدر زاده را در نگاه مادرش آنقدر بخوانم که ورق ورق شود و هر صفحه روشنایی کوره راه های زندگیم باشد.
یقین دارم رد پای "سید ابراهیم" شدن نه از سوریه و بسیج که از خانواده آغاز میشود.
طوماریست برای خودش.
القصه؛ شُهره است که خدا درمان هر بیماری را همان حوالی قرار داده، شفای دروغ و بخل و غرور یا تعالی صبر و مهربانی و جهاد و شهادت، همه ی همه اش همین جاست.
شاید بد نباشد بعد از این سیاهه، خانواده را نه به چشم یک مسئولیت، بلکه به عنوان سکوی پرش استثنائی نگاه کرد که این نمیشود مگر با رحمتی از سوی پروردگارت...
.
. #نشریه_۶۱_شماره۹۲
.
.🆔 @nashr61
🪴 نشریه ۶۱ شماره ۹۲
🍃 در این شماره بخوانیم؛
⚡️ رویت و روایت
⚡️ منتخب جمهور
⚡️ همستر کامبت یا...
⚡️رگ حیات
⚡️روایت مادرانه
⚡️مگر رحمتی از سوی پروردگارت
🆔 https://eitaa.com/nashr61
🆔 https://t.me/nashr61
May 11
سلام و عرض ادب
🪴 بزرگواران لطفا نظرات خودتون رو در مورد نشریه ۶۱ مطرح بفرمایید.
در خدمتتون هستیم برای شنیدن نکات شما بزرگواران.
@alrahiile
🪴این پادگان هنوزش سرباز می پذیرد
بعد از گذشت ۱۴ سال از اولین شماره نشریه ۶۱ که یک عمر دراز یست حالا مجدد به مدد خود امام برگشته ایم و برای واحد نشر خادم نیازمندیم، آنهایی که می توانند قلم بزنند و آنها که می توانند در بخش های مختلف این واحد (نویسندگی، طراحی ، عکاسی، مدیریت کانال، مدیریت پخش نشریه) نقش ایفا کنند و در کنار خانواده هیئت ثارالله باشند قدم هایتان به روی چشمان ماست و خاک پایتان طوطیای چشممان.
📍جهت ثبت نام خادمی در واحد نشر هیئت ثارالله زنجان مراجعه فرمایید.
☑️ https://digiform.ir/nashr61
🆔 @nashr61
🪴 پرستو های عاشق
در روزهای سرنوشت ساز انسانها از پرستوهای عاشق شهیدان حاج رحمان بهرامی، حاج داود مرادخانی، حاج خیراله صمدی که به دیار حبیب کوچ کردند، نوشتیم که این ستاره ها بوی حسین را استشمام کردند و نگذاشتند یک خشت از حرم حضرت زینب کم شود و چه عاشقانه سلام ما را به آسمان ها بردند، آنهایی که امروز از بهشت حضرت زهرا مراقب حالمان هستند و ما نیز شرمنده ابدیشان.
#نشریه_۶۱_شماره۹۱
🆔 @nashr61
🪴 عکس دسته جمعی
آخرین شب هیئت هر سال محرم چیزی شبیه رسم و رسومات شده بود انگار، یک عکس دسته جمعی از خادمین هیئت می گرفتیم امروز که نگاه می کنیم آقا مصطفی علی حسینی عزیزمان بار سفر را بست و در کنار گلزار شهدا در خانه ابدی خویش برای همیشه همسایه هیئت شد و حالا نیز از خانه ابدی برای همیشه مراقب مان است، آقا مصطفی عزیزی که در مسیر نشریه ۶۱ کمک حالمان بود و رفقای دیگری که قلم می زدند امروز در سنگر دیگری مشغول هستند که دست بوس شان هستم و در زندگی ابدی حسین یاری گرشان خواهد بود.
#نشریه_۶۱_شماره۹۱
🆔 @nashr61
🪴 گفت و گو
در این بخش با جوانان هیئت حرف هایی را صحبت کردیم از رسیدنشان به آن موفقیت گفتند، از سماوری که به بزم حسین می جوشد تا گناه خلق بپوشاند بیان شد تا دست قوری با دسته میکروفون فرقی ندارد در این بزم هرچه گمنام تر در آسمان ها شناخته تر ..
رویش هایی که در کنار ریزش ها داشتیم و از قله ای که حسین علیه السلام بیان کردند، خادمینی که عاشق حسین هستند و انگار می خواهند امام مسیر زندگیشان را رقم بزند و عمرشان را در راه حسین وقف کردند و اینجاست که می گوید تو خواستی که خادم ارباب شوی یا امام تو را انتخاب کرده است ؟!
