🌸🍃🌸🍃
#تلنگر
یک مداد اگر مغز نداشته باشه، هیچ ارزشی نداره،
ارزش ما آدمها هم به مغز و عقل است.
اگر عقل رو کنار بذاریم و اهل حساب و کتاب نباشیم، کار ما هیچ ارزشی نداره
به همین خاطر یکی از ناله های اهل جهنم اینه:
و قالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنَّا فِي أَصْحابِ السَّعِير(ملک/10)
اگر ما (حق را) مىشنيديم يا تعقل مىكرديم، در زمره اهل آتش نبودیم.
#تلنگر
▫️حاج میرزا علی محدث زاده، پسر مرحوم حاج شیخ عباس قمی گفت: جلد سیزدهم کتاب بحارالانوار، به امانت نزد پدرم بود، بعد از فوت ایشان به وسیلهی برادرم محسن آقا به صاحبش رساندم.
▫️شب بعد خواب پدرم را دیدم، گوشم را گرفت و گفت: کتاب را دادی، چرا جلدش را شکستی؟
از خواب بیدار شدم، به محسن گفتم: کتاب که سالم بود، مگر تو جلدش را شکستی؟
گفت: در کوچه به زمین خوردم، لذا گوشهی جلد کتاب تا شد.
▫️کتاب را گرفته و صحافی کرده و پس دادیم. پس از سه روز، طلبه ای به منزل ما آمد و گفت: دیشب آقای حاج شیخ عباس را در خواب دیدم گفت: برو به علی بگو جلد کتاب را درست کردی، من آسوده شدم، خدا عاقبتت را به خیر کند.
📙بازگشت. اثر گروه شهید هادی
https://eitaa.com/joinchat/192937988C677b8efd1c
#تلنگر
🌷چشمی که به نگاه حرام عادت کند لایق شهادت نمی شود.
💐شب جمعه از شهدا یاد کنیم تا آنها نیز در محضر ارباب از ما یاد کنند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️این شرط حکومت امام زمان نیز هست آیا می پذیریم⁉️
#تلنگر💥
چند تا قلب براۍ
امام زمانت شکار کردۍ؟!
چَند تامون غصهخورِ امامزمانیم؟!
رفقــا!
تو جنگ چیزۍکه
بین شھدا جا افتادهبود
این بودکه میگفتن.. امامزمان!
درد و بلات به جون من
#حاجحسینیکتا🌱
هدایت شده از نشر شهید هادی
#تلنگر
▫️حاج میرزا علی محدث زاده، پسر مرحوم حاج شیخ عباس قمی گفت: جلد سیزدهم کتاب بحارالانوار، به امانت نزد پدرم بود، بعد از فوت ایشان به وسیلهی برادرم محسن آقا به صاحبش رساندم.
▫️شب بعد خواب پدرم را دیدم، گوشم را گرفت و گفت: کتاب را دادی، چرا جلدش را شکستی؟
از خواب بیدار شدم، به محسن گفتم: کتاب که سالم بود، مگر تو جلدش را شکستی؟
گفت: در کوچه به زمین خوردم، لذا گوشهی جلد کتاب تا شد.
▫️کتاب را گرفته و صحافی کرده و پس دادیم. پس از سه روز، طلبه ای به منزل ما آمد و گفت: دیشب آقای حاج شیخ عباس را در خواب دیدم گفت: برو به علی بگو جلد کتاب را درست کردی، من آسوده شدم، خدا عاقبتت را به خیر کند.
📙بازگشت. اثر گروه شهید هادی
https://eitaa.com/joinchat/192937988C677b8efd1c
#تلنگر
هیچ وقت نگو:
محیط خرابه
منم خراب شدم!
همانگونه که هرچه هوا سردتر باشد
لباست را بیشتر میکنی!
پس هر چه جامعه فاسدتر شد
تو لباسِ تقوایت را بیشتر کن...
#شهیدابراهیم_هادی
#یادشباصلوات
📒از شهدا یاد گرفتیم ✋ :
از ابراهیم هادی ، پهلوانی را🕊
از حاج همت ، اخلاص را🕊
از باکری ها ، گمنامی را 🕊
از علی خلیلی، امر به معروف را 🕊
از مجید بقایی ، فداکاری را 🕊
از حاجی برونسی ، توسل را 🕊
از مهدی زین الدین ، سادگی را 🕊
از حسين همدانى ، جوانمردى و اخلاق را🕊
از حاج قاسم سلیمانی، ولایت مداری را 🕊
بااین همه نمیدانم چرا ، موقع عمل که میرسد ، شرمنده ایم!!....
