eitaa logo
مکتب شهدا_ناصرکاوه
882 دنبال‌کننده
20.9هزار عکس
15.1هزار ویدیو
513 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚩🚩امام زمان (عج )پرچم یا لثارات الحسین را بالا میبرد. ▪️امام زمان ارواحنا فداه، خونخواه خون سیدالشهداء علیه السلام هستند،یعنی هنوز انتقام خون حضرت گرفته نشده است. مبادا دل خودمون رو با چهار تا موشک و عملیات خوش کنیم، انتقام خون شهید سلیمانی، شهید رییسی ،شهید مغنیه و... گرفته نشده دل ما آرام و قرار ندارد. ✊ ما شیعه صاحب ذوالفقاریم حاشا سلاح خود زمین گذاریم ┈┄┅═✾═┅┄┈
هدایت شده از مکتب شهدا_ناصرکاوه
زندگی در کرمان یکی از استان‌های تاریخی و فرهنگی ایران، دارای طبیعت زیبا و مردمانی مهمان‌نواز است. این شهر با قدمت چند هزار ساله، دارای میراث فرهنگی غنی و بناهای تاریخی فراوانی است که هر کدام داستان‌ها و خاطراتی از گذشته‌های دور را در دل خود جای داده‌اند. بی بی سکینه و پسرش علی نیز در این شهر زیبا زندگی می‌کردند. داستان زندگی‌شان، نمونه‌ای از استقامت، فداکاری و عشق به وطن است. آن‌ها با سختی‌ها و مشکلات زیادی روبرو بودند، اما هرگز تسلیم نشدند. بی بی سکینه با کار در کوره‌های آجرپزی، تلاش می‌کرد تا زندگی بهتری برای پسرش فراهم کند و علی نیز با ایمان و امید به آینده، همواره در تلاش بود تا در کنار مادرش، از مشکلات عبور کند. زندگی در کرمان برای بی بی سکینه و علی، پر از چالش‌ها و سختی‌ها بود، اما این چالش‌ها نتوانستند اراده و استقامت آن‌ها را شکست دهند. آن‌ها با عشق و ایمان به زندگی ادامه دادند و امروز داستانشان الهام‌بخش بسیاری از مردم کرمان اس فداکاری و ایثار زندگی بی بی سکینه، پر از لحظات سخت و تلخی بود. او زنی پرتلاش و فداکار بود که برای تأمین نیازهای تنها پسرش علی، از هیچ کوششی دریغ نمی‌کرد. از آنجایی که شوهر و دختر سه‌ساله‌اش در یک سال از دنیا رفته بودند، بی بی سکینه مجبور بود هم نقش مادر و هم نقش پدر را برای علی ایفا کند. کار در کوره آجرپزی بی بی سکینه هر روز صبح زود بیدار می‌شد و به کوره آجرپزی می‌رفت. کار در این محیط، بسیار سخت و طاقت‌فرسا بود. او با دستان پینه بسته و پاهایی که از شدت خستگی تاول زده بودند، هر روز کار می‌کرد تا بتواند لقمه‌ای نان برای پسرش فراهم کند. بعد از ظهرها که از کار برمی‌گشت، توان راه رفتن نداشت و از خستگی از خدا می‌خواست جانش را بگیرد. اما عشق به علی و امید به آینده‌ای بهتر، او را از پا نمی‌انداخت. پنهان کردن سختی‌ها از علی بی بی سکینه تلاش می‌کرد تا سختی‌های زندگی را از علی پنهان کند. او نمی‌خواست پسرش بفهمد که مادرش برای تأمین نیازهایشان گدایی می‌کند. او شب‌ها که پاهایش تاول زده بود، به علی می‌گفت که این به