eitaa logo
نشر شهید هادی
19هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
17 فایل
کانال رسمی انتشارات و گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی جهت معرفی آثار و... تبلیغ و تبادل نداریم دفتر نشر جهت خرید کتاب ۰۲۱۳۶۳۰۶۱۹۱ (۹صبح تا ۵عصر) ارتباط با مدیر مجموعه ۰۹۱۲۷۷۶۱۶۴۱ @nashre_hadi
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 🔹از مهمترین مطالبی کـه درک کردم ایـن بـود کـه نخستین وظیفه ای کـه بر گـردن مـاســت، عـشـق و ابراز محبت نسبت‌به دیگران هست و اولین وجودی که باید به او عـشـق بورزیم خـدای مـهـربان می باشد. بهترین روش گفتگو و محـبـت بـه پروردگار توسط پیامبران به‌ما گفته شده است‌. ✦آنجا فهمیدم چرا ائمه اطهار انقدر بـه نماز اهمیت می‌دادند. 📚 کتاب با بابا 📚همراه باشید با تنها کانال گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
آیا می دانید ده ها تجربه گر نزدیک به مرگ، در موضوع حجاب و حیا نکات مهمی را در آن سوی هستی مشاهده کرده اند؟! آیا می دانید تمام تجربه گرانی که به موضوع حجاب بی تفاوت بوده اند، بعد از این ماجرا محجبه شده اند؟! آیا از علت تاکیدات اسلام بر موضوع حجاب و حیا و ارتباطات در خانواده اطلاع دارید؟! آیا می دانید حجاب که از ضروریات دینی و اخلاقی است، در ایران باستان بسیار محکم و قوی اجرا می شده و حتی ویل دورانت، ایران را منبع اصلی گسترش حجاب در جهان، حتی قبل از اسلام می داند؟! به راستی چرا رضاخان که دست نشانده غربی ها بود، در اولین اقدامات خود به سراغ پوشش رفت و جلوگیری از حجاب را از تیرماه سال ۱۳۱۴ آغاز کرد؟! کتاب سیزده چهارده، اولین کتابی است که به صورت داستان های کوتاه، به حدود بیست ماجرا و تجربه نزدیک به مرگ پرداخته و تاریخچه ای از حجاب و پوشش در روزگار قدیم و جدید را بررسی می کند و به نظرات اسلام در این زمینه می پردازد. خرید مجازی از طریق سایت انتشارات در کانال نشر شهید هادی به مرور با قسمت هایی از کتاب آشنا می شوید. https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
■ تجربه مرگ ✅نسیمی از ملکوت داستان ۱۶: تعلقات 🔰شخصی از اهل علم، هنگام احتضارش دعای عدیله برایش می خواندند، چون رسیدند به جمله « واشهد أن الائمه الابرار » محتضر گفت قبول ندارم! تا سه مرتبه او را تلقین کردند و او همین را گفت! پس از لحظه ای، عرق تمام بدنش را گرفت و چشم هایش را باز کرد و با دست اشاره به صندوقی در گوشه حجره نمود و دستور داد در آن را باز کردند. از میان آن صندوق یک برگه بیرون آوردند و به او دادند. او برگه را پاره کرد! وقتی علت آن را پرسیدند گفت: این برگه و این سند مالی، خیلی قیمتی نبود، اما برایم با ارزش بود، هر وقت به من می گفتید بگو: «واشهدان الائمه الابرار ...» می دیدم پیری سر صندوق ایستاده و همین سند را به دست گرفته می گوید اگر این کلمه شهادت را گفتی این سند را پاره می کنم! من از شدت محبتی که به آن سند داشتم راضی نمی شدم که این شهادت را بگویم. اما خدا بر من منت نهاد و مرا شفا داد، آن سند را خودم پاره کردم تا دیگر مانعی از گفتن شهادتین نباشد. https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🔻سلام بر ابراهیم 🔸دکتر روانشناس و استاد دانشگاه بود، میگفت ۴۰ سال از عمرم صرف مشروب و... گذشت، اما از وقتی با ابراهیم آشنا شدم، انگار دوباره متولد شدم. 🔹یکی از دوستان، توی مترو کتاب سلام بر ابراهیم را به او می دهد و می گوید: آقای دکتر شما سالها کتاب‌های روانشناسی خواندید و تدریس کردید، یکبار هم این کتاب را بخوانید. 🔸دکتر کتاب را گرفته و به خانه می برد. چند خاطره‌ی اول، او را جذب خودش کرده و یک‌شبه تمام کتاب را مطالعه می کند. اما... 🔹بهم ریخت، گریه کرد، به ابراهیم گفت اگر تو حق هستی، اگر فاطمه زهرا حقیقت دارد به من نشانه‌ای بده تا این خاطرات و این حرف ها را باور کنم. 🔸شب خواب ابراهیم را می‌بیند، ابراهیم او را در آغوش میگیرد، حس عجیبی پیدا می کند. ابراهیم سه نکته به او می‌گوید که انجام دهد تا از شر مشکلات زندگیش خلاص شود‌. 🔹آقای دکتر زندگیش متحول می‌شود. 🔸در حال حاضر خیلی از بچه‌های آسیب دیده در دادسرای ارشاد رو به آقای دکتر ارجاع می‌دهیم و ایشان هم به صورت رایگان و به عشق ابراهیم آنان را درمان می‌کند، و چون از جنس همین بچه ها است، خیلی بهتر از ما می‌تواند کمکشان کند. 🔹 رحمان‌کرمی👈🏻عضوشوید @Rahmankarami_ir
