eitaa logo
مکتب شهدا_ناصرکاوه
872 دنبال‌کننده
20.6هزار عکس
14.9هزار ویدیو
501 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✨ تحدیر (تند خوانی) قرآن کریم ✨ 🔸 با حجم کم🔸 دانلود جزء اول ahlevela.ir/tahdir/Joze01.mp3 دانلود جزء دوم ahlevela.ir/tahdir/Joze02.mp3 دانلود جزء سوم ahlevela.ir/tahdir/Joze03.mp3 دانلود جزء چهارم ahlevela.ir/tahdir/Joze04.mp3 دانلود جزء پنجم ahlevela.ir/tahdir/Joze05.mp3 دانلود جزء ششم ahlevela.ir/tahdir/Joze06.mp3 دانلود جزء هفتم ahlevela.ir/tahdir/Joze07.mp3 دانلود جزء هشتم ahlevela.ir/tahdir/Joze08.mp3 دانلود جزء نهم ahlevela.ir/tahdir/Joze09.mp3 دانلود جزء دهم ahlevela.ir/tahdir/Joze10.mp3 دانلود جزء یازدهم ahlevela.ir/tahdir/Joze11.mp3 دانلود جزء دوازدهم ahlevela.ir/tahdir/Joze12.mp3 دانلود جزء سیزدهم ahlevela.ir/tahdir/Joze13.mp3 دانلود جزء چهاردهم ahlevela.ir/tahdir/Joze14.mp3 دانلود جزء پانزدهم ahlevela.ir/tahdir/Joze15.mp3 دانلود جزء شانزدهم ahlevela.ir/tahdir/Joze16.mp3 دانلود جزء هفدهم ahlevela.ir/tahdir/Joze17.mp3 دانلود جزء هجدهم ahlevela.ir/tahdir/Joze18.mp3 دانلود جزء نوزدهم ahlevela.ir/tahdir/Joze19.mp3 دانلود جزء بیستم ahlevela.ir/tahdir/Joze20.mp3 دانلود جزء بیست و یکم ahlevela.ir/tahdir/Joze21.mp3 دانلود جزء بیست و دوم ahlevela.ir/tahdir/Joze22.mp3 دانلود جزء بیست و سوم ahlevela.ir/tahdir/Joze23.mp3 دانلود جزء بیست و چهارم ahlevela.ir/tahdir/Joze24.mp3 دانلود جزء بیست و پنجم ahlevela.ir/tahdir/Joze25.mp3 دانلود جزء بیست و ششم ahlevela.ir/tahdir/Joze26.mp3 دانلود جزء بیست و هفتم ahlevela.ir/tahdir/Joze27.mp3 دانلود جزء بیست و هشتم ahlevela.ir/tahdir/Joze28.mp3 دانلود جزء بیست و نهم ahlevela.ir/tahdir/Joze29.mp3 دانلود جزء سی ام ahlevela.ir/tahdir/Joze30.mp3 🔆 تحدیر روشی از تلاوت قرآن است که قاری در آن علی رغم رعایت کردن قواعد تجوید، از سرعت در خواندن نیز بهره می برد، از این رو در زمان یکسان نسبت به ترتیل و تحقیق تعداد آیات بیشتری تلاوت می شود. 🔆 حج‌م هرفایل: حدود ۴ مگابایت زمان تلاوت هر جزء: حدود ۳۵ دقیقه 🌹🌹التماس دعا🌹🌹
✳️ نشینی بالاسر نشینان/ 🇮🇷مهمترین شاخصه زیستی 🇮🇷«يک وقت هست که ما در زندگي شخصي خود مثلاً حرکت اشراف گونه اي داريم بين خودمان و خدا؛ که اگر حرام باشد، حرام است؛ اگر مکروه باشد، مکروه است؛ اگر مباح باشد، مباح است؛ اما يک وقت هست که ما جلوي چشم مردم يک مانور ميدهيم؛ اين ديگر مباح و مکروه ندارد؛ همه اش حرام است؛ به خاطر اينکه تعليم دهنده ي اشرافيگري است به: اولاً زيردستهاي خودمان، ثانياً آحاد مردم به اين کار تشويق ميشوند. ما نبايد مردم را به اين کار تشويق کنيم. ممکن است در داخل جامعه کساني پولدار باشند و ريخت و پاش کنند - البته اين کار بدي است، ولي به خودشان مربوط است - اما ريخت و پاش ما، مسوولان، مشوق ريخت و پاش ديگران است. واقعاً " علي دين ". ملوک در اينجا به معني پادشاهان نيست که بگوييم ما پادشاه نداريم؛ نه، ملوک شماها هستيد؛ النّاس علي دين ماها.»(۸۴/۶/۸) 🔹اینها بیانات رهبرمعظم انقلاب خطاب به مسئولان نظام اسلامی است. بیاناتی که اگر مو به مو اجرا شود، بی تردید مردم را به نظام و خادمان خود دلبسته تر می نماید و نظام افزوده می شود. 🔹اما در این وانفسای و عیار دنیا علیه مردم ایران، عده ای از مسئولان که توسط همین مردم راهی مراکز تصمیم ساز حکومتی شده اند به این فرمایشات بی توجهی میکنند. 🔹 که نمونه های این امر در سالهای اخیر از سطح شهرهای بزرگ تا کوچک و حتی روستاها، قابل پیگیری است. بطور مثال چندی است مردم یکی از روستاها با ارسال تصاویر در _روستا، از یکی از اعضای گلایه میکنند و میگویند فرزندان ما با دیدن ویلای آقایان به ما میگویند شما بی عرضه اید که با این همه سن و سال، قادر به ساختن یک ویلا در محل سکونت خودمان نیستید. 🔹برخی از مردم روستا، با دلخوری از رواج کاخ نشینی در دل روستایی که اکثر خانه هایش نیاز به بازسازی برای دوام و زندگی عادی دارد، میگویند؛ آیا ، و _نهادهای مرتبط به ماهم اجازه ساخت کاخ هایی از این دست را میدهند؟ 🔹آیا این صحیح است که یک مقام مسئول که با رآی مردم انتخاب شده به ساخت و ساز در منطقه ای بپردازد که بعضی از همان مردم به نان شب شان محتاج اند و با هزاران امید، وی را انتخاب کرده اند؟ 