eitaa logo
مقاومــت
1.6هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
202 ویدیو
14 فایل
اخبار و تحلیل های مقاومت کُلــُ نفسِِ ذائــِـقَهُ المَوتـــِ همـــه ی مردُم طعم مرگ را می چشند چه خوب است شهادت در راه حق
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃درباره ی لباس سپاه اعتقاد خاصی داشت. می گفت: این لباس را باید با پوشید. این لباس یادگار خون هزاران است که به ما رسیده.
پنج هزار افغانی در راه آرمانهای انقلاب، جان خود را فدا کردند اما برخی می گویند...
به نام خدا ابراهیم در مقابل خدا برای خودش شخصیتی نمیدید. هرکاری میتوانست برای رضای خدا انجام میداد. 💢 یکبار وارد مسجد شدم. میخواستم به دستشویی بروم. دیدم دو نفر دیگر از زیرزمین برگشتند و گفتند چاه دستشویی گرفته. برای نماز برمیگردیم به خانه! من هم خواستم برگردم که همون موقع ابراهیم رسید. وقتی ماجرا را شنید آستینش رو بالا زد و رفت توی زیر زمین و در رو بست! یک ربع بعد در را باز کرد. چاه دستشویی رو باز کرده بود و همه جا رو شسته و تمیز کرده بود! 💐ابراهیم خودش رو درمقابل خدا کوچک میدید و افتادگی داشت. خدا هم در چشم مردم، به او عظمت عجیبی داد! 📚سلام بر ابراهیم2
هدایت شده از عمادی
AUD-20180731-WA0000.mp3
11.05M
شرایط امروز به کجا ختم خواهد شد؟! علیرضا پورمسعود(تحلیل گر مسائل اجتماعی) این یازده دقیقه را حتما گوش کنید و برای دیگران ارسال کنید.
خداوند انسان را برای رسیدن به کمال قرب و زندگی در جنت رضوان خویش آفریده است. آن که گفته اند " بهشت اعتدال " است و این اعتدال نیز برای انسان تنها در صورتی حاصل می آید که خود را به نظام تشریعی اسلام تسلیم کند و در دنیا آن سان زندگی کنند که گفته اند. 🌹
شبهای جمعه شهدا را با ذکر صلوات یاد کنید تا آنها نیز در کنار سیدالشهدا ع شما را یاد کنند
📚من ادواردو نیستم. کاری از گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی در سال ۹۷ 💐ادواردو انیلی فرزند ثروتمند ترین مرد ایتالیا بود که به واسطه مطالعات وسیع خود مسلمان و شیعه شد‌‌. او به ایران آمد و نام مهدی را برای خود انتخاب کرد‌. این انسان نخبه و برجسته؛ تحت شدیدترین فشارها قرار گرفت تا دست از عقیده خود بردارد اما ... او تحت فشار لابی صهیونیست قرار گرفت. او جان داد اما دست از عقیده اش برنداشت. این کتاب دومین اثر در موضوع شهدای جهان اسلام است. 📚این کتاب شامل ۷۲ داستانک و ۹۶ صفحه و ۶۰۰۰ تومان قیمت دارد
💐تا به کی صائب از آن «جانِ جهان» باشم دور؟.. 💐مرگ بهتر ز حیاتی که به هجران گذرد...
سخنان آقای وحید جلیلی در مورد کتاب ماشال. اثر گروه شهید هادی
•┈••✾◆🍃◆✾••┈• 🔹معَتّب گوید: در مدينه، گرانى شد. 🔸امام صادق عليه السلام به من فرمود: «چه قدر گندم داريم؟». 🔹گفتم: به مقدار چندين ماه، گندم داريم. 🔸فرمود: «آنها را ببَر و بفروش». 🔹به ايشان گفتم: در مدينه گندمى نيست. 🔸فرمود: «ببَر و بفروش». 🔹وقتى آن را فروختم، امام به من فرمود: «مثل بقيه مردم، غذاى مرا روزانه خريد كن». 🔸و فرمود: «اى معتّب! نصف غذاى خانواده مرا گندم و نصف ديگرش را جو قرار بده. خدا مى داند كه من، توانايى دارم كه به آنان نان گندم خالص بدهم؛ ولى ... 📘كافی جلد 5 صفحه 166 قابل توجه برخی مدعیان انقلابی که در این شرایط؛ دائم در حال خرید سکه و ارز هستند و بازار را آشفته کرده اند و نمی دانند با این کار چه سرانجامی دارند؟!
