eitaa logo
نشر شهید هادی
19هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
1.7هزار ویدیو
17 فایل
کانال رسمی انتشارات و گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی جهت معرفی آثار و... تبلیغ و تبادل نداریم دفتر نشر جهت خرید کتاب ۰۲۱۳۶۳۰۶۱۹۱ (۹صبح تا ۵عصر) ارتباط با مدیر مجموعه ۰۹۱۲۷۷۶۱۶۴۱ @nashre_hadi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‏💢 حجت الاسلام رفیعی: آمار طلاق به ٢۵ درصد رسیده، من بعضی شهرها مثل یزد رفتم میگفتند قبل از انقلاب یک طلاقم نداشتیم یا در سمنان میگفتند ما اصلا محضر طلاق نداشتیم اینقدر کم بود باید میرفتیم تهران برای طلاق! 🔹طلاق دلایل پیدا و پنهانی دارد، که از دلایل پیدای آن میتوان به فقر و بیکاری و اعتیاد و... اشاره کرد ولی امان از دلایل پنهان آن که بصورت مستقیم و غیرمستقیم باعث طلاق می شوند و چه بسا باعث میشوند تا فقر و بیکاری و اعتیاد و... بهانه ای شود برای جدایی 🔺اگر نظر ما باشه، مهمترین عامل طلاق و جدایی در کشور، و در راس آنها است! 🔺کسانی که تا حدی با محیط پر از فساد و فحشا و بی قید و بندی این اپلیکیشن صهیونیستی آشنایی دارند خوب منظور ما را می فهمند! به خدا که اگر انقدر ترویج فساد و فحشا و گناه و بی حیایی و خیانت در فضای مجازی و بویژه در اینستاگرام نبود، اینهمه طلاق و جدایی و معضلات اخلاقی نداشتیم! ✍️بیداری ملت @bidariymelat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام امام زمانم❤️ گل نرگس نظرے ڪن ڪہ جهانּ بیتاب اسٺ روزوشب چشم همہ منتظر ارباب اسٺ مهدے فاطمہ پس ڪے بہ جهان مےتابے؟ نورزیباے تویڪ جلوه اے از محراب، اسٺ سلام روزتون مهدوی 🍃🌹🍃🌹
🔰اخلاص سید بود که جواب داد.... 🔸رفتم هیئت رهروان امام (ره) تا بلکه.... مجلس خیلی با حال و با صفایی بود. اما آنچه می‌خواستم نشد! بعد از مراسم رفتم جلو و مداح هیئت را پیدا کردم. می‌گفتند نامش سید مجتبی علمدار است. گفتم: «آقا سید من یه سئوال دارم.» جلوتر آمد. گفتم: «من هر هیئتی که می‌روم، وقتی روضه می‌خوانند و مداحی می‌کنند، اصلاً گریه ام نمی‌گیرد. چه کار کنم؟!» 🔹سید نگاهی به من کرد و گفت: «در این مراسم هم که من خواندم باز گریه ات نگرفت؟» گفتم: « نه! اصلاً گریه ام نگرفت.» رفت توی فکر. بعد با لحن خاصی گفت: «می‌دونی چیه!؟ من گناهانم زیاده. من آلوده‌ام. برای همین وقتی می‌خوانم اشک شما جاری نمی‌شود. سید این حرف را خیلی جدی گفت و رفت.» 🔸من تعجب کردم. تا آن لحظه با هر یک از بزرگان که صحبت کرده بودم و همین سئوال را از آن‌ها پرسیدم، به من می‌گفتند: «شما گناهانت زیاد است. شما آلوده‌ای برو از گناهان توبه کن. آن وقت گریه ات می‌گیرد!.» البته من می‌دانستم مشکل از خودم است، اما شک نداشتم که این کلام آقا سید، اخلاص و درون پاک او را می‌رساند. از آن وقت مرتب به هیئت رهروان می‌رفتم، خداوند نیز به من لطف کرد و موقع مداحی سید اشک من جاری بود.... 🌹خاطره ای به یاد فرمانده، جانباز شهید سیدمجتبی علمدار 🌹🍃🌹🍃
●ﺁﺧﺮﻳﻦ ﺑﺎﺭﻱ محمداسلامی نسب ديدم, از چهره‌اش پيدا بود كه حرفهاي زيادي دارد. بعد از نماز در گوشه‌اي نشستم و او شروع به صحبت كرد: «حاج حميد! به زودي عملياتي در پيش داريم. مي‌دانم كه ديگر بر نمي‌گردم. گفتم: «محمد جان! خاك خونين جبهه و بچه‌هاي بسيج به تو عادت كرده‌اند. انشاء الله به سلامت بر مي‌گردي.» اين جمله را در حالي گفتم كه خود نيز مي‌دانستم اين كبوتر هم پريدني است. ● ادامه داد: «حاج آقا من هيچ وقت دلم نمي‌خواست خانه‌اي داشته باشم، اما به خاطر خانواده، مجبور شدم ساختماني بسازم. حال شما دعا كن تا من وارد اين خانه نشوم.» از اين حر ف دلم گرفت اما هيچ نگفتم چند روز بعد استاد كار منزل «محمد» نزد من آمد و گفت: « به آقاي اسلامي نسب بگوئيد ساختمانشان آماده است. ○هنوز بنا، پيچ كوچه را طي نكرده بود كه زنگ منزل دوباره به صدا در آمد و پيكي سفر جاودانه محمد را خبر داد. آن روز دعايي را كه درخواست نكرده بودم، مستجاب مي‌ديدم و محمد را بر بال ملائك .. شهید محمد اسلامی نسب 📙برگرفته از کتاب مهر مادر. اثر گروه شهید هادی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊 عاشـق آن اسـتْ ڪہ فڪرش همہ خدمـت باشـدْ... صبـح ها در عطـشْ عرض ارادت باشد
8.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷🌷🌷🌷 وقتی به عکس نسب رسیدند، تامل بیشتری کردند وقتی به آن بخش مصاحبه می‌رسید که شهید می‌گفت: "من هر بار نام او را بر زبان می‌آورم..." و شهید اشک می‌ریخت. حضرت آقا فرمودند: "بگو... بگو که با حضرت زهرا(س) ارتباط داری.... 📙برگرفته از کتاب مهر مادر اثر گروه شهید هادی.
