eitaa logo
•🇮🇷 نَـسْلِ‌جَدیــٖـدِ‌اِنْقِلـٰابْ 🇵🇸•
1.3هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
22 فایل
•• بِسمِ ࢪبِّ الصُّمود •• همھ با یڪدیـــگࢪ، گوش بھ فࢪمان ࢪهبࢪ، بابصیـــࢪٺ دࢪوݪایٺ، تاشهـــادٺ، ظهوࢪمهدئ بن زهرا✨ ࢪاخواهیم دید. #ان‌شاءَاللّٰه🤲 شࢪوط: @shorote_samedoon مدیࢪیٺ: @Montazereh_delaram
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥⭕️حواشی خبر جنجالی ایران از جام جهانی حذف شد؟ تهدید قطر با پهباد های شاهد؟ نامه محرمانه فیفا و …خیانت بازیکنان… ۳دقیقه وقت بگذارید و با دقت مشاهده کنید براى دانلـود كليپ‌هاى بيشتـر به كانالمـــون يه ســرى بزنين دست پُــر مياين بيرون😉👇🏻 ‏@seyyedoona
هدایت شده از منــ🇮🇷ــھاج | ᴍᴇɴʜᴀᴊ
سال۶۰ رئیس جمهور خائن فرار کرد رئیس جمهور جدید ترور شد رئیس قوه قضائیه ترور شد نخست وزیر ترور شد رجوی جنگ مسلحانه شهری راه اندخت تجزیه‌طلب‌ها چهار گوشه جنگ راه انداختن خرمشهر در اشغال صدام بود اما نظام سقوط نکرد، اونوقت ۱۴۰۱ می‌خوان با لیدری علی کریمی و فحش و هشتگ براندازی کنن! ╭─┈┈ │☫ @M_enhaj ☫ ╰──────────
با سلام این کانال جهت درست کردن انواع پوستر تاسیس شده دوستانی که پوستر میخوان نمونه کارهارو تو کانال مشاهده کنن بعد به یکی از دو ایدی زیر @mahdi_san1384 @ پیام بدن درخواست بدن با جزئیات کامل در اسرع وقت ارسال میشه خدمتشون (قیمت ها کاملا مناسب می باشند) ایدی کانال👇 نمونه پوستر https://eitaa.com/nemonebanerm
لطفا عضو شید نمونه کار گذاشته میشه تو کانال
•🇮🇷 نَـسْلِ‌جَدیــٖـدِ‌اِنْقِلـٰابْ 🇵🇸•
#بے_تو_هࢪگز تازه می فهمیدم چرا علی گفت من تنها کسی هستم که می تونه زینب رو به رفتن راضی کنه.! اشک
دوره تخصصی زبان تموم شد و آغاز دوره تحصیل و کار در بیمارستان بود. اگر دقت می کردی، مشخص بود به همه سفارش کرده بودن تا هوای من رو داشته باشن؛ تا حدی که نماینده دانشگاه، شخصا یه دانشجوی تازه وارد رو به رئیس بیمارستان و رئیس تیم جراحی عمومی معرفی کرد.! جالب ترین بخش، ریز اطلاعات شخصی من بود. همه چیز، حتی علاقه رنگی من .. این همه تطبیق شرایط و محیط با سلیقه و روحیات من غیرقابل باور و فراتر از تصادف و شانس بود .. از چینش و انتخاب وسائل منزل، تا ترکیب رنگی محیط و .. گاهی ترس کوچیکی دلم رو پر می کرد. حالا اطلاعات علمی و سابقه کاری، چیزی بود که با خبر بودنش جای تعجب زیادی نداشت ... هر چی جلوتر می رفتم، حدس‌هام از شک به یقین نزدیک تر می شد؛ فقط یه چیز از ذهنم می گذشت! - چرا بابا؟! چرا؟؟! توی دانشگاه و بخش، مرتب از سوی اساتید و دانشجوها