#تلنگر
#تلنگر⚡
بزرگترین حسࢪٺ قیامت
اینه که میفهمی
با نمـاز
تا کجـاها میتونستے بالا بری
و نࢪفتے💔
از هࢪجهنمے بیشتر آدمو عذاب میده😔
هنوز دیرنشده!
نمـازت رو دریاب🕊
حرف قشنگ 🌱
🎙حاج حسین_یکتا :
شهادت آمدنی نیست، رسیدنی است.
باید آنقدر بدوی تا به آن برسی.
اگر بنشینی تا بیاید،
همه السابقون میشوند،
میروند و تو جا میمانی.
(#تلنگر) شهیدنشویمیمیری...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شرمندگی از شهدا
دلیل انصاف
#تلنگر
آنان که وقتشان پایان یافته،
خواستار مهلت اند؛
و آنان که مهلت دارند،
کوتاهی میورزند🍂
_نهجالبلاغه-حکمت ۲۸۵
#تلنگر
هدایت شده از نشر شهید هادی
#تلنگر
▫️حاج میرزا علی محدث زاده، پسر مرحوم حاج شیخ عباس قمی گفت: جلد سیزدهم کتاب بحارالانوار، به امانت نزد پدرم بود، بعد از فوت ایشان به وسیلهی برادرم محسن آقا به صاحبش رساندم.
▫️شب بعد خواب پدرم را دیدم، گوشم را گرفت و گفت: کتاب را دادی، چرا جلدش را شکستی؟
از خواب بیدار شدم، به محسن گفتم: کتاب که سالم بود، مگر تو جلدش را شکستی؟
گفت: در کوچه به زمین خوردم، لذا گوشهی جلد کتاب تا شد.
▫️کتاب را گرفته و صحافی کرده و پس دادیم. پس از سه روز، طلبه ای به منزل ما آمد و گفت: دیشب آقای حاج شیخ عباس را در خواب دیدم گفت: برو به علی بگو جلد کتاب را درست کردی، من آسوده شدم، خدا عاقبتت را به خیر کند.
📙بازگشت. اثر گروه شهید هادی
https://eitaa.com/joinchat/192937988C677b8efd1c
#تلنگر
میگفت از هیات اومدی بیرون چشمت به نامحرم افتاد ولی سرت رو ننداختی پایین، باختی.
حالا مجازی هم همینه، پای روضههای مجازی نشستی و حال و هوای معنوی پیدا کردی و اشکت جاری شد و...، اما بعدش رفتی گروههای مختلط و با عنوان خواهرم _برادرم چت کردی و خدای نکرده کشیدیش به خصوصی و...، باختی، بدم باختی.
#_اندکی_تفکر
#تلنگر
میگفت از هیات اومدی بیرون چشمت به نامحرم افتاد ولی سرت رو ننداختی پایین، باختی.
حالا مجازی هم همینه، پای روضههای مجازی نشستی و حال و هوای معنوی پیدا کردی و اشکت جاری شد و...، اما بعدش رفتی گروههای مختلط و با عنوان خواهرم _برادرم چت کردی و خدای نکرده کشیدیش به خصوصی و...، باختی، بدم باختی.
#_اندکی_تفکر
#تلنگر
ماهمیشه فکرمیکنیمشهدا یه
کارخاصیکردنکہشهیدشدن❗ ،
نهرفیق . .🖐🏽
اونا خیلیکارهارونکردنکه شهید
شدن :)❤️
#حرف_خیلی_قشنگ
#تلنگر
▫️حاج میرزا علی محدث زاده، پسر مرحوم حاج شیخ عباس قمی گفت: جلد سیزدهم کتاب بحارالانوار، به امانت نزد پدرم بود، بعد از فوت ایشان به وسیلهی برادرم محسن آقا به صاحبش رساندم.
▫️شب بعد خواب پدرم را دیدم، گوشم را گرفت و گفت: کتاب را دادی، چرا جلدش را شکستی؟
از خواب بیدار شدم، به محسن گفتم: کتاب که سالم بود، مگر تو جلدش را شکستی؟
گفت: در کوچه به زمین خوردم، لذا گوشهی جلد کتاب تا شد.