هدایت شده از نشر شهید هادی
•═┄•※☘🌺☘※•┄═• «شهید حاج احمد کاظمی»🌷 🔸ترکش خورده بود به سرش از بس خونریزی داشت،بی هوش شد بعد از مدتی یک دفعه از جا پرید و گفت : بلند شو باید برویم خط. ❓در طی راه از ایشان پرسیدم چه شد که یک دفعه از جا بلند شدی؟ ولی او جواب نمی داد قسمش دادم که چه شده؟ گفت می گویم به شرطی که تا زنده ام به کسی حرفی نزنی بعد خیلی آرام ادامه داد:وقتی خوابیده بودم یک باره دیدم «خانم حضرت زهرا سلام الله علیها» آمدند و فرمودند چرا خوابیدی؟ گفتم مجروح شده،نمی توانم ، حضرت دستی به سر من کشیدند و فرمودند: بلند شو،بلند شو،چیزی نیست برو به کارهایت برس. ☘حاج احمد گفت:من تا حالا شکی نداشتم که در این جنگ ما بر حق هستیم ولی امروز این موضوع را با تمام وجود درک کردم 📚بر گرفته از کتاب «مهرمادر» اثر گروه شهید هادی
💐طرح به مناسبت سالروز شهادت شهید احمد کاظمی شهادت ۱۹ دی ۱۳۸۴
💚سلام امام زمانم💚 پشت کوچه پس کوچه های انتظار همان جا که فاصله ها کمی بیشتر است، با شما، به امید نگاه مهربانی از سر لطف هستم...🥀 برای آمدن و رسیدن! السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَلَمُ الْمَنْصُوبُ وَ الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ وَ الْغَوْثُ وَ الرَّحْمَةُ الْوَاسِعَةُ وَعْدا غَيْرَ مَكْذُوبٍ
🍃سامرا و کوچه های ساکتش، حرم و غربتش ، مقدس و امام غائب از نظر، دل زائر و بغض ، دو رکعت نماز و .... همه را مدیون مدافعانی هستیم که با جانشان، امنیتِ جانمان را تأمین می کنند.آنان که به عشق هرجا زنگ خطری به صدا درآمد، جان بر کف حاضر شدند🙂 🍂مهدی نوروزی از همان مدافعانی است که جسارت به حرم های سوریه، و ظلم به خانواده های شیعه را تاب نیاورد و برای دفاع راهی شد👣 🍃شجاعتش باعث شد تا به او لقب بدهند. خط شکن بود و هرجا که نیروها در تنگنا بودند، چشم امیدشان به فرمانده بود تا خط محاصره را بشکندو همه چیز ختم به خیرشود.🌴 🍂از دعای همسر در خطبه تا دعای مادر در زیر قبه به شهادتش ختم می شد.📿 🍃شب های جمعه از سامرا به می رفت . با بغض می خواند ، روضه میخواند و گریه می کرد.شاید در ، محمد هادی اش رابه حسین سپرد و از او دل کند😭 🍂بعد از زیارت در جست و جوی شهادت راه سامرا را پیش گرفت وآخر هم شهد نصیبش شد. آخرین نفس را به یگانگی معبود شهادت داد و و با ذکر شهید شد.🕊 🍃او رفت و حالا دل داغدار خانواده باقی مانده و حرف های عده ای که نمکِ روی است... و که سخت برای پدر است.... 🍂به مناسبت سالروز شهادت شهید نوروزی از عاشقان شهید ابراهیم هادی بود که در سامرا به شهادت رسید. 📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63