eitaa logo
مکتب شهدا_ناصرکاوه
1.1هزار دنبال‌کننده
24.8هزار عکس
20.9هزار ویدیو
756 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از جهاد تبیین ۸
*┄┅═﷽═┅* برای دسترسی به صوت با مداح مورد نظر خودتون لینک مورد نظر را ضربه بزنید 🖇🖇هر روز در دهه فاطمیه به نیت ظهور (عج) حدیث کساء می خوانیم ✅حاج میثم https://eitaa.com/delneshinha/17163 ✅حجت الاسلام https://eitaa.com/delneshinha/17175 ✅استاد https://eitaa.com/delneshinha/17172 ✅استاد مهدی https://eitaa.com/delneshinha/17165 ✅استاد علی https://eitaa.com/delneshinha/17173 ✅سید مهدی https://eitaa.com/delneshinha/17166 ✅حاج مهدی https://eitaa.com/delneshinha/17164 ✅ابراهیم https://eitaa.com/delneshinha/17170 ✅کاظم https://eitaa.com/delneshinha/17171 ✅حاج محمود https://eitaa.com/delneshinha/17168 ✅حاج محمد https://eitaa.com/delneshinha/17169 https://eitaa.com/delneshinha/17176 📌با نشر لینکهای گذاشته شده در‌ گروه هاتون در ثواب نشر صوت شریک باشین
هدایت شده از جهاد تبیین ۸
آدم باشید! آدم نباشید! 🔹خاتمی، بدون اشاره به سابقه ضد آمریکایی 16آذر و جنایات مزدوران آمریکا از جمله در فتنه اخیر نوشته است: ♦️"باوجود درد وداغی که از خونهای ریخته شده و آسیبهای مردم بردل داریم، جای خوشوقتی است که شاهد حضور دانشجویان در جریانهای اخیر هستیم. آنچه موجب تأسف فراوان است، بازداشت وایجاد محدودیت برای دانشجویان است. اینک که جامعه باشعار زیبای زن زندگی آزادی، حرکت بسوی آینده بهتر را نشان می دهد، نخبگان ودانشجویان را در حرکت حاضر می بینیم. مسئولان این حضور را قدر بدانند و بجای برخورد ناروا دست یاری به سوی آنان دراز کنند". 🔹اما همین آقا 16 آذر 83 در دانشکده فنی، هنگامی که از سوی برخی طرفداران اصلاح طلبان هو شد، از کوره دررفت و گفت: "این خلاف دموکراسی است؛ این چه وضعی است که ایجاد کرده‌اید، مگر شما چند فر هستید که هو می‌کنید؟ کاری نکنید که بگویم بیرون تان کنند، آدم باشید وگوش بدهید". ♦️حالا همین آقا، سرپوش بر رفتار اقلیتی از دانشجویان می گذارد که در چند ماه گذشته اقدام به هتاکی، فحاشی ناموسی، شکستن در و پنجره سلف، حمله و آسیب به دیگران و تهدید برای تعطیلی کلاس ها کردند! با مزه نیست؟ https://eitaa.com/joinchat/1903165495C56be1717e3
هدایت شده از جهاد تبیین ۸
*┄┅═﷽═┅* برای دسترسی به صوت با قاری مورد نظر خودتون لینک مورد نظر را ضربه بزنید ♻️هر روز در دهه فاطمیه به نیت ظهور (عج) سوره یاسین می خوانیم ✅استاد https://eitaa.com/delneshinha/17203 ✅استاد https://eitaa.com/delneshinha/17207 ✅استاد https://eitaa.com/delneshinha/17208 ✅استاد https://eitaa.com/delneshinha/17210 ✅استاد https://eitaa.com/delneshinha/17209 ✅استاد با صوت زیبا https://eitaa.com/delneshinha/17211 ✅استاد https://eitaa.com/delneshinha/17212 https://eitaa.com/delneshinha/17213 https://eitaa.com/delneshinha/17214 📌با نشر لینکهای گذاشته شده در‌ گروه هاتون در ثواب نشر صوت شریک باشین
