از فعالیت و برنامهسازی برخی سلبریتیهایی که در ایام اغتشاشات با اغتشاشگران همسو بودند، حذر و از بازگشت آنها به آغوش صدا و سیما ممانعت شود چرا که نباید از بودجه بیتالمال مبالغ کلان برای برنامههای بیمحتوای آنها پرداخت شود👇
https://farsnews.ir/my/c/216417
این روزها چقدر نیازمند این کلمات👈 #شهید_مهدی__رجب_بیگی ، هستیم
🌷ما از نبودن یارانمان رنج نمی بریم؛ بلکه از بودن خویش در رنجیم ! کاش راهی بود تا امروز شهید شویم و فردا باز زنده گردیم تا دوباره شهید شویم آری، ما پاسداران خون شهیدانیم. رسالت خون شهیدان بر دوش مان و راه پیروز انقلاب در پیش مان. باید در خط امام تا انتها به پیش رفت که ما پیروزیم.
🌹خدایا پرواز را به ما بیاموز، تا مرغ دست آموز نشویم و از نور خویش آتش در ما بی افروز تا در سرمای بیخبری نمانیم. خون شهیدان را در تن ما جاری گردان تا به ماندن خو نکنیم و دست آن شهیدان را بر پیکرمان آویز تا مشت خونین شان را برافراشته داریم. خدایا چشمی عطا کن تا برای تو بگرید، دستی عطا کن تا دامانی جز تو نگیرد، پایی عطا کن که جز راه تو نرود و جانی عطا کن که برای تو برود...
🌹 ميترسيم بعد از ما ايمان را سر ببرند
خدایا، ما از مردن نمیهراسیم، اما از یک سو باید بمانیم تا شهید آینده شویم و از دیگر سو باید شهید شویم تا آینده بماند. هم باید امروز شهید شویم تا فردا بماند و هم باید بمانیم تا فردا شهید نشود، عجب دردی! چه میشد امروز شهید میشدیم و فردا زنده میشدیم تا دوباره شهید شویم.
🚩بخشی از وصيتنامه شهيد رجب بيگي
🌹خدایا، تو میدانی که چه میکشیم، پنداری که چون شمع ذوب میشویم، آب میشویم ما ازمردن نمیهراسیم، اما میترسیم بعد ازما ایمان را سر ببرند و اگر نسوزیم هم که روشنائی میرود و جای خود را دوباره به شب میسپارد، پس چه باید کرد؟
🌹آری، یاران همه به سوی مرگ رفتهاند در حالی که نگران «فردا» بودند. خدایا نکند وارثان خون این شهیدان در راهشان گام نزنند؟ نکند شیطانهای کوچک با👈 خون👈 اینان👈 خان👈 شوند؟ نکند👈جانمایه👈ها برای 👈«بیمایهها» ی دون 👈 «سرمایه» مقام شود. نکند زمین👈 خونرنگ👈 به تسخیر هواداران 👈«نیرنگ»🎩😎 در آید...
🌹نکند شهادت آنها پایگاهها «دنائت» آنها بشود؟ نکند میوه درخت»👈 فداکاری» 👈اینان را 👈«صاحب ریا کاری»😇 بچیند؟ نکند جنگ یارانمان به چنگ «فرنگی مسلکان» افتد؟ نکند👈 خونین کفنان👈 در غربت بمیرند تا 👈«خویش باوران غرب» کام گیرند؟
🌹 خدایا! ماندن چه قدر دشوار است و در غربت زمین، بییار و یاور حضور داشتن، همانند غیبت است. انگار که کمرمان شکسته و زنجیر درد، دستهامان را بسته و غم در سینهمان نشسته است. ما از نبودن یارانمان رنج نمیبریم، بلکه از بودن خویش در رنجیم!... ما میدانیم که آنها زندهاند و ما مردهایم.🚩ما👈 «میرویم تا خط امام بماند»خدا نیامرزد آن ڪسـے راڪہ در پست هاے مختلف بہ مــــردم خیـانــت ڪـند....
#شهیدمهدی_رجب_بیگی:👆
#کتاب_فاتحان_قله_های_عاشقی
#ناصرکاوه
#درخواست
با شماره های صدا و سیما تماس بگیرید و درخواست برگشت آقای محمدرضا شهبازی را نمایید.
#محمدرضا_شهبازی
ادامه بده...
پرقدرت...
بسیجیوار...
نقطهزن...
