eitaa logo
نشر شهید هادی
22.2هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
2.3هزار ویدیو
21 فایل
تنها کانال رسمی انتشارات و گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی جهت معرفی آثار و... تبلیغ و تبادل نداریم دفتر نشر جهت خرید کتاب ۰۲۱۳۶۳۰۶۱۹۱ (۹صبح تا ۵عصر) ارتباط با مدیر مجموعه ۰۹۱۲۷۷۶۱۶۴۱ @nashre_hadi
مشاهده در ایتا
دانلود
8.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روایتی متفاوت از کتاب سلام بر ابراهیم توسط همسر شهید عباس نجفی 📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
💐تولدت مبارک هدیه ماه خدا 💐تولدت مبارک بهشتی اردیبهشتی...
🌸🍃🌸🍃 یک مداد اگر مغز نداشته باشه، هیچ ارزشی نداره، ارزش ما آدم‌ها هم به مغز و عقل است. اگر عقل رو کنار بذاریم و اهل حساب و کتاب نباشیم، کار ما هیچ ارزشی نداره به همین خاطر یکی از ناله های اهل جهنم اینه: و قالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنَّا فِي أَصْحابِ السَّعِير(ملک/10) اگر ما (حق را) مى‌شنيديم يا تعقل مى‌كرديم، در زمره اهل آتش نبودیم.
هدایت شده از پخش کتاب هادی
6⃣5⃣ 📚مهمان شام. خاطرات شهید مدافع حرم مهندس سیدمیلاد مصطفوی. (ابراهیم هادی نسل جدید) 📖اثر گروه شهید هادی. ۱۹۲ صفحه مصور. ۱۸۰۰۰ تومان چاپ اول بهار ۱۳۹۶ چاپ چهارم ۱۳۹۹ ✅خاطرات اثرگذار و زیبا @pkhadi
🌷 خاطره ای از شهید مدافع حرم سید میلاد مصطفوی یک بار می خواستیم بریم راهیان نور ،پدر و مادر یکی از بچه ها اصلاا اجازه نمیداد بیاد شب بود قرار بود حرکت کنیم. نیم ساعت قبل از حرکت به اون جوان گفت: بیا ببرمت یه جا که قفل کارت باز بشه. فرستادش سر و گفت: برو اونجا به شهدا التماس کن ، مطمئن باش مشکلت حل میشه. اگر کوتاهی کنی مقصر خودتی ، شهدا سر سفره اربابشون نشستند و صاحب کرم هستند. برو تا دیر نشده. خدا میدونه چی تو قلب اون جوان انداخت و اون جوان چی از شهدا خواست که خيلی زود پدرش اومد و رضايت حضور پسرش رواعلام کرد و همون شب راهی نور شدند. سيد وقتی این کرامتها رو از شهدا مي ديد عطشش برای رسيدن به اون قافله بسيار زيادتر مي شد. 📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🌹🕊🌹🕊🌹 روایتی از یک روز بعد از شهادت عبدالمهدی، دلم خیلی گرفته بود‌. گفتم بروم سراغ آن دفتری که خاطرات مشترکمان را در آن می نوشتیم. به محض باز کردن دفتر، دیدم برایم یک نامه با این مضمون نوشته بود: همسر عزیزم، من به شما افتخار می کنم که مرا سربلند و عاقبت به خیر کردی و باعث شدی اسم من هم در فهرست نوشته شود. آن دنیا منتظرت هستم. "شهید عبدالمهدی‌ کاظمی" 📙کتاب خاطرات شهید، به زودی از سوی نشر شهید هادی. 📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
هدایت شده از پخش کتاب هادی
📚دومین اثر از گروه شهید هادی مانند کتاب سه دقیقه در قیامت. شامل پیام هایی از ده ها تجربه نزدیک به مرگ همراه با خاطرات شهدا از تجربه های نزدیک به مرگ 📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
گفت پایت را بگذاری اینطرف خط، برزخ شما شروع می شود! بهشت را از دور می دیدم. رفتم آن طرف خط و دویدم... اما نتوانستم جلو بروم! دیدم کنار یک پیرمرد بسیار ضعیف قرار گرفتم. به من گفتند: شما تنها نمی توانی بروی. این پیرمرد همراه شماست! گفتم: این که نمی تواند راه برود‌. الان می گیرد. لبخندی به من زد و گفت: این پیرمرد اعمال صالح توست که از تو جدا نخواهد شد... زدم توی سرم. پس کی بود می گفت دلت پاک باشه... نماز چیه... ثواب چیه.... 📙از کتاب بازگشت. اثر گروه شهید هادی 📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
هدایت شده از مقاومــت
وقتی از دنیا رفتم بیرون از بدنم ایستاده بودم،در لحظه از تمام سختی ها راحت شدم. همه چیز را بهتر از قبل می دیدیم و درک می کردم. تمام زندگی ام از کودکی تا لحظه مرگ برایم نمایان شد و بعد از لحظاتی همراه با یک جوان خوش سیما به آسمان رفتم. فهمیدم فرصتم تمام شده ... 📚بازگشت ‌‌◻️ مسافــران بــرزخ https://eitaa.com/joinchat/192937988C677b8efd1c