♻️ ضرب شصت حزب الله به صهیونیستها با ۴۰ کشته
بعد از اقدام شناسایی موفق توسط هدهد (پهپاد تصویربردار) و استفاده از پهپادهای انتحاری حامل بمب به بخش غذاخوری پایگاه گولانی عکا، بیش از ۴۰ سگیونیست به درک واصل شدند و ۱۵۰ نفر آنها زخمی شدند. بیمارستان عکا پر از آمبولانس شده و رسانههای صهیونیستی این عملیات ضربه سختی دانستند.
👈 کانال حمید رسایی:
eitaa.com/rasaee
🌷🌷مبحث ۱۵۴٢ آبان ۱۴۰٣ شمسی
با یاد و نام خدا و عرض سلام و تسلیت 🌑
بدرقه خورشید و ماه و ستاره ها و فرشتگان عرش و فرش، از مدینه تا قم
سلام بر بانوی جوانی که:
همنام دخت نبی مکرم ص و چونان مادر بزرگوارشان( فاطمه الزهراء س ) به مقام شفیعه محشر
و کریمه اهل بیت رسیده
و نگین مشعشع ربانی کویر قم گشته
تا اعاظم فقه و اصول و تفسیر و کلام و عرفان شیعه به حضرتش توسل جسته
و در برابر بارگاه نورانی اش سر تعظیم و تکریم فرود بیآورند...
و در پیرامون قبر مطهرش، دهها مرجع عالیقدر تقلید شیعه، به امید شفاعت، بیآرامند
🔰جایگاه حضرت معصومه سلام الله علیها در کلام معصومان علیهم السلام:
🔸امام صادق علیه السلام:
إنَّ لَنا حَرَماً و هُوَ بَلَدَةُ قُمَّ و سَتُدفَنُ فيهَا امْرَأةٌ مِن أولادِي تُسَمّي فاطِمَةَ ، فَمَن زارَها وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ؛
ما را حرمی است و آن "قم" است، و به زودی بانويی از فرزندان من به نام فاطمه در آن دفن خواهد شد. هر كس او را زيارت كند، بهشت بر او واجب شود
📚 بحار الأنوار ، ج ۵۷، ص ۲۱۶
🔸امام صادق علیه السلام:
و تَدخُلُ بِشَفاعَتِها شِيعَتي الجَنَّةَ بِأجمَعِهِم؛
همه شيعيان من با شفاعت او (فاطمه معصومه عليها السلام) وارد بهشت خواهند شد.
📚 بحار الأنوار ، ج ۵۷، ص ۲۲۸
🔸امام رضا علیه السلام:
من زارَها عارِفاً بِحَقِّها فَلَهُ الجَنَّةُ؛
هر كس او را با شناخت زيارت كند، بهشت پاداش او خواهد بود.
📚 بحار الأنوار ، ج ۹۹، ص ۲۶۶
🔸امام جواد علیه السلام:
من زارَ قَبرَ عَمَّتي بِقُمَّ ، فَلَهُ الجَنَّةُ؛
هر كس قبر عمّهام (حضرت معصومه عليها السلام) را در قم زيارت كند، بهشت پاداش او است.
📚 كامل الزيارات، ص ۵۳۶
✨⚫️ خلاصه ای از زندگاني حضرت معصومه سلام الله عليها
🔻حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ یكی از بانوان با فضیلت و با شخصیت خاندان اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ میباشد.
پدر بزرگوار او حضرت «موسی بن جعفر» امام هفتم شیعیان میباشد.
مادر گرامی حضرت معصومه «نجمه» مادر بزرگوار امام رضا ـ علیه السّلام ـ میباشد.
نجمه از بانوان با فضیلت و از اسوههای تقوا و شرافت و از مخدرات كم نظیر تاریخ بشریت است.(۱)
🔻درباره زمان تولد و وفات فاطمه معصومه ـ سلام الله علیها ـ آن چه مسلم است این است كه زمان تولد آن حضرت پیش از سال یكصد و هفتاد و نه هجری بوده است
زیرا بنابر نقل شیخ كلینی در شوال ۱۷۹ هارون الرشید امام موسی بن جعفر ـ علیه السّلام ـ پدر حضرت معصومه ـ علیه السّلام ـ را از مدینه به بغداد برد و در آن جا در ماه رجب ۱۸۳ از دنیا رحلت فرمود. ( ۳)
🔻و بنابر مدت عمر حضرت معصومه كه از ۲۳ سال كمتر است، نمیتواند بعد از سال ۱۷۹ باشد
چون در آن سالها پدرش در زندان بود.
