🔰سفیر هدایت
این جوان اهل آرام گرفتن در یک گوشه نبود. مدتی به مهد کمونیست رفت.
کشور کوبا در کنار قاره ی آمریکا میزبان او شد. در آنجا انجمن اسلامی راه انداخت و نحوه ی حرکت در مسیر اسلام را به آنها آموخت.
پاکستان و هند مقصد بعدی اوست. مردم کراچی به یاد دارند که چطور با جلسات قرآن شروع و بعد، آنها را با اسلام ناب آشنا کرد.
بعد به افغانستان رفت و مجاهدان را در راه جهاد با دشمن همراهی کرد.
مرحوم احمد شاه مسعود، اسطوره ی مبارزان افغان برایش پیام ها فرستاد. میخواست در کنارشان بماند.
در هر موضوعی وارد میشد حدیث و آیه ای برای گفتن داشت. ذهن سرشار او یاری گر تفکرات اسلامی و انقلابی اش بود.
از آنجا به سریلانکا رفت. مردم آنجا به قول خودت، مانند جاهلیت زندگی میکردند.
برای آنها سفیر بیداری شدی اکنون صدها انسان مسلمان و شیعه در این کشور برایش دعا میکنند.
راستی موقوفه ای که در آنجا با هزینه ی خودش ساخت و نام آن را امام خمینی گذاشت که هنوز پابرجاست.
📙برگرفته از کتاب جوان اعجوبه
💠شهید سید مصطفی الحسینی
https://eitaa.com/nashrhadii
🔰تفریح
نمیدانم در این بیست و پنج سالی که از خدا عمر گرفت چند روز را به اصطلاح ما استراحت و تفریح کرد؟
البته کلام مقتدایش را شنیده بود که بهترین تفریح برای انسان کار است. او همیشه در حال بهترین تفریح بود. کم میخوابید و بیشتر
مطالعه میکرد. او به چندین زبان زنده ی دنیا مسلط شد.
با پیروزی انقلاب به ایران برگشت. شورای انقلاب او و چند همفکرش را مسئول تشکیل سپاه همدان کرد. مسئول شناسایی و
جذب اعضای سپاه شد. در آن دوران یک لحظه فراقت نداشت.
به پرسنل سپاه تهران آموزش میداد. در فکر فعالیت فرهنگی بود. همان ماه های اول انقلاب چند عنوان کتاب برای کودکان و نوجوانان تألیف کرد. به آنها توصیه میکرد به دنبال خرید کالای داخلی باشند.
از دو دستگی نیروهای انقلابی دلش میسوخت. بنی صدر و منافقین خلق که شروع به فعالیت کردند، ناراحت بود. او حتی قبل از انقلاب آنها را در مسیر انقلاب و اسلام نمی دانست.
📙برگرفته از کتاب جوان اعجوبه
💠شهید سید مصطفی الحسینی
https://eitaa.com/nashrhadii
🔰ساده زیستی
اخلاق اسلامی را به تمام معنا رعایت میکرد. سر سفره ای که دو نوع غذا بود نمی نشست یا اینکه اگر مجبور بود یک نوع غذا را بر می داشت.
و با رعایت آداب مشغول میشد و میگفت من فقط از این میخورم. اگر در خانه چنین کاری میکردیم و سفره مفصل پهن می کردیم به
ما اعتراض میکرد. میگفت: مادر جان سفره ی یزیدی باز کردی؟ خبر داری همسایه ات شام خورده؟ بچه اش با شکم سیر خوابیده؟
مادر، اگر دو جور غذا داریم یکی را بده همسایه ای که ندارد.
البته معمولاً غذاهای ساده درست میکردم. اهل تجملات نبودم ولی باز حرف پسرم را گوش میکردم.
بعضی وقتها از من ایراد میگرفت میگفت: مادر جان شما سه تا خدا داری؟ گفتم چی میگویی مگر میشود؟
گفت: «چرا نمیشود، شما من را خیلی زیاد دوست داری، این خدای اولت، بابا را خیلی دوست داری، این خدای دومت، مال و ثروت و طلاهایت را دوست داری، این هم خدای سومت، بعد ادامه داد هر چه که یاد خدا را در دل آدم کم کند جای خدا را میگیرد و به نوعی میشود خدای انسان.