🔹ساکنین روستای مذکور از ما میپرسند مگر در ادارات چه میگذرد و مگر میزان دولت تا چه حد بالاست که توان ساختن ویلاهایی اینچنین را دارند، حال آنکه ما ندارها برای پول علوفه دام های خودمان هم درمانده ایم! 🔹برخی دیگر از اهالی همان روستا از سخت گیری های مسئولان دولتی برای ساختن چندمتر خانه در اراضی زراعی شان سخن میگویند، حال آنکه ولی نعمتان آنها، شاهد ساخت و سازهایی خارج از عرف در دل روستا بوده و هستند و این دوگانگی ها را شاهدند.. 🔹بی تردید نمایش اینگونه تجملات، ترویج خوی اشرافیگری است که در تضاد کامل با سیاستهای تبیینی از سوی است. 🔎شاید این سوال خوبی جهت اقناع افکار عمومی باشد که از مسوولان بویژه کسانیکه میشوند، بپرسیم از ای؟ 🔎شاید این سوال بجایی باشد که سرانجام قانون از کجا آورده ای به کجا رسید؟ چه کسی یا کسانی در مسیر اجرای این اندازی می کنند؟ 🔹این کلام مولا علی ع را هم در ماه مبارک رمضان، یادآور میشویم که میفرمایند: خداوند بر مسئولان نظام اسلامی واجب کرده که خود را با مردم ناتوان همسو نمایند تا فقر و نداری باعث هیجان تنگدستان نگردد و ثروتمندان را به طغیان نکشاند. 🔸رعایت اینگونه کارها توسط کسانیکه مایل به خدمت در نظام اسلامی هستند از بدیهی ترین پیش نیازهای و_مقام و حضور در رقابت_انتخاباتی است. 🔸ساده زیستی یک ارزش در است اما برای مسئولان جامعه یک ضرورت. 🔹وقتی یک مسوول در جامعه مایل به تجمل گرایی است، گری، یک توهین و دهن کجی به و_موکلین آنهاست. 🇮🇷در آخر سر باید قول ره را یادآوری کرد: « مسئولان است» که آثار مخرب آن را خواهد گرفت.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نماهنگ ماه مبارک رمضان 🔰 باگلچین بهترین مطالب آموزنده پذیرای شما مومنان عزیز هستیم 🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂 🎗@aslsmictamadon🎗🔵 🌺🌺🌹🌹🥀🌹🌹🌺🌺 حتما اگر توانستید در این کانال عضو شوید بسیار مفید جالب و اموزنده است
42.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•❁﷽❁ 🎥 . 💠 دعای سحر 🎙حجةالاسلام • ـــــــــــــــــــــــحائرالحسینــــــــــــــــــــ 📿 کانال حائر الحسین (ع) https://eitaa.com/joinchat/1201274925C8a6c86dbd7
❣ جانم حسین! داخل یکی از سنگر شهیدی یافتیم که ظاهراً تیر یا ترکشی به او اصابت کرده و شهید شده بود. خواستیم استخوان هایش را داخل یک کیسه بگذاریم و جمع کنیم که انگشت و انگشتر وسط دست راست او نظرمان را جلب کرد. از آن جالبتر این که، تمام بدن کاملا اسکلت شده بود، ولی آن انگشت، سالم و گوشتی مانده بود. خاک های روی عقیق انگشتر را که پاک کردیم، اشک همه مان درآمد. روی آن نوشته شده بود: «حسین جانم!» https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
همه چیز خود را از دست داده است. پس شما مرا نذر خود کنید و به او واگذار نمایید. بگذارید بروم، بروم و بروم. چگونه می توانم بمانم در حالی که همه قافله من رفته است و من جا مانده‌ام. 🔸دخترم خیلی خسته‌ام. سی سال است که نخوابیده‌ام اما دیگر نمی خواهم بخوابم. من در چشمان خود نمک می ریزم که پلک‌هایم جرأت بر هم آمدن نداشته باشــد تا نکند در غفلت من آن طفل بی‌پناه را سر ببرند. وقتی فکر می کنم آن دختر هراسان تویی، نرجس اســت، زینب است و آن نوجوان و جوان در مسلخ خوابانده که در حال سربریده شدن است حسینم و رضایم است از من چه توقعی دارید؟ نظاره‌گر باشم، بیخیال باشم، تاجر باشم؟ نه من نمی توانم اینگونه زندگی بکنم. والسلام علیکم و رحمت الله» 🔹️ *صبحانه ای با شهدا*
📌 *متن نامه تکان دهنده شهید حاج قاسم سلیمانی به فرزندش که به تازگی منتشر شده است:* «بسم الله الرحمن الرحیم 🔹آیا این آخرین سفر من است یا تقدیرم چیز دیگری است که هر چه باشد در رضایش راضی‌ام. در این سفر برای تو می نویسم تا در دلتنگی‌های بدون من یادگاری برایت باشد. شاید هم حرف به درد بخوری در آن یافتی که به کارت آید. 🔸هر بار که ســفر را آغاز می‌کنم احساس می کنم دیگر نمی بینمتان. بارها در طول مســیر چهره‌های پر از محبتتان را یکی یکی جلوی چشمانم مجسم کرده‌ام و بارها قطرات اشکی به یادتان ریخته‌ام. دلتنگتان شده‌ام، به خدا ســپردمتان. 🔹اگر چه کمتر فرصت ابراز محبت یافته‌ام و نتوانستم آن عشق درونی خودم را به شما برسانم. اما عزیزم هرگز دیده‌ای کسی جلوی آیینه خود را ببیند و به چشمان خود بگوید دوستتان دارم، کمتر اتفاق می‌افتد اما چشمانش برایش باارزشترینند. شما چشمان منید. چه بر زبان بیاورم و چه نیاورم برایم عزیزید. بیش از بیست سال است که شما را همیشه نگران دارم و خداوند تقدیر کرده این جان پایان نپذیرد و شما همیشه خواب خوف ببینید. 