🍂 بررسی عملیاتهای دفاع مقدس
🔻 فتح المبین ۱۲
•┈••💠••┈•
🔅 نتایج عملیات
۱- آزادسازی ۲۴۰۰ کیلومتر مربع از خاک جمهوری اسلامی ایران شامل دهها بخش و روستای منطقه، حمایت و رادار، جاده مهم دزفول - دهلران،
۲- نزدیک شدن نیروهای خودی به مرز در منطقه غرب شوش و دزفول.
۳- خارج شدن شهرهای دزفول، اندیمشک، شوش و مراکز مهمی چون پایگاه شکاری دزفول از دید و تیر موشک دشمن
۴- انهدام بیش از ۴ لشکر ارتش عراق
خسارات و تلفات وارده به دشمن
در عملیات فتح المبین ۲۵ هزار تن از نیروهای دشمن کشته و زخمی و ۱۷ هزار تن اسیر شدند و تمام یگان های درگیر آن نیز دچار خسارت و تلفات گردیدند.
همچنین ۳۲۰ دستگاه تانک و نفربر، ۵۰۰ دستگاه خودرو و ۱۶۵ عراده توپ به غنيمت نیروهای خودی در آمد و نزدیک به ۳۵۰ دستگاه تانک و نفربر آنان منهدم شد. در این عملیات ۱۸ فروند از هواپیماهای دشمن نیز سرنگون شد.
✵✦✵
ادامه دارد
#فتح_المبين
#بررسی_عملیاتها
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂
🍂 آغاز روایتی از مقاومت
فرخنده اسد مسجدی مادری است که ساعتها خود و دو فرزندش زیر آوار موشک افسارگسیخته و بیرحم دشمن ماندند و هر لحظه مرگ را با چشمان خود دیدند و با قلبشان احساس کردند.
برای شنیدن قصه او به خانهاش رفتم، در بدو ورودم دو کبوتر سفیدرنگ که در حیاط بودند توجهام را به خود جلب کرد، آنها نیز همانند مادر این خانه منتظر، در حیاط کوچک خانه قدم میزدند.
فرخنده حالا چهار فرزند دارد و از آن روز سی و هشت سال میگذرد که به گفته خودش چرخیدن سی و هشت سال بر زبان به ظاهر ساده است اما حقیقتا تحمل کابوسهای شبانه و نقش بستن تصاویر آن حادثه در لحظات روزانه کاری ساده نبوده و نیست.
🔻لقمههای مادرانه
نفس عمیقی کشید و شروع کرد به گفتن داستان عجیب زندگیاش:
... ۴ آبان سال۶۱ مصادف با هشتم محرم بود، طبق برنامه هرروز همسرم صبح زود به مغازهاش رفت و دو فرزندم، محمد و مهدی که سه ساله و سه ماه بودند حوالی ساعت ۱۰صبح از خواب بیدار شدند.
آن زمان در خانه پدری همسرم واقع در خیابان طالقانی محله چیتا آقامیر دزفول زندگی میکردیم.
محمد پسرک خردسال سه سالهام آن روز بهانه خوردن نان گرم و تازه را برای صرف صبحانه گرفت، مهیا کردنش کار سختی نبود سریع چادر سرکردم و به نانوایی که درست در کنار خانه بود رفتم دو قرص نان گرفتم.
سفره کوچک صبحانه محمد را آماده کردم و صدایش کردم تا کنار سفره بنشیند و تا خودم لقمه لقمه صبحانه اش را بدهم، مهدی را که آن روز سه ماه و ده روز سن داشت کنار خودم بر روی زمین گذاشتم.
وقتی که لقمه آخر غذا را در دهان محمد گذاشتم، با لحنی کلافه گفت: مادر هوا خیلی گرم است. من هم باخیال آسوده گفتم عزیزمادر برو و پنکه را روشن کن.
