🎥 اهمیت زیارت قبر پدر و مادر 🎙#شهید_آیت_الله_دستغیب 🆔 @ansuiemarg_ir

#تقاص حق الناس در تجربه های نزدیک به مرگ... از مقدمه: در دنیا میتوانستیم با یک طلب حلالیت چند دقیقه ای رضایت بگیریم اما در آنجا متناسب با ظلمی که کرده بودیم فشار روحی سخت و عجیبی را تحمل میکردیم... حساس بودن این امر به حدی است که اگر کسی دل از تمام تعلقات مادی مانند زن و فرزند و زندگی و... بکند و برای رضای خدا به جهاد بپردازد و در این راه شهید شود تمام گناهان او بخشیده میشود غیر از حق الناس... -تمام گناهان شهید بجز بدهکاری و دین او بخشیده میشود که باید بدهکاری را ادا کند. ✔️معرفی: این مجموعه شامل بیست و چهار حکایت زیبا از تجربه های مسلمانان و غیر مسلمانان و همچنین برخی مطالب تاریخی در زمینه حق الناس است که قبلا در کتب این انتشارات به انها اشاره نشده.در پایان این مجموعه نیز مصادیق حق الناس و راهکارهای جبران آن بیان شده است... 📖کتب مرتبط: با بابا-شنود-سه دقیقه در قیامت-بازگشت و... 📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63

آیت الله شبیری زنجانی فرمودند: چند سالی بود که معنی و تفسیر آیه 73 سوره زُمر، مرا بخود مشغول نموده بود. (وَ سِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَرا|(زمر73ً ) یعنی مومنین و اهل تقوا را به سمت بهشت می کَشند. (کشان کشان می بَرند. ) از خود پرسیدم چرا گفته شده به سمت بهشت میکَشند!! تمام کتب و تفاسیر مختلف را دیدم نتیجه ای حاصل نشد تا اینکه به روایتی از امام صادق علیه السلام در بحار الانوار برخورد نمودم .که می فرماید: مومنین و دوستان سید الشهدا (ع) در روز حساب از خدا می خواهند قبل از ورود به بهشت مولایشان حسین را ملاقات نمایند . امام به دیدار محبان می آید . این ملاقات بسیار طولانی می شود . *امام صادق می فرماید هردو طرف غرق تماشا هستند و هیچکدام چشم بر نمی دارند نه امام محبان خود را رها می کند نه دوستان سید الشهدا از مولای خود دل بر می دارند* . ملاقات آنقدر طولانی می شود که *خداوند به مأموران بهشت می فرماید این مومنین و دوستان حسینم را به طرف بهشت بکشید تا ملاقات پایان يابد* . *جاااااااانم حسییییییییین* *تصویر قشنگی ست که در صحنه ی محشر* ... *ما دور حسینیم و بهشت است که مات است* ...

بررســـی اعمال پیر مرد پیش من آمد و تقاضا کرد حلالش کنم. اما انقدر اوضاع او مشکل داشت که با رضایت من چیزی تغییر نمی کرد، من هم قبول نکردم. جوان پشت میز به من گفت: اشخاصی که میبینی کسانی هستند که از دنیا رفته اند. حساب آن ها که هنوز در دنیا هستند جداست. آن ها هم باید به برزخ وارد شوند تا حلالیت بطلبی. در ادامه گفت: وای به حال افرادی که سال ها عبادت کرده اند اما حق الناس را رعایت نمی کنند. 📗 سه دقیقه در قیامت. نشر شهید ابراهیم هادی https://eitaa.com/joinchat/192937988C677b8efd1c

#برشی_ازکتاب‌_با‌_بابا من وقتی از آنجا به اهل دنیا نگاه می کردم، احساس کردم برخی آدم ها با رفتارشان همین الان اخلاق بهشتی دارند. کسانی که به دیگران خالصانه محبت می کنند، هدیه می دهند، حتی کسانی که خالصانه به بندگان خدا لبخند می زنند؛ همه این کار ها باعث می شود بوی بهشت در دنیا پخش شود... https://eitaa.com/joinchat/192937988C677b8efd1c

#برشی_ازکتاب_با_بابا خیلی ها دسترسی به مقام بالاتر نداشتند. اما آن ها در همان قصر ها و باغ های خودشان خوش بودن، آنجا کسی حسرت مقام دیگری را نمی خورد. چرا که انگار هر جایی اندازه مشخصی داشت و معلوم بود برای کیست... https://eitaa.com/joinchat/192937988C677b8efd1c

#برشی_ازکتاب_تقاص فکر می کردم اعمال من خیلی کامل است، اما وقتی کتاب اعمال خودم را مشاهده کردم با طوماری از حق الناس مواجه شدم. یکبار از دوستم در خواست کردم موبایلش را بدهد تا یک دقیقه با منزل تماس بگیرم. اما زمان تماس من چهار دقیقه شده بود و مرا برای این سه دقیقه بازخواست کردند... https://eitaa.com/joinchat/192937988C677b8efd1c

#برشی_ازکتاب_تقاص مردانی را دیدم با شکم هایی بسیار بزرگ، آنقدر بزرگ که مانند بشکه بود و توان راه رفتن را از آن ها گرفته بود. آن ها روی زمین افتاده بودند و بوی تعفن می دادند. نمی دانستم چرا به این وضع دچار شدند‌. به من گفته شد این ها کسانی هستند که شکمشان با مال حرام پر شده... https://eitaa.com/joinchat/192937988C677b8efd1c

#برشی_ازکتاب_شنود موجوداتی مثل حشرات عظیم الجثه به بیمارستان حمله کرده بودند، هیچکس به غیر از من آن ها را نمی دید. کل محوطه بیمارستان پر شده بود. این حیوانات به هر بیماری که به حالت کما رفته بود و یا در حال مرگ بود حمله می کردند تا نگذارند لحظات آخر به یاد خدا باشند. آن جا بود که فهمیدم جان دادن چه سخت است ‌... https://eitaa.com/joinchat/192937988C677b8efd1c

#برشی_ازکتاب_شنود بیرون از بیمارستان یک برج در حال ساخت بود. به ساختمان نگاه کردم. ظاهرش خیلی زیبا و آراسته بود. اما ناگهان چهره آن برایم تغییر کرد. آن شخص که در حال ساخت این برج بود مال یتیم خورده بود و از پول آن ساخت و ساز می کرد. از ازل تا ابد آن شخص فلاکت و بدبختی شده بود ... https://eitaa.com/joinchat/192937988C677b8efd1c

#برشی_ازکتاب_بازگشت من به جایی رفتم و مشاهده کردم که اعمال انسان ها توسط ملائک بررسی می شود. ابتدا دو ملک آمدند و تمام بدن مرا بو کردند و چیزهایی نوشتند. یکی خوش سیما و دوست داشتنی دیگری با ابهت و وحشتناک. https://eitaa.com/joinchat/192937988C677b8efd1c