🔹یکی از ده فرمانده سطح کشور✨
دانشگاه دولتی را رها کرد و در دانشگاه امام حسین(ع) مشغول درس خواندن شد، از شاگردان خوش فکر و ممتاز بود. اعتقاد داشت که باید اطلاعات و سطح آگاهی اش بالا برود.
🔶 محمد انتخابش را کرد و برایش تلاش کرد به طوریکه طی سه سال دانشجویی و سه سال خدمتش در سپاه آنقدر خوش درخشید که یکی از فرماندهانش میگفت محمد آنقدر استعداد داشت که اگر میماند یکی از 10 فرمانده سطح کشور بود. درخشش او در حدی بود که طی سه سال خدمت در سپاه توانست کتاب نظامی بنویسد.
#شهیدمحمدغفاری🌷 شهید مدافع وطن
📙پرواز در سحرگاه. اثر گروه شهید هادی
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
6.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 انگشتر شفا بخش
روایتی شنیدنی از شفای یک جوان به دست امام رضا (ع)
✅ هرروز ساعت ۵عصر
بازپخش 1 بامداد و 12:30 روز بعد
از شبکه ۴
تشکر ویژه داریم از دوستانی که در پایان هر ماه، در برنامه نذر فرهنگی ماهانه کتاب مشارکت دارند.
در یک مورد کتابهایی برای یکی از مناطق مرزی ارسال شد، دیروز این دوست عزیز پیام داد که تمامی کتابهای ارسالی شما تا کنون چهار بار مطالعه شده، کتابها مختلف است و بین بچه ها جابه جا می کنیم.
خداوند به تمامی دوستان توفیق استفاده از برکات این ماه عزیز را عنایت کند.
شماره کارت نذر فرهنگی(عمادی)
۵۰۴۱۷۲۱۰۶۷۳۸۷۵۶۴
شیخی بود که به شاگردانش عقیده می آموخت ، لااله الاالله یادشان می داد ، آنرا برایشان شرح می داد و بر اساس آن تربیتشان می کرد.
روزی یکی از شاگردانش طوطی ای برای او هدیه آورد، زیرا شیخ پرورش پرندگان را بسیار دوست می داشت. شیخ همواره طوطی را محبت می کرد و او را در درسهایش حاضر می کرد تا آنکه طوطی توانست بگوید: لااله الا اللّه
طوطی شب و روز لااله الا الله می گفت. اما یک روز شاگردان دیدند که شیخ به شدت گریه می کند. وقتی از او علت را پرسیدند گفت : طوطی به دست گربه کشته شد.
گفتند برای این گریه می کنی؟ اگر بخواهی یکی بهتر از آن را برایت تهیه می کنیم. شیخ پاسخ داد: من برای این گریه نمی کنم. ناراحتی من از اینست که وقتی گربه به طوطی حمله کرد ، طوطی آنقدر فریاد زد تا مُرد.
با آن همه لااله الاالله که می گفت ، وقتی گربه به او حمله کرد ، آنرا فراموش کرد و تنها فریاد می زد. زیرا او تنها با زبانش می گفت و قلبش آنرا یاد نگرفته و نفهمیده بود.
سپس شیخ گفت می ترسم من هم مثل این طوطی باشم ! تمام عمر با زبانمان لااله الاالله بگوییم و وقتی که مرگ فرارسد فراموشش کنیم و آنرا ذکر نکنیم ، زیرا قلوب ما هنور آنرا نشناخته است!
آیا ما لااله الااللّه را با دلهایمان آموخته ایم؟
آسمان غرق خیال است، کجایی آقا؟
آخرین لحظهی سال است، کجایی آقا؟
یک نفر عاشق اگر بود زمین میفهمید
عاشقی بی تو محال است، کجایی آقا؟
❤️💥💫پیشاپیش، سال نو مبارک.
#اللهمعجللولیكالفرج
🔺طبق نامه ژئوفیزیک دانشگاه تهران، واقعه غدیر که ۳روز بوده، مصادف با۲۸اسفند تا۱فروردین بوده است.