زیر کلید پنکه دو تخته فرش بود که محمد روی آنها رفت تا دستش را به کلید برساند، فاصلهمان تقریباً سه یا چهار متر بود. همانطور که داشتم محمد را نگاه میکردم چشمم به ساعت بالا سرش خورد ساعت ۱۱و ۲۵قیقه بود که ناگهان در یک چشم برهم زدنی حس کردم وارونه شدم و دیگر از آن به بعد چیزی در خاطرم نیست.
نگرانی در چهرهاش جار میزد میدانستم علتش مرور خاطرات آن روز است اما دلیل اشکهایی که با گفتن نام محمد از چشمانش سر میخورد دلواپسم کرده بود.
👇👇👇
🔻خیال مرگ
نمیدانم چند دقیقه و یا چند ساعت بعد چشمانم باز شد اما به محض باز شدن چشمانم چیزی جز سیاهی ندیدم؛ زیر خروارها خاک گیر کرده بودم روی دست راستم افتاده بودم و دست چپم بر روی سرم افتاده بود.
نفسهایش تندتر شد دستانش را درهم فشرد و ادامه داد: اولین چیزی که به ذهنم رسید مرگ بود فکر میکردم مردهام و مرا دفن کردهاند اما با خود گفتم چه شد که مردم؟ آیا واقعاً مردهام یا زیر آوارهای موشک گیر افتادم؟ پس فرزندانم چه شدند؟
یک لحظه به یاد آوردم که اگر مرده باشم پس النگوهایم نباید دستم باشد آمدهام که دستم را چک کنم اما راهی برای تکون خوردن نبود.
باید سر از ماجرا درمیآوردم چون نه صدایی به گوشم میرسید و نه ماجرایی برای مرگم پیدا میکردم.
با هر تلاشی بود مطمئن شدم طلاهایم هستند و حتی کفنی بر تن ندارم آن لحظه بود که صدای الله ربی الله گفتنم بلند شد و بی امان اشک میرختم.
👇👇👇
🍂 سیلی خاطرات
آن تاریکی و بوی خاک قطعاً تداعی مرگ بود برای من، هنوز هم بوی گردخاک آوار شده را با تمام وجود احساس میکنم.
برای آنکه بغضش را مهار کند حرفش را قطع کرد و سرش را پایین انداخت، اما ظاهراً از پس سیلی که مرور خاطرات بر دیوار دلش زده بود برنیامد و اشک در چشمانش حلقه بست.
فرخنده ادامه داد: هراسی از مرگ نداشتم اما از فکر و خیال فرزندانم که چه شدهاند و آنها این شرایط سخت و پر دلهره را چگونه میگذرانند صدای نالهام وجود سرد خاک را فراگرفت. لحظهای به ذهنم میآمد که نکند تن کوچک آنها سنگینی آوار را تحمل نکرده باشد و...، نتوانست حرفش را تمام کند.
حالش حسابی به هم ریخته بود راستش حسابی دستوپایم را گم کرده بودم، لحظهای به ذهنم رسید مصاحبه را برای روز دیگری عقب بیاندازم اما سریع خودش را جمعوجور کرد و آرامتر که شد گفت: پس از مدتها اشک و فکر و خیال، صدای خیلی دوری از همهمه مردم به گوشم رسید، شروع کردم به داد زدن تا شاید صدایم را بشنوند اما تمام فریادهایم بیفایده بود.
بیخبری از فرزندانم طاقتم را طاق کرده بود تمام تلاشم را میکردم تا شاید اندکی از خاکهای آوار شده را کنار بزنم اما کاملاً بیفایده بود؛ پس از گذشت مدت زمان زیادی صدای مردم را از فاصله نزدیکتری احساس میکردم، انگار در همین حوالی در جستجوی ما بودند. درحال گوش دادن به صداها و زمزمه کردن نام حضرت زهرا(س) بودم که صدای گریه مهدی پسرم به گوشم رسید، نوزاد سه ماههام بی تاب داد میزد.
