9.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
با دوتا سوال منطقی از خانمهای بی حجاب
این خانمهای محترم .
هاج واج موندن که چی جواب بدهند .
به این میگن کار فرهنگی بسیار عالی ومحترمانه و تاثیر گذار.
🔻بازی با امنیت ملی، در تهران و مسکو چطور برخورد می شود؟
🔸 یادتان هست چندی پیش یک نفر در روسیه بابت حمله تروریستی به مسکو، در صفحه مجازیاش کمی شوخی کرد؟
🔹با پابند و در قفس آهنین او را وارد دادگاه کردند، چرا؟ چون امنیت ملی شوخی بردار نیست.
🔸 آن وقت اینجا خیلی راحت عباس عبدی هم "حاکمیت دوگانه" را ترویج میکند، هم کل نظام را "متهم" و هم با فشار برای بی پاسخ گذاشتن تجاوز نظامی-امنیتی-تروریستی به خاک کشور، "توسعه ترور" به لایههای بالاتر و ارتقای ناامنی بیشتر را تئوریزه میکند.
🔹وی عضو شورای راهبردی دولت هم هست. واقعا برای نجات آقای رئیس جمهور محترم از انحطاط فکری این افراد باید شدیدا دعا و تضرع کنیم.
🔸عزیزان و زحمتکشان دستگاه های امنیتی و قضایی کشور خوب میدانند که امنیت ملی با "من بیمرم و تو بمیری و ریش سفیدی و ژست آزادی بیان گرفتن" حاصل نمیشود، صریح باید گفت که تأمین امنیت ملی مستلزم اقتدار و برخورد مقتدرانه در خارج و ایضا در داخل در مقابل امثال عباس عبدیها است.
🖌محمدطاهر رحیمی
┏━━ °•🖌•°━━┓
@jahad_tabein
┗━━ °•🖌•°━━┛
⭕️ "آن همه فروش نفت چه شد؟"/ تکرار روزانه سوالی که بارها پاسخ داده شده، راهبرد زنجیره رسانههای حامی آقای پزشکیان برای تحقیر دستاوردهای دولت شهید رئیسی
🔸این روزها ترجیعبند گزارشها و تحلیلهای زنجیره رسانههای حامی آقای پزشکیان یک سوال شده است: "آن همه فروش نفت چه شد؟" سوالی که بارها توسط کارشناسان و رسانههای مختلف من جمله "آرمان ایران" پاسخ داده شده است اما گویی جریان رقیب دولت شهید رئیسی گوش شنوایی برای شنیدن مجاهدتهای دولت سیزدهم نداشته و با تحقیر دستاوردهای آن، اصرار عجیبی به ادامه اجحاف و بیانصافیهای خود دارد.
🔸کسری بودجه ۴۸۰ همتی، ماهانه ده الی پانزده همت تسویه اوراق گذشته، اتمام ۸ میلیارد دلار ارز ترجیحی مختص کالاهای اساسی، خزانه با موجودی منفی ۵۳ هزارمیلیاردتومان، کمیابی و گرانی کالاهای اساسی، نبود واکسن کرونا و روزی ۷۰۰ کشته، رشد اقتصادی نزدیک به صفر، تعطیلی روزافزون دهها هزار واحد تولیدی، رکود ساخت مسکن، نرخ بیکاری دو رقمی، ضریب جینی افتضاح، نرخهای رشد نقدینگی (۴۳٪) تورم مصرفکننده (۴۴٪) و تورم تولیدکننده (بیش از ۷۰٪)، قطعی تابستانی و زمستانی برق و بحرانآفرینی آب و گاز و موارد بسیار دیگری که دولت سیزدهم تحویل گرفت و اگر فروش نفت را دهها برابر هم میکرد، جبران آنها امکانپذیر نبود.