‎ ✅مشکل ماچیست؟ 🔸استادعلی صفائی حائری(عین.صاد) ‎ مشکل و گیر ما این است، که خودمان را نشناخته ایم. ما داریم در این دنیا خودمان را خرج می کنیم و بی خیال هم هستیم‌‌‌؛ درست مثل کسی که در شب ، یک اسکناس و یک چک ارزشمند را به خیال این که کاغذ است؛ روشن کند تا یک قِرانی اش را پیدا کند، که صبح می فهمد چیزی را شمع راه رسیدن به یک قِرانی کرده است که یک میلیارد ارزش داشته است. این جاست که فریاد ((یاحَسْرَتَا)) سر می دهد. پس دقت كنيم که عمر خود را، هستی خود را در این دنیا خرج چه چیزی کرده ایم؟! 📚فوز سالک، صفحه ٥٩ 🌿 @einsad
🔴ازش می پرسم چرا به روحانی رای دادی؟ میگه برای این که گزینه رهبری رای نیاره⁉️ می پرسم پس الان مقصر مشکلات کیه؟ میگه رهبری‼️ من فقط نگاه میکنم ....
🔴کاری که دشمنان ایران می خواهند بر سر ایران بیاورند. 🔻بلایی که قرار است با برجام موشکی و معاهده پالرمو و بر سر ایران بیاورند..
برگزاری مسابقه از‌کتاب عارفانه اثر گروه شهید هادی
اگر مقصد پرواز است قفس ویران بهتر.... یکی از زیباترین متن های شهید آوینی
جدیدترین اثر گروه شهید هادی در سال ۹۷ 📚سه ماه رویایی. خاطرات شهید کاظم عاملو ۱۴۴ صفحه مصور
شهید کاظم عاملو از نوجوانان شهر سمنان بود که پایش به جبهه باز شد. اولین اعزام او سه ماه حضور در منطقه بانه بود که باعث شد پله های کمال را طی کند و ... او به درجاتی رسید که دیگر‌ گفتنی و شنیدنی نبود. کاظم تلاش می کرد تا همراهانش نیز مانند او نادیدنی ها را ببینند. بسیاری از آنها مثل کاظم رشد کردند. بیشترین توصیه او نماز اول وقت و دائم الوضو بودن و عدم اسراف بود.
فرمانده یکی از یگان های عملیاتی به سراغش آمده بود. شنیده بود که او چشمان بازی دارد و... سوال کرد که آیا ما در عملیات پیش رو پیروز می شویم؟ کاظم پیغام داده بود اگر اسراف نکنید. روز بعد نیروهای آن فرمانده به عملیات رفتند و موفق نبودند. کاظم به همراه یکی از دوستانش به سنگرهای آنها رفت و گفت: اینجا را ببین وقت کن که چقدر مواد غذایی اسراف شده و نیم خورده رها شده. راست می گفت.‌حتی کیسه های نان در کنار زباله ها افتاده بود. کاظم به آیات سوره انبیا اشاره کرد و گفت: خداوند می گوید اسرافکاران را هلاک میکنیم.
کم بیاری مُردی - اسلحه‌ها را تحویل دهید؛ - شما در امان هستید؛ - سازمان ملل امنیت شما را تضمین می‌کند؛ - جامعه جهانی همراه شماست؛ - نمی‌توانند به شما نزدیک شوند؛ 📣 این‌ها شعارهایی بود که از بیرون به گوش مردم شهر می‌رسید. - ما نمی‌توانیم؛ - «آن‌ها» قوی‌تر اند؛ - اگر تسلیم شویم گرسنه نمی‌مانیم؛ -اگر وارد شهر شوند هیچ چیز برای‌مان نمی‌ماند؛ 💬 این‌ها حرف‌های «تعدادی از مردم شهر» بود. حرف‌هایی که توانست بذر ناامیدی را در دل دیگر همشهری‌ها بکارد. مردم مسلمانی که هم سلاح داشتند و هم توان دفاعی... 👿 با این شعارهایی که از خودی‌ها و ناخودی‌ها شنیدند، اسلحه‌ها را تحویل دادند و وارد کمپ شدند. کمپی که سازمان ملل و جامعه جهانی حمایت از مردم در آن جا را ضمانت کرده بود. 🌗 زنان و مردان را جدا کردند. مردان از ۱۲ تا ۸۰ سال ماندند و افراد را با اتوبوس به شهرهای دورتر از کمپ فرستادند. «تعدادی از مردم شهر» به «بقیه» گفتند: دیدید کار خوبی کردیم که تسلیم شدیم؟ دیدید حل شد؟ 