✅این محاسبات منطبق بر روایاتی است که غدیر و نوروز را دریک روز دانسته است. هر چند چه بسا معنای لطیف تر این روایات و سایر روایاتی که بر نوروز بودن ایام خاص دیگر اشاره دارد، این است که این ایام الله، در حکم نوروز حقیقی برای شیعیان ما میباشد و اینها همه «نوروز» است، چه از لحاظ تاریخ شمسی، با اوّلِ ماه «حَمَل» مطابق باشد یا نباشد.
مثل اینکه در روایات آمده که نوروز اولین روزی است که در آن خورشید طلوع کرد و بادهای باور کننده وزیدن گرفت. نوروز روزی است که کشتی نوح بر کوه جودی کناره گرفت و حضرت ابراهیم بت های قوم خویش را درهم شکست و این نوروز است که جبرئیل بر پیامبر اکرم، صلی الله علیه وآله، نازل شد.
🔶معلّی بن خنیس از امام صادق علیه السّلام نقل می کند که فرمودند:
🔰انَّ یَوْمَ النَّیْرُوزِ هُوَ الْیَوْمُ الَّذِی أَخَذَ فِیهِ النَّبِیُّ لِأَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ الْعَهْدَ بِغَدِیرِ خُمٍّ فَأَقَرُّوا لَهُ بِالْوَلَایَهِ فَطُوبَی لِمَنْ ثَبَتَ عَلَیْهَا وَ الْوَیْلُ لِمَنْ نَکَثَهَا(بحارالأنوار ج ۵۶ ص ۱۱۹)
به درستی که روز نوروز همان روزی است که پیامبر(صلی الله علیه و آله) در عید غدیرخم برای امیرالمؤمنین(علیه السلام) بیعت گرفت و مسلمانان به ولایت وی اقرار کردند، خوشا به حال آنان که به این بیعت، استوار ماندند و وای بر آنان که آن بیعت را شکستند.
✅پس اگر تصمیم به دادن عیدی داریم به نیت این عید بزرگ الهی بدهیم که از ثواب آن بهره مند باشیم...
🤲پیشاپیش عید ولایت مبارک باد
♻️نشر_حداکثری
#حولحالناالیاحسنالحال🌸✨
سال نو شده اما
هنوز رفیق قدیمی من باقی بمان
هوای مارا داشته باش رفیق آسمانۍ...
🌹 #مهدی_جان
کاش در این رمضان لایق دیدار شوم
سحری با نظر لطف تو بیدار شوم
کاش منت بگذاری به سرم مهدی جان
تا که همسفره تو لحظهی افطار شوم
همراه با شهیدان، در این نوروز، منتظر ظهور مولای غریب خودمان هستیم
🌙 #ماه_رمضان
🌹 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🌙غروب ماه رمضان بود. ابراهيم آمد در خانه ما و بعد از سلام و احوالپرسي يــک قابلمه از من گرفت! بعد داخل کله پزي رفت. به دنبالش آمدم و گفتم: ابرام جون کله پاچه براي افطاري! عجب حالي ميده؟! گفت: راســت ميگي، ولي براي من نيست. يك دست کامل کله پاچه و چند تا نان ســنگک گرفت. وقتي بيرون آمد ايرج با موتور رسيد. ابراهيم هم سوار شد و خداحافظي کرد.
🍃با خودم گفتم: لابد چند تا رفيق جمع شــدند و با هم افطاري ميخورند. از اينکه به من تعارف هم نکرد ناراحت شــدم. فــرداي آن روز ايرج را ديدم و پرسيدم: ديروز کجا رفتيد!؟ گفت: پشت پارک چهل تن، انتهاي کوچه، منزل کوچکي بود که در زديم و کله پاچه را به آنها داديم. چند تا بچه و پيرمردي که دم در آمدند خيلي تشکر کردند. ابراهيم را کامل ميشناختند. آنها خانوادهاي بسيار مستحق بودند. بعد هم ابراهيم را رساندم خانهشان.
📚سلام بر ابراهیم۱/ص۱۸۶
🌟امام رضا علیه السلام:
افطاری دادن تو به برادر روزه دارت، فضیلتش بیشتر از روزه داشتن توست.
الکافی؛ج۴