گاهی اوقات مراسم دعای ندبه و کمیل و .... در منزل ما برگزار می شد. بچه ها تک تک می آمدند که مشکلی پیش نیاید.
یک بار من پذیرایی آماده کردم و گفتم دعا خواندند و خسته شده اند، بخورند جون بگیرند. آمد و گفت: مادر جان دستت درد نکند، اما خیلی تشریفاتی نکن. ممکن است بعضی از بچه ها وقتی برای مراسم می رویم منزلشان توانایی پذیرایی نداشته باشند و اسباب خجالت آنها شود.»
📙برگرفته از کتاب جوان اعجوبه
💠شهید سید مصطفی الحسینی
https://eitaa.com/nashrhadii
اسناد و مدارک ساواک همدان را بررسی و سپس آنها را به تهران منتقل کرد.
در سه راه سلفچگان، عوامل رژیم قبل با ایجاد یک سانحه ساختگی، سید مصطفی را به شهادت رسانده و برخی از اسناد را از ماشین او ربودند.
سید مصطفی الحسینی، از اولین شهدای همدان بود که در باغ بهشت آرام گرفت. کسی که صدها شهید دلاور همدانی، به شاگردی او افتخار می کنند...
یادش گرامی.
هدایت شده از مدرسه تعالی🇱🇧
حنجرهای بریده شده فریاد بیشتری دارند.
آنها از نسل حاج قاسم هراس دارند و ناجوان مردانه این هراس خود را به نمایش میگذارند، اما نور خداوند و جبهه حق خاموش نخواهد شد و با این شهادت ها پر نور تر خواهد تابید.
شهادت هم وطنان عزیزمان را تسلیت میگیویم.
#ایران_تسلیت
#کرمان
✅@Taalei_edu
🌷میلاد حضرت زهرا سلام الله علیها گرامی باد🌷
📚اسامی برگزیدگان مسابقه کتابخوانی گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی.
📙از سوالاتی که در کتاب ثبت شده.
✅افراد زیر از طریق همان شماره ای که پاسخ ها را فرستاده بودند، آدرس دقیق و شماره تماس و کدپستی خودشان را ارسال کنند تا جایزه آنها برایشان پست شود.
اما نفرات برگزیده که بسته فرهنگی برایشان پست خواهد شد. خانم ها و آقایان:
💐فاطمه خدری از زابل
💐معصومه فتحی از باقرشهر
💐ام البنین فراهی از علی آباد کتول
💐محمد احمدی از کرمان
💐الناز بیگ محمدی از باقرشهر
💐اعظم مرادی از اصفهان
💐محمد اکبری از تهران
💐سعید ایزدپناه از گرگان
💐ابراهیم احمدی از ساری
💐ناهید کریمی از شیراز
💐یسری اروان از ایلام
💐رمضان مولاییان از صالح آباد مهران
برگزیده ویژه
💐خانم رضازاده از اهواز
✅دیگر افرادی که برنده نشده اند در مسابقات بعدی شرکت داده خواهند شد.
🌷زمان مسابقه کتابخوانی بعدی حدود سه ماه دیگر در ایام میلاد امام حسن مجتبی علیه السلام خواهد بود.
باتشکر
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
سلام بر دوستان ابراهیم
مدتی قبل یکی از اساتید و از خانواده شهدا، موردی را معرفی کردند که بسیار ناراحت کننده بود.
خانواده ای پرجمعیت و مومن و حزب الهی در یک منزل کوچک مستاجر هستند و با وجود شرایط بد اقتصادی، صاحب خانه تقاضای افزایش پول پیش کرده بود که اصلا در توان آنها نبود. این خانواده آبرومند و عفیف توانایی دریافت وام هم نداشتند.
با چند نفر از خیرین در این زمینه صحبت شد و با کمک دوستان، مشکل پول پیش، تا حد زیادی حل شد. اما بیست میلیون تومان از این مبلغ مانده. حالا در تلاش هستیم این مبلغ با کمک خیرین و به نیابت از شهید ابراهیم هادی در ایام میلاد مادر سادات کامل شود. خدا به تمام خیرین، اجر دنیا و آخرت عنایت نماید.
شماره کارت بانک رسالت، که برای نذر فرهنگی و این برنامه در نظر گرفته شده در ادامه آمده است.
رسیدهای واریزی را به ایدی زیر بفرستید.