🔸البته مطمئنا این جریان به خوبی و بهتر از ما میداند پول فروش نفت دقیقا چه شد و کجا رفت چرا که احتمالا مسئولین دولت جناب روحانی که از حامیان امروز آقای پزشکیان هستند، جزئیات چاههایی که برای شهید رئیسی کندند و به میراث گذاشتند را به خوبی برای پروژه بگیران رسانهای خود تشریح کردهاند.
🔸علت دیگری که با آن میتوان بهتر به چرایی این نشنیدنها و اصرار بر ادامه این سیاهنمایی پی برد، آن است که حامیان آقای پزشکیان با توجه به کسانی که اطراف ایشان را گرفتهاند، احتمالا پیشبینی میکنند که کارنامه اقتصادی دولت روحانی توسط دولت پزشکیان تکرار خواهد شد، فلذا با کم و کوچک نشان دادن نمره خوب دولت شهید رئیسی، پیشاپیش قصد توجیه نمره ضعیف خود را دارند./ آرمان ایران
💢کانال خبری #شهدای_ایران
✅@shohadayeiran57
⭕️ با هنرمندی مجاهدان عراقی؛ یانکیها افقی میآیند، عمودی باز میگردند!
🎨 کمال شرف، کاریکاتوریست یمنی
💢کانال خبری #شهدای_ایران
✅@shohadayeiran57
453.5K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 بازخوانی خاطره مصطفی تاجزاده از توصیه هاشمی رفسنجانی به سید محمد خاتمی در این زمان خالی از لطف نیست:
🔹"تو جلسات هرچی رهبری میگه، بگو چشم! بعد برو کار خودت را بکن.
💥ما هم دهه اول انقلاب همینطوری کشور را اداره کردیم، می رفتیم دیدار امام و می گفتیم چشم بعد کار خودمان را می کردیم."
💢کانال خبری #شهدای_ایران
✅@shohadayeiran57
🌟از امروز ۱۶ مرداد تا ۱۸ مرداد روز شهادت محسن حججی که مصادف با روز بزرگداشت شهدای مدافع حرم است 👈 با خاطراتی از کتاب "عظمت مجسم"
تالیف #ناصرکاوه "در رابطه با زندگی شهید محسن حججی " در خدمت شما عزیزان هستیم...
🌷 شهید حججی به امام رضا(ع) می گوید ای امام رئوف من همه چیزم را از شما دارم، شغل, همسر و جایگاهم را، اگر می شود راه شهادت را هم برایم باز کنید!...
💥در شرایطی که در سال میلیونها نفر از آنتالیا, تایلند, هاوائی و... بازدید داشتند، اینها چطور راه خودشان را جدا کنند؟...
🚩محسن جان در شب قدر در حرم امام رضا (ع) موقع قرآن به سر گرفتن, لحظه ای که خدا را به علی ابن موسی قسم دادی... به خدایت چه گفتی, که این طور خریدارت شد... فکرش را بکن!... بعداز شهادت ارباب را ملاقات بکنی درحالی که سرت پایین است از شرم حضور. حسین ابن علی(ع) دست بیندازد زیر چانه ات و سرت را بالا بیاورد و لبخند رضایت بزند و بگوید اینها فدائیان خواهرم هستند...
⭐اینها نگذاشتند خواهرم دوباره به اسارات برود. تصور همچین صحنه ی عاشقانه ای, ما را می کشد...
#کتاب_عظمت_مجسم,
#ناصر_کاوه
#نشردهید
🌹نامه همسر شهيد محسن حججي به همسرش:
بسم رب الشهداء والصدیقین
سلام بر حسین و یارانش و سلام بر محسن عزیزم.
❤️میم، مثل حسین 🔻۴۲روز پیش راهی سفرت کردم.سفری پر از خطر، اما پر از عشق.سفری که بازگشت از آن یا برگشتن بود یا ماندن.سفری که برگشتنش زندگی بود و ماندنش هم زندگی.اولی زندگی در دنیا و دومی زندگی هم در دنیا و هم در آخرت.هر چه بود عشق بود و عشق.
