غوغای شهید ابراهیمهادی در راهپیمایی اربعین
قبل از رفتن به راهپیمایی اربعین، تصمیم گرفتم به نیابت سفرم رو شروع کنم.
هر کدوم از دوستان عکس شهیدی رو انتخاب کردن که رو کولههاشون بزنن. مد نظر دوستان شهدای مدافع حرم بود. اما من فقط میخواستم رو چادرم عکس «شهید ابراهیمهادی» رو نصب کنم. دلم به تصویر هیچ شهیدی جز شهید ابراهیم رضا نمیداد.
به هر حال همونطور که تصمیم گرفته بودم با شهید ابراهیمهادی راهی شدم.
تصمیم داشتم به نیابت از حضرتولیعصر امامزمان(ع) حرکت کنم.
تو کیفم عکس مقام معظم رهبری و شهید ابراهیمهادی رو هم داشتم.
دیدم یکی از بچههای گروه روی برگه کلمه «این منتقم» رو زده و به هر کدوم از ما یکی داد تا رو چادرمون بزنیم.
من عکس آقا و شهید ابراهیمهادی رو به اون اضافه کردم.
در طول مدت پیادهروی اربعین، کسانی که پشت سرم حرکت میکردن و عکس داداش ابراهیم رو میدیدن، اونی که نمیشناخت میگفت شهید ابراهیم مال کدوم استانه و یا میپرسیدن شهید مدافع حرمه؟ میایستادم و توضیح میدادم. کتابش رو[سلام بر ابراهیم] معرفی میکردم. اونایی هم که میشناختن صلوات میفرستادن و رد میشدن. تو مسیر یه لحظه دیدم دسته چرخم رو یک نفر گرفت. بهم گفت اجازه بدید به عشق ابراهیمهادی چند عمودی چرختون رو ببرم.
یک خانمی تو مسیر دیدم که یک هو بغلم کرد و یک مشت پسته کف دستم گذاشت. گفت ممنون که ما رو به یاد شهید ابراهیمانداختی.
در حرم حضرتاباالفضلالعباس(ع) یک دفعه دیدم یک خانمی که به زبان عربی صحبت میکرد، دستم رو گرفت و چیزی میگفت که من متوجه نمیشدم. بالاخره با ایما و اشاره فهمیدم عکس شهید ابراهیمهادی رو ازم میخواد که بهش بدم!
تعجب کردم. زبونم بند آمده بود.
بعد پرسیدم مگه ابراهیمهادی رو میشناسی؟
دیدم اشاره کرد بله.
گفتم از روی چادرم باز کن، مال شما.
بعد مهری رو به من هدیه داد و گفت تبرک سامرا و کاظمینه. تشکر کرد و رفت.
این صحنه نظر همه رو به خودش جلب کرد.
جالب بود که ابراهیم بین عراقی ها هم عاشقانی دارد...
📰برگرفته از مطلب روزنامه کیهان. امروز ۱۹ شهریور
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
هدایت شده از نشر شهید هادی
هر موقع مےخواست از فضاے مجازے استفاده ڪند، وضو مےگرفت و معتقد بود ڪہ اینفضا آلوده است و شیطان ما را وسوسہ مےڪند.
#شہید_مسلم_خیزاب🌷
✅مراقب گلوله های نامرئی فضای مجازی باشیم که خیلی از دوستان ما را از خط انقلاب جدا کرد.
هدایت شده از نشر شهید هادی
ابراهیم جان...
فراموش نمیکنم...
شب اربعین
سال ۱۳۶۱
هیئت عاشقان حسین
شروع به مداحی کردی...
انقدر از مصیبت حضرت زینب سلام الله خواندی که از حال رفتی...
آن شب را هیچکدام از بچه های هیئتی از یاد نمی برند.
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
هدایت شده از نشر شهید هادی
هدایت شده از نشر شهید هادی
در موکب اربعین، این دو دختر شیعه ترکمن عراقی، پیکسل شهید ابراهیم هادی را انتخاب کردند، خادم خوش ذوق موکب خدّام الحسین هم با زبان ترکی، برایشان روایت زندگی شهید هادی را تعریف کرد.
آنها بی اختیار اشک ریختند ...
ابراهیم، هرجا باشد هادی دلهاست💔
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🌷#سلام_بر_ابراهیم🌷
نعمت فقط برف و باران نیست...
گاهی خدا “رفیقی”نازل می کند،
زلال تر از باران…
گاهی دلگرمی یک دوست آسمانی
آنقدر معجزه می کند که انگار
خدا در زمین کنار توست..!
📙سلام بر ابراهیم
حالات معنوی عجیبی داشت. وقتی دعا را شروع می کرد همه منقلب می شدند، خلاصه اینکه سیم معنویت علی وصل بود.
اولین بار که خدمت ایت الله اشرفی اصفهانی رفت، ایشان یک مصرع شعر خواند:
ای پیک راستان خبر یار ما بگو...
علی هم مکثی کرد و در حالی که سربه زیر بود گفت: درد عشقی کشیده ام که مپرس...
بعد همه بیرون رفتند و ساعتی این دو نفر با هم صحبت کردند.
ایت الله اشرفی از این طلبه ۲۰ ساله دعوت کرد قبل از خطبه ها برای مردم سخنرانی کند..
🌷شهید علی سیفی نسب
📙کتاب بیامشهد
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
خلاصه ای از زندگی طلبه شهید علی سیفی جوانِ شوخ طبع اهل مراغه.
از همان نوجوانی تحت تربیت دوستان الهی بوده و عاشق امام زمان (عج) می شود. او در دفعات مختلف به ملاقات امام زمان(عج) نائل می شود.
✅ این ملاقات ها به حدی زیاد بود که گاهی واسطه ارسال پیام هایی به آیت الله شهید اشرفی اصفهانی امام جمعه کرمانشاه بوده.
این طلبه چند بار سخنران پیش از خطبه های کرمانشاه شد.
شاید به خاطر همین ارتباط ها بود که نوعی اطلاع از امور مخفی برایش ایجاد می شد.
به حدی که بارها قبل از عملیات اسامی رزمنده های شهید، مجروح و... را بیان می کرد.
شیخ حسین انصاریان ایشان را سوار بر قطار عرفان و دیگران را پیاده معرفی می کند.
علی سیفی بعد از عملیات فتح المبین در بهار ۶۱ به علت مجروحیت مجبور به بازگشت می شود. پزشکان چاره کار را در قطع پا می بینند. اما امام زمان (عج) ایشان را دعوت به مشهد و مژده به شفای پا به شرط برگشت به جبهه می کند.
بعد از شفای پا وارد حوزه می شود و سه سال در حوزه درس می خواند.
او چند مدرسه را عوض می کند! چون مدیران مدارس چنین طلبه ای را که مدام به جبهه اعزام می شود و دیگران را هم با خود می برد، را باعث تعطیلی حوزه می دیدند.
او معتقد بود که انسان باید به آموخته هایش عمل کند.
علی سیفی در حالی که به تمام دوستان خبر شهادت خودش را داده بود، در نهایت در عملیات والفجر هشت جاودانه شد.
📙برگرفته از کتاب بیا مشهد. اثر گروه شهید هادی
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63