eitaa logo
نسیم هدایت۱۸۵
178 دنبال‌کننده
47.6هزار عکس
24.9هزار ویدیو
1.8هزار فایل
┅✿💠❀🇮🇷❀💠✿┅ 🇮🇷 سیاسی،روشنگری و هدایت # ✍ به کانال #نسیم هدایت۱۸۵ بپیوندید:👇 @nasimhedayat185
مشاهده در ایتا
دانلود
✍امام على عليه السلام: در آغاز سردی هوا خود را از سرما حفظ کنید و در پایان آن از آن استقبال کنید؛ زیرا سرما با بدن ها همان می کند که با درختان می کند؛ در آغاز[برگ درختان را] می سوزاند و در پایان می رویاند 📚حکمت ۱۲۸ نهج البلاغه @nmotahari7
زوم ۶۰ برابر پهپاد مهاجر ۶ و کیفیت بالای دوربین آن @nmotahari7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥امام خمینی(ره): تمام فسادهای عالم، از خودخواهی پیدا می‌شود… @nmotahari7
📚 عنوان کتاب: باغ طوطی ✍️ نویسنده: مسلم ناصری 🏡 ناشر: کتاب جمکران 📖 صفحات: ۲۳۴ صفحه 📗 معرفی کوتاه کتاب نویسنده در قالب رمانی جذاب و گویا و پراحساس زندگی میثم تمار صحابه شجاع امیر را به تصویر کشیده است. همراه این کتاب با میثم در کوفه قدم خواهید زد و همنشین امیرالمومنین علی (ع) خواهید شد تا شهد شیرین این همنشینی را بچشید. نویسنده با زبان و شیوه روایتش فضایی ملموس و آشنا برای خواننده رقم زده است و با تسلط بر تاریخ در این فضاسازی بسیار موفق عمل کرده است. 📖 قطعه‌ی کوتاه کتاب اسمت چیست جوان؟ خلیفه روبه‌روی دکانش ایستاده بود. سالم جرئت نمی‌کرد سر بلند کرد. نگاه آن روزشان او را به فکر واداشته بود. نگاهی که او در پی یافتن دلیل آن بود که چرا برایش آشنا بود. سالم سرورم! - سالم؟ خلیفه قدمی جلوتر آمد. از میان سبدهای خرما گذشت و پا در دکان او گذاشت. نگاهی به سبدهای خرما کرد. سبدها مرتب و تمیز چیده شده بود. کار خلیفه این بود که هر روز قبل از نماز ظهر به بازار سر می‌زد و به مشکلات رسیدگی می‌کرد. برگشت و در آفتاب جلوی در ایستاد... @nmotahari7
⚫️ یادی کنیم از فرمانده و بنیان‌گذار یگان ویژه تکاوری نیروی دریایی سپاه، شهید سردار محمد ناظری شادی روح بلندش صلوات. @nmotahari7
22.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 بدون تعارف با مردی که از چوپانی در شمال ایران به پزشکی جهانی و بدون مرز تبدیل شد ♦️ دکتر عمادی، چوپانی که متخصص پوست شد و بعد از قبولی در رشته پزشکی به جبهه رفت و جانباز شد! 👆از دیدار با حاج قاسم تا کمک به بیماران آفریقایی👌 @nmotahari7
💠 حدیث 💠 💎 تکریم و تحقیر بانوان 🔻پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله): مَا أکرَمَ النَّسَاءَ إلَّا کَرِیمٌ وَ مَا أهَانَهُنِّ إلَّا لَئِیمٌ 🌸 جز کریمان، زنان را تکریم نکنند و جز انسانهای پست، را تحقیر ننمایند. 📚 نهج الفصاحه، ص ۳۱۸ ‌ ‌ •┈┈••✾••┈┈• @nmotahari7