⁉️ چرا حامیان فتنه ززآ و ضد #حجاب به آنتن تلویزیون برگشتند؟
@jahadetabeen8
مکتب شهدا_ناصرکاوه
#درخواست با شماره های صدا و سیما تماس بگیرید و درخواست برگشت آقای محمدرضا شهبازی را نمایید. #محم
به شهبازی از خیلی وقت پیش ها علاقه قلبی داشتم
وقتی سفت پای مبانی انقلابی نظام ایستاد علاقه ام بیشتر شد
با پاورقی و سیدخندان و..... فهمیدم اصل جنس است
یک بسیجی دهه شصتی وسط سال ۱۴۰۱
امروز با این کارش فهماند تمام تصوراتم از شهبازی درست است
او واقعا با این تصمیم محشر کرد
یک ضربه مهلک به میزبازی پدرخوانده های دوزاری اصولگرایی ، اصلاح طلبی زد
احسنت برادر غوغا کردی
انقلاب اسلامی ، جامعه اسلامی
با نهایت گردن کلفتی سلاح ورزی سر جایش مانده، گلزار و رشید پور برگشته اند و بسیجی ها دوباره بایگانی میشوند برای فتنه بعدی که کف خیابان خون بدهند و کثافت های عافیت طلب که به هزار بهانه پای کار نیامدند پدر خواندگی کنند
لعنت بر این تفکر کثیف شما
دوستان با تماس با شماره ۱۶۲ مراتب اعتراض خود را به صدا سیما و درخواست بازگشت این مجری انقلابی و ولایی را انجام بدین
✍️سیدکمیل
8.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂 مناجات
با روی سیاه
🔹 حاج محمود کریمی
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
#توبه
#توسل
#یاحسین_مظلوم(ع)
🍂التماس دعا، #ناصرکاوه
4.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺روایتی از نسل شهیدان حسین فهمیده و ناهید فاتحی 👈شیر رزمگاه شاهچراغ از حادثه تروریستی شیراز می گوید👇
🔹#محمد_مبین_هفت_ساله از ماجرای #مردانگی_اش می گوید: پدرم افتاد روی زمین و من رفتم دستش را بگیرم بلندش کنم، گفت فرار کن؛ ولی من می خواستم کمکش کنم!
🔹نگفتی خودت تیر میخوری؟ دوسش داشتم!
ما کودک هفت ساله اینچنین داریم، داعش و برانداز و اغتشاشگر، بدانند ما همه حافظ نظام جمهوری اسلامی و آرمانهای امام و شهدا هستیم، خلاصه و در یک کلام👇
#ما_ملت_امام_حسینیم
التماس دعا، ناصرکاوه
۴۸ ساعت پس از حمله تروریستی به حرم شاهچراغ (ع) در شیراز، انفجار شدیدی نیمه شب گذشته در کارخانه تسلیحات نظامی البیت در رامات هشارون به وقوع پیوست. گفته میشود شدت انفجار به حدی بود که منطقه گستردهای را کاملا روشن کرد.
هر چند صهیونیستها طبق معمول در مورد تلفات دروغ میگن و فقط به سه زخمی(🤡) بسنده کردن اما انفجاری در این حجم نمیتونه فقط چند زخمی در پی داشته باشه.
اون هم به خصوص وقتی که تو عکسا و فیلم های منتشر شده بعد از انفجار تعداد زیادی آمبولانس مشاهده میشه
جایی که رفته رو هوا به قدری امنیتی بوده که فقط کارمندان خاص شرکت نظامی حق نزدیک شدن به اونجا رو داشتن ، جمهوری اسلامی زحمت کشید اون مکان رو برگردون به همه مردم🤌
#کارخودشونه
4.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استاد_مهدی_توکلی
#عبیدالله_بن_حر_جعفی یکی از ریزش های عاشورا به حساب می آید. او دست رد به ندای هل من ناصر ینصرنی امام حسین(ع) زد. امام حسین(ع) به عبیدالله بن حر جعفی توصیه کرد حالا که با ما نمی آیی از ما آن قدر فاصله بگیر که صدای مظلومیت ما را نشنوی؛ چون اگر کسی صدای مظلومیت ما را بشنود، اما فریادرسی نکند قطعا جایش داخل دوزخ خواهد بود. بیشتر بخوانید شخصیتی که در ملاقات با امام حسین(ع) راه و رسم زندگی اش تغییر کرد...