#نشریه_۶۱_شماره۹۱
🆔 @nashr61
🪴قدم قدم در راه امام
قدم قدم از بیرقی که در سالهای اول پیاده روی اربعین جلودار بود و خانواده ها پشت سر آن حرکت می کردیم ، چه صفایی داشت سه روز منزل به منزل از نجف تا کربلا راه پیمایی می کردیم، چه زیبا بود: نذر کردم که اگر کرب و بلا قسمت شد، اربعین جای رقیه به زیارت بروم ..
از قدم قدم به قرارگاه رسیدیم و قرارگاه کربلایی که امروز مشتاقان حسین را در باب طویریج کربلا مهمان می کند و چه رنج هایی که کشیده شد و چه نقش هایی که امام بر دوش مان گذاشت و چه برکت هایی که اگر هر روز خدا را با ذکر حسین تسبیح کنیم باز کم است و شرمسار حسینیم ..
قرارگاه سیدالشهدا هیئت که محل شکوه و تجلی نزدیکی جغرافیایی به امام است، جغرافیایی قریب امام شدیم تا دلمان نیز از غربت تنهایی خویش کوچ کند و برای همیشه همسایه امام بماند و هیچ شرطی ندارد الا و مگر که خود امام بپذیرد و رهایمان نکند.
#نشریه_۶۱_شماره۹۱
🆔 @nashr61
🪴راه قدس از قره باغ می گذرد ..
در سال ۱۳۹۶ بود یک گزارش مفصل از وضعیت قره باغ کار کردیم با این تیتر که : راه قدس از قره باغ می گذرد .. و نوشتیم که قره باغ خاک اسلام است و از نفوذ رژیم بچه کش و خبیث شیطانی بیان شد که بعد چند روز نشریه را در سایت های خبری عبری دیده شد و چه قلمبه سلمبه ها و وراجی هایی که کرده بودند، ما همیشه عاشق مبارزه با صهیونیسم هستیم.
واحد بین الملل شهید منتظری چه اقداماتی که در آن زمانها انجام دادند و امروز نیز خدا را شاکریم که با رشد افزونی پابرجاست و در راه حسین قدم می زنند..
#نشریه_۶۱_شماره۹۱
🆔 @nashr61
🪴 من یک هیئتی ام
وقتی نگاهی به ماجرای عاشورا ۶۱ می اندازیم ، می بینیم که امام حسین علیه السلام در آن بهبوهه جنگ بازهم غیرتمند ترین فرد در سخت ترین شرایط بود هنگامی که دشمن قصد حمله به خیمه ها را داشت امام مانع بود و با چشم هایش از ته گودال محافظ خیمه هایش بود.
از غیور بودن امام بیان شد، آن روزها در نشریه ۶۱ نوشتیم که خدا نکند جامعه به سمتی برود که بیان کنند هرکس مسئول کار خودش است و نباید کاری به کار مردم داشته باشد و امان از آن اختیاری که تورا از حسین جدا کند.
از هیئت سکولار و بی تفاوت سیاست روز گفتیم و هیئت بدون موضع به مسائل کلان انقلاب اسلامی که هیئت خنثی و بی تفاوت است، خطر جدایی از دین و سیاست آن را تهدید کند، نوشتیم و مردم سالاری دینی تکیه زدیم و بر مدار مردم تا توانستیم بیان کردیم.
#نشریه_۶۱_شماره۹۱
🆔 @nashr61
🪴 زیر یک سقف ؛ خانواده خوب من
خدا سالاری در زندگی ما نقش حیاتی دارد که زندگی جز عقیده و جهاد نیست، از خانواده هایی که زیر یک سقف هستند و هوای همدیگر را دارند، نوشتیم .
از آرامش خانواده ها، از آسایش فرزندان، زیرا آرامش بستر رویش محبت است، اگر انسان آرام باشد آنگاه بهتر خواهد توانست به یکدیگر محبت کند و هیئت خانوادگی یعنی زندگی مان را خانوادگی وقف راه حسین نموده ایم.
زوجین دعوت در زیر خیمه حسین شدند تا زندگی شان را حسینی رقم بزنند و تا توانستیم خانوادگی خود حسین را از حسین خواستیم.
#نشریه_۶۱_شماره۹۱
🆔 @nashr61
🪴 سرنوشت ۱۴ ساله مان !
