#برشی_ازکتاب_شنود بیرون از بیمارستان یک برج در حال ساخت بود. به ساختمان نگاه کردم. ظاهرش خیلی زیبا و آراسته بود. اما ناگهان چهره آن برایم تغییر کرد. آن شخص که در حال ساخت این برج بود مال یتیم خورده بود و از پول آن ساخت و ساز می کرد. از ازل تا ابد آن شخص فلاکت و بدبختی شده بود ... https://eitaa.com/joinchat/192937988C677b8efd1c

#برشی_ازکتاب_بازگشت من به جایی رفتم و مشاهده کردم که اعمال انسان ها توسط ملائک بررسی می شود. ابتدا دو ملک آمدند و تمام بدن مرا بو کردند و چیزهایی نوشتند. یکی خوش سیما و دوست داشتنی دیگری با ابهت و وحشتناک. https://eitaa.com/joinchat/192937988C677b8efd1c

#نهج_ابلاغه این را بدان که وجود تو همان شمارش روزهای عمر توست، هر روزی که بر تو بگذرد قسمتی از وجود تو را به همراه خود می برد. https://eitaa.com/joinchat/192937988C677b8efd1c

#برشی_ازکتاب_بابابا در آن جا فهمیدم که چقدر در دنیا بی خود و بی دلیل غصه مسائل پیش پا افتاده را خوردم. آن جا فهمیدم مامور به وظیفه نه آن نتیجه که دلم بخواهد. ما سرباز خداییم و باید به او توکل کنیم ... https://eitaa.com/joinchat/192937988C677b8efd1c

#برشی_ازکتاب_بابابا من با تمام وجود حس کردم ماهیت وجودی ما با گناه و نافرمانی پروردگار منافات دارد. خداوند از روح خودش در ما دمیده و این روح الهی دوست ندارد که نافرمانی پروردگار را انجام دهد. ما به دلیل داشتن روح الهی عاشق انجام کار هایی هستیم که پروردگار را خوشحال می کند. و چه کاری بهتر از خدمت به خلق خدا ؟.. https://eitaa.com/joinchat/192937988C677b8efd1c

"زندگی ابدی" زندگی زمینی، هر چند کمی لذت بخش، کمی زیبا، کمی وسوسه انگیز، بالاخره تمام می شود. باید به فکر عالم آخرت باشیم. مثل یک آدم عاقل و دور اندیش رفتار کنیم. همه این دنیا در برابر آن دنیا مثل ذره ایست در برابر بی نهایت، همه عمر زمینی در برابر عمر آسمانی ذره ایست در برابر ابدیت... 📗 آن سوی مرگ ◻️ مسافــران بــرزخ https://eitaa.com/joinchat/192937988C677b8efd1c

‍ ازعالمی پرسیدند؛ برای خوب بودن، کدام روز بهتر است؟ عالم فرمود: یک روز قبل از مرگ گفتند: ولی مرگ راهیچکس نمیداند عالم فرمود: پس هر روز زندگی را روزِ آخرفکر کن وخوب باش شاید فردایی نباشد... ‌‌◻️ مسافــران بــرزخ https://eitaa.com/joinchat/192937988C677b8efd1c

#نهج_البلاغه در شگفتم از آباد کننده ی سرای فانی و رها کننده ی سرای باقی .... https://eitaa.com/joinchat/192937988C677b8efd1c

#برشی_ازکتاب_بازگشت در بررسی اعمالم پیرزنی را دیدم که تنها زندگی می کرد. از من خواسته بودند که گاهی به او سر بزنم و از حالش با خبر شوم . من آن زن را به خوبی می شناختم ولی به خاطر این که او پر از احساسات منفی بود هیچ وقت به دیدن او نرفتم زیرا فکر می کردم نمی توانم اثر او را روی احساسم تحمل کنم. ولی فهمیدم این فرصت و موقعیت برای کمک به او از عالمی بالاتر ترتیب داده شده شده است. https://eitaa.com/joinchat/192937988C677b8efd1c

یکی از دوستانم که از مردان با ایمان و با تقوا بود از دنیا رفت. صفات خیلی خوبی داشت اما در جمع دوستان کارهایی می کرد و شوخی هایی داشت که باعث ناراحتی بقیه می شد. بعد از مرگش او را در خواب دیدم که ناراحت است. از احوالات او سوال کردم گفت به خاطر همین کار ها مرا بازخواست کردند. 📙تقاص https://eitaa.com/joinchat/192937988C677b8efd1c

در تجربه ام روزی را دیدم که ماشینم را مقابل درب همسایه پارک کرده بودم. یکی از اهالی آن خانه بیرون آمده بود و می خواست ماشینش را خارج کند. همان موقع خودم را رساندم و جای ماشین را عوض کردم. آنجا به من نشان دادند این شخص کودک مریضی داشت و اگر خودم را زود به آن جا نمی رساندم چه مشکلاتی برای فرزندش ایجاد میشد. از آن پس بیشتر در رانندگی دقت کردم. 📙تقاص https://eitaa.com/joinchat/192937988C677b8efd1c

در تجربه ام افرادی را دیدم که به واسطه من گمراه شده بودند. من بدون اطلاع از عواقبی که نصیبم می شد برای آنان فیلم های مستهجن ارسال می کردم. در آن بیابان وحشتناک، هر کدام از آن ها باری بر دوشم می گذاشتند و... دیگر تحمل آن برایم سخت شده بود. حق الناس و حق الله بزرگی بر گردنم بود. در آن شرایط بسیار سخت، یکباره حس کردم از آن وادی وحشتناک به سوی زمین کشیده شدم. 📙 بازگشت. اثر گروه شهید هادی. https://eitaa.com/joinchat/192937988C677b8efd1c