پی نوشت: امام حسین(ع), خود طرف را میخواد، طرف اسب پیشکش میکند !؟
https://www.instagram.com/reel/Cv2iyJ6IeLS/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==
4.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 بدون تعارف با کسی که تروریست داعشی حرم شاهچراغ(ع) را زمین گیر کرد
🟢 روایت فردی که تروریست شاهچراغ را دستگیر کرد
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🔹« فرزاد بادپا » نیروی خدوم حرم مطهر شاهچراغ (ع) :
آن شب حرم زائران زیادی داشت ، در زمان تیراندازی ابتدا فکر کردم صدای ترقه است، بیرون آمدم، دیدم زائری زمین افتاده است و خواهر زائری دیگری هم که تیر خورده بود و از پایش خون میآمد بر روی زمین افتاده بود.
🔹فرد تروریست با سلاح کلاشی که در دست داشت به سمت مردم حمله میکرد، پشت سرش دویدم به او حمله کردم و او را روی زمین انداختم تا زمانی که نیروهای عملیاتی رسیدند.
🔹در آن لحظه نگاه به گنبد حرم کردم و دلم قرص شد ، احساس کردم فردی از پشت سر مرا به جلو هل داد و گفت : حرکت کن ؛ مطمئن بودم دست حضرت پشت سرم است . وقتی به فرد تروریست رسیدم با زانو ضربهای به او زدم و به زمین افتاد . پس از آن دستهایش را به پشت آوردم ، کلامی حرف نزد.
🇮🇷
20.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تجربه نزدیک به مرگ
تجربه منفی عذاب بی حجابی
شرح کتاب سه دقیقه در قیامت
2.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امام حسین دل ها را می خواهد!؟
#عبیدالله_بن_حر_جعفی که حضرت دعوتش میکند میگویند بیا، میگوید آقا یک اسب تیزرویی و شمشیر تیزی دارم اگر میخواهید اینها را بدهم و مرا معاف بکنید. امام (ع) میفرمایند که عبیدالله اسب و شمشیرت را میخواهم چه کار؟ خودت را میخواهم و اینها خودشان را از امام (ع) دریغ کردند.
حضرت کلامی دارند که برو یک جایی که صدای هل من ناصر ینصرنی را نشنوی. ما صدای هل من ناصر ینصری آقا را میشنویم.
#مرحوم_صفایی_حائری، تعبیری دارند شما زیاد میگویید یا لیتنی کنا معک. اما اگر یک نیازمندی دست یاری به سمت تو دراز کرد و نادیده گرفتی؛ اگر حتی یک ظرف نشستهای گوشه اتاق بود تو نادیده گرفتی، اگر پدر و مادرت صدایت کردند و تو رو برگرداندی و اگر مثلاً به تعبیر من مستأجری به صاحبخانهای گفته اجاره مرا کم کن من توان پرداخت ندارم؛ توجهی نشد. هرکدامِ اینها نداها و دعوتهایی است که تو را دارد فرا میخواند.
#قصه_حر 👈 قصه تک تک بعضی از ما است
ارادتمند: ناصرکاوه
#یاابوالفضل_العباس(ع)
🌺🌹🌻🥀🌸🌼💐🌷
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم و اَهلِک اَعدائهم اَجمَعین.
🌷💐🌼🌸🥀🌻🌹🌺
سلام وقت بخیر و نیکی ان شاء الله و خدا قوت.
🌹🌸🌺🌸🌹
*مسئول مشاوره به زندانیان محکوم به اعدام در #زندان_رجایی_شهر خاطره جالبی دارد:*
🔸حدود ۲۳ سال پیش جوانی که تازه به تهران آمده بوده در یک کبابی مشغول کار میشود، شبی پس از تمام شدن کار، صاحب کبابی دخل آن روز را جمع میکند و میرود در بالکن مغازه تا استراحت کند. درآمد آن روز کبابی، شاگرد جوان را وسوسه میکند و در جریان سرقت پولها، صاحب مغازه به قتل میرسد. او متواری میشود؛ اما مدتی بعد، دستگیرش میکنند و به اینجا منتقل میشود.
🔸حکم قصاص جوان صادر می شود، اما اجرای آن حدود ۱۸-۱۷ سال به طول میانجامد؛ میگویند شاگرد جوان در طول این مدت حسابی تغییر کرده بود و به قول معروف پوست انداخته و اصلاح شده بود. آنقدر تغییر کرده بود که همه زندانیها قلبا دوستش داشتند.
