آقا مهدی رسولی حرف قشنگی زد:
بچـهبـودیـمیـهزمانـۍمـادرمون
دستـمونومیـگـرفتمیبــرد مزارشهدا، سنـشوننگاهمـیکردیم میگفتیماینشـهیدانقدرازمـنبـزرگتره
حالامـیریممـیبینیمشهیداچقدر
ازماکــوچیــكترن...
بـیاینقـبولکنیــمجامـوندیم از قافله شهدا...!'💔
#جامانده
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
مــولایــم..
سرانجام دعای دل شکستگان، مستجاب می شود و یک روز دل انگیز، ناگهان امید، پرده تاریک شب را می شکافد و صبحِ نشاط، سر می زند...
سرانجام شما بازمی آیید و زندگی آغاز می شود...
اللّهُمّ عَجّلْ لِوَلیّکَ الفَرج
#سلام_امام_مهربانم
🌷 میگفت :
اگر انسان سرش را به سمت آسمان بالا بیاورد و کارهایش را فقط برای رضای خدا، انجام دهد؛ مطمئن باشید زندگی اش عوض میشود و تازه معنای زندگی کردن را میفهمد...
📚 شهید ابراهیم هادی
⚘شادی روح شهدا صلوات
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
ادامه از قبل
ابراهیم می گفت: در گذشته این طور بوده، الان پشیمان است. خدا پشیمان ها را قبول می کند، چرا ما قبول نکنیم؟
مدتی گذشت، تا اینکه یک شب متوجه شدم ابراهیم ساعتها با پهلوان عباس خلوت کرده و مشغول صحبت است.
آخر شب وقتی پیش من آمد گفت: این پهلوان عباس دستش خالی است. میخواهد دختر شوهر بدهند، اما نمیتواند جهیزیه تهیه کند. می توانی بی سر و صدا کاری انجام دهی؟
صبح فردا با ابراهیم راهی بازار شدیم. از هر بازاری که می شناختیم کمک گرفتیم.
یک نفر فرش داد. یک نفر ظرف و ظروف و دیگری رخت و لباس. خلاصه جهیزیه خوبی برای دختر پهلوان عباس تهیه شد.
نمیدانید این پیرمرد چقدر خوشحال شد. هربار ابراهیم را می دید از جا بلند می شد و مانند فرزندش او را در آغوش می گرفت و دعایش می کرد.
پهلوان عباس چهل سال پیش پیرمرد بود و به یقین الان زنده نیست، اما ابراهیم کاری کرد که او بنده خوب خدا شد. اهل نماز و مسجد و... او از تمام گذشته اش توبه کرد.
📙برگرفته از کتاب سلام بر ابراهیم دو جلدی. تصویر بالا کتاب سلام بر ابراهیم دوجلدی در لبنان است.
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
سلام حضرت گره گشا،مهدی جان
زندگی هایمان فقط دست و پا زدن در دریای گرفتاری هاست.
نمی دانیمدر هجوم دردها روزمان چگونه شب می شود و در محاصره ی اضطراب ها شبمان چگونه صبح می گردد.
در تلاطم نفس گیر این دنیا،فقط قدم های شماست که آرامش را به زمین باز می گرداند...
کاش می آمدید و نجاتمان می دادید از رنج بی امان...
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
🔴 کار برای خدا...
✍ «در استان اصفهان حسینیهای وجود دارد که ۴۰ شب روضه برگزار میکرد، شهید حججی به مدت دو سال جزو خادمان این حسینیه بود.
او از نجفآباد حدود ۵۰ کیلومتر را طی میکرد تا به اینجا بیاید، وقتی برای پذیرش آمد دو نکته گفت،
یکی اینکه من را پشت قضایا بگذارید که جلوی چشم نباشم و دوم هر چه کار سخت در این حسنیه هست را به من بگویید انجام دهم.
بعضی از شبها آنقدر خسته میشد که وقتی عذرخواهی میکردیم، میگفت برای امام حسین باید فقط سر داد.»
🌹شهید محسن حججی
📙حجت خدا. اثر گروه شهید هادی
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
.
💠 نگویید جا ماندهایم!
❖ کسی کـــــه قـلـب و روحـش رفـتـــه
جامانده نیست. جامانده کسی است کـه
عـشـق و شـور و طـلـب زیـارت #اربعین
به ذهنش هم نمیرسد و علاقهای ندارد.
اگـر بــه هـر دلیلی اشتیاق رفتن هـسـت
و شـرایـطـش نـیسـت، خـیــری بــوده و
#ثـــواب_نیـت را بردهاید. شاکـر باشید
و نگویید جامانده ایم.
