eitaa logo
مکتب شهدا_ناصرکاوه
1.1هزار دنبال‌کننده
24.8هزار عکس
20.9هزار ویدیو
754 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
.: وعده ما راهپیمایی ۱۳ آبان :. #آمریکا_علیه_بشریت #برای_اقتدار_ایران _ 🆔 @rahianenoor_news
📜وصیت شهید مجید ابوطالبی: #استکبارستیزی_شهدا ✊«در مراسم ختم من به جای لعنت و نفرین بر یزید، لعنت و نفرین بر بنی‌صدر و رجوی بنیان‌گزاران این گروه و سردسته آن‌ها آمریکا نمائید...از برادران سپاهی می‌خواهم که اگر امکان داشت در مراسم تشییع جنازه و ختم من شرکت کنند و در آن‌جا فریاد بزنند: راه قدس از کربلا می‌گذرد – مرگ بر ضد ولایت فقیه – مرگ بر آمریکا – مرگ بر شوروی. ای ابرقدرت‌ها: دست از جنایت بردارید، دست از درندگی بردارید ... بیائید به جای ویرانگری به سازندگی بپردازید و اِلا توسط قیام مردم دنیا نابود خواهید شد. ما مسلمانان ایران و ما پیروان ولایت فقیه به شما اخطار می‌کنیم تا زمانی که پرچم اسلام در مسجدُالاقصی به اهتزاز در نیاید و حکومت امام خمینی(رحمه‌الله علیه) را به حکومت مهدی(عجل‌الله تعالی فرجه‌الشریف) متصل نگردانیم از پای نخواهیم نشست. سلام بر همه مسلمانان جهان – سلام بر همه مستضعفان جهان...مرگ بر آمریکا – مرگ بر شوروی – مرگ بر اسرائیل – مرگ بر ضد ولایت‌فقیه.» @rahianenoor_news
.: رهبر معظم انقلاب :. بزرگترین مبارزه با امریکا خدمت به مردم است @rahianenoor_news
💥«علي اكبر حاجي پور امير» به سال ۱۳۳۰ در «آذرشهر» از توابع تبريز به دنيا آمد. هشت ساله بود كه پدرش به علت كار زياد، معلول شد و از كار افتاد. علي اكبر كه فرزند ارشد خانواده بود، مجبور شد هم درس بخواند و هم در يك كارگاه قاليبافي مشغول به كار شود تا خرج خانواده را تأمين كند. 💥علي اكبر به سال ۱۳۴۶ در جستجوي كار، به تهران سفر كرد و وارد ارتش شد. پس از مدتي كه با وضع ارتش آشنا شد، استعفا داد، اما با استعفايش موافقت نشد. در ارتش به جرم انجام فرائض مذهبي چند بار بازداشت شد. علي اكبر در سال ۵۶ به همراه چند نفر از دوستانش با تعدادي اسلحه و مهمات از ارتش فرار كردند و با اوجگيري انقلاب در سال ۵۷ با كمك مردم محل زندگي اش، چند پايگاه تشكيل داد و به سازماندهي نيروهاي مردمي پرداخت. 💥حاجي پور پس از پيروزي انقلاب، با دوستان خود كميته مسجد قبا را راه انداخت و خود به عنوان مسئول كميته انتخاب. پس از تشكيل سپاه پاسداران به عضويت آن درآمد. پس از آن كه مدتي جزو تيم حفاظت از بيت امام خميني(ره) بود، با شروع غائله كردستان و فرمان امام خميني(ره) مبني بر آزادسازي شهر پاوه، با يك گردان نيرو عازم كردستان شد و در آنجا به نيروهاي شهيد چمران ملحق شد. 