eitaa logo
نشر شهید هادی
18.4هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
1.5هزار ویدیو
16 فایل
کانال رسمی انتشارات و گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی جهت معرفی آثار و... تبلیغ و تبادل نداریم دفتر نشر جهت خرید کتاب ۰۲۱۳۶۳۰۶۱۹۱ (۹صبح تا ۵عصر) ارتباط با مدیر مجموعه ۰۹۱۲۷۷۶۱۶۴۱ @nashre_hadi
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🌸🍃 یک مداد اگر مغز نداشته باشه، هیچ ارزشی نداره، ارزش ما آدم‌ها هم به مغز و عقل است. اگر عقل رو کنار بذاریم و اهل حساب و کتاب نباشیم، کار ما هیچ ارزشی نداره به همین خاطر یکی از ناله های اهل جهنم اینه: و قالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنَّا فِي أَصْحابِ السَّعِير(ملک/10) اگر ما (حق را) مى‌شنيديم يا تعقل مى‌كرديم، در زمره اهل آتش نبودیم.
▫️حاج میرزا علی محدث زاده، پسر مرحوم حاج شیخ عباس قمی گفت: جلد سیزدهم کتاب بحارالانوار، به امانت نزد پدرم بود، بعد از فوت ایشان به وسیله‌ی برادرم محسن آقا به صاحبش رساندم. ▫️شب بعد خواب پدرم را دیدم، گوشم را گرفت و گفت: کتاب را دادی، چرا جلدش را شکستی؟ از خواب بیدار شدم، به محسن گفتم: کتاب که سالم بود، مگر تو جلدش را شکستی؟ گفت: در کوچه به زمین خوردم، لذا گوشه‌ی جلد کتاب تا شد. ▫️کتاب را گرفته و صحافی کرده و پس دادیم. پس از سه روز، طلبه ای به منزل ما آمد و گفت: دیشب آقای حاج شیخ عباس را در خواب دیدم گفت: برو به علی بگو جلد کتاب را درست کردی، من آسوده شدم، خدا عاقبتت را به خیر کند. 📙بازگشت. اثر گروه شهید هادی https://eitaa.com/joinchat/192937988C677b8efd1c
🌷چشمی که به نگاه حرام عادت کند لایق شهادت نمی شود. 💐شب جمعه از شهدا یاد کنیم تا آنها نیز در محضر ارباب از ما یاد کنند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️این شرط حکومت امام زمان نیز هست آیا می پذیریم⁉️ 💥 چند تا قلب براۍ امام‌ زمانت شکار کردۍ؟! چَند تامون‌ غصه‌خورِ‌ امام‌زمانیم؟! رفقــا! تو جنگ‌ چیزۍکه بین شھدا جا افتاده‌بود این ‌بودکه ‌میگفتن.. امام‌زمان! درد و بلات ‌‌به‌ جون‌ من 🌱
هدایت شده از نشر شهید هادی
▫️حاج میرزا علی محدث زاده، پسر مرحوم حاج شیخ عباس قمی گفت: جلد سیزدهم کتاب بحارالانوار، به امانت نزد پدرم بود، بعد از فوت ایشان به وسیله‌ی برادرم محسن آقا به صاحبش رساندم. ▫️شب بعد خواب پدرم را دیدم، گوشم را گرفت و گفت: کتاب را دادی، چرا جلدش را شکستی؟ از خواب بیدار شدم، به محسن گفتم: کتاب که سالم بود، مگر تو جلدش را شکستی؟ گفت: در کوچه به زمین خوردم، لذا گوشه‌ی جلد کتاب تا شد. ▫️کتاب را گرفته و صحافی کرده و پس دادیم. پس از سه روز، طلبه ای به منزل ما آمد و گفت: دیشب آقای حاج شیخ عباس را در خواب دیدم گفت: برو به علی بگو جلد کتاب را درست کردی، من آسوده شدم، خدا عاقبتت را به خیر کند. 📙بازگشت. اثر گروه شهید هادی https://eitaa.com/joinchat/192937988C677b8efd1c
هیچ وقت نگو: محیط خرابه منم خراب شدم! همانگونه که هرچه هوا سردتر باشد لباست را بیشتر میکنی! پس هر چه جامعه فاسدتر شد تو لباسِ تقوایت را بیشتر کن...