👇👇👇
🍂 در آغوش خاک
مهدی هر گاه گریه میکرد در آغوش میگرفتمش تا آرام شود اما حالا میهمان آغوش خاک بود و هیچ کاری از دست من ساخته نبود. زمان زیادی از گریههای مهدی نگذشته بود که صدایش قطع شد تا آمدم نگرانی را به دلم راه بدهم ذکر شکرا لله در میان مردم پیچید، حالا تنها خواستهام پیدا کردن محمد بود که هیچ صدا و نشانه از او به گوشم نرسیده بود.
🔻باریکههای نور
صدای جابجا شدن خاک و سنگریزهها خبر از کنار رفتن آوارهای رویم را میداد، کمکم باریکههای نور که ذرات رها و رقصان خاک را دربرداشت چادر سیاه آوار را درهم تنید. به طرز معجزهآسایی زندگی دوبارهای به من بخشیده شد اما به محض بیرون کشیدنم از زیر آوار گفتم: فرزندانم؟ آنها کجایند؟ مهدی را که لحظاتی قبل از من از زیر آوارها بیرون آورده بودند در آغوشم گذاشتند آرام بود، آرامتر از همیشه.
همانطور که با اشکهایم خاک روی صورتش را میشستم فریاد زدم محمد، محمدم را بیابید و با دست اشاره کردم که محمد چند متر آنطرفتر از ما زیر آوار گیر افتاده است. خوشبختانه مهدی به طرز معجزه آسایی در فرشهای لول شده کنار اتاق جاگرفته بود و آسیبی ندیده بود اما صورت خودم از ناحیه فک شکسته بود و یک طرف بدنم کاملا از کار افتاده بود. میخواستند به بیمارستان منتقلم کننداما خیلی مقاومت کردم که تا قبل از پیدا شدن پسرم هیچ کجا نخواهم رفت.
زنان محله که دورم حلقه زده بودند با اصرار زیادی مرا سوار آمبولانس کردند و قبل از آنکه محمد را ببینم به بیمارستان منتقل شدم.
👇👇👇
🍂 شهیدی دیگر
سه هفته بود که در بیمارستان بستری بودم از همسر و دیگر اقوام سراغ محمد را میگرفتم میگفتند دست و پایش بدجور شکسته و به تهران منتقل شدهاست. نزدیک به بیست روز بود که پسرک خنده رویم را ندیده بودم دیگر نمیتوانستم تحمل کنم، یک روز به اصرار آن که میخواهم صدایش را بشنوم بهانه تماس گرفتم به بیمارستان تهران را گرفتم، این اصرارها همسرم را ناچار کرد که خبر شهادت محمد سه سالهام را به من بدهد.
باورم نمیشد که دیگر فرصتی برای شنیدن صدایش، دیدن چشمان معصومش و نوازشش ندارم؛ باورم نمیشد که آن لقمهها لقمههای آخری بود که مادرانه در دهان محمد گذاشتم و آن لحظات آخرین دیدار من و فرزندم بوده است.
بازهم شهیدی دیگری، انگار نمیشود در این شهر در خانهای را زد که شهیدی نداشته باشند انگار در این شهر همه یک نفر را دارند که آن را در روزهای خونین جنگ جا گذاشته باشند.
🔻 تشییع بدون مادر
گریه صدای هقهق کردنش را درآورد و با همان حالت گفت: محمد بدون حضور مادر به آغوش خاک سپرده شد و بعد از سی و هشت سال تمام دلخوشیهایم از او، دیدن چهره معصومش در خوابهای شبانه ام و یادآوری بازیگوشی های کودکانهاش شده است.
قصه، دوباره بیاختیار عطر شهیدی سه ساله را به جلد خود گرفت، اینبار برای شنیدن ماجرای زندگی شهیدی میهمان خانه مادری داغ دیده نشده بودم، اما ظاهرا سرنوشت قصههای جنگ دزفول با شهدا گره خوردهاست.
سند حرفم ۲هزار و ۶۰۰ شهیدی است که خونشان دژی برای حفظ نظام و انقلاب ساخت و آرام در خاک دیار مقاومت خفتهاند.