💥حاجي پور، پس از شروع جنگ تحميلي با گردان تحت امر خود، عازم جبهه هاي جنوب شد. علي اكبر در عمليات فتح المبين و بيت المقدس با مسئوليت فرماندهي گردان وارد عمل شد و در عمليات بيت المقدس، به شدت از ناحيه پا مجروح شد. پس از بهبود يافتن نسبي به همت خانواده اش تن به ازدواج داد اما زماني كه خانواده همسرش، وي را به انتخاب ميان ماندن در كنار همسر و رفتن به جبهه مخير نمود، وي بدون كوچك ترين ترديدي به جبهه عزيمت نمود و در عمليات رمضان فرماندهي گردان عمار به او محول گرديد. 💥علي اكبر از اين پس تا آخرين لحظه حياتش در تمامي عمليات جبهه جنوب حاضر بود. با شروع عمليات والفجر ۴، حاجي پور که مسئول تیپ عمار از لشگر 27 محمد رسول الله بود, همراه نيروهاي خود، به جبهه غرب رفت و با سازماندهي نيروها به دشمن يورش برد و به كليه اهداف از پيش تعيين شده رسيد، از جمله ارتفاعات استراتژيك ۱۹۰۴ را كه مشرف بر شهر پنجوين عراق است از چنگ دشمن خارج كرد و با قدرت تمام به منطقه مسلط شد. 💥وي پس از تثبيت مواضع به دست آمده در مرحله اول عمليات والفجر ۴، در منطقه غرب، در مرحله دوم عمليات، در دشت پنجوين مورد هدف تير مستقيم تانك دشمن قرار گرفت و در تاريخ ۱۴ آبان ماه ۱۳۶۲ شربت شهادت نوشيد. 💥 شهيد حاجي پور در وصيت نامه خود مي‌نويسد: از خانواده مخصوصا پدر و مادر محترم و عزيز مي خواهم كه ما را دعا كنند، نماز را به موقع بخوانند و در ختم من با نهايت سادگي براي رضاي خدا گريه نمايند به ياد امام حسين(ع). کتاب_زندگی_به_سبک_شهدا ناصر_کاوه
Shahadat_Emam-Hasan-Askari_Arzi.mp3دندان به کاسه خورد ولی خیزران نخورد
زمان: حجم: 5.86M
🔊دندان به کاسه خورد ولی خیزران نخورد اصلا عصا به این بدن نیمه جان نخورد ▪️روضه #شهادت #حضرت_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام #پیشنهاد_دانلود 🎤حاج منصور #ارضی ☑️کانال اشک - پایگاه نشر روضه Eitaa.com/Kanal_AshK
کشکول: (1)👇 🌹امام محمد باقر (ع) فرمودند : من مردی را که در کار دنیایش تنبل باشد مبغوض میدارم و کسی که در کار دنیا تنبل باشد، در کار آخرتش تنبل تر است. کافی(ط-الاسلامیه) ج 5 ، ص 85 ، ح 4 🌹به حضرت موسی وحی رسید که آیا می دانی چرا احمق را روزی می دهیم؟عرض کرد: نه پروردگار من خطاب آمد: برای آنکه عاقل بداند، طلب روزی "به حیله و تدبیر نیست"👌 کمی هم بخندید:😭 😍جوانی وارد سوپر مارکت شد و مشغول خرید بود که متوجه کسی شد که سایه به سایه تعقیبش میکنه رو برگرداند زن مسنی را دید که زل زده وی را نگاه می کرد جوان پرسید: مادر چیزی شده که مرا این طور دنبال میکنی😇 خانم با اشک گفت:😢تو شبیه پسر مرحومم هستی وقتی مرا مادر صدا زدی خاطرات پسرم را تجدید کردی جوان گفت:👇 خانم این سنت روزگاره، یکی میره یکی میاد شما هم