یافاطمه الزهرا(س) 🌷چند سال پیش به دیدار مادر دو شهید در اصفهان رفتم. او برایمان خاطره‌ای تعریف کرد که فراموش نشدنی است. می‌گفت: "وقتی فرزند اولم در جبهه بود، پسر کوچک‌‌ترم آمد تا اجازه حضور در جبهه را بگیرد. به او گفتم: فعلاً برادرت هست، تو تکلیفی نداری. هر چه اصرار کرد اجازه ندادم، تا آن‌که یک روز صبح وقتی نماز صبح را خواندیم، به او گفتم: برو خواهرت را هم بیدار کن تا نمازش قضا نشود. پسرم گفت: لازم نیست خواهرم نماز بخواند! با تعجب پرسیدم: چرا؟ گفت: وقتی ما خوانده‌ایم او دیگر تکلیفی ندارد. 🌷گفتم: این چه حرفی است که می‌زنی؟ پاسخ عجیبی داد. گفت: شما می‌گویی برادرت جبهه هست و تو تکلیفی نداری، من حرف شما را تکرار می‌کنم. او باید تکلیف خودش را انجام دهد و هم من وظیفه خودم را. در برابر این استدلال زیبای پسرم، حرفی برای گفتن نداشتم. اجازه دادم تا به جبهه برود. مدتی بعد عازم شد، اما به محض آن‌که به اهواز رسید، خبر شهادت برادر بزرگترش را به او دادند، گفتند: برو معراج شهدا و پیکر برادرت را تحویل بگیر. گفت: من آمده‌ام این‌جا برای جنگ. مردم ما آن‌قدر معرفت دارند که پیکر برادرم را به خانواده‌ام برسانند و با عزت تشییع کنند. 🌷از همان‌جا به جبهه رفت و درست همان روزی که مراسم چهلم پسر بزرگم را برگزار می‌کردیم، خبر شهادت او را هم شنیدم. وقتی پیکرش را آوردند، به من نشان نمی‌دادند، اما وقتی داخل قبر قرارش دادند، گفتم: من باید بچه‌ام را ببینم، کارش دارم. رفتم، بندهای کفن را باز کردم و یک شاخه گل روی سینه‌اش گذاشتم. گفتم: پسرم، الان که دفن می‌شوی، میهمان اهل بیت خواهی شد؛ مدیون مادرت هستی اگر این شاخه گل را از طرف من به حضرت زهرا (س) هدیه نکنی. کتاب شهدا و اهل بیت، ناصر کاوه راوی: حجت‌الاسلام والمسلمین سیدعلی قاضی عسکر 📣وقتی قوطی کمپوت به کمک رزمندگان در عملیات فتح المبین آمد👈 💥یکی از معجزات الهی که منجر به پیروزی عملیات فتح‌المبین شد، آخرین شناسایی شب قبل از عملیات بود. من، حسین قجه‌ای و محسن وزوایی برای یافتن بهترین مسیر هدایت گردان به پشت جبهه دشمن و تصرف توپخانه آنها به مأموریت رفتیم. پس از اتمام کار شناسایی برای استراحت دور هم نشسته، کمپوتی را باز کردیم و در حالی که آرام صحبت می‌کردیم مشغول خوردن شدیم و به یکدیگر تأکید می‌کردیم که قوطی خالی را با خود ببریم تا نشانی از خود به جا نگذاشته باشیم. 💥با خوشحالی به مقر بازگشتیم و پس از ارائه گزارش کار، ناگهان به خاطر آوردیم که غفلت کرده و قوطی را همانجا گذاشته ایم. دیگر کاری نمی‌توانستیم بکنیم و فقط به خدا توکل کردیم. اوایل شب بعد، چند ساعتی پس از حرکت گردان، محسن وزوایی با بی سیم اعلام کرد که راه را گم کرده است. همه نگران بودند حتی فرمانده‌مان حاج احمد متوسلیان به سجده رفته و با گریه به پروردگار التماس می‌کرد. چند لحظه بعد خبر داده شد که گردان راهش را پیدا کرده و عملیات با رمز فاطمه الزهرا (س) آغاز شد. بعدها فهمیدم فرمانده گردان مسیر را از روی همان قوطی جا مانده پیدا کرده است.
