eitaa logo
نشر شهید هادی
18.9هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
1.7هزار ویدیو
17 فایل
کانال رسمی انتشارات و گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی جهت معرفی آثار و... تبلیغ و تبادل نداریم دفتر نشر جهت خرید کتاب ۰۲۱۳۶۳۰۶۱۹۱ (۹صبح تا ۵عصر) ارتباط با مدیر مجموعه ۰۹۱۲۷۷۶۱۶۴۱ @nashre_hadi
مشاهده در ایتا
دانلود
برای آنها که از جگرگوشه‌هایشان گذشتند تا داغ جگرگوشه ای بر قلب مادر و پدری نماند... برای مدافعان حرم... و حالا این ما هستیم که باید شویم سردارمان گفت: ایران، حرم است برادرم! خواهرم! اگر ذره ای مِهر کشورت ایران را در سینه داری برای آبادانی اش، مدافعانه بپاخیز... 🌹بوسه فرزند بر مزار پدر 📙خاطرات شهید در کتاب فانوس حرم توسط گروه شهید هادی منتشر شد. https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
❤️ای صاحب ما ، مهدی جان ❤️ در ابعاد این دلواپسی ها ، دلخوشیم که شما بر بی کسی های ما ناظرید ، برایمان دعا می کنید و در پناه امن حضورتان ، حفظمان می نمایید ... شکر خدا که شما را داریم ...
توصیه همیشگی علامه طباطبایی ما ابد در پیش داریم آیا آماده شده ایم؟ https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🔹 اشک قیمتی است ✍ زمانی که بررسی اعمال من انجام می شد و نقایص کارهایم را می دیدم، گرمای شدیدی از سمت چپ به سوی من می آمد! حرارتی که نزدیک بود تمام بدنم را بسوزاند. اما... این حرارت تمام بدنم را می سوزاند، طوری که قابل تحمل نبود. همه جای بدنم می سوخت، صورت و سینه و کف دستهایم! برای من جای تعجب بود. چرا این سه قسمت بدنم نمی سوزد؟! لازم به تکلم نبود. جواب سؤالم را بلافاصله فهمیدم. من از نوجوانی در هیئت و جلسات فرهنگی مسجد محل حضور داشتم. پدرم به من توصیه می کرد که وقتی برای آقا امام حسین علیه السلام و یا حضرت زهرا (س) و اهل بیت (ع) اشک می ریزی، قدر این را بدان. اشک بر این بزرگان، قیمتی است و ارزش آن را در قیامت می‌فهمیم. پدرم از بزرگان و اهل منبر شنیده بود که این اشک را به سینه و صورت خود بکشید و این کار را می کرد. من نیز وقتی در مجالس اهل بیت السلام گریه می کردم. اشک خود را به صورت و سینه ام می کشیدم. حالا فهمیدم که چرا این سه عضو بدنم نمی‌سوزد! 📚 کتاب سه دقیقه در قیامت ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🟡 زنگ زد به منزل ما و برای ساعت شش قرار گذاشت که دنبال من بیاید و به جایی برویم. 🟢درست رأس ساعت شش زنگ خانه ما را زد! رفتم دم در و دیدم آقا ابراهیم است. با تعجب گفت: چرا حاضر نیستی؟ 🔵گفتم: من فکر کردم شما هم مثل بقیه رفقا وقتی قرار می‌گذاری با تأخیر حاضر می‌شوی! عصبانی شد. و گفت: یعنی چی؟ انسان باید هر طور شده به قول و قرارش عمل کنه. نشنیدی خداوند می‌فرماید:👇 ✨يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ ... ای کسانی که ایمان آورده اید؛ به پیمان‌ها ( و قرارها و قراردادهایی که می‌بندید) وفا کنید. (مائده/١) 📚‌‌‌خدای خوب ابراهیم https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
حدود پانزده سال از فعالیت گروه شهید هادی و بیش از ده سال از چاپ کتاب سلام بر ابراهیم گذشت. در این مدت افراد بسیاری در داخل و خارج از کشور، با الگو قرار دادن شهید هادی، مسیر زندگی خود را تغییر دادند. هر کدام از آنها، یکی از ابعاد زندگی ابراهیم را پیشه خود ساخته و تلاش کردند مانند او در مسیر حق گام بردارند. این الگوگیری از شخصیت ابراهیم، از همان زمان شهادت او آغاز شد و هنوز نیز ادامه دارد. در این سال ها با کمک دوستان، ده ها شهید را شناسایی کردیم که عاشق ابراهیم بودند، برخی از آنها همرزم او بوده و نتوانستند فراق او را تحمل کنند و برخی دیگر، سالها بعد از شهادت او به دنیا آمدند، آنان در مسیر نورانی که ابراهیم در آن مقطع کوتاه زندگی خود ترسیم نموده بود قدم برداشتند و مانند او با شهادت به دیدار حضرت حق رفتند. ✅ این مجموعه خاطرات چهل شهیدی است که مانند او مسیر