🔸دخترم هر چه در این عالم فکر می کنم و کرده‌ام که بتوانم کار دیگری بکنم تا شما را کمتر نگران کنم، دیدم نمی توانم و این به دلیل علاقه‌ی من به نظامی‌گری نبوده و نیست. به دلیل شغل هم نبوده و نخواهد بود. به دلیل اجبار یا اصرار کسی نبوده است و نیست. نه دخترم من هرگز حاضر نیستم به خاطر شغل، مسئولیت، اصرار یا اجبار حتی یک لحظه شما را نگران کنم، چه برسد به حذف یا گریاندن شما. 🔹من دیدم هرکس در این عالم راهی برای خود انتخاب کرده است. یکی علم می‌آموزد و دیگری علم می‌آموزاند. یکی تجارت می کند کسی دیگر زراعت می کند و میلیون‌ها راه یا بهتر است بگویم به عدد هر انسان یک راه وجود دارد و هر کس راهی را برای خود برگزیده است. 🔸من دیدم چه راهی را می بایست انتخاب کنم. با خود اندیشیدم و چند موضوع را مرور کردم و از خود پرسیدم اولا طول این راه چقدر است. انتهای آن‌ها کجاست، فرصت من چقدر است. و اساساً مقصد من چیست. دیدم من موقتم و همه موقت هستند. چند روزی می مانند و می روند. بعضی‌ها چند سال برخی‌ها ده سال اما کمتر کسی به یک ‌صد سال می رسد. اما همه می روند و همه موقتند. 🔹دیدم تجارت بکنم عاقبت آن عبارت است از مقداری سکه براق شده و چند خانه و چند ماشین. اما آن‌ها هیچ تأثیری بر سرنوشت من در این مسیر ندارد. فکر کردم برای شــما زندگی کنم دیدم برایم خیلی مهم‌اید و ارزشمندید به طوری که اگر به شما درد برسد همه‌ی وجودم را درد فرا می‌گیرد. اگر بر شما مشکلی وارد شود من خودم را در میان شــعله‌های آتش می بینم. اگر شما روزی ترکم کنید بند بند وجودم فرو می ریزد. اما دیدم چگونه می توانم حلال این خوف و نگرانی‌هایم باشم. دیدم من باید به کسی متصل شوم که این مهم مرا علاج کند و او جز خدا نیست. 🔸 این ارزش و گنجی که شما گل‌های وجودم هســتید با ثروت و قدرت قابل حفظ کردن نیست. وگرنه باید ثروتمندان و قدرتمندان از مــردن خود جلوگیــری کنند و یا ثروت و قدرتشــان مانع مرض‌های صعب‌العلاجشان شود و از در بسترافتادگی جلوگیری نماید. من خدا را انتخاب کرده ام و راه او را. 🔹اولین بار است که به این جمله اعتراف می‌کنــم؛ هرگز نمی خواســتم نظامی شــوم، هرگز از مدرج شــدن خوشــم نمی‌آمد. من کلمه‌ی زیبای قاسم را که از دهان پاک آن بسیجی پاسدار شهید برمی خاست بر هیچ منصبی ترجیح نمی دهم. دوست داشتم و دارم قاسم بدون پسوند یا پیشوندی باشم. لذا وصیت کردم روی قبرم فقط بنویسید سرباز قاسم، آن هم نه قاسم سلیمانی که گنده‌گویی است و بار خورجین را سنگین می کند. 🔸عزیزم از خدا خواستم همه‌ی شریان‌های وجودم را و همه‌ی مویرگهایم را مملو از عشق به خودش کند. وجودم را لبریز از عشق خودش کند. این راه را انتخاب نکردم که آدم بکشم، تو میدانی من قادر به دیدن بریدن سر مرغی هم نیستم. من اگر سلاح به دست گرفته‌ام برای ایستادن در مقابل آدمکشان است نه برای آدم کشتن. خود را سرباز در خانه هر مسلمانی می بینم که در معرض خطر است و دوست دارم خداوند این قدرت را به من بدهد که بتوانم از تمام مظلومان عالم دفاع کنم. نه برای اسلام عزیز جان بدهم که جانم قابل آن را ندارد، نه برای شیعه‌ی مظلوم که ناقابلتر از آنم، نه نه... بلکه برای آن طفل وحشت‌زده بی‌پناهی که هیچ ملجأیی برایش نیست، برای آن زن بچه‌به‌سینه چسبانده هراسان و برای آن آواره در حال فرار و تعقیب، که خطی خون پشت سر خود بر جای گذاشته است می جنگم. 🔹عزیزم من متعلق به آن سپاهی هستم که نمی خوابد و نباید بخوابد. تا دیگران در آرامش بخوابند. بگذار آرامش من فدای آرامش آنان بشود و بخوابند. دختر عزیزم شما در خانه من در امان و با عزت و افتخار زندگی می کنید. چه کنم برای آن دختر بی پناهی که هیچ فریادرسی ندارد و آن طفل گریان که هیچ چیز... که هیچ چیز ندارد و
📸 تصویری زیبا از عرض ارادت یک مادر به قاب عکس سردار دلها💚 🆔 @sardar_shahid_soleimani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید | جامعه صالح 🔰حاج قاسم سلیمانی: جامعه ای صالح میشود، که افراد صالح بر آن حاکم شود. 🌹 سخنان مهم شهید سلیمانی درباره انتخاب مسئول 🆔 @sardar_shahid_soleimani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 توی ترکیه سوار تاکسی شدم، راننده گفت یک ویدئو میذارم ببین ما این آدم رو دوست داریم، ویدئو حاج‌ قاسم رو گذاشت و گریه کرد... «مکتب‌حاج‌قاسم» توی دنیا داره پخش میشه... 🆔 @sardar_shahid_soleimani