📒از شهدا یاد گرفتیم ✋ : از ابراهیم هادی ، پهلوانی را🕊 از حاج همت ، اخلاص را🕊 از باکری ها ، گمنامی را 🕊 از علی خلیلی، امر به معروف را 🕊 از مجید بقایی ، فداکاری را 🕊 از حاجی برونسی ، توسل را 🕊 از مهدی زین الدین ، سادگی را 🕊 از حسين همدانى ، جوانمردى و اخلاق را🕊 از حاج قاسم سلیمانی، ولایت مداری را 🕊 بااین همه نمیدانم چرا ، موقع عمل که میرسد ، شرمنده ایم!!....
⚡ بزرگترین حسࢪٺ قیامت اینه که می‌فهمی با نمـاز تا کجـاها می‌تونستے بالا بری و نࢪفتے💔 از هࢪجهنمے بیشتر آدمو عذاب میده😔 هنوز دیرنشده! نمـازت رو دریاب🕊
حرف قشنگ 🌱 🎙حاج حسین_یکتا : شهادت آمدنی نیست، رسیدنی است. باید آنقدر بدوی تا به آن برسی. اگر بنشینی تا بیاید، همه السابقون می‌شوند، می‌روند و تو جا می‌مانی. () شهید‌نشوی‌میمیری...
‏آنان که وقتشان‌ پایان یافته، خواستار مهلت اند؛ و آنان که مهلت دارند، کوتاهی می‌ورزند🍂 _نهج‌البلاغه-حکمت ۲۸۵
هدایت شده از نشر شهید هادی
▫️حاج میرزا علی محدث زاده، پسر مرحوم حاج شیخ عباس قمی گفت: جلد سیزدهم کتاب بحارالانوار، به امانت نزد پدرم بود، بعد از فوت ایشان به وسیله‌ی برادرم محسن آقا به صاحبش رساندم. ▫️شب بعد خواب پدرم را دیدم، گوشم را گرفت و گفت: کتاب را دادی، چرا جلدش را شکستی؟ از خواب بیدار شدم، به محسن گفتم: کتاب که سالم بود، مگر تو جلدش را شکستی؟ گفت: در کوچه به زمین خوردم، لذا گوشه‌ی جلد کتاب تا شد. ▫️کتاب را گرفته و صحافی کرده و پس دادیم. پس از سه روز، طلبه ای به منزل ما آمد و گفت: دیشب آقای حاج شیخ عباس را در خواب دیدم گفت: برو به علی بگو جلد کتاب را درست کردی، من آسوده شدم، خدا عاقبتت را به خیر کند. 📙بازگشت. اثر گروه شهید هادی https://eitaa.com/joinchat/192937988C677b8efd1c
این دو را به هم برسانیم
وقتی به گناه عادت کردیم دیگر هیچ چیزی برای ما مهم نیست...
می‌گفت از هیات اومدی بیرون چشمت به نامحرم افتاد ولی سرت رو ننداختی پایین، باختی. حالا مجازی هم همینه، پای روضه‌های مجازی نشستی و حال و هوای معنوی پیدا کردی و اشکت جاری شد و...، اما بعدش رفتی گروه‌های مختلط و با عنوان خواهرم _برادرم چت کردی و خدای نکرده کشیدیش به خصوصی و...، باختی، بدم باختی.
می‌گفت از هیات اومدی بیرون چشمت به نامحرم افتاد ولی سرت رو ننداختی پایین، باختی. حالا مجازی هم همینه، پای روضه‌های مجازی نشستی و حال و هوای معنوی پیدا کردی و اشکت جاری شد و...، اما بعدش رفتی گروه‌های مختلط و با عنوان خواهرم _برادرم چت کردی و خدای نکرده کشیدیش به خصوصی و...، باختی، بدم باختی.