پس تاریخ ولادت آن حضرت به طور دقیق مشخص نیست ولی طبق اسناد به دست آمده ولادت آن حضرت را در مدینه در سال ۱۷۳ نقل میكنند.(۳)
🔻درباره تعداد فرزندان حضرت موسی بن جعفر ـ علیه السّلام ـ و این كه چند تن از آنها فاطمه نام داشتهاند اختلاف است.
شیخ مفید تعداد آنان را سی و هفت تن ذكر كرده است؛ نوزده پسر و هجده دختر كه دو تن از دختران، فاطمه نام داشتند. فاطمةالكبری و فاطمة الصغری.(۴)
حضرت فاطمه معصومه بعد از امام رضا ـ علیه السّلام ـ از دیگر فرزندان حضرت موسی بن جعفر ـ علیه السّلام ـ فاضلتر و دارای مقامی شامخ تر میباشد.
🔻با گذشت ایام، حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ هم دوران خردسالی را پشت سر گذاشت.
و در این سالها محل رشد آن حضرت خاندانی بود كه او را با دریایی از علم و معرفت رو به رو ساخت.
ولی بیش از ده بهار از عمر شریفش نگذشته بود كه پدر بزرگوارش با زهر جفا در زندان هارون به شهادت رسید
و دریایی از غم و اندوه بر قلب شریفش فرو ریخت كه در این ایام غم و تنهایی، تنها مایه تسلی او، برادرش امام رضا ـ علیه السّلام ـ بود
كه ناگهان «مأمون» وجود اقدس امام هشتم را از كانون خانواده جدا نمود و به اجبار به خراسان جلب كرد
و به اقامت اجباری در خراسان وادار نموده. حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ دوری یك ساله فراق برادر را تحمل كرد.
😭نکته غمبار : و نهایتا برای دیدار برادر بزرگوارش راهی خراسان شد، متاسفانه هرگز موفق به این دیدار نشد...
📗فهرست منابع :
۱. صدوق، عیون الاخبار، ج ۱، ص ۱۴؛ طبرسی، اعلام الوری، ص ۳۰۲؛ طبری، امامی، دلائل الامامت، ص ۳۰۹؛ اثباة الهداة، ج ۳، ص ۲۳۳؛ مناقب آل ابی طالب، ج ۴، ص ۳۹۶.
۲. اصول كافی، محمد بن یعقوب كلینی، ج ۲، كتاب الحجة.
۳. مستدرك سفینه، شیخ علی نمازی، ج ۸، ص ۲۵۷.
۴. الاِرشاد، محمد بن نعمان (مفید)، ج ۲، ص ۲۴۲.
🌷سیروس کامران ماوردیانی🌷
حسین طاهری و محمدرضا طاهری4_6034891945275299005.mp3
زمان:
حجم:
3.16M
بدم المظلوم از خط علی هرگز کوتاه نمی آییم
بدم المظلوم با لشکر غداره ما راه نمی آییم
خواهش نمیکنیم اصلا
با دشمن اباعبدالله سازش نمیکنیم اصلا
🎙 #حاج_محمدرضا_طاهری
🎙 #حسین_طاهری
#️⃣ #مقاومت_و_جهاد_اسلامی
#️⃣ #حماسی
#️⃣ #استودیویی
#️⃣ #مبارزه_با_اسرائیل
بمناسبت مراسم تشییع و خاکسپاری سردار رشید و اندیشمند اسلام، سرلشکر پاسدار شهید عباس نیلفروشان مستشار عالی جمهوری اسلامی ایران در لبنان .