💥قابل توجه تمامی مسئولین کشوری، حزب‌اللهی، غیرحزب‌اللهی، اصولگرا، اصلاح‌طلب, معتدل و ⭕️ امام خامنه‌ای: 🔹آقایان! مگر مردم کورند؟ نمی‌شود ما در مثل حیوان بچریم و بغلتیم و بخواهیم مردم به ما به شکل نگاه کنند؛ مردمی که خیلی شان از اولیات زندگی محرومند/ چون آنها فقط ریش شان تراشیده بود، ولی ما ریش مان را گذاشته‌ایم، همین کافی است!؟/ مخارج دولت برای تغییر دکوراسیون و ماشین جدید جرم و خطاست/ آن وقتی که آقایان امکانات شخصی دارند، حق ندارند از امکانات دولتی استفاده بکنند... 🔹اگر ما دنبال مسایل رفتیم، به فکر خودمان افتادیم، دنبال و مان رفتیم، در کردن هیچ حدی برای خودمان قایل نشدیم (مگر حدی که دردسر قضایی درست بکند!) و خرج کردیم، مگر باقی می‌ماند؟... مگر مردم کورند؟ ایرانیان همیشه جزو هوشیارترین ملتها بوده‌اند؛ امروز هم به برکت انقلاب از هوشیارترین‌هایند؛ از هوشیارها هم هوشیارترند. آقایان! مگر مردم نمی‌بینند که ما چگونه زندگی می‌کنیم؟ 🔴  قابل توجه مسئولین اجرائی کشور👈 چرا مردم دیگرشما را, "امین" خودنمی داند: ↙️ _ چون:"هزاران" آقازاده در غرب زندگی می‌کنند.... ایران بزرگ‌ترین واردکننده پورشه (ماشین آقازاده‌ها) در خاورمیانه‌ است..مردم وقتی می‌بینند در طی این سال‌ها هزاران دستگاه مازراتی و پورشه و بنز با ارز دولتی وارد شده، اما برای خرید لودر, گریدر, هلی‌کوپتر امداد و نجات و کارهای عمرانی بودجه نیست، از خود می‌پرسد,چه اتفاقی در این چند سال افتاده است...وبه شما مسئولین "شک" می‌شود کنند. «مقاومت» در برابر «سلطه و استکبار جهانی» با ساختاری عمیقا فاسد ناممکن است. مردم وقتی می‌بینند برادران اعضای ستاد مبارزه بامفاسد اقتصادی، پرونده"فساداقتصادی" دارند، از خود می‌پرسند,"با دستمال آلوده" نمی توان عینک را پاک کرد".هر کس فقط یکبار از خیابان اندرزگو، یا فرعی‌ های بالای نیاوران رد شود و کاخ‌ها و قصرهای آنجا که نظیرش حتی در بورلی هیلز دیده نمی‌شود را با «امکانات توسعه»ای چابهار و ایلام و کردستان و خوزستان و... مقایسه کند، به همین‌جایی می‌رسد که می‌بینید! مردم وقتی می‌بینند در اکثر جاها مشتی ته‌ ریش‌ دارِ یقه‌, آخوندیِ زیر۳۰سال، در مقام «مدیرعامل» و «رئیس هیات مدیره» و «رئیس» و «معاون» و... مدام درحال انجام معاملات میلیاردی برای شرکت‌های صوری‌شان هستند، حال آنکه عرضه مرتب کردن تخت‌ خواب‌شان را هم ندارند، به همین‌جا می‌رسند... مردم وقتی فرزندان لایق‌شان را می‌بینند که کنار میدان‌ها پلاکارد «استخدام نیرو برای اسنپ» به دست گرفته‌اند و ظلم و پارتی بازی را می بینیند, به شما دیگه اطمینان که ندارند👈 شما را یک مشت دروغگو و ریاکار میدانند... آهای ای مسئولین جرا از خودتان شروع نمی کنند... چرا باید بچه های مسئولین(فرقی هم نمیکند) باید درخارج تحصیل کنند و در همانجا اقامت بگیرنند وبقیه در "حسرت یک شغل" باشند. 🌹اگر شما می خواهید مردم برسر میثاق و آرمان های شان بمانندو مانند گذشته, مقاومت کنند, ( که در این چهل سال پیروزی انقلاب, همه جوره پای انقلاب ایستاده اند وهرگز خسته و ناامید نشدند.)مسئولین محترم: با مردم صادق باشید و دست از دروغ ,تزویر , ریا, تجمل گرایی و... دست بکشید و برای اولین کار دست منسوبین خود را از سر ملت و بیت المال قطع کنید و در گام بعدی همانند امام و مقام معظم رهبری "ساده زندگی کنید" ودست از "دوروئی ونفاق و... بردارید"و با مردم صادق باشید..." همان رئیس جمهور... وزیر...وکیل... نماینده... شهردار... همه مسولین، در رده های بالا و میانی چرا فکر می کنید تغییر و مدل سرمایه داری زندگی کردن، به شما شخصیت میده!؟ نان انقلاب رو می خورید ولی اصلا بویی از انقلاب نبردید... هرچی میرسه توی سختی میرسه, نه لای پر قو ...آیا عدالت شعار بود و شعار ماند. نکند در محشر، محمدرضا جلوی ما را بگیرد و بگوید دیدید شما هم دست تان را بریدید 🌹شهید آیت الله مدنی در نطقی در جمع خبرگان ملّت در سال های اول انقلاب با اشاره به ماجرای یوسف و زلیخا در قرآن حکیم به آن قسمت داستان اشاره کرد که وقتی زلیخا از عیب گیری زنان مصر با خبر شد آنان را به ضیافتی دعوت کرد و به دست آنان کارد و ترنجی داد و در میان مهمانی به یوسف دستور داد که وارد ضیافت شود، آمدن یوسف همان و بریده شدن دست زنانی که ملامت گر زلیخا بودند همان! سپس آیت الله مدنی با گریه دردناک پشت تریبون ادامه دادند: " آقایان! نکند در محشر و قیامت، محمد رضا (پهلوی) جلوی ما را بگیرد و بگوید دیدید شما هم وقتی به دستتان ترنج دادند دستتان را بریدید و مثل من کاخ نشین و طاغوتی شدید!