در ما آن توان هست، که نیالاییم شرافتمان را، و تبلور بخشیم وجدانمان را، چون نمک، زیرا ما، بی سری را دوست داریم، تا سر تعظیم فرود آریم.
منبع: خبرگزاری فارس
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂
🍂 بررسی عملیاتهای دفاع مقدس
🔻 فتح المبین ۱۳
•┈••💠••┈•
🔅ارزیابی عملیات
بدون تردید عملیات فتح المبين از نظر وسعت، منطقه، شمار نیروهای شرکت کننده، تاکتیک عملیاتی و سرعت عمل نیروها در تامین اهداف با اجرای مراحل عملیات، بسیار برجسته و با اهمیت بود،
▪︎یکی از کارشناسان نظامی درباره این عملیات می گوید: تهاجم ایران در اواخر ماه مارس که تحت عنوان عملیات فتح المبين انجام گرفت، بزرگ ترین و در عین حال پیچیده ترین تلاش ایران در جنگ تا آن زمان بود، ایرانی ها در جریان این عملیات با بهره گیری از بیش از ۱۰۰ هزار تن از نیروهای منظم، حداقل ۳۰ هزار پاسدار و همین تعداد نیروهای مردمی ارتش ۲۰ میلیونی، اقدام به اجرای یک تهاجم سه مرحله ای کردند که کمر مقاومت عراق در خوزستان شکست...
▪︎ برخی از کارشناسان پیروزی های ایران را به منزله تجدید قوای نیروی انسانی و هماهنگی بهتر ارتش و سپاه می دانند،
▪︎ افرایم کارش، یک کارشناس نظامی دیگر درباره این عملیات می گوید: «عملیات فتح المبين خفت بار ترین شکست را از آغاز جنگ تا کنون نصیب عراق نمود.
▪︎ پیروزی در عملیات فتح المبین در واقع حاصل ہرتری نیروی انسانی و بینش نظامی ایران بر عراق بود. البته این تأکید به آن معنا نیست که عوامل دیگر بی تأثیر و یا فاقد ارزش و دارای اهمیت کمتری بودند، لیكن این دو عامل در مقایسه با سایر عوامل از برجستگی و تأثیر بیشتری برخوردار بودند.
▪︎ عملیات فتح المبین گرچه در آستانه سال جدید و در ایام نوروز انجام گرفت، ولی این مسئله هیچ تأثیری بر جذب نیروهای مردمی نداشت. بر این اساس، غلامعلی رشید در سمینار مشورتی فرماندهان سپاه، عملیات فتح المبين را «جنگ فراگیر مردمی» نامید، به موازات افزایش حضور نیروهای مردمی، سازمان رزم سپاه گسترش یافت و این تحول، موجب افزایش توانایی نیروهای خودی در برابر دشمن شد.
▪︎ محسن رضایی در این باره می گوید: «در حقیقت در عملیات فتح المبين سازمان رزم ما یک مرتبه دچار یک تحول خیلی جدی شد. قرارگاه تشکیل دادیم و تیپ های ما دو برابر شد.»، سپاه برای این عملیات ۷ تیپ جدید تأسیس کرد که استعداد برخی از آنها برابر یک لشکر بود.
روند رو به گسترش سازمان سپاه سبب شد که پس از عملیات فتح المبین این شعار محور تلاش ها قرار گیرد که «یک گام سازماندهی، یک گام عملیات».
▪︎ نخستین قرارگاه عملیاتی نیز در این عملیات شکل گرفت. قبل از این، سپاه هیچ گاه قرارگاه لشکری نداشت، ضرورت ناشی از عملیات از یک سو و بلوغ اندیشه نظامی و گسترش سازمان آن از سوی دیگر، مقدمات تشکیل قرارگاه را فراهم کرد. در ابعاد عملیاتی نیز طرح عملیات فتح المين از ویژگی های مهمی برخوردار بود و همین سبب شد تا با وجود اینکه دشمن از منطقه عملیات آگاهی داشت و تلاش هایی نیز قبل از عملیات برای مختل کردن آن انجام داد ولی با شکست خفت باری رو به رو گردید.