بندگی حضرت حق را طی کردند و همنشین او در بهشت زیبای پروردگار شدند. نکته دیگر اینکه، افراد بسیاری در این سالها کرامات و خاطرات زیبایی از آشنایی با شهید هادی داشتند. برخی اعتقاد داشتند که شهید هادی آنها را انتخاب کرده تا با خدا آشنا شوند و... لذا بخشی از این دل نوشته ها و نظرات مردمی که در این سالها به دستمان رسید را در طلیعه هر داستان ذکر کردیم تا بدانیم ابراهیم، مانند زمانی که حضور مادی در دنیا داشت مشغول آشتی دادن مردم با خدا و گره‌گشایی از مشکلات بندگان خداست، به شرط آنکه ما نیز در مسیر نورانی آنها قدم برداریم. انشالله 📙برگرفته از مقدمه کتاب یاران ابراهیم https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
💚 «صبحم» شروع می شود آقا به نامتان «روزی من» همه جـا «ذکـر نـامتـان» صبح علی الطلوع «سَلامٌ عَلی یابن الحسن» مـن دلخـوشـم بـه «جـواب سلامتـان» ...!!❤️ السلام علیــڪ یا اباصالحَ المهــدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 امپراطوری اسلامی بزودی در راه است 🔶نتیجه بیش از چهل سال استقامت 📚همراه باشید با تنها کانال گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
4⃣7⃣ 📚مزد اخلاص. خاطرات زیبای شهید علی محمدصباغ زاده. کسی که آب دهان بر صورتش انداختند و در نتیجه آن ۱۷۰ نفر در برزیل مسلمان شدند! راوی استاد قرائتی. ✅خاطرات اثرگذار و زیبا 📖اثر گروه شهید هادی. ۱۲۰ صفحه مصور. ۳۵۰۰۰ تومان چاپ اول ۱۳۹۳ چاپ چهارم ۱۳۹۸ پالتویی @pkhadi
👆امروز را میهمان شهید والامقام علی محمد صباغ زاده هستیم. معلمی از شهر همدان که اولین بار، استاد قرائتی به دنبال خاطرات این جوان بود. تنها پسر خانواده که به خاطر یک مبارزه با نفس، نامش بر سر زبان ها ماند. کسی که در والفجر مقدماتی، همان عملیاتی که ابراهیم به شهادت رسید، آسمانی شد.
در جريان پخش کوپن در اوایل انقلاب، به یک پیرزن کوپن ارزاق نرسید، به او گفتند فردا برایت می آوریم اما او با عصبانیت، آب دهان خود را به صورت آن جوان انداخت که يكي از معلمان و بسیجیان همدان بود! اطرافیان می خواستند با این پیر زن برخورد کنند اما او اجازه نداد و گفت: والکاظمین الغیظ... او خشم خود را به خاطر خدا فرو خورد. سال بعد استاد قرائتی به همدان رفت و به منزل یکی از خانواده شهدا می رود. آخر شب یکی از همسایگان به منزل شهید آمد و نفس زنان به آقای قرائتی گفت: من یک پسر داشتم که در والفجر مقدماتی شهید شد. بعد با هیجان داستان بالا را تعریف کرد. یکباره این پدر شهید غش کرد و در کنار استاد قرائتی به زمین افتاد. او سکته کرد و مُرد! استاد قرائتی می‌گفت من آن شب خواب نداشتم. فردا کمی در مورد این شهید تحقیق کردم و هفته بعد در تلویزیون خاطرات او را گفتم. 📙مزد اخلاص. اثر گروه شهید هادی https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
استاد قرائتی ادامه می دهد که پس از صحبت های من در تلویزیون در مورد شهید صباغ زاده، یک آقایی به من مراجعه کرد و گفت: من تاجر هستم و ماجرای این شهید برایم عجیب بود. میخواهم پول زیادی به شما بدهم که برای این شهید خیرات کنید. آقای قرائتی به آن تاجر می گوید: شما اهل خمس هستید؟ کسی که اهل خمس نباشد، خیرات او هم بی فایده است. او پرسید خمس چیست؟! خلاصه با او صحبت کردم و راضی شد و خمس مالش را حساب کرد. چندین میلیون به پول آن زمان به دفتر حضرت امام بردم و خمس آن آقا را دادم. حضرت امام از آن مبلغ چیزی حدود ۲۰۰ هزار تومن به من داد و گفت: در هر راه خیری می دانی هزینه کنید. از دفتر امام راحل بیرون آمدم که یک طلبه را دیدم. زبان بلد بود و می خواست برای تبلیغ راهی برزیل شود. گفت فقط مشکل تهیه بلیط است که حدود ۲۰۰ هزار تومن میشود. پول را به او دادم. او رفت و مدتها بعد برگشت. به من گفت فلانی، این سفر خیلی با برکت بود. در بیشتر دانشگاه ها جلسه داشتم و به لطف خدا ۱۷۰ نفر مسلمان شدند‌... 📙مزد اخلاص. اثر گروه شهید هادی https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63