@nashre_hadi
با تشکر از تمام دوستانی که زحمت کشیدند. طی چند ساعت و با کمک و هم یاری دوستان، مبلغ مورد نیاز تکمیل شد.
اجر شما با مادر سادات
کنارش ایستاده بودم، شنیدم که میگفت:
《صلیاللهعلیکیاصاحبالزمان》
بهش گفتم: چرا الان به امام زمان سلام دادی..؟!
گفت: شاید این وزشِ باد و نسیم
سلام منو به امام زمانم برساند!
#شهیدابومهدیالمهندس
برخی از ایرانیها میگن حاج قاسم خوب و محبوب بود تا زمانی که سوریه نرفته بود...
دیروز اگه کرمان بودن برای همیشه نظرشون عوض میشد...
من دیدم زن هراسان رو
من دیدم طفل وحشت زده بیپناه رو
من دیدم کسی آواره شده بود..
من آدم کشان را دیدم...
اینها جملات خود حاج قاسمه که گفت بخاطر اینها سلاح دست گرفتم.
حاج قاسم کاری کرد این لحظات سخت و دردناک برای مردم سوریه و عراق به پایان برسه.
سلاح دست گرفتن حاج قاسم عین مهربانی و عطوفتش بود...
#حسین_دارابی
يكي از تجربه گران نزديك به مرگ مي گفت: پدرم را در آنسوي عالم ديدم. آنجا در بهشت و نعمت های الهی بود، اما بعضی از ساعات روز، او را از جمع بهشتيان جدا كرده و مدتي در سختي بود!
از پدر سوال كردم كه اين گرفتاري چيست؟
در جواب گفت: من براي دنياي بچه هايم خيلي زحمت كشيدم. اما براي آخرت و تربيت ديني آنها وقت نگذاشتم. ای کاش برای تربیت آنها کاری انجام می دادم...
اين سختي به همين دليل است. هر وقت آنها بي حيايي و گناه و... مي كنند، من گرفتار مي شوم.
📙برگرفته از کتاب نسیمی از ملکوت. اثر گروه شهید هادی
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
نشر شهید هادی
سلام بر دوستان ابراهیم مدتی قبل یکی از اساتید و از خانواده شهدا، موردی را معرفی کردند که بسیار نار
تشکر ویژه داریم از تمام عزیزانی که در طی چند ساعت، در روز میلاد مادر سادات، مشکل پول پیش این خانواده را حل نمودند. خداوند آنچه به خوبان عطا نموده، به تمامی عزیزان اهدا نماید.
مهم نیست چه مبلغی، مهم شرکت در ثواب چنین عملی است. ما از پنج هزار تومن تا پنج میلیون تومان داشتیم و با یاری خدا مشکل این خانواده با مشارکت گروهی عاشقان آقا ابراهیم حل شد.
ابراهیم، زمانی هم که در دنیای مادی حضور داشت، تمام دوستانش را در کار خیر شریک می کرد. خدا خیرتان بدهد.
تلنگر
یکی دیگر از تجربه گران، خانمی ساکن تهران بود که سال قبل با ایشان مصاحبه انجام شد. ایشان در ضمن مطالب و صحبت ها فرمودند: در جریان تجربه ام، جوانی بلند قامت را در کنارم مشاهده کردم. ایشان به سوالات من پاسخ میداد.
یکی از سوالات من در مورد دو نفر از بستگانم بود. این دو خانم هرکدام سالها گرفتار یک فرزند شدیدا مریض بودند.
وقتی این سوال در ذهن من ایجاد شد، این جوان اینگونه به من فهماند که این اتفاق در واقع کفاره گناهان آنها دونفر است. حتی از کلام او گناهان این دو نفر را میتوانستم بفهمم!
اما مهمترین ویژگی این دو خانم که عامل گرفتاری آنها بود، عدم توجه به حجاب و حیا بود.
یکی از آنها در خانواده ای سادات و بسیار مذهبی بزرگ شده بود. اما برخلاف مادر و دیگر خواهرانش، رفته رفته حجاب را کنار گذاشت. ابتدا مانتوی گشاد با پوشش کامل، بعد مانتوی تنگ، موهای رنگ شده و...