✵✦✵
ادامه دارد
#فتح_المبين
#بررسی_عملیاتها
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂
🍂 مجد و افتخار کاذب
برای لشكريان صدام حسين
●○●○●
پس از پخش گزارشهای مستند و خبری و تصاوير تهيه شده از جبهه خرمشهر توسط رسانه های ايراني و خارجی كه در آنها شكست نيروهای عراقی درقالب صفوف هزاران نفره اسرا و انبوه ادوات و تجهيزات منهدم شده يا به غنيمت درآمده دشمن، به گوياترين وجهی به نمايش درآمد، ديگر حتی كشورهای جنوب خليج فارس نيز كه همواره از صدام حمايت می كردند، اكنون به واهی بودن دعاوی حكام بغداد اذعان داشتند. اكنون حتی مردم عراق هم به ماهيت واقعی ماجرا وقوف يافته بودند و به خوبی می دانستند كه صدام به خاطر شكست در جبهه محمره! جمع كثيری از زبده ترين فرماندهان خود، از جمله سرلشگر صلاحی قاضی ـ فرمانده سپاه سوم ارتش عراق ،... سرتيپ ستاد جواد اسعد شينته، فرمانده سابق لشگر سوم زرهی، سرهنگ دوم ستاد محسن عبدالله، فرمانده تيپ ۱۲ زرهی ابن وليد، سرهنگ ستاد «شاكر العماری»، فرمانده تيپ ،۱۰۴ سرتيپ «عطاءالله نوری الدنيمی» معاون سپاه سوم، سرهنگ «احمد زيدان»، فرمانده عمليات خرمشهر را تيرباران كرده است.
از طرف ديگر رژيم عراق برای فريب افكار عمومی و سرپوش گذاشتن بر شكست خود در عمليات بيت المقدس، اقدام به اعطای «مدال شجاعت»، «نشان لياقت» و نشان «رافدين» به تعدادی از فرماندهان خود كرد.
راديو دولتی صدای آمريكا پس از پنج شبانه روز سكوت و امتناع از انعكاس خبر فتح خرمشهر توسط نيروهای ايرانی، سرانجام در «گزارش ويژه» ۱۳۶۱/۳/۸ خود می گويد:
«به رغم برخی مشكلات، ماشين نظامی ايران به گونه ای اعجاب آور عمل كرد.»
روزنامه گاردين چاپ انگلستان درباره فتح خرمشهر می نويسد: «سقوط خرمشهر يعنی سقوط آخرين و مهمترين افتخار جنگی عراق كه ايرانی ها با بازپس گرفتن آن، اين برگ برنده را كه به وسيله آن عراق می كوشيد ايران را به پای ميز مذاكره بكشاند، از دست بغداد ربودند.»
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂
🍂
🔻 گوشه هایی از این خبر پراکنی و رسوایی های استکبار:
🔅رادیو آمریکا: پرزیدنت صدام از کمک اردن در جنگ علیه ایران قدردانی کرد. ایالات متحده جانبداری خود را از عراق افزایش داده است.
🔅 رادیو دولتی انگلیس: موفقیت در جنگ عراق امکان پیروزی نهایی ایران را بیش از پیش محتمل ساخته است. پیروزی که در صورت تحقق نگرانی کشورهای خلیج فارس و جهان عرب به طور کلی را بر خواهد انگیخت.
🔅 بی.بی.سی چند روز قبل از فتح خرمشهر: طبق گزارشات، سربازان عراقی مواضع دفاعی مستحکمی را در اطراف خرمشهر ایجاد کرده اند.
🔅 رادیو آلمان: صدام حسین با سرمشق گرفتن از قهرمان تاریخی قصد داشت جهان عرب را از خطر رژیم مذهبی و متعصب ایران برهاند.