▫️کتاب را گرفته و صحافی کرده و پس دادیم. پس از سه روز، طلبه ای به منزل ما آمد و گفت: دیشب آقای حاج شیخ عباس را در خواب دیدم گفت: برو به علی بگو جلد کتاب را درست کردی، من آسوده شدم، خدا عاقبتت را به خیر کند.
📙بازگشت. اثر گروه شهید هادی
https://eitaa.com/joinchat/192937988C677b8efd1c
#تلنگر
ای برادر کجا می روی؟
کمی درنگ کن!
آیا با کمی گریه و یک فاتحه شما بر مزار من و امثال من مسئولیتی را که با رفتن خود بر دوش تو گذاشته ایم از یاد خواهی برد یا نه؟ ما نظاره گر خواهیم بود که تو با این مسئولیت سنگین چه خواهی کرد...
نوشته ای بر مزار شهید رضا نادری
📙برگرفته از کتاب کمی درنگ کن اثر گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی
https://eitaa.com/joinchat/192937988C677b8efd1c
#تلنگر
#درمسیربندگی
گردان پشت میدون مین گیر ڪردہ بود ...
چند نفر داوطلب رفتن معبر باز ڪنن.
۱۵ سالش بود. چند قدم ڪہ رفت برگشت. فکر ڪردیم ترسیدہ!اما...
اومد پوتین هاشو داد به یڪی از بچہ ها، گفت تازہ از گردان گرفتم، حیفہ! بیت الماله! پا برهنہ رفت...
📙 در مسیر بندگی، به سبک شهدا اثر گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
#تلنگر
#حقالناس
وقتی اعمالم را مرور می کردم به صحنه عجیبی برخوردم. یک روز از پلی در حال عبور بودم. آدامسی ازجیبم برداشتم و آن را در دهان گذاشتم. پوست آدامس را به سمت رودخانه ای که زیر پل بود پرت کردم و بدون هیچ اطلاعی گذشتم...
آن جا فهمیدم که این پوست آدامس و آشغال های دیگر در رودخانه چه بلای وحشتناکی بر سر محیط زیست و مردم می آید و من در قبال این پوست آدمس کوچک مسئول بودم...
📙تقاص
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
#زیانکار #حسرت #تلنگر
مولا علی: زیانکار کسی است که عمر خود را ساعت به ساعت بیهوده از دست می دهد.
در روایت می فرمایند: وقتی انسان از دنیا می رود ساعت های عمر او مانند صندوق مقابل او ظاهر می شود، اگر ساعتی از عمر او مشغول عبادت باشد صندوقش از طلا و جواهر است و اگر آن را بیهوده مصرف کرده باشد صندوق خالی مقابلش ظاهر می شود.
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
#تلنگر
#حقالناس
وقتی اعمالم را مرور می کردم به صحنه عجیبی برخوردم. یک روز از پلی در حال عبور بودم. آدامسی ازجیبم برداشتم و آن را در دهان گذاشتم. پوست آدامس را به سمت رودخانه ای که زیر پل بود پرت کردم و بدون هیچ اطلاعی گذشتم...
آن جا فهمیدم که این پوست آدامس و آشغال های دیگر در رودخانه چه بلای وحشتناکی بر سر محیط زیست و مردم می آید و من در قبال این پوست آدمس کوچک مسئول بودم...
📙تقاص
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
#تلنگر
▫️حاج میرزا علی محدث زاده، پسر مرحوم حاج شیخ عباس قمی گفت: جلد سیزدهم کتاب بحارالانوار، به امانت نزد پدرم بود، بعد از فوت ایشان به وسیلهی برادرم محسن آقا به صاحبش رساندم.
▫️شب بعد خواب پدرم را دیدم، گوشم را گرفت و گفت: کتاب را دادی، چرا جلدش را شکستی؟
از خواب بیدار شدم، به محسن گفتم: کتاب که سالم بود، مگر تو جلدش را شکستی؟
گفت: در کوچه به زمین خوردم، لذا گوشهی جلد کتاب تا شد.
▫️کتاب را گرفته و صحافی کرده و پس دادیم. پس از سه روز، طلبه ای به منزل ما آمد و گفت: دیشب آقای حاج شیخ عباس را در خواب دیدم گفت: برو به علی بگو جلد کتاب را درست کردی، من آسوده شدم، خدا عاقبتت را به خیر کند.
📙بازگشت. اثر گروه شهید هادی
https://eitaa.com/joinchat/192937988C677b8efd1c