🔻خودم هم ساکت را بستم و وسایلت را جمع کردم.از زیر قرآن ردت کردم.آخرین نگاهت هنوز پیش چشمانم هست.ای کاش بیشتر نگاهت کرده بودم، هم چشمانت را، هم قد وبالایت را، هم سرت را.
🔻راستش را بخواهی فکر نمیکردم این قدر پر سر و صدا شود رفتنت. نه فقط رفتنت، حتی آمدنت.
🔻عزیز دلم؛ دروغ چرا؟ خیلی دلم برایت تنگ شده است.میدانم که تو هم همین حس و حال را داشته ای.شب قبل از عملیات زنگ زدی وگفتی:«دلتنگتان شدهام ».
🔻آمدم بی تابی کنم....اما باز کربلا نگذاشت. آخرین دیدار رباب و همسرش.
🔻آمدم بی قراری کنم...اما، به یاد روضه حضرت رباب افتادم.روضه رباب خداحافظی اش فرق می کند.وداع آخرش فرق میکند. خودت هم قبول داری، اصلا رباب جنس غمش فرق می کند. رباب سر، هم سرش را بریده دید. بالای نیزه دید. به دنبالش هم رفت. نمی دانم من هم سر، هم سرم را می بینم یا نه؟! اما ، میدانم به اسارت نمی روم.
🔻همسر خوبم؛ اگر عشق به تو نبود آرامش من هم نبود. قبل از رفتنت به من گفتی :«صبور باش، بی تابی نکن، محکم باش، قوی باش، شیر زن باش».من هم گوش کردم.عشق به تو مرا به این اطاعت رساند.
🔻محسن جان؛ سفیر امام حسین.خبر داری روز عرفه نزدیک است.نمی دانم امسال دعای عرفه را بیاد حاج احمد کاظمی بخوانم یا بیاد تو.چقدر زرنگ بودی و من تازه فهمیدم.عرفه، مسلم، حاج احمد، تو و شهادت.یک رازی پشت پرده هست که شما را بهم گره زده.
🔻میگفتی:« یک شهید را انتخاب کنید، باهم رفیق باشید و تا آخر هم با هم بمانید».
🔻گفتی :«زندگی ات را مدیون حاج احمد هستی»
🔻گفتی:«من سر این سفره نشسته ام ورزق شهادتم را هم از این سفره بر میدارم».
🔻تو حاج احمد را انتخاب کردی و حاج احمد هم تو را. مثل خودش هم رفتی؛ با عزت و سربلندی.
🔻همسر عزیز و پدر مهربان، این روزها حضورت را بیشتر از قبل احساس میکنم.به این باور رسیده ام که شهدا زنده اند.خودت که شاهد بودی.بعضی مواقع علی آقا، پسرمان گریه می کرد، خیلی بی تابی می کرد.خسته که می شدم با تو حرف میزدم و می گفتم:«محسنم، علی را چه کار کنم؟ خودت بیا».تو می آمدی، چون علی آرام آرام میشد.
🔻میدانم که همیشه هم قرار است پیشمان باشی.اصلا خودمانی تر بگویم، زندگی جدیدی را شروع کرده ایم. مثل همه زندگی ها سختی هایی دارد، مشکلاتی دارد.اما، مهم این است که من فقط تو را دارم.این زندگی هم تفاوت هایی دارد، چون زندگی مان با بقیه فرق می کند، مثل همان روزها.پیوند این زندگی آسمانی است.
🔻اما میدانم که باز برایم قرآن میخوانی، آن هم با ترجمه.کتاب خواندن هایمان ادامه دارد.گلستان شهدا هم که میرویم.مداحی هم برایم می کنی.
🔻یادت هست چقدر این شعر را دوست داشتی.منم باید برم...آره، برم سرم بره....آن قدر گفتی وخواندی و گریه کردی و به سینه زدی که آخر هم رفتی.هم خودت و هم سرت.