14.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سَرِ سوزنی از لحظاتی در #بهشت... 👌#يامحيي
البته از منظر #هوش_مصنوعی که یک تریلیاردم از وصف بهشت رو هم ترسیم نکرده بظاهر...❕
وزیر اقتصاد مارو نگا ترو خدا
دلار داره میرسه به ۶۴ هزار تومان ایشون به کاری که اصلاً بهش ربطی نداره دخالت میکنه و صحبت از فیلترینگ میکنه
بابا به داد بورس و دلار و قیمتهای افسارگسیخته برس
✍میثم تمار
─═┅═༅𖣔🌼𖣔༅═┅┅─
✅کانال #میثم_تمار 👇
@meysame_tammarr
6.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥شعار حیدر حیدر مردم با مشاهده سردار قاآنی در مراسم بدرقه سرلشکر شهید نیلفروشان
─═┅═༅𖣔🌼𖣔༅═┅┅─
16.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥عاقبت زن سوپر استار ...
❌روزگاری همه مردم ..... را در ایران با انگشت نشان می دادند اما...😔
بهترین کلیپ برا کسانی که دختر دارند و نگران گمراه شدن دخترشون هستند..
کافیه فقط عاقبت کار رو ببینند.
با سلام
به اطلاع کسانی که در طی سالیان گذشته معترض به سهمیه فرزندان شهدا و جانبازان بوده اند می رساند یه فرصت بی نظیر ایجاد شده برای اینکه فرزندان و حتی نوه های شما در سالهای آینده بتوانند به سادگی و با استفاده از سهمیه شهدا و جانبازان در رشته های دانشگاهی قبول شوند و یا در مراکز دولتی استخدام شوند.
تنها شرط این هست که در حال حاضر که جنگ هست بین جبهه مقاومت و اسراییل ، شما به لبنان یا سوریه اعزام شوید و در راه خدا شهید ، یا قطع عضو شوید یا چند سالی در اسارت صهیونیست ها باشید.
دوستانی که تمایل دارند از این سهمیه ها برای فرزندان و نوه های خود استفاده کنند به مراکز جذب نیرو مراجعه کنند.
#سهمیه
*روایت عجیب نویسنده کتاب خاطرات شهید زنگی آبادی از ظهور دوباره شهید پس از شهادتش/ عجیب و از بی نظیر ترین شهیدان دوران دفاع مقدس*
صدای زنگ تلفن من را به خود آورد. بی اهمیت به صدای زنگ مشغول جمع آوری ورقه ها شدم. باز هم صدای زنگ. ورقه ها را جمع می کردم و به درون کارتن می انداختم. بازهم صدای زنگ تلفن. روزهای گذشته را با خود مرور می کردم. بازهم صدای زنگ تلفن. از آقای کرمانی درخواست کرده بودم نگارش زندگینامه یکی از سرداران را به من بسپارد. باز هم زنگ تلفن. آقای کرمانی مسئول چاپ کتاب های مربوط به کنگره بزرگداشت سرداران بود. باز هم زنگ تلفن. آن روز یک کارتن پر از برگه داده بود دستم. بازهم زنگ تلفن. برگه ها مجموعه ای از گفتار خانواده، دوستان و همرزمان سرداری شهید بود. بازهم زنگ تلفن. با مطالعه برگه ها وا رفتم. باز هم زنگ تلفن. نا امیدانه احساس کردم این همه خاطره از شهید قابلیت تبدیل شدن به اثری داستانی را ندارد. بازهم زنگ تلفن. از طرفی پروین، لیلا و سهیلا با دیدن کارتن دلخور شده بودند.باز هم زنگ تلفن. میدانستند تا چند وقتی که نگارش کتاب را در دست دارم من را بسیار کمتر خواهند دید. بازهم زنگ تلفن. اما چه کنم ؟ زندگی خرج دارد؟. باز هم زنگ تلفن. باید کاری کنم تا داستان جذاب شود. باز هم زنگ تلفن. می توانم از تجربه ای که در نگارش دارم برای خلق داستانی جذاب استفاده کنم. باز هم زنگ تلفن. حال آدمی را داشتم که بین زمین و آسمان معلق است. باز هم زنگ تلفن. و این زنگ تلفن. چه سماجتی دارد. باز هم زنگ تلفن. احتمالاً یکی از خوانندگان است.باز هم صدای زنگ تلفن. و باز هم ....... این بیست و پنجمین بار است که صدای تلفن بلند می شود. تعداد زنگ ها را شمرده بودم.گوشی را برداشتم.