🔸پس از این ۱۸-۱۷ سال، خانواده مقتول که آذری بودند، برای اجرای حکم میآیند؛ همسر مقتول و سه دختر و هفت پسرش آمدند و در دفتر نشستند، فضا سنگین بود و من با مقدمهچینی و شرح احوالات فعلی قاتل، از اولیای دم خواستم که از قصاص صرفنظر کنند. همسر مقتول گفت:
" من قصاص را به پسر بزرگم واگذار کردهام"
و پسر بزرگ هم گفت که قصاص به کوچکترین برادرمان واگذار شده است. به هرحال برادر کوچکتر هم زیر بار نرفت و گفت :
"اگر همه برادر و خواهرهایم هم از قصاص بگذرند، من از قصاص نمیگذرم؛ زمانی که پدرم به قتل رسید من خیلی بچه بودم و این سالها، یتیم بودم و واقعاً سختی کشیدم."
🔸به هرحال روی اجرای حکم مصر بود. با خودم گفتم شاید اگر خود زندانی بیاید و با آنها روبهرو شود، چیزی بگوید که دلشان به رحم بیاید، بنابراین گفتم زندانی را بیاورند. یادم هست هوا بهشدت سرد بود و قاتل هم تنها یک پیراهن نازک تنش بود؛ وقتی آمد رفت کنار شوفاژ کوچکی که در گوشه اتاق بود ایستاد به او گفتم اگر درخواستی داری بگو؛. او هم آرام رو به من کرد و گفت:
"درخواستی ندارم."
🔸وقت کم بود و چاره دیگری نبود. مادر و یکی از دختران در دفتر ماندند و نه برادر و خواهر دیگر برای اجرای حکم وارد محوطه اجرای احکام شدند.
جالب بود که مادرشان موقع خروج فرزندانش از دفتر به آنها گفت که اگر از قصاص صرفنظر کنند شیرش را حلالشان نمیکند.
بههرحال شاگرد قاتل، پای چوبه ایستاد همهچیز آماده اجرای حکم بود که در لحظه آخر او با همان آرامشش رو به اولیای دم کرد و گفت:
"من یک خواسته دارم"
من که منتظر چنین فرصتی بودم گفتم دست نگه دارید تا آخرین خواستهاش را هم بگوید.
🔸 شاگرد قاتل، گفت:
"۱۸ سال است که حکم قصاص من اجرا نشده و شما این مدت را تحمل کردهاید، حالا تنها نه روز تا محرم باقیمانده و تا تاسوعا، هیجده روز.
میخواهم از شما خواهش کنم اگر امکان دارد علاوه بر این هیجده سال، هیجده روز دیگر هم به من فرصت بدهید.
من سالهاست که سهمیه قند هر سالم را جمع میکنم و روز تاسوعا به نیت حضرت عباس (ع)، شربت نذری به زندانیهای عزادار میدهم.
امسال هم سهمیه قندم را جمع کردهام، اگر بگذارید من شربت امسالم را هم به نیت حضرت ابوالفضل (ع) بدهم، هیچ خواسته دیگری ندارم."
🔸 حرف او که تمام شد فضا عوض شد. یکدفعه دیدم پسر کوچک مقتول منقلب شد، رویش را برگرداند و با بغض گفت:
#من_با_ابوالفضل (ع) درنمیافتم؛
من قصاص نمیکنم.
برادرها و خواهرهای دیگرش هم با چشمان اشکبار به یکدیگر نگاه کردند و هیچکس حاضر به اجرای حکم قصاص نشد.
🔸 وقتی از محل اجرای حکم به دفتر برگشتند، مادرشان گفت چه شد قصاص کردید؟
پسر بزرگ مقتول ماجرا را برای مادرش تعریف کرد.
مادرشان هم به گریه افتاد و گفت به خدا اگر قصاص میکردید شیرم را حلالتان نمیکردم.
خلاصه ماجرا با اسم حضرت عباس(ع) ختم به خیر شد و دل یازده نفر با نام مبارک ایشان نرم شد و از خون قاتل پدرشان گذشتند ببینید نام #ابولفضل ع با دل ها چکار می کنه .
*جان کلام:پروردگارا در برق چشمانمان بصیرت علوی،در دل هایمان حب آل محمد (ص) و در زبانمان کلام حق جاری فرما...*
*ملتمس دعا*