🔅 بی بی سی: همانطور که بدون شک اطلاع دارید دیروز بندر خرمشهر پس از 20 ماه دوباره به دست نیروهای ایرانی افتاد. بدین ترتیب ایران هم رسما و هم اسما کاملا در جنگ پیروز شده است.
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂
🍂 بررسی عملیاتهای دفاع مقدس
🔻 فتح المبین ۱۴
•┈••💠••┈•
🔅ارزیابی عملیات
ابتکار عمل نیروهای خودی در عملیات فتح المبين، وضعیت را به سود ایران تغییر داد.
ارتش عراق قبل از فتح المبين با حمله به نیروهای خودی در تنگه چزابه کوشید ایران را از اجرای عملیات منصرف کند ولی هنگامی که این حملات نتیجه نداد، سعی کرد علاوه بر ترمیم نقاط ضعف مواضع پدافندی خود، آرایش نیروهای ایران را بر هم زند اما این تلاش ها نیز تأثير تعیین کننده ای بر نیروهای خودی نداشت.
محسن رضایی در این باره بر دو نکته تأکید می کند: «نخست اینکه طرح مانور بایستی متناسب با آخرین تغییرات دشمن باشد، لذا اطلاعات لازم است به روز باشد. باید تا آخرین لحظات تغییرات دشمن را درک کنیم و به تناسب آن طرح مانور را تغییر بدهیم.
نکته دیگر پافشاری و تلاش برای تصرف نقطه یا نقاطی است که با تصرف آن تعادل دشمن بر هم می خورد.
در عملیات فتح المبين آرایش دشمن به دو نقطه وابسته بود: یکی تنگه رقابیه و دیگری ارتفاع برغازه. لذا با نزدیکی به دو نقطه یاد شده، تمام جبهه دشمن متزلزل شد. طرح ریزی دقیق عملیات فتح المبين به خصوص در محور قرارگاه قدس - که در مرحله اول به وارد آمدن خسارت فراوانی بر دشمن و درهم ریختگی نیروهای عراقی منجر شد - یکی از ویژگی های مهم این عملیات بود که نقش تعیین کننده ای در کسب پیروزی داشت.
در محور قرار گاه فتح نیز اقدامات مهندسی برای احداث جاده روی ارتفاعات میشداغ و تصرف تنگه رقابیه همچون تیر خلاصی به دشمن بود، چنانکه پس از آن نیروهای عراقی بدون درنگ دست به عقب نشینی زدند. به عبارت دیگر، با پیروزی عملیات فتح المبين تصور و باورهای دشمن درباره توان ویژه رزمی ایران و نیروهای خود دستخوش تغییر شد. پیش از این، دشمن نسبت به توان نیروی نظامی ایران تردید داشت و می پنداشت که نیروهایش می توانند مواضع اشغالی را حفظ کنند. به همین دلیل، دشمن در عملیات بیت المقدس نیز نتوانست مقاومت مؤثری از خود نشان دهد. علاوه بر این، غلامعلی رشید (معاون عملیات فرمانده كل سپاه قدرت تصمیم گیری فرمانده کل سپاه و توانایی وی را در حل معضلات اساسی عملیات در مرحله طرح ریزی و اجرای آن، ویژگی دیگر این عملیات خواند: «فتح المبين انصافا خیلی وسیع بود؛ در آن شرایط و در آن دوران سخت، این اراده فرمانده کل سپاه بود که توانست تصمیم گیری کند و این عملیات را انجام دهد. در حالی که بسیاری از فرماندهان تصمیم سرلشکر محسن رضایی را به آن شکل قبول نداشتند.» به عقیده غلامعلی رشید پس از عملیات طریق القدس تداوم حضور فرمانده کل سپاه در منطقه علاوه بر اینکه به انتقال نیروهای سپاه و تمرکز امکانات در جبهه ها منجر شد، در بعد عملیاتی نیز جرأت و شهامت طرح ریزی عملیات گسترده و به کارگیری نیروهای مردمی در مقیاس وسیع را به وجود آورد.