تشویق می شدم! و همچنان با قدرت پیش می‌رفتم و برای کسب علم و تجربه تلاش می‌کردم. بالاخره زمان حضور رسمی من، در اولین عمل فرارسید؛ اون هم کنار یکی از بهترین جراح های بیمارستان .. همه چیز فوق‌العاده به نظر می‌رسید .. تا اینکه وارد رختکن اتاق عمل شدم. رختکن جدا بود .. اما! آستین لباس کوتاه بود .. یقه هفت .. ورودی اتاق عمل هم برای شستن دست ها و پوشیدن لباس اصلی یکی .. چند لحظه توی ورودی ایستادم و به سالن و راهروهای داخلی که در اتاق‌های عمل بهش باز می شد نگاه کردم. حتی پرستار اتاق عمل و شخصی که لباس رو تن پزشک می کرد، مرد بود. برگشتم داخل و نشستم روی صندلی رختکن؛ حضور شیطان و نزدیک شدنش رو بهم حس میکردم.! - اونها که مسلمان نیستن .. تو یه پزشکی .. این حرف‌ها و فکرها چیه؟! برای چی تردید کردی؟؟! حالا مگه چه اتفاقی می افته .. اگر بد بود که پدرت، تو رو به اینجا نمی فرستاد .. خواست خدا این بوده که بیای اینجا .. اگر خدا نمی خواست شرایط رو طور دیگه‌ای ترتیب می داد .. خدا که می دونست تو یه پزشکی .. ولی اگر الان نری توی اتاق عمل، می دونی چی میشه؟؟! چه عواقبی در برداره؟؟! این موقعیتی رو که پدر شهیدت برات مهیا کرده، سر یه چیز بی ارزش از دست نده!! شیطان با همه قوا بهم حمله کرده بود.. حس می کردم دارم زیر فشارش له میشم؛ سرم رو پایین انداختم و دستم رو گرفتم توی صورتم .. - بابا .. من رو کجا فرستادی؟! تو .. یه مسلمان شهید .. دختر مسلمان محجبه‌ات رو .. آتش جنگ عظیمی که در وجودم شکل گرفته بود، وحشتناک شعله می کشید.!! چشم هام رو بستم .. - خدایا! توکل به خودت .. یازهرا .. دستم رو بگیر .. از جا بلند شدم و رفتم بیرون .. از تلفن بیرون اتاق عمل تماس گرفتم .. پرستار از داخل گوشی رو برداشت .. از جراح اصلی عذرخواهی کردم و گفتم شرایط برای ورود یه خانم مسلمان به اتاق عمل، مناسب نیست .. و .. از دید همه، این یه حرکت مسخره و احمقانه بود؛ اما من آدمی نبودم که حتی برای یه هدف درست .. از راه غلط جلو برم.! حتی اگر تمام دنیا در برابرم صف بکشن .. مهم نبود به چه قیمتی .. چیزهای باارزش تری در قلب من وجود داشت ...¡ ادامه دارد ... (@nasle_jadideh_Englab|) (🌸⚡️☄✨✨)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وضـــو قبݪ خواب فࢪاموش نشه‍ هروقت‌میری‌رختخوابٺ یه‌سلامۍ‌هم‌به‌امام‌زمانٺ‌بده ۵دقیقه‌باهاش‌‌حرف‌بزن چه‌میشودیه‌شبی‌به‌یاد‌کسی‌باشیم‌که هرشب‌به‌یادمان‌هست... (@nasle_jadideh_Englab|) (💔🏴✨🏴💔)
بࢪا؎بهٺࢪیـ✨ــن‌دوستان‌خـ✋ــود... دعاۍ‌شـ🌷ــهادٺ‌ڪـ❣ــنید.. 🌱شبتون‌عݪوۍ‌..🌱
✨❣بِسم‌ِ ࢪَبِّ اݪمهدۍ‌❣✨