‏۱. دشمن هست یا نیست؟ هست منتظر فرصت هست یا نیست؟ هست جمعیت، یکی از مؤلفه‌های قدرت هست یا نیست؟ هست در جمعیت سالمند، قدرت دفاع هست یا نیست؟ نیست جعمیت سالمند برای دشمن، فرصت مناسبی هست یا نیست؟ هست سالمند شدن ایران نزدیک هست یا نیست؟هست اگر سالمند شدیم فرصت جبران هست یا نیست؟ نیست‏۲.حالا فهمیدی چرا برژینسکی مغز متفکر سیاست خارجه آمریکا می‌گوید: از فکرکردن به حمله پیش‌دستانه علیه تأسیسات هسته‌ای ایران دوری کنید و گفتگوها با تهران را حفظ کنید. بالاتر از همه بازی طولانی مدتی را انجام دهید؛ چون زمان، آمارهای جمعیتی و تغییر نسل در ایران، به نفع نظام کنونی نیست‏۳. وقتی دشمن دندان تیز کرده برای همه ما (تأکید می‌کنم همه ما)، تو بگو آیا فرصتی برای بهانه‌ آوردن و تقصیر را گردن این و آن انداختن و از زیر بار مسئولیت شانه خالی کردن هست یا نیست؟ نیست.‏۴. شاید هنوز دشمنیِ دشمن را باور نکرده‌ایم و شاید هم بروز دشمنی او را در اندازه یک سیلی و شاید توسری فرض کرده‌ایم. تردید نباید کرد که اگر فکری برای فرزندآوری و جوانی جمعیت نکنیم، دشمن بر این جامعه مسلط خواهد شد حرف من در ۱۳ آبان ومبارزه با استکبار این بود 🔸میثم مطیعی @nmotahari7
💠 همیشه کارهای ساده ای در منزل وجود دارد که بتوان انجام آنها را به کودک محول کرد. 🔹با این کار شما پیام بسیار مهمی به فرزند خود می دهید، به او می گویید که عضوی مفید از خانواده است. 🔹علاوه برآن مسئولیت پذیری را به کودک خود می آموزید. @nmotahari7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 ناو آمریکایی برای خرید پیتزا در آن موقعیت حاضر شده بود؟! 🎙 سید یاسر جبرائیلی @nmotahari7
عراقي ( از خاطرات شهید محمد ابراهیم همت ) بچه‌ها كسل‌ بودند و بي‌حوصله‌. حاجي‌ سر در گوش‌ يكي‌ برده‌ بود وزيرچشمي‌ بقيه‌ را مي‌پاييد. انگار شيطنتش‌ گل‌ كرده‌ بود.  عراقي‌ آمد تُو و حاجي‌ پشت‌ سرش‌. بچه‌ها دويدند دور آن‌ها. حاجي‌عراقي‌ را سپرد به‌ بچه‌ها و خودش‌ رفت‌ كنار. آن‌ها هم‌ انگار دلشان‌مي‌خواست‌ عقده‌هاشان‌ را سر يك‌ نفر خالي‌ كنند، ريختند سر عراقي‌و شروع‌ كردند به‌ مشت‌ و لگد زدن‌ به‌ او. حاجي‌ هم‌ هيچي‌ نمي‌گفت‌.فقط‌ نگاه‌ مي‌كرد. يكي‌ رفت‌ تفنگش‌ را آورد و گذاشت‌ كنار سر عراقي‌. عراقي‌ رنگش‌ پريد و زبان‌ باز كرد كه‌ «بابا، نكُشيد! من‌ از خودتونم‌.» وشروع‌ كرد تندتند، لباس‌هايي‌ را كه‌ كِش‌ رفته‌ بود كندن‌ و غر زدن‌ كه‌«حاجي‌جون‌، تو هم‌ با اين‌ نقشه‌هات‌. نزديك‌ بود ما رو به‌ كشتن‌ بدي‌. حالا شبيه‌ عراقي‌هاييم‌ دليل‌ نمي‌شه‌ كه‌...» بچه‌ها مي‌خنديدند.                       حاجي‌ هم‌ مي‌خنديد. @nmotahari7