✵✦✵
ادامه دارد
#فتح_المبين
#بررسی_عملیاتها
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂
🍂
🔻 گوشه هایی از خبر پراکنی و رسوایی های رسانهها بعد از فتح خرمشهر :
🔅 بی بی سی: سقوط سریع خرمشهر به خصوص باعث سرافکندگی عراق شده است. طبق تخمین ۳۰ یا ۴۰ هزار سرباز از این شهر دفاع می کردند. بیبی.سی که قبلا گفته بود «چنانچه ايرانيان در صدد بازپس گرفتن خرمشهر برآيند، سخت ترين «گردو» را برای شكستن برگزيده اند»، سرانجام ناچار شد سكوت خود را بشكند و طی گفتاری در روز پنجم خردادماه سال شصت و يك، يعنی دو روز پس از فتح خرمشهر توسط رزمندگان ايران اسلامی، حيرت زده اعلام كند: «از زمانی كه خبرنگاران غربی از نيروهای عراقی در خرمشهر ديدن كرده و از روحيه خوب آنها گزارش داده اند، بيش از سه يا چهار روز نمی گذرد كه ناگهان همه شهر از دست عراقی ها بيرون كشيده شد.»
در ساعت ده و پنجاه و پنج دقيقه بامداد چهارشنبه، چهارم خرداد ،۱۳۶۱ خبرگزاريهای بين المللی، در گزارشهايی كه با عنوان «بسيار مهم» از بغداد به سراسر جهان مخابره كردند، برای نخستين بار ضمن استناد به بيانيه نظامی صادره از سوی حكام بغداد، اعلام داشتند كه عراق «تلويحاً» به شكست خود اعتراف کرده است. به نوشته وزير خارجه وقت جمهوری اسلامی ايران، خبرگزاری رسمی عراق ـ آی. ان. ا ـ طی يك اطلاعيه كوتاه ضمن آنكه از خرمشهر با عنوان «بندر خرمشهر» نام برد، اعلام كرد: «سخنگوی ارتش عراق اعلام كرده است بندر خرمشهر را ترك كرده و تا مرزهای بين المللی عقب نشينی كرده اند. خبرنگار عراق افزود كه عقب نشينی نيروهای عراقی، از روز يكشنبه اول خرداد ۱۳۶۱ آغاز شده بود.»
همين اطلاعيه تلكس بين المللی خبرگزاری عراق، عصر روز چهارم خرداد ۱۳۶۱ به صورت ديگری از سوی راديو از صوت الجماهير بغداد به اطلاع افكار عمومی عراق رسانده شد: «يك سخنگوی ارتش عراق اعلام كرده است كه نيروهای پيروزمند قادسيه صدام پس از آنكه تمامی حمله های قوای دشمن مجوس و نژادپرست فارس را در مناطق الخفاجيه (سوسنگرد) و الاحواز (اهواز) با اقتدار كامل دفع كردند... صبح روز ۱۹۸۲/۰۵/۲۴ (۱۳۶۱/۰۳/۰۳) در يك جابه جايی تحسين برانگيز، عقب نشينی تاكتيكی (!) خود را از جبهه محمره (خرمشهر) با موفقيت كامل انجام داده اند.
اين دعاوی درست در شرايطی از راديوی دولتی بغداد پخش می شد كه خبرگزاری آمريكايی «يونايتدپرس» در ساعت بيست و چهار و بيست و دو دقيقه همان روز، در گزارش ارسالی خود، سربازان عراقی را در حال فرار توصيف كرد و نوشت:
«... سربازان در حال فرار عراق، سرگرم گريختن از خرمشهر و مناطق اشغالی هستند.
پس از بازپس گیری خرمشهر توسط ایرانیان در ۲۷ مه ۱۹۸۲، آمریکا و اروپا ابتکارات متعدد را برای پایان دادن جنگ به کار گرفتند تا از سقوط صدام جلوگیری کنند. در واقع از دید آنها، باز پس گیری خرمشهر مساوی با سقوط صدام و سقوط صدام مساوی بود با به هم خوردن ثبات منطقه.
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