👀 «بقیه» فقط نگاه می‌کردند. بعد از سه روز نیرو های سازمان ملل و همان جامعه جهانی از کمپ رفتند. انگار نه انگار باید پای تضمینشان می‌‌ماندند. «آن‌ها» وارد کمپ شدند و مردها را دسته دسته کشتند. «بقیه» طوری به «تعدادی از مردم شهر» نگاه می‌کردند که انگار با چشم‌هاشان عمیق‌ترین ناسزاهای تاریخ را نثارشان می‌کنند. ⏳ این داستان واقعی کمتر از سه دهه قبل و در مهد آزادی و دموکراسی! همان اروپای افسانه‌ای! در کشور مسلمان بوسنی و هرزگوین و در شهر سربرنیتسا اتفاق افتاد. 👿 مردم شهری که با اعتماد به قول و تضمین آمریکا و سازمان های جهانی، تسلیم شدند و در سه روز بیش از ۸۰۰۰ نفر از آن ها کشته شدند... 🗓به مناسبت ایام کشتار مردم سربرنیتسا
حاج کدخدا: *: آرے ! تقصیر خامنه‌اي است...!!! سلام حضرت آقا می‌خواهم برای‌تان قصه‌ای تعریف کنم؛ جنگ که شد همسایه‌ی روبرویی ما می‌گفت؛ تقصیر خمینی است! و پدر که پر کشید همسایه‌ی آن‌وری هم همین عقیده را داشت؛ تقصیر خمینی است! ما اما هم‌چنان خمینی جان‌مان بود... و بالکن حسینیه‌ی جماران قبله‌گاه‌مان طعنه‌ها اثر خود را گذاشته بودند و ما را بیش از پیش مست روح‌الله کرده بودند و این هم راستش تقصیر خمینی بود! آری! خمینی همان امامی بود که حتی ۱۲ بهمن هم نتوانست نفسش را قلقلک دهد؛ «هیچ»! و همان امامی بود که فتح خرمشهر را نسبت داد به خدا و اگر همه‌ی مردم هم می‌گفتند؛ تقصیر خمینی است باز امام «امام» بود؛ مهربان با مردم نامهربان با دشمن و شما هم امامی... همان خمینی اما با یک آه بیش‌تر عاقبت «علی» بودن جرم کمی نیست! نه! ما دعوایی با همسایه‌های خود نداریم حتی اگر بگویند؛ خمینی هندی بود! اتفاقا راست می‌گویند! خمینی هم هندی بود هم ایتالیایی هم اهل نیجریه هم متعلق به روستای شهیدآباد مازندران ادواردو آنیلی یعنی نسب خمینی در غرب و شیخ زکزاکی یعنی شاخه‌ی شجره‌ی طیبه‌ی امام در قاره‌ی سیاه و شخص شما یعنی خود خمینی تنها تکرار روح‌الله و تنها تداعی آن بت‌شکن بزرگ مگر نگفتی؛ در یوم‌الله ۹ دی دست قدرت خدا را ببینید! مگر نگفتی؛ حتی اگر عکس مرا پاره کردند آتش زدند باز هم شما صبر کنید! آقاجان! همه‌ی همسایه‌های ما که ابراهیم هادی نیستند! که ابراهیم همت نیستند! مگر طلائیه چند نفر مجنون خط را نگه داشتند؟! مگر «الی بیت‌المقدس» حاج‌احمد متوسلیان چند نفر نیرو داشت؟! آ.....ه! کجایی سردار؟! أین عمار؟! آقاجان! این روزها دل‌مان خون است از دست صبر خودمان... اما کی نبوده؟! مگر پدر که پر کشید نگفتند؛ تقصیر خود خمینی است؟! ما اما همان همسایه را هم دعا کردیم و هرگز فکر نکردیم دشمن اصلی ما شده! پس باز هم در شناخت دوست و‌ دشمن دچار اشتباه نمی‌شویم آقاجان! شما به ما یاد داده‌ای که در اوج خشم هنر در صبر است و گوهر در بصیرت ما وقت دعوا با همسایه‌ها را نداریم! دشمن ما کاخ سفید است نه اقدس‌خانم که هم عاشق مصدق است و هم آن عنتر که علیه مصدق کودتا کرد! هیهات! ما نرده‌های خیابان انقلاب نیستیم که با چند تکان بشکنیم! ما بچه‌های انقلاب هستیم... فرزندان دیگر شما... یادگاران خمینی... وارثان شهدا... ما هنوز هم انقلابی هستیم و علیه انقلابی‌ها نمی‌توان انقلاب کرد! آقاجان! سوگند به خون فاطمیون ما اهل کوفه نیستیم «علی» تنها بماند! سر یا صبر؟! کدامش را می‌خواهی که تقدیم شما کنیم...!!
رادیدہ بودند و از پرسیدہ بودند: راستش را بگو ڪہ نڪیر و منڪر آمدند چطور شد؟ در جواب گفت: تا زخمهایم را دیدند گفتند آفرین و رفتند شهید مدافع‌حرم مهدی عزیزی از عاشقان شهید هادی