🌹عکسی لو رفته👈 از یک بسیجی که سی سال بعد از شهادتش هم برای برقراری امنیت و دفاع از کشورش هنوز ایستاده👌 و از جمهوری اسلامی ایران و مردمش مشغول پاسداری و دفاع میباشد😰 💥 قابل توجه بعضی از مسئولین,ِ ژن های بی خاصیت, غارتگران بیت المال و...👈این عکس در حاشیه‌ی نیزارهای جزیره‌ی مجنون گرفته شده، اسلحه هنوز هم در دستانش بود. 👈«او اینگونه فداکاری نکرد تا تو کشور را غارت کنی و به بیت المال خیانت!»
🔴 مستند جنجالی (قسمت اول: رازهای مردی در سایه)👈 حتما تماشا کنید و از رازهای برجام آگاه شوید ♦️ هشدار درباره توافقی که دوباره از ماه‌ها قبل نوشته شده است ♦️ پیام خصوصی محمدجواد ظریف به گروه بحران چه بود؟! ♦️روایتی جدید و تکان‌ دهنده از پشت صحنه آخرین تحولات داخلی و خارجی در آستانه ۱۴۰۰ 📣ادعای واقعی که در این مستند مطرح می شود👈 متن توافق برجام 14 ماه قبل از تصویب از سوی یک اندیشکده آمریکایی تهیه و در خلال مذاکرات برجام همین متن بدون کوچکترین تغییری تصویب می شود🎩😎 آدرس فروشنده 3 حتما روی آدرس کلیک کنید و به صورت آنلاین مشاهده کنید👇 https://ammaryar.ir/product/foroushande_3-1/ 🎈آنقدر نشر بدهید تا برسد به دست مسئولین قوه قضاییه و مقننه تا ضمن برخورد و محاکمه عوامل مقصر در برجام از مذاکرات بعدی و بی حاصل با کشورهای اروپایی و آمریکایی جلوگیری کنند.👌
(1) سلام خدمت دوستان عزیز, به مناسبت فرا رسیدن 29 فروردین روز ارتش, چند روزی در خدمت شهدای عزیز ارتش جمهوری اسلامی ایران هستیم👇 🎈پس از پیروزی انقلاب، در شرایطی که دشمنان کمین کرده انقلاب و به تبعیت از آنان دوستان نا آگاه، نغمه شوم و خطرناک انحلال ارتش را سرداده بودند و ارتش در حساسترین شرایط حیات خود قرار گرفته بود، امام خمینی (ره) به عنوان بزرگترین حامی ارتش پای در میدان نهاد و نقشه شوم دشمنان انقلاب را نقش بر آب نمود و طی پیامی، با قاطعیت هرچه تمامتر، ضرورت حفظ ارتش را اعلام و در جهت انسجام، یکپارچگی و وحدت ارتش، فرمان تاریخی و مهمی را صادر فرمودند و روز 29 فروردین را روز ارتش نامگذاری کردند... 🌹 سید علی اقبالی‌ دوگاهه در یکم آبان‌ماه 1359 در یک ماموریت برون‌مرزی با عملیات موفقیت‌ آمیز در راه برگشت، رادار راهبردی دشمن پرنده آهنین او را نشانه رفت و هواپیمای وی مورد اصابت موشک قرار گرفت. پرنده زخمی که خلبان جوان آن را به زحمت به 30 کیلومتری شرق موصل نزدیک مرز ایران رسانده بود، سقوط کرد و اقبالی با چتر نجات هواپیما را ترک کرد و به اسارت دشمن بعثی درآمد. خلبان دلیر ایران‌ زمین بیشتر تلمبه‌خانه‌ها و نیروگاه‌های برق عراق را از کار انداخته بود و طرح‌های عملیاتی وی موجب شده بود تا صادرات 350 میلیون بشکه نفت عراق از کار بیفتد... صدام به خون این شهید تشنه بود و صدام دستور داد پس از دستگیری اقبالی بدنش را دو نیمه کردند. نیمی از پیکر مطهرش در نینوا و نیمی دیگر در موصل عراق مدفون شد...  کتاب خاطرات دردناک، ناصرکاوه برشی از زندگی سرلشگر خلبان، شهید سید علی اقبالی‌ دوگاهه 🌹جنگاور بود، چترباز بود، دوره‌هایی که یک رنجر باید ببیند را گذرانده بود، کلاه‌ سبز بود. از خیلی سال قبل‌تر مسوول حوزه بسیج و مسوول آموزش ناصحین شد و همیشه خودش را سرباز رهبر می‌‎دانست. قبلا یکبار به عراق رفته بود، اما آن موقع ماموریتش طولانی نبود. محسن درست است که پسرم بود، اما پشت و پناهم بود، روزی هم که آمد و گفت می‌خواهد به سوریه برود می‌دانستم این راه، شهادت دارد، خودم هم در دوران دفاع مقدس جبهه بودم، می‌دانستم شرایط جنگ چگونه است. البته این را هم قبول داشتم که شهادت نصیب هر کسی نمی‌شود و این‌هایی که امروز می‌بینید شهید شده‌اند، برگزیده هستند. محسن خیلی دوست داشت حضرت آقا را از نزدیک ببیند و حتی در وصیتنامه‌اش هم نوشته بود که آرزو دارم آقا دست مبارکشان