مادرش بارها با او صحبت کرد، اما بی فایده بود. هر روز با ظاهری بدتر از قبل و بدون توجه به حجاب از خانه خارج می شد و به محل کار میرفت. حتی شوهرش از دست کارهای او کلافه بود. روزها گذشت تا اینکه فرزند معلول او به دنیا آمد!
اما نفر دوم، برخلاف نفر قبل، چادر سر میکرد، اما این چادر در واقع برای او عادت بود.
او اصلاً توجهی به حیا و نوع ارتباط با نامحرم نداشت. بارها دیده بودم که با مردان نامحرم می گفت و می خندید. کارهای او باعث شد که شوهرش هم از او ناراضی باشد. اما هیچ کاری از دستش بر نمی آمد. نه می توانست برای طلاق اقدام نماید و نه...
پسرش سالم بود، اما از چهار سالگی دچار بیماری خاص شد و تمام شب و روز این مادر گرفتار این فرزند شد...
📙 ((سیزده چهارده)) اثر گروه شهید هادی.
حجاب و حیا در تجربه های نزدیک به مرگ و حکایات تاریخی.
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
1⃣0⃣4⃣
📚سیزده چهارده
حجاب و حیا در آینه حکایات تاریخی و تجربه های نزدیک به مرگ
حدود بیست ماجرای زیبا از تجربه گران که حجاب، محور مطالب آنها بوده.
کسانی که پس از بازگشت محجبه شده و...
همراه با تاریخ حجاب در ایران و اسلام و ماجرای کشف حجاب در سال ۱۳۱۴
📖اثر گروه شهید هادی
۱۴۴صفحه مصور.
۴۰۰۰۰تومان
📚چاپ اول و دوم ۱۴۰۲
@pkhadi
✳️ زندانی در بهشت!
🔻 ...ناگهان چیز عجیبی به چشمم خورد. چیزی شبیه یک قفس بزرگ در لابهلای باغهای بهشتی که شخصی در آن زندانی بود! من گفتم مادر این چیست؟ زندان در این باغ چه میکند؟! مادر گفت: این شخص در دنیا آدم خوبی بود و لایق #بهشت است اما یک بار به ناحق #آبروی شخصی را در میان جمع برد. او را اینطور نگهداری میکنند تا آن شخص به اینجا بیاید و او را حلال کند. ...
من و مادرم غرق تماشای نعمتهای بهشتی بودیم که ناگهان مادرم دستی روی شانهام گذاشت و گفت: پسرم دیگر وقت خداحافظی است. هنوز وقت تو نرسیده که به اینجا بیایی...
📙 #تقاص. حقالناس در تجربههای نزدیک به مرگ. اثر گروه شهید هادی
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
تو اتوبوس بودیم که بهخاطر یه مسابقه از فائزه پرسیدم یه شهید دانشجومعلم دختر که تهرانی باشه میشناسی؟
گفت: شهیده ناهید احمدی مقدم
گفتم: شهیده احمدی مقدم تو نسیبه درس خوند ولی بچه خرم آباد بود. شهید دانشجومعلم خانمی رو میخوام که تهرانی باشه.
فائزه گفت: نمیشناسم.
هیچ فکرشو نمیکردم به مزار حاج قاسم نرسیده، اون شهیده تو باشی...
⚘️تصویر، از پروفایلهای *شهیده فائزه رحیمی* است. شهید گلزار شهدای کرمان
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🔴چرا کسی این فضای مجازی را درست نمیکند؟
چرا ۲۱ هزار لایک حمایت از اقدامات تروریستی را نادیده میگیریم؟
چه کسی صلاح میداند بچههای مردم در این فضاهای مسموم به اسم آزادی ادراک شناختی خود را از دست دهند و نظام ارزشی آنها به نفع خواستههاس دشمن آسیب ببیند ؟
این ۲۱ هزار لایک از ان بمبهای ساچمهای هم خطرناک تر است.
