eitaa logo
•🇮🇷 نَـسْلِ‌جَدیــٖـدِ‌اِنْقِلـٰابْ 🇵🇸•
1.3هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
22 فایل
•• بِسمِ ࢪبِّ الصُّمود •• همھ با یڪدیـــگࢪ، گوش بھ فࢪمان ࢪهبࢪ، بابصیـــࢪٺ دࢪوݪایٺ، تاشهـــادٺ، ظهوࢪمهدئ بن زهرا✨ ࢪاخواهیم دید. #ان‌شاءَاللّٰه🤲 شࢪوط: @shorote_samedoon مدیࢪیٺ: @Montazereh_delaram
مشاهده در ایتا
دانلود
پارت شصتم -میخوام اینبار قصد قربت کنم.😉 لبخندی زد و گفت: _دیوانه😅😍 -تازه منو شناختی؟...کلاه بزرگی سرت رفته.😌 اونقدر شوخی کردم که حالش بهتر شد... تو خیابان ها میچرخیدیم و حرف میزدیم.یک ساعت به اذان صبح بود. اون موقع مسجدی باز نبود.تو پارک نماز شب خوندیم.😍😍برای نماز صبح رفتیم مسجد.بعد نماز عمه زیبا باهام تماس گرفت. -امین جواب تلفن ما رو نمیده ، کجاست؟😒 -مسجد هستیم.حالش بهتره.نگران نباشید. -از عمه دیبا ناراحت نباش.اون...😔 -ناراحت نیستم.حالشون رو میفهمم.😊 قرار شد با امین بریم اونجا.همه هنوز خونه خاله مهناز بودن.امین راضی نمیشد منم ببره.خونه مون پیاده م کرد و تنها رفت. ساعت یازده صبح میخواست بره... ساعت هفت دیگه دلم آروم نمیگرفت. میخواستم برم پیشش...😍💞 با باباومامان هماهنگ کردم ساعت ده برای خداحافظی بیان. وقتی افراد خونه خاله مهناز منو دیدن،تعجب کردن.فکر کردن دیگه نمیرم.😕یعنی امین اینجوری گفته بود.ولی از حالم معلوم بود تو دلم چه خبره...😣 گفتن امین تو اتاقشه.رفتم پیشش.داشت نماز میخوند. پشتش به من بود.فقط... فقط نگاهش میکردم،👀چه نماز عاشقانه ای میخوند.اشکهام به اختیار خودم نبودن.🕊😭قلبم درد میکرد.💔😭 حال امین مثل کسی بود که با معشوقش قرار داره.👣 نمازش تموم شد و متوجه من شد. اشکهامو سریع پاک کردم.برگشت سمت من. چشمهاش خیس بود.لبخند زد و گفت: _گرچه بهت گفتم نیا ولی همه ش منتظرت بودم.😍😢 بالبخند گفتم: _من اینجوریم دیگه.خیلی زن حرف گوش کنی نیستم.😌😉 لبخند زد و هیچی نگفت.فقط به هم نگاه میکردیم؛با اشک😭👀😭 جدی گفتم: _امین من جدی گفتم اگه به حوریه ها نگاه کنی مهریه مو میذارم اجرا ها.️☹😢 بلند خندید.😢😂نزدیکتر اومد و دستهامو گرفت و گفت: _مگه حوریه ها از تو خوشگل ترن؟😢😍😉 بالبخند گفتم: _نمیدونم.️☹منکه چشم دیدنشون هم ندارم.تو هم نباید بدونی،چون اگه ببینی خودم حسابتو میرسم.😢😠 دوباره بلند خندید😢😂 و گفت: _با چند تا فن کاراته ای حسابمو میرسی؟مثل بلایی که سر اون دوتا مرد،نزدیک دانشگاه آوردی؟😉😢 خندیدیم.گفتم: _نه،داد میزنم،مثل اون داد هایی که اون روز میزدم.😢😁 -اوه اوه...نه..من از داد های تو بیشتر میترسم.😢😄 ادامه دارد ... (@nasle_jadideh_Englab|) (🌸⚡️☄✨✨)
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الآن‌ یھ آقایـےتنھآ، دارھ قدم‌ میزنھ، شاید‌کࢪبلآ! شایدبقیع‌! شایدم‌پیشموݩ‌نشستھ:)))🖤 نظࢪتوݩ چیھ بࢪآی دل آقامون یھ صلوآٺ بفرسیم؟! اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم (@nasle_jadideh_Englab|) (🌸⚡️☄✨✨)
شبتون‌منوࢪبه‌نوࢪِشهیدِجوان‌ِاسلام.. امام‌حسن‌عسگرے(ع) 🌱🌼
بِسم‌ِࢪبِّ‌الشُّهدا🕊🌷
🌱 چه تکیه گاهی بهتر از خدا... الهی به امید تو 🤲 صبح دل انگیز مان را شروع میکنم 🌸🌸
🕊🕊 💌 اگر‌دخترے "حجابش" را‌رعایٺ‌ڪند،ۅ پسرے "غیرتش" راحفظ ڪند، و‌هر‌جوانۍکھ "نما‌ز‌اول‌وقت‌" را درحدتوان شرو‌ع‌ڪند... اگر‌دستم‌برسد‌سفارشش‌رابھ‌مولایم امام‌حسین‌«؏»خواهم‌ڪردو اورا دعا‌مے‌کنم.🌱💛 |•|• +باشه حسین آقا! ما همه اینا که گفتی عمل می کنیم... میدونم سفارش رو فراموش نمیکنی! شهید شدی شما...اگه بدقول بودی که خدا نمیخریدت! ✋🏻 ما به قول شما دل بستیم...🙃🕯️ (@nasle_jadideh_Englab|) (🌸⚡️☄✨✨)
بُـزرگـۍ‌مۍگفـت: تڪیھ‌ڪن‌بھ‌شُـھدا شُھـداتڪیھ‌شـٰان‌بھ‌خُـداسـت؛ اَصلـٰاڪنـٰارگل‌بِنشینـۍبـوۍگل‌مۍگیرۍ . .(: پَـس‌گُلستـٰان‌ڪن‌زِنـدگیـت‌رابـٰایـٰاد‌شُھـدا'! . . ‌ (@nasle_jadideh_Englab|) (🌸⚡️☄✨✨)
‌∞♥∞ تا حالا این تجربہ ࢪو داشتے تا یہ قدمے گناه بری...💥 ولے با خودت بگۍ: آقام میبینه💔 و غصہ میخوࢪھ💔 خواستم بگم.. اگہ ھمچین تجࢪبہ اۍ داشتے!؟ دمت حیدࢪۍ! ڪہ دل آقاࢪو شادکࢪدی🌸 اگࢪ تجࢪبشو نداشتے، ھنوز دیرنیست! بدستش بیار💚 (@nasle_jadideh_Englab|) (🌸⚡️☄✨✨)
سالروز فتح خیبر توسط امیر المومنین علی علیه السلام گرامی باد. 🔸 آن مدعیانی که همراهی رسول خدا را داشتند اما در میدان نبَرد، این علی علیه السلام بود که ثابت کرد در مقابل کفر، جانانه خواهد جنگید و درب قلعه ی خیبر را از جا در آورد... جانم علی💐 فضیلت مولا را نشر دهیم @istafan