خاطر سرماست. وقتی هیچ پولی نداشتند، با یک نان سر می‌کردند و آن را به سه قسمت تقسیم می‌کردند تا در طول سه روز بخورند. علی که بزرگ شد، با اینکه در یک خانه خرابه زندگی می‌کردند، همواره به مادرش می‌گفت که خدا دارد آن‌ها را امتحان می‌کند و باید صبر کنند و شکرگزار باشند. دوران نوجوانی علی علی، با وجود شرایط سخت زندگی، پسری با ایمان و مقاوم بود. او تنها یک دست لباس داشت و وقتی مادرش آن را می‌شست، بدون لباس در سرما می‌ایستاد تا لباسش خشک شود. او همیشه می‌گفت: "مامان خدا داره ما رو امتحان می‌کنه باید صبر کنیم و شکر کنیم." بی بی سکینه با دیدن این روحیه قوی در پسرش، دلگرمی می‌گرفت و سعی می‌کرد با امید به آینده، به زندگی ادامه دهد. تلاش برای حفظ آبرو بی بی سکینه برای این که حتی همسایه‌ها هم نفهمند چیزی ندارند که بخورند، قابلمه‌ای آب می‌گذاشت سر گاز تا جوش بیاید و قل بزند. این کار را می‌کرد تا اگر همسایه‌ای آمد و چیزی آورد، بگوید: "نه! ببین مادر من غذا درست کرده برایمان!" او با این روش تلاش می‌کرد تا آبروی خود و پسرش را حفظ کند و نشان دهد که با وجود تمام سختی‌ها، هنوز امید به زندگی دارند. ایمان و امید بی بی سکینه با وجود تمام سختی‌ها و مشکلات، همیشه امیدوار بود و با ایمان به خداوند، به زندگی ادامه می‌داد. او به یاد دارد که یک روز که چیزی برای خوردن نداشتند، علی گفت: "مادر! برویم نان بگیریم؟" او با سرافکندگی گفت که صاحب کار هنوز پول کارش را نداده است. علی با لبخند گفت: "طوری نیست دیشب یک دانه خرما خوردم می‌توانم تحمل کنم." تجربه معجزه یک روز مستاصل در خیابان قدم می‌زد و رو به خدا کرد و گفت: "خدایا امروز یک لقمه نان گیر من می‌آید؟" وقتی به خانه برگشت، نزدیک درب خانه یک کیسه نان پیدا کرد. علی بعد از چند دقیقه آمد و گفت: "مادر بیا بخوریم." بی بی سکینه نگاهی به داخل کیسه کرد و دید نان‌ها از کپک سبز شده بودند. علی مقدار کپک را شسته بود و نشسته بود به خوردن. این لحظه برای بی بی سکینه، مثالی از قدرت ایمان و معجزه بود. علی و جنگ علی که بزرگ شد، جنگ شروع شد. او در کارهای پشت جبهه کمک می‌کرد تا به چشم حاج قاسم، فرمانده لشکر کرمان، بیاید. او آنقدر تلاش کرد که نهایتاً حاج قاسم او را با خودش به جبهه برد و علی به یکی از فرماندهان محوری لشکر ثارالله تبدیل شد. شهادت علی و ارتباط با حاج قاسم پس از شهادت علی، بی بی سکینه هیچ کسی را نداشت. حاج قاسم سلیمانی برای او مانند پسری شد و از سوریه زنگ می‌زد و با صدایش خستگی را از او دور می‌کرد. حتی یک شب ساعت ۲ نصفه شب از کربلا زنگ زد و گفت که دلش برایش تنگ شده و برایش زیارت کرده است. حاج قاسم همیشه می‌گفت: "ما افتخار می‌کنیم بی بی سکینه از ماست."