✍عالیه سادات
___________________
✳️ قرن بیستویکم؛ قرن اضطرابها
🔻 اگر امروزه ملاحظه میکنید وضع روحی مردم مناسب نیست، نه از آن جهت است كه دنيايشان لرزان شده، بلکه از آن جهت است كه دنيای لرزان را تکیهگاه اصلی زندگیشان قرار دادهاند. مگر امكان دارد كه دنيا نلرزد و هر روز چهرهٔ دیگری غیر از چهرهای که دیروز اظهار کرد را ظهور ندهد؟ دنيا ذاتاً عين حركت است. حركت هم چیزی نیست جز ویرانی و آبادانی. ولی وقتی انسانِ امروز شديداً به دنيا دل بست و تلاش کرد تا اين زندگی را که بر این دنیا تکیه دارد، برای خود حفظ کند، با دو مشكل اساسی روبهرو میشود: یکی آن که از چیزی که در ذات خود لرزان است انتظار آرامش و ثبات دارد و دیگر آن که از حقیقتی که عین ثبات است، و آن خداوند است، خود را محروم میکند.
👈 از این جهت گفتهاند قرن بيستم و بیستویکم، قرن اضطرابها شده و به قول «اريك فروم»: «بيشتر تختهای بيمارستانهای آمريكا، توسط بيماران روانی اشغال گشته است».
👤 #استاد_اصغر_طاهرزاده
📚 کتاب «فرزندم اینچنین باید بود» ج۱
🔻شهادت اتفاقی نیست؛ مخصوصا شهادت در روز ولادت حضرت زهرا و در آغوش حاج قاسم
📝 به یاد طلبه شهید علیرضا محمدیپور
🔸 ده سال بیشتر نداشت که پدرش را از دست داد و داغ یتیمی را چشید؛ آخرین فرزند خانواده و تکپسر بود؛ از همان موقع مردی بود برای خودش و دربست در خدمت مادرش بود؛
✅ مهمترین شرط ازدواجش این بود که دختری که قرار است با او ازدواج کند بپذیرد مادرش هم باید با آنها زندگی کند.
✅ انقلابی بود و عاشق امامین انقلاب.
در فضای دروس طلبگی هم از طلاب بسیار درسخوان و با همت بود؛ عاشق طلبگی بود و شدیدا اهل رعایت مسائل اخلاقی.
مطالعات جنبی در فضای شهدا و شهادت هم زیاد داشت. از عاشقان شهید ابراهیم هادی بود. بسیار با شهید مدافع حرم، مصطفی صدرزاده عجین بود و انس داشت؛ برای همین خیلی پیگیر کتب و شرح حال این شهید بود.
🔻 کار فرهنگی یکی از مساجد را به عهده گرفت و با وسع محدودی که در اختیار داشت، قفسه کتابخانهای برای این کار در مسجد قرار داد. کتابخانهای که بوی شهدا از آن استشمام میشد.
♨️ همین عید غدیر عروسیاش بود و دختری در راه داشتند به نام #زینب...
💠 و دیروز علیرضا سبکبال همچون الگوی شهیدش مصطفی صدرزاده پر کشید تا ملاقات خدا؛ میهمان حضرت زهرا شد در روز ولادت حضرتش در جوار مرقد پرنور حاج قاسم سلیمانی...
به فاتحه و صلواتی یاد کنیم از این شهید جوان روحانی ۲۴ ساله...
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
🔹دعاهایی که آیندهانسانرا تغییر میدهد!
در همان لحظه ای که گذشته ام را دیدم و اعمال من بررسی می شد، دعاهای مادرم را دیدم که در سرنوشت من بسیار تاثیرگذار بود.
بارها گناه یا خطایی از من سرزده بود که با دعای #مادرم پاک شده و بی حساب شده بودم و یا هرجا قرار بود بلا یا عقوبتی بر من وارد شود، با دعای مادرم برطرف شده بود.
یعنی مقام مادر این گونه است. هریک از دعاهای یک مادر این قدرت را دارد تا آینده انسان را کاملا تغییر دهد...
📙 شنود. اثر گروه شهید هادی
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
📌وقتی شیخ رجبعلی خیاط میفهمد عاشق امام زمان عج نبوده است ...
🌿 عشق آثار دارد و آن بی خود شدن است ...
☘ عاشق همیشه به یاد معشوق خود است
⬅️ تصویر رو مطالعه بفرمایید (ماجرای بسیار تامل برانگیز)
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🔴 در تمام عمر فراموش نکن!
هرگاه کاری میکنی، برای #خدا انجام بده، حتی اگر چلوکباب هم خوردی، به این قصد بخور که نیرو بگیری و در راه خدا عبادت کنی و این نصیحت را در تمام عمر فراموش نکن.
✍ شیخ رجبعلی خیاط (ره)
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63