✍ آیت الله جوادی آملی
💔 *اربعینیها*
وقتی چشمتان به گنبد زیبای آقا افتاد، یاد کنید از آنانی که با حسرت پشت پیراهنهایشان مینوشتند:
🌹 یا زیارت یا شهادت😭
💔 *اربعینیها*
میانِ هرولههای بینالحرمین، یاد کنید از شهـــــــدایی که در آرزوی زیارتِ شش گوشهی اربابـــــ پرپر شـــدند
💔 *اربعینیها*
*نمیدانم از کدام مرز میگذرید اما؛ یاد کنید از شهـــدای مفقودالاثر در مرزهای
خسروی... مهران… چذابه… حاج عمران…شلمچه…
*اربعینیها*
التمــــــــــــــاسِ دعای فرج برای عزیز دل حضرت زهرا(س)🙏
مرز چذابه نزدیک ترین نقطه و در فاصله چند کیلومتری کانال کمیل است.
تصویر بالا در جماران و پس از دیدار نیروهای رزمنده غرب با حضرت امام است که بسیاری از آنها شهید شدند.
همان دیداری که ابراهیم نیامد و گفت: ما امام را برای دیدن نمی خواهیم، ما امام را برای اطاعت می خواهیم...
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
اصلا دنبال شناخته شدن و شهرت نبود
اعتقاد داشت اگہ واقعا كاری رو برای خدا بكنے خودش عزيزت ميكنہ
آخرش همين خصلتش باعث شد تا عكس شهادتش اينطور معروف بشہ
#شهید_امیر_حاج_امینی🌹
يكى از علماى معروف شهر اصفهان در يادداشتهاى خود مى نويسد: يكى از شبها در خواب به من الهام شد تا به فرد محترمى از اهالى شهر اصفهان مبلغ ۴۵۰۰۰ تومان بدهم.
صبح، در انجام آنچه در خواب به من دستور داده شده بود متحير شدم كه آيا آنچه را كه در خواب درك نمودم صحيح بوده يا خير، از مقدار اندوخته خود نيز بى خبر بودم.
وقتى آنها را شمردم ۴۵۰۰۰ تومان بود. به دكان آن مرد محترم رفتم (من او را مى شناختم وى صاحب دكان كوچكى بود) دو نفر را در مقابل دكانش ديدم. وقتی خلوت شد به صاحب دكان گفتم: با تو كارى دارم، با من به مكانى بيا و سريع باز گرد. او را به مسجد النبى بردم. در يكى از گوشه هاى مسجد رو به قبله نشستيم. به او گفتم: به من امر شده غم و غصه و مشكلى را كه هم اكنون در آن به سر مى برى از تو برطرف كنم، از تو مى خواهم مشكلت را برايم بازگو كنى.
به او بسيار اصرار كردم، ولی از گفتن سرباز زد، سرانجام مبلغ را به وى دادم ، ولى مقدار آن را به او نگفتم.
مرد گريان شد و گفت: من مبلغ ۴۵۰۰۰ تومان مقروضم، نذر كردم هر روز صبح به مدت چهل روز، بعد از نماز صبح زيارت عاشورا بخوانم و امروز آخرين آن را خواندم.
✅این مبلغ در چهل سال قبل قابل توجه بود.
📙کرامات زیارت عاشورا
📚همراه باشید با تنها کانال گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
🔹اولین چیزی که بررسی شد!
✍ قبل از اینکه وارد صفحات اعمال پس از بلوغ شویم، جوان پشت میز (مأمور الهی) نگاهی کلی به کتاب (کتاب اعمال) من کرد و گفت: #نمازهایت خوب و مورد قبول است. برای همین وارد بقیه اعمال می شویم.
من قبل از بلوغ، نمازم را شروع کرده بودم و با تشویق های پدر و مادرم، همیشه در مسجد حضور داشتم. کمتر روزی پیش می آمد که نماز صبحم قضا شود.
اگر یک روز خدای ناکرده نماز صبحم قضا می شد، تا شب خیلی ناراحت و افسرده بودم.
این اهمیت به نماز را از بچگی آموخته بودم
و خدا را شکر همیشه اهمیت میدادم.
خوشحال شدم...
📚 کتاب سه دقیقه در قیامت
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
♦️ #سلام_امام_زمانم
🔹 از فراقت چشم ها غرق باران میشود
عاشق هجران کشیده زودگریان میشود
🔹 کوری چشم حسودانی که طعنه میزنند
عاقبت می آیی ودنیا گلستان میشود
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