🔻راستی برایت نگفته ام، علی دیگر مثل قبل نیست.آرام تر شده.انگار فهمیده که بابایش قرار است بیاید و هر روز باید سنگ مزار پدرش را ببوسد تا خود صورتت را.همین هم برایش کافی است.
🔻شب ها برایش قصه می گویم.یکی بود ، یکی نبود.پدری بود به نام محسن و ....با خودم قرار گذاشته ام هر شب یک داستان از تو برایش بگویم.موضوع های زیادی دارم.مثل، داستان روزهای گذشت و فداکاری ات در اردوهای جهادی.داستان عروس و دامادهایی که زندگی شان با عکس تو شروع شد.داستان فرزندی بنام امیر حسین که مادرش نامش را تغییر داد و شد محسن.داستان مشکلاتی که به واسطه متوسل شدن به تو حل شد.داستان مرد بودنت، نه ببخشید شیر مرد بودنت.
🔻قصه ها را برایش می گویم تا بزرگ شود، مرد شود، جهادگر شود، ولایتی شود، پاسدار شود، شهید شود و مثل تو شود.
محسن دوست داشتنی ام؛ چه انقلابی به پا کرده ای؟!ببین.دنیا را زیر و رو کرده ای. دل ها را تکان داده ای. نه فقط در دنیای مجازی بیا و ببین برایت چکار کردند.برای آمدنت هم سنگ تمام میگذارند.رهبرمان هم گفتند:«محسن حججی، حجت بر همگان شد».
🔻همسر مهربانم؛ بگذار از سکوت این شب ها هم برایت بگویم.با خودم فکر می کردم که اصلا مگر محسن من چند سال داشته؟ محسن جان، مرد من؛ جوان دهه هفتادی امروز علم اسلام افتاده است به دست تو، به نام تو. چگونه زندگی کرده ای، که خدا عاشقت شد. خدا که عاشقت شد تو را انتخاب کرد.وقتی خدا تو را خرید، اهل بیت هم به بازار آمدند. دوستت داشتند که تو هم عاشق آنها شده ای. عاشق که نه، اصلا تو مثل خودشان شده ای. دلنوشته هایت را خوانده ام. دوست دارم مثل حضرت علی اکبر در جوانی فدای اسلام بشوم...که شدی. میخواهم گوشه ای از مصائب حضرت زهرا (س) را بفهمم ....که فهمیدی.
🔻درد بازو و پهلو را احساس کنم....که حس کردی. شهادت بی درد هم نمیخواهم. دوست دارم مثل ارباب بی کفن بی سر بشوم....بی کفن شدی، بی سر هم شدی.
سر دادی و سردار شدی.
🔻مردانگی را در چشمانت دیدم وقتی که در دست آن ملعون وحشی اسیر بودی و پهلویت زخمی بود. ولی، تو ایستاده بودی.اصلا مگر می شود؟! اما نه، تعجب هم ندارد. از مادرت حضرت زهرا (س)به ارث برده ای. مظلومیت را هم از پدرت امیرالمومنین (ع) .
با شنیدن نام تو، عاشورا برای من تکرار میشود. تکرار که نه، تجسم هم میشود.غریب گیر آوردنت.
🔻خنجر...پهلو...زخم...اسارت...تشنگی...رجز خوانی...خیمه...آتش... دود...سر جدا... بدن بی سر....روضه امتکه تکه شده.هر کلمه ای خودش زیارت ناحیه مقدسه است.یک نفر بگوید مگر امروز، روز عاشوراست.
🔻اما همسرم، نگران نباش. ما را به مجلس وبزم شراب یزید نبردند.در حرم امام رضا(ع)برایت مجلس آبرومندانه ای گرفتند.همه این اتفاقات هم از همانجا شروع شد.حرم امام رضا(ع)؛شب قدر. تقدیرات تو آنجا رقم خورد و چقدر هم زیبا.