را روی سرم بکشند که قسمت نشد و البته آقا بعد از شهادتش سر مزار محسن آمد و چند دقیقه‌ای ایستادند. کتاب مدافعان حرم, ناصر کاوه برشی از زندگی شهید محسن قوطاسلو 🌹وقتي برای آخرین بار دیدمش سفيد مثل مهتابي شده بود. تازه اصلاح كرده بود. چشم‌هايش باز بود. تفنگ را به زور از دستش در آورده بودند. اگر سوراخ روي قلبش نبود مي‌گفتم خوابيده... گوشه‌‌ي لب‌هايش چين خورده بود... درد داشت. آن‌قدر به خطوط صورتش، حالت لب‌هايش دقت كرده بودم كه فهميدم چه معنايي دارد. به پسرها گفتم: "كف پاي بابا را ببوسيد. پاي بابا خيلي خسته است"... بعد هم يك پروانه آمد نشست روي پيكر حسن. بعد پرواز كرد و با حسن آمد تا قبر. لباس‌هاي خوني‌اش را پسرها شستند و من همه‌ي آن‌ها را تميز و مرتّب در كمد نگه داشته‌ام. حالا سال‌هاست كه از رفتن حسن مي‌گذرد؛ مي‌نشينم و عكس‌ها را جلويم مي‌چينم و نگاه شان مي‌كنم و بر تنهائيم فكر مي‌كنم. بچه‌ها هستند اما حسن نيست...  کتاب خاطرات دردناک، ناصرکاوه روایتی از همسر سرلشگر شهید, آبشناسان 🌹 یکی از تکاورانی که در حماسه خرمشهر در ابتدای جنگ حضور داشتند، خاطره ای فراموش نشدنی در تاریخ این سرزمین را از آن روزها چنین بیان کردند: "پس از این که خرمشهر سقوط کرد و به دست دشمن افتاد، بین ما و دشمن پل خرمشهر حایل شد که با تخریب آن مانع از ادامه پیشروی دشمن شده بودیم. دشمن برای تضعیف روحیه ما، جنازه یکی از دخترانی را که در طول محاصره به شهادت رسیده بود و در شهر جای مانده بود را در آن سوی پل به یکی از تیرهای برق کنار پل در سمتی که ما ببینیم، بسته بود. تکاوران دلیر ما که این صحنه را دیدند، به خاطر حفظ ناموس وطن، برای برگرداندن جنازه آن دختر ایرانی، به آن سوی رودخانه رفته، سه نفر از تکاوران شهید شدند و پیکرشان همانجا ماند، اما توانستند جنازه آن دختر ایرانی یعنی ناموس وطن را از چنگ دشمن آزاد کرده و به این سمت پل بیاورند...."  کتاب خاطرات دردناک، ناصرکاوه
-ارتش(3) 🌹 حسین در 7 آذر 59 و در عملیات مروارید بر فراز خلیج فارس 48 افسر عالی رتبه و دو ژنرال عراقی را کشته و نیروی دریایی ارتش عراق و ناوهای اوزا را منهدم کرد و در مجموع ۲۴۰ میلیون دلار به رژیم عراق ضرر زد! همین موضوع باعث شد که او را شکارچی اوزا نامیدند... در قسمتی از وصیت نامه این شهید بزرگوار مطلبی آمده که همه وجود و مرام و مردانگی خلعتبری در آن پیداست: اگر ذره ای از خاک وطنم به پوتین سرباز دشمن چسبیده باشد، آن را با خونم در خاک وطن می‌شویم و مرگ در این راه را افتخار می‌دانم و اگر ارزشمندتر از جانم هدیه‌ای داشتم، حتما به این مردم خوب تقدیم می‌کردم... حسین خلعتبری در یکی از مصاحبه‌هاى خبرى گفته است: اینها را مى‌گویم که تاریخ بنویسد و آیندگان بدانند که ما در اوج مظلومیت جنگیدیم و هیچ باکى نیست اگر یک میلیون نفر از ما شهید شوند. اگر خود و فرزندان مان هم کشته شویم بازهم تسلیم نمى‌شویم تا دنیا بفهمد ایرانى با غیرت هرگز در مقابل تجاوز سکوت نمى‌کند و تا نابودى متجاوز دست از دفاع نمى‌کشد... کتاب فاتحان قله های عاشقی, ناصر کاوه خاطره ای از امیر سرلشگر شهید, خلبان شهید حسین خلعتبری 🌹 پسر پیرمرد دفن‌کننده پیکر خلبان شهید غلامرضا چاغروند به‌نام دیوان جالیزی در این خصوص می‌گوید: در 12 مهر ۵۹ یک بالگرد در منطقه دهلران در حال پرواز بود. منطقه چند ساعت قبل به‌علت عقب نشینی نیروهای ایرانی در اشغال نیروهای بعثی بود. نیروهای دشمن به محض دیدن بالگرد آن را مورد هدف گلوله‌های خود قرار دادند بالگرد به‌سمت کوه‌های اطراف پرواز کرد و به‌علت اصابت گلوله به هلی‌کوپتر و زخمی شدن کمک خلبان در یک کیلومتری جالیز بر زمین نشست. بلافاصله نیروهای مهاجم هلی‌کوپتر را به محاصره درآوردند و سرنشینانش را به اسارت درآوردند فرمانده بعثی‌ها از خلبان