6.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 سیمرغی که نگذاشت آسمان ایران، جولانگه مگس‌های بعثی شود! 🔹۱۵ آذر سالروز شهادت شهید احمد کشوری
🔰 حضور پر شور دانشجویان در برنامه گفتگو با دکتر زاکانی Vs تجمع دانشجویان انجمن اسلامی مقابل سلف اعتصاب ۱۴ و ۱۵ و ۱۶ آذر برای اغت‌شاش‌گران تبدیل به یک شکست در سطح دانشگاه‌ها شده است... 💡 هوش سفید| سید علیرضا آل‌داود ✏️ @aledavood 👈 عضو شوید 🙏
2.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 جزییات هولناک و تکان دهنده از شهادت فجیع "حمید پور نوروز" در لاهیجان 🔹️ جنایتکاران که دو دختر ۱۷ ساله و یک معلم ۳۵ ساله و یک پسر جوان پس از آنکه درب منزل شهید را با کوکتل مولوتوف آتش زدند. ◇ به زور در حالی که همسر شهید پشت در مراجعت کرده(یازهرا(س)) وارد منزل شده و ابتدا با سلاح سرد ۴۲ نفری حمله کردند. ◇ شهید سابقه حضور در سوریه و گردان های رزمی را داشته ۱۵ دقیقه ای مقاومت کرده که با کشیدن چادر همسر شهید تمرکز شهید را بهم ریخته و دخترکان و پسران نزدیک به ۱۸۰ ضربه چاقو و قمه و شمشیر به شهید وارد و مظلومانه جلوی چشم همسر و دخترش که داخل خانه توسط خود شهید حبس شده تا مورد آزار قرار نگیرد کشته میشود. ◇ اغتشاشگران تنش را به کوچه کشیده و با موتور روی تنش میروند(صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین) و با صرف مشروب باقیمانده را روی تنش ریختند. ◇ از گذاشتن عکس و فیلم به دلیل رعایت حال همسر و دختر و احساسات عمومی معذوریم... روضه ی کوچه و قتلگاه یکسر شد. 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال صبحانه‌ای باشهدا را با کلیک بر روی آدرس زیر پیگیری و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
19.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺 ماجرای آخرین روز زندگی این چند نفر چیست؟ 🔷 روایتی جذاب از تاریخچه روز دانشجو @hoor_online
10.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷یکی از زیباترین نوحه هابی که در این چند ساله برای حضرت زهرا(س) , سروده و خوانده شده است😰 صبح روز سه شنبه من پا شدم با دو چشم خیس دیدم انگار توی این شهر هیشکی عین خیالش نیست 🔸با نوای حاج مهدی رسولی 🍁🌹ای شهدا 👇 🍁نیروهای جامانده در خاکریز دنیا ، از نفس افتاده اند... ! 🍁عن قریب است که گرفتار شویم... بعد از کربلای شما ، قرار بود ما زینبی باشیم... ..!! 🍁صدایم را میشنوید ؟! 🍁سربندها و سنگرهایمان را گم کرده ایم !!! 🏴یا فاطمه الزهرا(س) التماس دعا، ناصر کاوه
24.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدایا پای این کلیپ چی بنویسم که مردم ببیند و کمی به خود بیاند.🤔 فقط بگم این بابا نه آخوند نه پاسدار.ِ نه بسیجیه بلکه از مخالفان جمهوری اسلامیه 🆔@khabaresan