هدایت شده از مکتب شهدا_ناصرکاوه
یادگاری ماندگار بی بی سکینه اکنون در کنار دو پسرش آرام گرفته است. علی که در جوانی به یاد روزهای گرسنگی، کیسه به دوش می‌گذاشت و درب خانه‌های نیازمندان می‌رفت، امروز مزارش حاجت‌ها می‌دهد. قاسم، پسر دیگرش، که از ۷۰ ملیت دنیا زائر دارد، آرامش قلب بی بی سکینه است. این داستان، نمونه‌ای از زندگی پر درد و سخت بی بی سکینه است که با تلاش و ایثار، علی را بزرگ کرد و اکنون مزار فرزندش مکانی است که مردم به آن حاجت می‌برند. این زن زحمت‌کش و معنوی، نمادی از استقامت و پایداری در برابر سختی‌های زندگی است. جنگ و نقش علی با شروع جنگ تحمیلی، علی تصمیم گرفت تا به جبهه‌های نبرد بپیوندد. او که از کودکی با مشقت‌های زیادی بزرگ شده بود، حالا به دنبال راهی بود تا به کشورش خدمت کند و از آن دفاع کند. پیوستن به جبهه علی با شور و شوق فراوان به کارهای پشت جبهه مشغول شد. او کارهایی مانند حمل و نقل تجهیزات، کمک به مجروحان و تأمین نیازهای نیروهای خط مقدم را بر عهده داشت. این فعالیت‌ها نه تنها به او کمک می‌کرد تا تجربه‌های ارزشمندی کسب کند، بلکه نشان‌دهنده ایمان و تعهد عمیق او به دفاع از کشورش بود. شناخت توسط حاج قاسم در همان ابتدا، حاج قاسم سلیمانی، فرمانده لشکر کرمان، به استعداد و شجاعت علی پی برد. او تلاش‌ها و فداکاری‌های علی را مشاهده کرد و تصمیم گرفت او را به عنوان یکی از اعضای اصلی تیم خود انتخاب کند. علی با همراهی حاج قاسم به خط مقدم رفت و تحت آموزش‌های دقیق و سختگیرانه قرار گرفت. او به سرعت نشان داد که نه تنها جسارت و شجاعت لازم برای مبارزه در خط مقدم را دارد، بلکه هوش و تدبیر لازم برای فرماندهی را نیز داراست. نقش علی در جبهه علی در مدت کوتاهی به یکی از فرماندهان محوری لشکر ثارالله تبدیل شد. او در برنامه‌ریزی و اجرای عملیات‌های نظامی نقش بسیار مهمی ایفا کرد. یکی از ویژگی‌های برجسته او، توانایی برقراری ارتباط موثر با نیروها و ایجاد انگیزه در آن‌ها بود. نیروهای تحت فرماندهی علی، به او به عنوان یک رهبر قابل اعتماد و دلسوز نگاه می‌کردند که همواره در کنار آن‌ها بود و در سخت‌ترین شرایط نیز امید و انگیزه می‌بخشید. عملیات‌های موفق علی در چندین عملیات موفق شرکت کرد و نقش مهمی در پیروزی‌های این عملیات‌ها ایفا کرد. او با شجاعت و تدبیر خود، توانست نیروهای دشمن را به عقب براند و مناطق استراتژیک را از دست آن‌ها باز پس بگیرد. این پیروزی‌ها نه تنها موقعیت استراتژیک نیروهای خودی را تقویت کرد، بلکه باعث افزایش روحیه و انگیزه نیروهای تحت فرماندهی علی نیز شد. شهادت علی در یکی از عملیات‌های بزرگ و مهم، علی در نبردی سنگین جان خود را از دست داد. خبر شهادت او، مانند صاعقه‌ای بر سر بی بی سکینه فرود آمد. علی با فداکاری و شجاعت خود، نامی جاودانه در تاریخ دفاع مقدس ایران به جا گذاشت. او با خون خود درخت آزادی و استقلال کشورش را آبیاری کرد و به عنوان یک قهرمان ملی شناخته شد. پس از شهادت پس از شهادت علی، بی بی سکینه هیچ کسی را نداشت. اما حاج قاسم سلیمانی برای او همچون پسری شد و از سوریه زنگ می‌زد و با صدایش خستگی را از او دور می‌کرد. حتی یک شب ساعت ۲ نصفه شب از کربلا زنگ زد و گفت که دلش برایش تنگ شده و برایش زیارت کرده است. حاج قاسم همیشه می‌گفت: "ما افتخار