می‌خواهد به امام امت توهین کند که با مقاومت چاغروند روبه‌رو می‌شود. این ایستادگی و مقاومت ایشان تا جایی ادامه دارد که یکی از افسران عراقی با سرنیزه به‌سمت او حمله می‌کند و وی را غریبانه به شهادت می‌رساند... این خلبان جوان ۲۳ ساله که تازه داماد بود و فرزندی نداشت به‌خاطر نام رهبر سر از تنش جدا کردند و جنازه‌اش دو روز در بیابان‌ها ماند و پیرمردی در روستای جلیز دهلران جنازه او را خاک کرد و به جرم خاک کردن شهید چاغروند ۱۰ سال به اسارت رفت. کتاب خاطرات دردناک, ناصر کاوه 🌹مقام معظم رهبری در مراسم این شهید بزرگوار در وصف او فرمودند: فقدان بزرگی بود؛ نه فقط برای شما برای من هم این طور بود. ولی خب چاره ای نیست باید تحمل کرد. شهید یاسینی مردی مومن بود، پرتلاش بود، صادق بود، صمیمی بود و خود همین‌ها موجب شده بود که به ایشان امیدوار باشم. در این حوادث سخت است که جوهر ما آشکار می‌شود و نیروها و توانایی های درونی ما آشکار می‌شود... بخشی از وصیت‌نامه شهید یاسینی: من یک خلبان هستم. سالها از بیت المال برایم هزینه کرده اند تا به اینجا رسیده ام. حال وظیفه دارم که دینم را ادا کنم. مگر نه اینکه همواره آرزو کرده ایم که ای کاش در واقعه عاشورا می بودیم و فرزند زهرا(س) را یاری می کردیم؟... اکنون زمان آن فرا رسیده و همگان مکلفیم که برای لحظه ای روح خدا را تنها نگذاریم. بنابرین از من انتظار نداشته باشید که بیش از این در کنارتان باشم. به یقین اجر شما نیز که به تربیت فرزندان و امور خانه همت می گمارید و زمینه را برای حضور بیشتر ما در صحنه فراهم می کنید نزد خدا محفوظ خواهد بود... خانواده یاسینی یک شهید و یک جانباز را نیز تقدیم انقلاب، اسلامی و ایران اسلامی نموده است. شهید رضا یاسینی که در سن 17 سالگی در تنگه چزابه به شهادت رسید و عباس یاسینی که جانباز قطع عضو می باشند... کتاب فاتحان قله های عاشقی, ناصرکاوه خاطره ای از معاون هماهنگ کننده و رئیس ستاد نیروی هوایی ارتش, سرلشگر خلبان, شهید سید علیرضا یاسینی 🌹پدرمان خیلی به خواهر کوچک مان علاقه داشت...خواهر کوچکم در نوجوانی به سرطان استخوان مبتلا شد... بیماری خواهرم شدت گرفت و همه از او قطع امید کردند... به پدر اطلاع دادیم که دخترش آخرین روزهای عمرش را طی می کند و هر چه زودتر خودش را برای آخرین دیدار با او به تهران برساند. اما پدر قبول نکرد که بیاید... پدرم در آن موقع فرمانده لشگر بودند و در عملیات شرکت داشتند... ایشان در جواب اصرارهای مادرم گفت: الان عملیات است واین سربازانی که الان در حال جنگ هستند، همه شان فرزندان من هستند، الان من وظیفه دارم کنار آنها باشم و همراهشان بجنگم.... خواهر کوچکم در 16سالگی فوت کردند و پدرم تا دو ماه هم نتوانست به خانه برگردد. کتاب زندگی به سبک شهدا, ناصر کاوه راوی پسر  امیر سرلشگر, شهید ابراهیم نیارکی
-ارتش(2) 🌹گوشه برزنت راکشیده بودند روی خودشان. جا نبود من و صیّاد بخوابیم. روی زمین نم دار و سرد دراز کشیدیم. نگاهش می کردم، سردش بود و می لرزید. گفتیم پشت به پشت هم بدهیم شاید کمی گرم مان شود. توی آن هوای سرد وضو گرفت و ایستاد به نماز. من فقط نگاهش می کردم. اصلاً حسّ تکان خوردن هم نداشتم چه برسد به نماز خواندن. نمازش که تمام شد تا خودِ صبح قرآن خواند. بعد هم بچه ها را بیدار کرد. روی همان تپّه نماز جماعت خواندیم... کتاب زندگی به سبک شهدا، ناصرکاوه برشی از زندگی سپهبد شهید، علی صیاد شیرازی 🌹 آن روز وقتى بلوار نزديک پايگاه هوايى شيراز را به نام من كردند، غرور و شادى را در چشم‌ هاى همسرم ديدم. خانواده خودم هم خوشحال بودند. حواله زمين را كه دادند دستم، من فقط به خاطر دل همسرم گرفتم و به خاطر او و مردم كه اين همه محبت دارند و خوبند، پشت تريبون رفتم. ولى همين كه پايم به خانه رسيد، ديگر طاقت نياوردم. حواله