از خانه خدا ، اینجا بهشت حضرت زهراست شروع شد، همان مسجدی که عمری رزمندگان برای عبور از هوای نفس به دامن جبهه ها می رفتند و خیلی هایی که آخرین وداع دنیایی شان از همان مسجد گلزار شهدا پایین شروع شد، از وسط مسجد پارچه مشکی رنگی حائل میان زنان و مردان بود و اگر تا بیرون جمعیت پر می شد انگار مناسبتی باشد یا یک ویژه برنامه ای.
چه روزهایی گذشته است، از همان جا و همان سال ها شروع شد که تصمیم گرفتیم بنویسیم و بانام بیرق منتشر کنیم، سپس روزها گذشت تا نامش را عوض کردیم و شد ۶۱ درسال ۶۱ سر نیزه لبی سرود، دونیا یزید اولا ییخا بیلمز بو نهضتی.شعری که آقامحمد محمدی عزیز برای نشریه سرودند.
در هر هفته و ماه و ویژه نامه هابا کمک گروه نشریه ۶۱ قدم به قدم قلم زدیم و راه پیمودیم تا سال ۱۳۹۶ که فضای مجازی کم کم از وایبرو واتساپ به تلگرام رسید و هجوم رسانه ای و مشکلات دیگری کمی سد راه شد ونشریه را کمرنگ کرد.بعد از گذشت سالها مجدد خداوند توفیق داد که شرح حال نویسی زیر خیمه حسین را به نگارش در بیاوریم که خدا را شاکرم و بر پرچم سیاه این خیمه بوسه ادب می زنم.
معتقدیم هر انسانی را لیله القدری است که در آن ناگزیر از انتخاب است و کربلا صحنه انتخاب ماندن و رفتن ماست، آنان که دل به امام نسپردند، دچار عرصه بی فردایی دهشتی طاقت فرسا می شوند که باید به خود خدا پناه برد.
آنجایی که باید پشت به قبله و رو به امام شد ، آنجایی که قاتل قلب دین را اگر نشناسیم دچارشمر زمانه خویش خواهیم بود.آمدیم تا زمینه و فطرت مان را سیراب با ذکر حسین کنیم، آمدیم تا فدای راه حسین شویم.
#نشریه_۶۱_شماره۹۱
🆔 @nashr61
🪴 منتخب مردم انتخاب خدا شد
جمهور مردم همیشه درد مردم را بر شانه هایش حس می کرد و شبانه روز در صدد گره گشایی از مشکلات مردم بود، شهید جمهور منتخب مردم بود که خدا انتخاب کرد و برای همیشه تراز مسئولیت در جمهوری اسلامی را میزان کرد.
قطب نمای مسئولیت در جمهوری اسلامی را بر مدار توحیدی تنظیم نمود و مقدمه مرحله دولت سازی در کشورمان شد.
امروز رئیس جمهور، شهید جمهور شد و ابراهیم وار افسار صندلی قدرت را رام کرد و بر سر جای خودش نشاند.
شاخص بارز شهید رئیسی خستگی ناپذیری ایشان بود و چشم هایی که شب ها در راه خدا گریان و روز ها در راه خدمت رسانی بود، چقدر زیبا سید مرتضی آوینی بیان می کند: عقل معاش میگوید که شب هنگام خفتن است. اما عشق میگوید: چگونه میتوان خفت وقتی که جهان ظلمتکدهی کفرآبادی است که در آن احکام حق مورد غفلت است؟
#نشریه۶۱شماره۹۱
🆔 https://eitaa.com/nashr61
🆔 https://t.me/nashr61
🪴 نشریه ۶۱ شماره ۹۱
🍃 در این شماره بخوانیم؛
⚡️ منتخب مردم انتخاب خدا شد
⚡️ سرنوشت ۱۴ ساله مان!
⚡️ من یک هیئتی ام
🆔 https://eitaa.com/nashr61
🆔 https://t.me/nashr61
🪴این پادگان هنوزش سرباز می پذیرد
بعد از گذشت ۱۴ سال از اولین شماره نشریه ۶۱ که یک عمر دراز یست حالا مجدد به مدد خود امام برگشته ایم و برای واحد نشر خادم نیازمندیم، آنهایی که می توانند قلم بزنند و آنها که می توانند در بخش های مختلف این واحد (نویسندگی، طراحی ، عکاسی، مدیریت کانال، مدیریت پخش نشریه) نقش ایفا کنند و در کنار خانواده هیئت ثارالله باشند قدم هایتان به روی چشمان ماست و خاک پایتان طوطیای چشممان.
📍جهت ثبت نام خادمی در واحد نشر هیئت ثارالله زنجان مراجعه فرمایید.
☑️ https://digiform.ir/nashr61
🆔 @nashr61
بسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ ﴿۱﴾
فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ ﴿۲﴾
إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ ﴿۳﴾