🔴 برای ثبت در تاریخ ‏سکوت موذیانه و مؤیدانه اصلاح‌طلبان دربرابر توحش افسارگسیخته محاربان را که بر بستر ۸ سال خرابکاری عامدانه اقتصادی-امنیتی روحانی شکل گرفته، خوب تماشا و ثبت کنید تا فردا که این تیر براندازی آنان نیز به سنگ خورد و مانند پسا فتنه ۸۸ «آشتی ملی» را دوباره بر سر نیزه کردند، فریب نخورید. ۱۴۰۱/۹/۱۵ 👤احمد قديري 💡 هوش سفید| سید علیرضا آل‌داود ✏️ @aledavood 👈 عضو شوید 🙏
⚘﷽⚘ 💥شهید برونسی یک بار خیلی دیر از منطقه به خانه آمد، شب همه خوابیده بودیم که متوجه شدم صدای شهید می‌آید. در خواب با کسی صحبت می‌کرد و می‌گفت، "یا زهرا(س)"، چند بار صدایشان کردم اما اصلاً متوجه نمی‌شدند. در حال و هوای خودشان بودند وقتی توانستم بیدارشان کنم ناراحت شد، به سمت اتاق دیگری رفت من نیز پشت سرش رفتم دیدم گوشه‌ای نشست، اسم حضرت فاطمه (س) را صدا می‌زد و از شدت گریه شانه‌هایش می‌لرزد. آرام‌تر که شدبه من گفت: چرا بیدارم کردی داشتم اذن شهادتم را از بی بی فاطمه (س) می‌گرفتم. راوی:همسر شهید 💥گفت: اسمش رو بگذارم👇 🍀 قنداقه‌اش را گرفت و بلندش کرد. یکهو زد زیر گریه!مثل باران ازابر بهاری اشک می‌ریخت... گریهٔ او برایم غیر طبیعی بود. کمی آرامتر که شد، گفتم: خانمِ قابله می‌خواست که اسمش رو بگذاریم....😇 🍂با صدای غم آلودی گفت: منم همین کارو می‌خواستم بکنم، نیّت کرده بودم که اگه دختر باشه، اسمش رو بگذارم.... 🍁گفتم: راستی ، ما چای و میوه، هر چی که آوردیم، هیچی نخوردن... گفت: اونا چیزی نمی‌خواستن... بعد از آن شب هر وقت بچه‌ها را بغل می‌کرد، دور از چشم ماها گریه می‌کرد... هر وقت ازش می‌پرسیدم جوابم رو نمی‌داد. یک روز که از جبهه برگشته بود، سرّش را فاش کرد البته نه کامل و آن طوری که من می‌خواستم.... 🌹 گفت: اون روز غروب که من رفتم دنبال قابله، یادت که هست؟ گفتم: آره، که ما رفتیم خونه خودمون.... سرش را رو به پایین تکان داد. پی حرفش را گرفت. گفت: همین طور که داشتم می‌رفتم، یکی از دوست های طلبه رو دیدم. اون وقت، تو جریان پخش اعلامیه، یک کار ضروری پیش اومد که لازم بود من حتماً باشم؛ یعنی دیگه نمی‌شد کاریش کرد. توکل کردم به خدا و باهاش رفتم ... 🔥جریان اون شب مفصله. همین قدر بگم که ساعت دو، دو و نیم شب یکهو یاد قابله افتادم... با خودم گفتم: ای داد بیداد! من قرار بود قابله ببرم! می‌دونستم که دیگه کار از کار گذشته و شما خودتون هر کار بوده کردین. زود خودم رو رسوندم خونه. وقتی مادر شما گفت قابله رو می‌فرستی و میری دنبال کارت؛ شستم خبردار شد که باید سرّی توی کار باشه، ولی به روی خودم نیاوردم... ساکت شد. چشم هاش خیس😰 اشک بود. آهی کشید و ادامه داد: می‌دونی که اون شب هیچ کسی از جریان ما خبر نداشت، فقط من می‌دونستم باید برم دنبال قابله که نرفتم. یعنی اون شب من هیچ کی رو برای شما نفرستادم، اون خانم هر کی بود، خودش اومده بود خونهٔ ما...😰😇 منبع: خاکهای نرم کوشک‌، با اقتباس ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─ https://eitaa.com/joinchat/4212850690C6651aa4497