زمين را پاره كردم، ريختم زمين. يعنى فكر مى كنند ما پرواز مى كنيم و مى جنگيم تا شجاعت ‌هاى ما را ببينند و به ما حواله خانه و زمين بدهند؟... بايد با زبان خوش قانعش كنم كه انتقال به تهران، يعنى مرگ من. چون پشت ميزنشينى و دستور دادن براى من مثل مردن است... کتاب فاتحان قله های عاشقی, ناصر کاوه دست‌ نوشته ‌اى از عباس دوران، هشتم تير 1360 🌹نقش شهید جواد فکوری در خنثی کردن ماجرای حزب خلق مسلمان در تبریز، زمانی که فرماندهی پایگاه دوم شکاری را بر عهده داشت، بسیار حساس بود. او با منسجم کردن نیرو های پایگاه و همکاری بچه های انجمن اسلامی، توطئه دشمنان را نقش بر آب ساخت. فکوری زمانی به فرماندهی پایگاه یکم شکاری منصوب گردید که عناصر ضد انقلاب این پایگاه هر روز با شعار های انحرافی و طرح مسائل جنبی قصد داشتند که امور عملیاتی پایگاه را دچار وقفه و اختلال کنند، اما با زحمات پی گیر شهید فکوری و کمک کارکنان، نه تنها تلاش های عناصر ضدانقلاب خنثا و بی اثر شد بلکه کارایی عملیاتی پایگاه نیز افزایش یافت. همچنین نقش فکوری به صورتی قاطع و مصمم در هدایت عملیات خنثا سازی کودتای نوژه و نظارت وی در دستگیری عناصر این کودتا قابل توجه بوده است. نقش فکوری در طراحی و اجرای بزرگ ترین عملیات 140 فروندی (کمان 99) که تنها به فاصله ده ساعت از آغاز جنگ تحمیلی و به تلافی اولین حمله ناجوانمردانه رژیم بعث عراق صورت گرفت، همواره نقطه عطفی در تاریخ نبردها و جنگ های هوایی به شمار می آید. فکوری در سال های پس از انقلاب چندین بار توسط عناصر وابسته و ضد انقلاب تا مرز شهادت پیش رفت. او فکوری پس از تشکیل کابینه شهید رجایی با حفظ سمت به عنوان وزیر دفاع برگزیده شد و پس از اینکه سرهنگ معین پور به فرماندهی نیروی هوایی گمارده شد، ایشان مورد تشویق قرار گرفت و به سمت مشاور جانشینی رئیس ستاد مشترک ارتش انتخاب شد. سرانجام در شامگاه هفتم مهرماه 1360 زمانی که به همراه چندتن از سرداران رشید اسلام (فلاحی. نامجو. کلاهدوز. جهان آرا و...) که حاملان خبر فتح و پیروزی رزمندگان سلحشور اسلام بودند و به منظور دیدار و ارایه گزارش فتح به فرماندهی کل قوا امام خمینی(ره) از منطقه عملیاتی به تهران بازمی گشتند در اثر سانحه سقوط سی130 در سی مایلی جنوب شهر تهران (کهریزک) به افتخار شهادت نایل آمد. او هنگام شهادت 43 سال داشت و از وی دو پسر و یک دختر به یادگار مانده است. کتاب زندگی به سبک شهدا, ناصر کاوه 🌹 قرنی و همفکرانش در زمان شاه دستگیر و محاکمه شدند. در آغاز صحبت از اعدام قرنی بود، ولی بنا به عللی او را به اخراج از ارتش و سه سال حبس محکوم کردند. وی در اسفند 1339 از زندان آزاد شد. ایشان به دلیل همکاری با جریان نهضت امام خمینی مجدد به زندان رفت. شهید قرنی در جریان انقلاب به نیروهای انقلابی پیوست و به هنگام شکل‌گیری و گزینش اعضای شورای انقلاب از سوی امام خمینی به عضویت این شورا انتخاب شد. پس از پیروزی انقلاب، بلافاصله، در روز 23 بهمن، ضمن اعاده به ارتش با درجه سرلشکری به عنوان رئیس ستاد ارتش انقلاب، با حکم امام خمینی منصوب شد. شهید قرنی شخصیتی بود که نه تنها در تثبیت موقعیت ارتش در نظام جمهوری اسلامی نقش کلیدی داشت بلکه با شهامت و ایستادگی در مقابل طرح‌هایی که در جهت فروپاشی ارتش مطرح می‌شد ایستاد و به ارتش هویت داد و به همین خاطر خاری در چشم دشمنان شد و در نهایت در روز سوم اردیبهشت 1358 به دست گروهک تروریستی فرقان شهید شدند... کتاب فاتحان قله های عاشقی, ناصر کاوه روایتی از زندگی امیر سپهبد, شهید سید‌ محمد ولی قره نی
رهبر معظم انقلاب (دام ظله العالی): جوان امروز می تواند از منِ سابقه دار در انقلاب، انقلابی تر باشد. ۹۵/۳/۱۴ 🍃🌸🇮🇷🌸🍃 💠مهدویت ♨️سیاسی 🎥فرهنگی 🌐اخبار منطقه و جهان ✅جهت عضویت در کانال کلیک کنید👇👇 @unifarhangi