می‌کنیم بی بی سکینه از ماست." یادگاری ماندگار بی بی سکینه اکنون در کنار دو پسرش آرام گرفته است. علی که در جوانی به یاد روزهای گرسنگی، کیسه به دوش می‌گذاشت و درب خانه‌های نیازمندان می‌رفت، امروز مزارش حاجت‌ها می‌دهد. قاسم، پسر دیگرش، که از ۷۰ ملیت دنیا زائر دارد، آرامش قلب بی بی سکینه است. خاطرات مردم درباره بی بی سکینه بی بی سکینه، با فداکاری و ایثار بی‌نظیرش، جایگاه ویژه‌ای در قلب مردم کرمان دارد. مردم او را به عنوان زنی پرتلاش و مقاوم به یاد می‌آورند که با تمام سختی‌ها و مشکلات زندگی، هیچگاه تسلیم نشد. خاطرات مردم یکی از همسایگان بی بی سکینه می‌گوید: "او همیشه تلاش می‌کرد تا چهره‌ای امیدوار و دلگرم‌کننده داشته باشد. یادم می‌آید که حتی وقتی چیزی برای خوردن نداشتند، با لبخند می‌گفت که خداوند همیشه راهی برای ما می‌گذارد." کودکان محله یکی از خاطرات مردم کرمان درباره بی بی سکینه، زمانی بود که کودکان محله به خانه‌اش می‌رفتند تا داستان‌های او را گوش کنند. او برایشان قصه‌هایی از زندگی گذشته‌اش و سختی‌هایی که تحمل کرده بود، تعریف می‌کرد و همیشه به آن‌ها می‌گفت که نباید تسلیم مشکلات شوند. بزرگان محله بزرگان محله نیز همیشه از بی بی سکینه به عنوان زنی استوار و مقاوم یاد می‌کنند. یکی از بزرگان محله می‌گوید: "بی بی سکینه همیشه با عشق و ایمان زندگی می‌کرد. او زنی بود که با تلاش و ایثار فراوان، فرزندش را بزرگ کرد و امروز جایگاه ویژه‌ای در دل‌های ما دارد."
هدایت شده از مکتب شهدا_ناصرکاوه
میدان آجرپزی یکی از خاطرات معروف از بی بی سکینه زمانی است که او در میدان آجرپزی کار می‌کرد. همه کارگران میدان به خوبی یاد دارند که چطور با دستان پینه بسته و پاهای تاول زده، با تمام قدرت کار می‌کرد تا لقمه‌ای نان برای پسرش فراهم کند. او با وجود تمام خستگی‌ها و دردها، هیچ‌گاه از تلاش و کوشش دست نکشید و همیشه با امید به آینده، به زندگی ادامه داد. بعد از شهادت علی پس از شهادت علی، مردم کرمان بیشتر از قبل به بی بی سکینه نزدیک شدند. آن‌ها می‌دانستند که او تنها است و نیاز به حمایت دارد. یکی از مردم می‌گوید: "ما همیشه سعی می‌کردیم به او کمک کنیم و در کنارش باشیم. او زنی بود که با تمام وجود برای ما الهام‌بخش بود." زیارتگاه علی امروز، مزار علی در کرمان به زیارتگاهی تبدیل شده که مردم برای دعا و حاجت به آنجا می‌روند. آن‌ها همیشه بی بی سکینه را به عنوان زنی بزرگ و با ایمان به یاد می‌آورند که با تلاش و ایثار، فرزندش را بزرگ کرد و او را برای دفاع از وطن به جبهه فرستاد. خاطرات مردم کرمان درباره بی بی سکینه، نشان‌دهنده عشقی است که او به فرزند و وطنش داشت. این زن زحمت‌کش و معنوی، نمادی از استقامت و پایداری در برابر سختی‌های زندگی است و همیشه در قلب مردم کرمان جایگاه ویژه‌ای خواهد داشت. کتاب خاطرات دردناک، ناصرکاوه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عندربهم یرزقون ها... آیت الله شهید سیدحسن نصرالله فرمانده بزرگ شهید حاج عماد مغنیه فرمانده شهید حاج فواد شکر فرمانده شهید حاج سیدمصطفی بدرالدین
اولین شهید عربستانی در راه قدس 🔸دکتر عمران احمد المغسل از شهروندان شیعه عربستانی در نبرد با دشمن صهیونیستی در جنوب لبنان به شهادت رسید. 🔸این شهید فرزند احمد ابراهیم المغسل از رهبران جنبش حزب الله حجاز است که اکنون در زندان های رژیم آل سعود، محبوس است. _المغسل @jtab.ir