خودتو ناراحت نکن... زنه در حال رفتن بود که از جوان درخواست کرد دوباره وی را مادر صدا کند. جوان با صدای بلند داد زد👈  مادر مادر... زن رو برگرداند وخدا حافظی کرد ورفت جوان خرید را تمام کرد و رفت صندوق تا حساب کند. صندوق دار گفت: 280هزار تومان جوان👈 گفت: اشتباه نمی کنی صندوقدار گفت: 30 هزار تومان حساب شما و250 هزار تومان حساب مادرتان که گفت پسرم حساب می کند.😝 جوان از آن به بعد حتی مادرش را خاله صدا میزند👈 به همین سادگی؛ لطفاً هوشیار باشید.... 🌟 کارنامه دولت برجامی در یک نگاه👇 دوسال منتظر امضای برجام دوسال منتظر اجرای برجام دوسال منتظر احیای برجام دو سال منتظر برگشت از برجام به عبارت ساده تر از شروع به کار این دولت 8 سال طول می کشد که ما تازه به نقطه ابتدائی که غنی سازی را در سطح 20% قبل از شروع به کار این دولت بود, برسیم😰😳😨😇 بعد از شش سال مذاکره, کسانی که ادعا داشتند زبان دنیا را بلد بودند 👈با کدخدا😈😎🎩 نتیجه به دست آمده👈 تقریبا هیچ 😂😠😵 هم تحریم ها بیشتر شد و هم دیگه از ما نفت نمیخرند و هم به قول توکلی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام: دولت در عرض دو ماه ۱۸ میلیارد دلار و ۶۲ تن طلا را بر باد داد 😰😨 خسته نباشی دلاور😠 ✍ اگر همه‌ی مسئولین کشور این گونه بودند، ایران گلستان می شد:👇 متن_خاطره : اون روز پسرش رو آورده بود محلِ کار. از صبح که اومد ، خودش رفت جلسه و محمد مهدی رو گذاشت پیشِ ما... 😃 پذیراییِ جلسه که تموم شد ، مقداری موز اضافه اومد. یکی از موزها رو دادم به محمدمهدی... 😇 نمی دانم حاج احمد برای چه‌کاری من رو احضار کرد. وقتی رفتم داخل اتاق ، محمدمهدی هم پشت سرم اومد. حاج احمد تا پسرش رو دید برافروخته شد، طوری که تا حالا این قدر عصبانی ندیده بودمش. با صدای بلند گفت: کی به شما گفته به پسرم موز بدین؟ 😵 گفتم: حاجی این بچه از صبح تا حالا هیچی نخورده ، یه موز از سهم خودم بهش دادم...😢 نذاشت صحبتم تموم بشه. دست کرد توی جیبش ،  بهم پول داد و گفت: همین الان میری یک کیلو موز می‌خری و می‌ذاری جای یه دونه موزی‌که پسرم خورده... کتاب_زندگی_به_سبک_شهدا ناصر_کاوه🌷خاطره‌ای از زندگی  سردارو شهید حاج احمد کاظمی📚منبع: کتاب احمد ، صفحه 137 دعوتید به کانال کشکول👇 @nasserkave کانال شهدا👇 https://t.me/nasserkaveh44 کانال مسکن و اقتصاد👇 @kavehnasser98 🙏ارادتمند: ناصر کاوه