سلام علیکم. بفرمایید.....
علیکم سلام. می خواستم بگویم شما می توانید برای رفع این به ظاهر مشکل، از صناعات داستانی برای پرداختن به خاطرات استفاده کنید و جای دست بردن در آن کاری کنید که خواندنی تر شود .
حیرت زده شده بودم. او چه کسی است که ذهن من را می خواند؟!!
شما؟
من زنگی آبادی هستم.
ببخشید. کی؟!
یونس زنگی آبادی.
خشکم زده بود. سریع گوشی را گذاشتم. با چشمانی از حدقه در آمده به پنجره خیره شده بودم. زل زده بودم به دو چشم که در میان تاریکی هویدا شده بود. دو چشم پر فروغ و مهربان در طرح محوی از یک سر. دو چشم پر از لطافت و لبخند. حسی که داشتم حیرت بود نه ترس. فضا بسیار دوستانه بود. دوباره زنگ تلفن به صدا در آمد. بی اختیار گوشی را برداشتم. من خوابم یا بیدار؟
دوباره همان صدا بود. سر تا پا گوش شده بودم.
من برای ترساندنت نیامده ام. بلکه برای ادای حقی که بر ذمه توست آمدم. هر عباسی یک حسین دارد و هر حسینی یک زینب و هر زینبی، شمشیری است در نیام که باید برآید. من این شمشیر را در دست تو می گذارم. زیرا از خدا خواستم که یک بار چون عباس شوم و یک بار چون حسین. به وقت عباس شدن بی دست شدم و به وقت حسین شدن بی سر. مرا از پاهایم شناختند. این ها را می دانی......خوانده ای ...
یعنی من انتخاب شده ام؟
ما خود را تحمیل نمی کنیم. بلکه در دل ها جا می کنیم.
باید چه کنم؟
حق را ادا کن .حق این اثر آن است که مرا طوری در یادها برانگیزد که در قیامت برانگیخته می شوم. کامل، نه شرحه شرحه، آن طور که در دنیا شدم. اگر حسین را سر بریدند و عباس را دست، آنان قیامت نه با سر و دست بریده که با اندام کامل خویش برانگیخته خواهند شد و من نیز که مرید آنان بوده ام، چنینم. پس تو خاطرات مرا که چون جسم دنیایی ام شرحه شرحه است، همچون جسمی که در قیامت برانگیخته می شود، به اندام کن. با سر و دست . بخواهی می توانی .
می خواهم. پس حتماً می توانم.
مرا نه ناظر خود، که خواننده ای فرض کن که با کلمه به کلمه تو پیش می آید. به هر جمله ات قد می کشد. اگر کتاب تو جسم باشد، من روح آنم .
من مفتخرم .
از تعارف کم کن.
حرف دلم را زدم .
برای آن که به مکان مسلط شوی ،به روستای زنگی آباد برو ...
آیا ارتباط یک طرفه است ؟
همین طور تلفنی ؟
تو اراده کن من می آیم. به هر صورتی که بخواهم. من اذن از خدا دارم . منبرای زینب شدن اجازه گرفته ام.
ناگهان تلفن شروع کرد به بوق ممتد زدن. گوشی را گذاشتم. حجمی از سوالات به من حمله ور شد. یعنی خواب می دیدم؟ واقعاً او سردار شهید، حاج یونس زنگی آبادی بود؟ درباره این واقعیت با چه کسانی مشورت کنم؟ چه کسی باور می کند شهید با من تماس تلفنی داشته است؟ چه کسی باور می کند خیره شدن من به دو چشم مهربان و خندان را؟ به هرکسی توضیح دهم باید برایش قسم جلاله بخورم. آخر باور کردنی نیست. باید اولین کاری که می کنم از مخابرات پیگیر تماس شوم.
تمام شب واقعه را مرور می کردم. صبح اولین کاری که کردم پیگیر تماس شدم. حتی در حوالی آن ساعت