🔻هنوز ادامه اش مانده. با آمدنت داری دلبری میکنی برای امامزمانت.
🔻محسن جان؛مرد من.در این مدت که نبودی ولی بودی اتفاقات زیادی افتاد. چقدر برایت حرف دارم.ناگفته هایی به اندازه تمام سالهای با هم بودنمان.
🔻تو هم بیا وبرایم بگو.از لحظه لحظه شیرینی های این سفر...
کتاب عظمت مجسم
#ناصرکاوه
🔻امروز روزی است که صداے مولایمان بہ گوش میرسد...چہ خوب بہ هل من ناصر ینصرنے هایشان لبیک گفتے...چہ سرے دارد این سر بے تن تو...نکند میخواهے یکتنہ عالمے را بہ ایام نوکرے اربابت دعوت کنے ..عجب دعوتنامہ اے..چہ شور وحالے آفریدے
بیا...بیا و بگو ناگفتہ هاے آن نگاه حماسہ سازت را...
🔻بگو از لحظہ هاے آخر....یادم هست کہ گفتہ بودے تمرین جهاد نفس لازم است براے شناخت آقایمان...بگو کہ درآن لحظہ چہ آرام کرد دلت را نگاه دلربایش...بگو از لحظہ اے کہ تن بے سرت را مولایمان حسین ع بہ آغوش کشید وتورا بہ حضرت مادر هدیہ میکرد....بگو وبگو تمام ناگفتہ هایت را..
🔻راستے چہ خبر از فرمانده....بے شک حاج احمد هم بہ استقبالت آمده بود...ازجانب ما میگفتے :حاج احمد رفاقت سبک بہ شهدا...واللہ کہ ماهم عاشق شهادتیم ...اگر درمسیر نیستیم دستمان را بگیر..چہ واسطہ بهتر ازشهدا.
🔻کتاب عظمت مجسم
ناصرکاوه
♥️محسن حججی سال ۱۳۷۰ در شهر نجفآباد اصفهان به دنیا آمد و از جمله مدافعان حرم بود که در خاک سوریه به شهادت رسید. محسن حججی، دانشآموخته مرکز آموزش علمی - کاربردی علویجه در رشته تکنولوژی کنترل بود. حججی از جهادگران و اعضای فعال مؤسسه شهید احمد کاظمی بود که در عملیات مستشاری نزدیک مرز سوریه با عراق به اسارت گروه تروریستی داعش درآمد و پس از دو روز به دست تروریستهای تکفیری در سوریه به شهادت رسید. داعش چندی پس از انتشار فیلم اسارت محسن حججی اعلام کرد وی را به قتل رسانده است. شهید حججی دهمین عضو از لشکر زرهی ۸ نجفاشرف بود که طی جنگ در خاک سوریه به شهادت رسید. این جهادگر فرهنگی از فعالان ترویج و تبلیغ کتاب بود و اقدامات جهادی را در اردوهای سازندگی برای خدمت به مناطق محروم انجام داده و از خادمین راهیان نور در مناطق عملیاتی دوران دفاعمقدس بود. محسن حججی سال۹۱ ازدواج کرد و ثمره ازدواج او پسری به نام علی است. ۱۶مرداد ۹۶، حججی در منطقه تنف، در منطقه مرزی سوریه، عراق و اردن اسیر و چهارشنبه ۱۸مرداد۹۶ در سوریه به درجه رفیع شهادت نائل شد. سپاه پاسداران پیکر محسن را روز ۷شهریور تحویل گرفت و با انجام آزمایش دیانای، هویت او را تأیید کرد. یک ماه بعد از تأیید هویت، در تاریخ ۳مهر۹۶ همزمان با عزاداریهای ماه محرم، پیکر وی به ایران بازگشت.
کتاب عظمت مجسم
#ناصرکاوه