فکر می کردم اعمال من خیلی کامل است. من خیلی در اعمال خودم مراقبت می کردم، اما وقتی کتاب اعمال خودم را مشاهده کردم، به تعبیر دنیایی رنگ از چهره ام پرید. من با طوماری از کارهای اشتباه مواجه شدم که اصلا فکرش را نمی کردم. من با چمدانی خالی از اعمال صحیح به برزخ آمده بودم. ✅مثلا یکبار به دوستم گفتم: موبایلت رو بده که یک‌دقیقه با منزل تماس بگیرم. اوایل آمدن موبایل بود و هزینه تماس بالا بود. من به جای یک دقیقه، چهار دقیقه با منزل صحبت کردم! به من گفتند: چرا به دوستت نگفتی که بیش از یک دقیقه صحبت کردی؟! باید رضایت او را به دست می آوردی. و هزاران مورد اینگونه دیگر... 📙برگرفته از کتاب تقاص. حق الناس در تجربه های نزدیک به مرگ. اثر گروه شهید هادی(به زودی) @nashrhadi
نشر شهید هادی
🔻سلام بر ابراهیم 🔸دکتر روانشناس و استاد دانشگاه بود، میگفت ۴۰ سال از عمرم صرف مشروب و... گذشت، اما
چند نفر سوال کردند که این سه نکته که آقا ابراهیم به دکتر گفته چی بود پرسیدم گفتند سه نکته سه تا گناه بوده که این دکتر بهش مبتلا بوده که یکیشون شرب خمر بوده و شهید هادی راهکار ترک اون سه گناه رو به این دکتر میگن و بهشون میگن اگه این سه گناه رو ترک کنی مشکلاتی که توی زندگیت داری حل میشه و این اتفاق رخ می دهد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دو چیزی که آیت الله قاضی نذر کرده بود تا آخر عمر انجام دهد🌹 شب جمعه و شب زیارتی ارباب، با سلامی خودمان را از زائران قرار دهیم. و شهدا را نیز یاد کنیم تا ما را نزد ارباب یاد کنند. 💐السلام علیک یا اباعبدالله https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
💚باز دلم هوای جمکران دارد ✨هوای آن گنبد بیکران دارد 💚به یاد حرم سبز و زیبایت ✨اشک در چشمان من مکان دارد 💚چه درد غریبی ست درد دل تنگی! ✨دل تنگم هوای صاحب الزمان دارد 🌹🍃🌹🍃
بلافاصله نگاهم به سر آقاابراهیم افتاد... قسمتی از موهای بالای سر او سوخته بود.. مسیر یک گلوله را می شد بر روی موهای او دید! با تعجب گفتم: داش ابرام سرت چی شده؟ دستی به سرش کشید. با دهانی که به سختی باز می شد گفت: می دانی چرا گلوله جُرأت نکرد وارد سرم بشود؟ گفتم چرا؟ ابراهیم لبخندی زد و گفت: گلوله خجالت کشید وارد سرم بشود، چون پیشانی بند "یامهدی" به سرم بسته بودم... 📙سلام بر ابراهیم۲ 🌷الهم عجل لولیک الفرج 📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
استادم گفت : وابسته به خدا بشید گفتم : چجوری؟ گفت : چجوری وابسته یه نفر میشي؟ گفتم : وقتی زیاد باهاش حرف میزنم زیاد میرم‌ ، میام... تو یه جمله گفت: رفت و آمد خودتو با خدا زیاد کن...
🔴 تجربه نزدیک به مرگ ✍ یکی از همکلاسی هایم مشکـل جسـمی داشت، مـن او را مسـخـره می‌کردم و سر به سرش می‌گذاشتم. آن وقت فکر می‌کردم بامزه هستم اما آن جا با هـر بار تـمسـخـر من از درون زجر می کشیدم. اگر دست رو کسی بلند کرده بودم گویـا خودم را می زدم. آنجا هـمـه اعمال به سویم برگشت. 📚 کتاب بازگشت https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🔴 🔸جوان پشت میز(مأمور الهی) به من گفت: خدا را شکر کن که بیت المال بر گردن نداری وگرنه اگر حقی ازمردم ضایع می‌کردی بـایـد می ایستـادی و از تـک تـک آن ها حـلـالـیـت مـی طـلـبـیـدی. همانجا کسانی را دیدم که شدیدا گرفتار بودند، گرفتار بیت المال... 📚سه دقیقه در قیامت https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63