💥کشکول : (2)👇 ✍رهبر معظم انقلاب: ما که منتظر امام زمان هستیم باید در جهتی که حکومت امام زمان(عج) تشکیل خواهد شد ، زندگی امروز را در همان جهت بسازیم و بنا کنیم... ۶۸/۱۲/۲۳ ⭕️ ‏مردم عزیز ایران!😎🎩 کاندیدایی که چند میلیارد تومان هزینه می‌کند تا از شما رای بگیرد و وارد مجلس شود، تردید نکنید کاسبی است که پس از پیروزی، با حقوق شما معامله خواهد کرد تا اصل و سود سرمایه‌اش را بازگرداند.😨😳 💥ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﺗﻮﺟﻪ ﮐﺮﺩﯾﻦ ﻫﯿﭻ ﻗﻨﺎﺩﯼ ﻗﻨﺪ ﻧﻤﯿﻔﺮﻭﺷﻪ!... ﻫﯿﭻ ﻋﻄﺎﺭﯼ ﻋﻄﺮ ﻧﻤﯿﻔﺮﻭﺷﻪ ﻗﻬﻮﻩ ﺧﻮﻧﻪ ﻫﺎﻡ ﻫﻤﻪ ﭼﯽ ﺩﺍﺭﻥ ﺟﺰ ﻗﻬﻮﻩ ﻣﻤﻠﮑﺖ ﻧﯿﺴﺖ که محل غافل گیریه😂 کولرگازی و آبی با برق کار میکنن! اره برقی با بنزین کار میکنه! هفت تیر ۶ تا تیر داره! خواجوی کرمانی شیرازیه! صائب تبریزی هم اصفهانیه!😐😄 ⭕️ در مجلس «طرح ممنوعیت ضبط و پخش اعترافات اشخاص از صداوسیما و دیگر رسانه‌های گروهی» از سوی هیات رئیسه اعلام وصول شد/ایسنا😇😵 پی نوشت: ‏اعلام وصول این طرح بلافاصله بعد از دستگیری "روح الله زم" چه پیامی دارد؟!😵 ✍ یحیی ابو زکریا، متفکر الجزایری: گفتند نظرت راجع به سیدحسن‌نصرالله چیست؟ گفتم: اگر از صهیونیستها بود او را رهبرشان میکردند؛ اگر از غربی‌ها بود تقدیسش میکردند؛ اگر از بودایی‌ها بود تا مقام قداست بالا میبردندش؛ ولی او در بین اعرابی است که جدش علی را کشتند و جدش حسین را نیز ذبح کردند؛ اعراب عاشق ذلتند نه عزت!! 💥من مظلومترین مادر شهید هستم 🌟...صبح که شد پیغام آوردند از طرف کومله که یوسف را شهید کرده ایم، پدر و مادرش برای تحویل جنازه به مقر حزب بیایند. پدرش با شنیدن این خبر همان جا دق کرد و جان سپرد... من و برادرش به آن سوی رودخانه رفتیم، یوسف را همان جایی که سپاه چندی از اعضای ضد انقلاب را به هلاکت رسانده بود، شهید کرده بودند... من تنها مادر شهیدی هستم که منافقین بچه ام را جلویم سر بریدند شکم بچه ام را پاره کردند و جگرش را دراوردند...  با ساتور بدن فرزندم را قطعه قطعه کردند... بدن یوسفم تکه تکه شده بود... انگشت هایش، جگرش، اعضا و جوارحش... را از هم جدا کرده بودند.... 🌟 گفتند: اجازه نداری از اینجا خارجش کنی، همین جا دفنش کن...  و من 24 ساعت با این بدن تنها ماندم. در حالی که اعضای ضدانقلاب  به صورت مسلح بالای کوه ایستاده بودند... 🌟 با دست هایم زمین را کندم، تکه تکه یوسفم را در قبر گذاشتم، یک مهر کربلا در دستم بود، خرد کرده و روی تکه های جسدش پاشیدم... با فریاد لااله الا الله، الله اکبر و خمینی رهبر دفنش کردم... با دست های خودم... جوانم را خاک کردم... 🌟خدایا! تو خودت شاهد هستی موقع دفن, بالای سرش خانومی با چادر سیاه ایستاده بود و به من می گفت که آرام باش و بگو لا اله الله... برشی از زندگی شهید یوسف داور پناه منبع: کتاب خاطرات دردناک, ناصر کاوه
🚩از امروز با خاطراتی از کتاب:👇 🌟"ذوالفقار ولایت" که در رثای 👈 سرلشگر بسیجی شهید حاج حسن تهرانی مقدم که توسط حقیر درسالهای قبل نگاشته شده است در خدمت شما عزیزان هستم... 🙏ارادتمند:ناصرکاوه