ایام شهادت پدر موشکی ایران، سرلشگر بسیجی، حاج حسن تهرانی مقدم گرامیباد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥داستانی زیبا از نجات یک هندی محکوم به اعدام توسط امام زمان (عج) 🔹جالبه شخص هندی به امام زمان (عج) میگه با وجود شما چرا شیعیان کلی گرفتاری دارن؟! آقا بهش میگه کدوم شیعه تا حالا مثل تو از من کمک خواسته و کمکش نکردم؟ @parvaanehaayevesaal
💥بیش از صد روز از آغاز به کار دولت گذشته ▪️دلار، سکه، طلا، گوشت، نان و لبنیات چندین و چند درصد گرانتر شده است. ▪️دغدغه سخنگوی دولت:😏 @Maktab_sadegh2
به یاد فرمانده دلاور تیپ عمار لشکر۲۷ حضرت‌ محمد رسول‌اللهﷺ شهید سردار علی‌اکبر حاجی‌پور امیر به سال ۱۳۳۰ در آذرشهر از توابع تبریز متولد شد. در عنفوان جوانی به تهران مهاجرت کرد و به ارتش پیوست. پس از پیروزی انقلاب اسلامی از اولین جوانانی بود که به سپاه پاسداران ملحق شد. او را باید از بنیانگذاران لشکر ۲۷ محمد رسول‌اللهﷺ به شمار آورد. علی‌اکبر از همرزمان وفادارِ «حاج‌احمد متوسلیان» و «حاج ابراهیم همت» در این یگانِ حماسه‌ساز بود. و سرانجام به تاریخ ۱۶ آبان ۱۳۶۲ در عملیات والفجر ۴ پای بر بساط عند ربهم یرزقون نهاد. او در زمان شهادت، سکانِ هدایت تیپ عمار از لشکر ۲۷ حضرت‌رسول ﷺ را برعهده داشت. روحش شاد با ذکر صلوات 🌹🌹
ما که در سایه‌ی خورشید معذب بودیم چشممان کور، سزاوار همین شب بودیم @Maktab_sadegh2
خدا رحمت کند شهید رییسی را که در زمان ایشان ۵ دقیقه هم برق قطع نشد .
💥مردمی که از گذشته خود عبرت نگیرند محکوم به تکرار آن هستند. ‎ @Maktab_sadegh2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️کی میدونه عجیب‌ترین ساختمان پایتخت کجاست ؟!🤔 در فضای مجازی👇 @akhbartehran
چرخ گوشت وفاق! مهم نیست برق در هوای معتدل پاییز قطع شده به جای آن عادل فردوسی‌پور در خاموشی برایتان فوتبال گزارش می‌کند! اشکالی ندارد دلار به ۷۰هزار تومان رسیده وقتی آیفون‌های چندصدمیلیونی رجیستر خواهد شد! فدای سرت که سکه رکورد جدید شکانده در عوض فیلترینگ برداشته خواهد شد! ایرادی ندارد لبنیات و اقلام اساسی روز به روز گران‌تر می‌شوند خب ۲میلیارد دلار ارز اقلام اساسی را دادند تا خودروهای وارداتی میلیاردی برای مردم بیاورند که پراید ارزان شود! طوری نمی‌شود سوخت خودرو و هواپیما چندبرابر شود و همین چند روز نرخ کرایه ماشین و بلیط هواپیما رشد کرده است وقتی هواپیمای رییس‌جمهور نرم فرود می‌آید و او لاتی از هواپیما بالا و پایین می‌کند و سرگرم می‌شویم! چرخ شدن پوست و گوشت و ذهن و روان مردم در چرخ‌گوشت توسعه و سرمایه‌سالاری در این دولت در حال انجام است ولی با تکنیک‌های روز خبردرمانی و آمپول‌های بی‌حسی وفاق همراه با داروی بیهوشی نفاق، ذهن مردم را از وقایع تلخ اقتصادی این روزها منحرف و سرگرم حواشی دست چندم کرده است. ✍سیدامیرحسین حسینی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نتیجه ی اتحاد👏 اینا چند روز وایسادن دیدن ،نه دارن،نه ،نه که همه جا برای کمک رسانی حاضر میشن😉 دیگه خودشون دست به کار شدن👌
هدایت شده از مکتب شهدا_ناصرکاوه
ایام شهادت پدر موشکی ایران، سرلشگر بسیجی، حاج حسن تهرانی مقدم گرامیباد