eitaa logo
مکتب شهدا_ناصرکاوه
929 دنبال‌کننده
22هزار عکس
16.8هزار ویدیو
542 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹طنز جبهه! 💥داستانهای آقا فریبرز (6):👇 🌿...زد و فریبرز در عملیات بعدی یه ترکش نقلی به پایش خورد و مجروح شد و فرستادنش عقب😞 قصد کردیم به عیادتش برویم. با هزار مصیبت😣 آدرسش را در بیمارستانی پیدا کردیم و چند کمپوت گرفتیم و رفتیم سراغش. پرستار گفت که در اتاق ١١٠ است.😇 اما در اتاق ١١٠ سه مجروح بستری بودند. دو تای شان غریبه بودند و سومی سر تا پایش پانسمان شده بود و فقط چشمانش پیدا بود.😍 دوستم گفت: «اینجا که نیست،برویم شاید اتاق بغلی باشد!»😜 یک هو مجروح باند پیچی شده شروع کرد به وول وول خوردن و سر و صدا کردن...😁 🌿...گفتم: «بچه‌ها این چرا این طوری می‌کند. نکنه موجیه؟»🎩 یکی از بچه‌ها با دلسوزی گفت: «بندۀ خدا حتماً زیر تانک مانده که این قدر درب و داغان شده!» پرستار از راه رسید و گفت: «فریبرز را دیدید؟»😎 همگی گفتیم:👇 «نه کجاست؟»😁 پرستار به مجروح باند پیچی شده اشاره کرد و گفت: «مگر دنبال ایشان نمی‌گردید؟»...😣 همگی با هم گفتیم: «چی؟ این فریبرزه!؟»😇 🌿...رفتیم سر تخت... فریبرز به پایش وزنه آویزان بود و دو دست و سر و کله و بدنش زیر تنزیبهای سفید گم شده بود. با صدای گرفته و غصه‌دار گفت:👇 «خاک تو سرتان. حالا مرا نمی‌شناسید؟»😇 یک هو همه زدیم زیر خنده. گفتم:👇 «تو چرا این طوری شدی؟ یک ترکش به پا خوردن که این قدر دستک و دمبک نمی‌خواد!» فریبرز سر تکان داد و گفت:👈 «ترکش خوردن پیشکش. بعدش چنان بلایی سرم آمد که ترکش خوردن پیش آن ناز کشیدن است!»😜 بچه‌ها خندیدند. آن‌قدر به فریبرز اصرار کردیم تا ماجرای بعد از مجروحیتش را تعریف کرد.😍 🌿... وقتی ترکش به پام خورد مرا بردند عقب و تو یک سنگر کمی پانسمانم کردند و رفتند بیرون تا آمبولانس خبر کنند.😇 تو همین هیس و بیس یک سرباز موجی را آوردند انداختند تو سنگر.😎 سرباز چند دقیقه‌ای با چشمان خون‌گرفته بر و بر نگاهم کرد. راستش من هم حسابی ترسیده بودم و ماستهایم را کیسه کرده بودم. سرباز یک هو بلند شد و نعره زد: 👈«بعثی مزدور و پس فطرت می‌کشمت!»😞 🌿... چشمتان روز بد نبیند، حمله کرد بهم و تا جان داشتم کتکم زد. به خدا جوری کتکم زد که تا عمر دارم فراموش نمی‌کنم.😊 حالا من هر چه نعره😭 می‌زدم و کمک می‌خواستم کسی نمی‌آمد. سربازه آن قدر زد تا خودش خسته شد و افتاد گوشه‌ای و از حال رفت.😰 من فقط گریه می‌کردم و از خدا می‌خواستم که به من رحم کند و او را هر چه زود تر شفا بدهد...🙏 🌿...بس که خندیده😄 بودیم داشتیم از حال می‌رفتیم. دو مجروح دیگر هم روی تخت های شان دست و پا می‌زدند و کِرکِر می‌کردند.😁 فریبرز ناله‌کنان گفت: «کوفت و زهر مار هرهر کنان؟ خنده دار ِ؟ تازه بعدش را بگویم😖👇 یک ساعت بعد به جای آمبولانس یک وانت آوردند ومن و سرباز موجی را انداختند عقبش. تارسیدن به بیمارستان اهواز؛ یک گله گوسفند نذر کردم که او دوباره قاطی نکند.😇 🌿... رسیدیم به بیمارستان اهواز ومن👥 و سرباز از هم جدا شدیم. 😇به مناسبت پیروزی انقلاب اسلامی,مردم برای عیادت از مجروحان آمده بودند بیمارستان.😍 مردم گوش تا گوش بیمارستان را پر کرده بودند😞و شعار می‌دادند وصلوات 🙏می‌فرستادند.💪 🌿...ناگهان سرباز موجی نعره زد و داخل اتاقم شد و با صدائی بلند گفت:👇 «مردم این مزدور بعثی😖 است ودوستان مرا کشته!»😈 و باز افتاد به جانم.😁 این دفعه چند تا قلچماق دیگر هم آمدند کمکش و دیگر جای سالم در بدنم نماند.😍 یک لحظه گریه کنان فریاد زدم: 👈«بابا من ایرانی ام، رحم کنید.»😇 یک پیرمرد با لهجۀ عربی گفت:😂 «آی بی‌پدر، ایرانی هم بلدی، جوانها این منافق را بیشتر بزنید!»😊 دیگر لَشَم را نجات دادند و اینجا آوردند.😣 حالا هم که حال و روز مرا می‌بینید.» 😖😞 🌿... 👰پرستار آمد تو و با اخم تَخم گفت: «چه خبره؟ آمده‌اید عیادت یا هِرهِر کردن. ملاقات تمامه. برید بیرون!»😄 خواستیم با فریبرز خداحافظی کنیم که ناگهان یک نفر با لباس بیمارستان پرید تو و نعره زد: 🙇«بعثی مزدور، می‌کشمت!»😂 فریبرز ضجه زد:👇 «یا امام حسین🚩 بچه‌ها خودشه. جان مادرتان مرا از اینجا نجات بدهید!» 😍😄 🌿... هر جوری بود رفتیم خدمت رئیس👲 بیمارستان وبا وساطت من👳 فریبرز را از بیمارستان ترخیص کردیم و با خودمان آوردیم اردوگاه لشگر...😄 روزهای اول تمام کارهای فریبرز را با افتخار ما انجام می دادیم و🙇 آقا فریبرز نه شهردار میشد و نه لباسهایش را می شست و نه صبحگاه میرفت ونه....😊 حسابی برایش کویت شده بود... 😄هر موقع هم که به فریبرز می گفتیم خوب شدی یا نه!؟😇 لنگان لنگان راه میرفت و می گفت, می بینید خودتان
10.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عربستان دوباره گاو شیرده شده!؟
15.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
احسنت به کشتی گیر ایرانی، که پوزه حریف آمریکایی خود را به خاک مالید!؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا امام خمینی لحظات آخر عمر شریف شان، از نوه خود دوری کردند!؟
7.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کجای دنیا برای فروش خودرو👈 قرعه کشی می کنند!؟
12.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
راه و رسم کاسب های قدیمی، چگونه بود👌