#داستان
در راه مشهد، شاه عباس تصمیم گرفت دو بزرگ را امتحان کند.
به شیخ بهایی که اسبش جلو میرفت گفت: این میرداماد چقدر بیعرضه است، اسبش دائم عقب میماند.
شیخ بهائی گفت: کوهی از علم و دانش بر آن اسب سوار است، حیوان کشش این همه عظمت را ندارد.
ساعتی بعد عقب ماند، به میر داماد گفت: این شیخ بهائی رعایت نمیکند، دائم جلو میتازد.
میرداماد گفت: اسب او از اینکه آدم بزرگی چون شیخ بهائی بر پشتش سوار است، سر از پا نمیشناسد و میخواهد از شوق بال در آورد.
این است "رسم رفاقت"
در غیاب یکدیگر، حافظ آبروی هم باشیم.
🆔️@nmotahari7
SedayeEnghelab-Dastan1115 آهنگ زنگ.mp3
6.71M
📢#صدای_انقلاب شماره۸۶۶
💠داستان
💠طوفان
💠این یک داستان واقعی است، با اسامی واقعی...
قبول نمیکردند. هر چی توضیح داد، قبول نکردند. مگر برای حکم خرابکاری «ماهر» دفاعیاتش را پذیرفتند، که بقیه توضیحات را بپذیرند؟ مدارک مستندی وجود داشت؟ نه! همینکه صهیونیستی کشته شده بود، همینکه ماهر شلون در آن حوالی دیده شده بود، کفایت میکرد. حالا نتیجه چه بود؟
#داستان
#غزه
#فلسطین
#صبح_صادق
#صدای_انقلاب
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•