ماهمیشه فکرمیکنیم‌شهدا یه کارخاصی‌کردن‌کہ‌شهیدشدن❗ ، نه‌رفیق . .🖐🏽 اونا خیلی‌کارهارونکردن‌که شهید شدن :)❤️
▫️حاج میرزا علی محدث زاده، پسر مرحوم حاج شیخ عباس قمی گفت: جلد سیزدهم کتاب بحارالانوار، به امانت نزد پدرم بود، بعد از فوت ایشان به وسیله‌ی برادرم محسن آقا به صاحبش رساندم. ▫️شب بعد خواب پدرم را دیدم، گوشم را گرفت و گفت: کتاب را دادی، چرا جلدش را شکستی؟ از خواب بیدار شدم، به محسن گفتم: کتاب که سالم بود، مگر تو جلدش را شکستی؟ گفت: در کوچه به زمین خوردم، لذا گوشه‌ی جلد کتاب تا شد. ▫️کتاب را گرفته و صحافی کرده و پس دادیم. پس از سه روز، طلبه ای به منزل ما آمد و گفت: دیشب آقای حاج شیخ عباس را در خواب دیدم گفت: برو به علی بگو جلد کتاب را درست کردی، من آسوده شدم، خدا عاقبتت را به خیر کند. 📙بازگشت. اثر گروه شهید هادی https://eitaa.com/joinchat/192937988C677b8efd1c
ای برادر کجا می روی؟ کمی درنگ کن! آیا با کمی گریه و یک فاتحه شما بر مزار من و امثال من مسئولیتی را که با رفتن خود بر دوش تو گذاشته ایم از یاد خواهی برد یا نه؟ ما نظاره گر خواهیم بود که تو با این مسئولیت سنگین چه خواهی کرد... نوشته ای بر مزار شهید رضا نادری 📙برگرفته از کتاب کمی درنگ کن اثر گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی https://eitaa.com/joinchat/192937988C677b8efd1c
گردان پشت میدون مین گیر ڪردہ بود ... چند نفر داوطلب رفتن معبر باز ڪنن. ۱۵ سالش بود. چند قدم ڪہ رفت برگشت. فکر ڪردیم ترسیدہ!‌اما... اومد پوتین هاشو داد به یڪی از بچہ ها، گفت تازہ از گردان گرفتم، حیفہ! بیت الماله!‌ پا برهنہ رفت... 📙 در مسیر بندگی، به سبک شهدا اثر گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
وقتی اعمالم را مرور می کردم به صحنه عجیبی برخوردم. یک روز از پلی در حال عبور بودم. آدامسی ازجیبم برداشتم و آن را در دهان گذاشتم. پوست آدامس را به سمت رودخانه ای که زیر پل بود پرت کردم و بدون هیچ اطلاعی گذشتم... آن جا فهمیدم که این پوست آدامس و آشغال های دیگر در رودخانه چه بلای وحشتناکی بر سر محیط زیست و مردم می آید و من در قبال این پوست آدمس کوچک مسئول بودم... 📙تقاص https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
مولا علی: زیانکار کسی است که عمر خود را ساعت به ساعت بیهوده از دست می دهد. در روایت می فرمایند: وقتی انسان از دنیا می رود ساعت های عمر او مانند صندوق مقابل او ظاهر می شود، اگر ساعتی از عمر او مشغول عبادت باشد صندوقش از طلا و جواهر است و اگر آن را بیهوده مصرف کرده باشد صندوق خالی مقابلش ظاهر می شود. https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
وقتی اعمالم را مرور می کردم به صحنه عجیبی برخوردم. یک روز از پلی در حال عبور بودم. آدامسی ازجیبم برداشتم و آن را در دهان گذاشتم. پوست آدامس را به سمت رودخانه ای که زیر پل بود پرت کردم و بدون هیچ اطلاعی گذشتم... آن جا فهمیدم که این پوست آدامس و آشغال های دیگر در رودخانه چه بلای وحشتناکی بر سر محیط زیست و مردم می آید و من در قبال این پوست آدمس کوچک مسئول بودم... 📙تقاص https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
▫️حاج میرزا علی محدث زاده، پسر مرحوم حاج شیخ عباس قمی گفت: جلد سیزدهم کتاب بحارالانوار، به امانت نزد پدرم بود، بعد از فوت ایشان به وسیله‌ی برادرم محسن آقا به صاحبش رساندم. ▫️شب بعد خواب پدرم را دیدم، گوشم را گرفت و گفت: کتاب را دادی، چرا جلدش را شکستی؟ از خواب بیدار شدم، به محسن گفتم: کتاب که سالم بود، مگر تو جلدش را شکستی؟ گفت: در کوچه به زمین خوردم، لذا گوشه‌ی جلد کتاب تا شد. ▫️کتاب را گرفته و صحافی کرده و پس دادیم. پس از سه روز، طلبه ای به منزل ما آمد و گفت: دیشب آقای حاج شیخ عباس را در خواب دیدم گفت: برو به علی بگو جلد کتاب را درست کردی، من آسوده شدم، خدا عاقبتت را به خیر کند. 📙بازگشت. اثر گروه شهید هادی https://eitaa.com/joinchat/192937988C677b8efd1c