🍂 سگ سبیل
محسن جامِ بزرگ
•┈••✾✾••┈•
درجه داری همراه نگهبانها وارد سالن شد. بالای سر من که رسید، یکی از نگهبانها به او گفت: هذا ملازم! درجه دار سری تکان داد و نگاه عجیب و غریبی به من و ریش هایم که حسابی بلند شده بودند انداخت و رفت.
درجه دار عراقی که گویا فکری در سر داشت، برگشت. دستور داد مرا به حیاط ببرند. بعد از ظهر بود و آفتاب، اما سوز سختی می آمد. استخوان و محل زخمها و تیرها، تیر می کشید. نمی دانستم او با من چه کار دارد. با دست به ریش هایم اشاره کرد و گفت: هذا حرام! هذا کثیف!
با دو تا انگشت قیچی شده ام از او خواستم که بگوید قیچی بیاورند تا خودم ریش ها را کوتاه کنم. صدا زد: مقراض!
قیچی را که آوردند دوباره حالی اش کردم که خودم بلدم، آینه بدهید تا کوتاه کنم. دست راستش را به بالا غنچه کرد و گفت: - صَبِر، صَبِر.
من صبر کردم. لحظه ای بعد دیدم تیغ جراحی آورده اند تا صورتم را تیغ تراش کنند. گفتم: حرام! حرام.
به ریش های بلند و چرکم اشاره کرد و گفت: لا، هذا حرام. و بعد از اعماق ریشم چند تکه گِل خشک شده کربلای چهار را بیرون کشید و نشانم داد. اصرار من برای استفاده از قیچی تاثیر نکرد و او با تیغ جراحی آماده اصلاح شد، اما این موهای جِرّ شده را نمی شد خشک خشک کوتاه کرد.
این بار خودش رفت و با یک گالن چهار لیتری مایع ظرفشویی برگشت! مایع را با دست آنقدر مالید روی صورتم تا حسابی کف کرد. سرم را آورد بیرون تخت و آب ریخت. گِل و مِل بود که از صورتم جاری می شد و روی زمین می ریخت. محال بود افسر عراقی این کارها را برای سربازان خودش انجام دهد! این اولین بار بود که بعد از چندین روز آب به صورتم می خورد. او دوباره به صورتم آب ریخت و شست. آینه ای به دستم داد و خودم را به خودم نشان داد و گفت:
- لحیه حرام، کثیف! دیدنی بودم. صورتم همچنان سیاهی می زد از کثیفی و گِل و لای. این بار با آفتابه روی صورتم آب ریخت و مایع ظرفشویی مالید و با تیغ جراحی افتاد به جان صورتم و ریش ها را از ریشه زد!
او سبیلم را نتراشید. دو طرف سبیلم را آویزان گذاشت و یک جفت سبیل میخ طویله ای برایم درست کرد که خودم هم خودم را نمی شناخت. صورتم برق افتاده بود. از آن دیدنی تر خط موی صورتم بود. او خط را درست از روی شقیقه و بالای گوشم گذاشت و حاج محسنی درست کرد که بیا و ببین. تمام این کارها را نه بخاطر مخالفت با شرع بلکه حس می کرد چون من افسرم شایسته احترام بیشتری هستم و این کارها را بخاطر احترام من انجام داده بود. جلوی سرم مو نداشت ولی از بغلها پر پشت بود و با آن خط ریش دیدنی شده بودم.
افسر عراقی دو سه بار زِین، زِین کرد و خوشحال و خندان دستور داد مرا به سالن برگردانند. تخت را که سرجایش بردند، احمد با دیدن من، پشتش را به من کرد، نفر چپی هم رویش را برگرداند. گفتم: احمد!
با لهجه خوزستانی و با عصبانیت گفت: احمد کیه؟
گفتم: احمد چرا اینجوری میکنی؟ منم محسن!
او فقط سرش را کمی کج کرد و نیم نگاهی انداخت و پرسید: اِ، تو محسنی، یعنی حاجی خودمونی؟
گفتم: آره بابا! خودم هستم!
- پس چرا این جوری شدی. پس ریش هایت کو؟ این سبیل ها چیه؟ و خندید.
- اینها مرا بردند و صورتم را صفا دادند، تمیز کردند!
او دوباره خندید و وَی وَی کنان، قاسم و حسین را صدا زد و گفت: بیایید حاج محسن را ببینید، چه حاج آقایی شده محسن!
بچه ها جمع شدند دور و بر تختم و هر کسی چیزی می گفت: اِاِ پس چرا مثل عراقی ها شدی؟! این سبیلها چیه درست کردی؟!
و خنده خنده داستان حرام و کثیف را برایشان تعریف کردم و خندیدند. احمد گفت: این نامردها در سالن بغلی زخمی های خودشان را نگه می دارند. یک وقت هایی آنها را به اسم اسیر ایرانی جا می زنند تا بلکه اطلاعاتی بگیرند. من فکر کردم تو از آن بعثی های سگ سبیل هستی!
🔹 آزاده تکریت ۱۱
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
#خاطرات_آزادگان
#طنز_اسارت
#طنز_جبهه
17.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امروز یکی از تلخترین صحنههای زندگی را در #هلند تجربه کردم...
در هلند رایج است که میزهای رستوران را بیرون رستوران هم میچینند و خیلیها کنار خیابان غذا میخورند. یعنی مردمی که عبور میکنند شاهد غذاخوردن دیگران هستند...
امروز یک جوان ظاهراً اروپایی و فقیر دیدم که خیلی غمانگیز به سمت یکی از این میزها آمد که همه پیتزا سفارش داده بودند و درخواست کرد یک برش هم شده به او هم بدهند... آنها اول بیمحلی کردند. اما اصرار جوان را که دیدند با او با تندی برخورد کردند که نمیشود و برود... از اینکه از بیش از ده نفر حتی یک نفر دلش نسوخت که یک برش از غذایش را به او بدهد شوک شدم.
او دقایقی خیره نگاه کرد و با چهرهای که دل شکستگی در آن موج میزد آنها را ترک کرد. داشتم دیوانه میشدم. کاش آن لحظه در حال غذا خوردن بودم و کل غذایم را به او میدادم... کاش پول نقد همراهم بود که به او پولی میدادم....
هرچه بود باید کاری میکردم اما موقعیتش هیچ گونه برایم فراهم نبود...
خیلی اذیت شدم و ناخواسته یاد اربعین حسینی افتادم...
داستان سرعت گرایش جوانان غرب به اسلام از اینجا شروع میشود. از تجربه دو فرهنگ بسیار متفاوت...
#اربعین
⬅️ قبل از خیانت پهلوی نه فقط جزیره بحرین که ناحیه موثری از خلیج فارس هم متعلق به ایران بود و رسما حرکت هر کشتجی و نفتکشی به سمت عربستان و کویت و عراق، فقط با اجازه ایران و با پرداخت حق ترانزیت به ایران ممکن بود.
حالا فهمیدین پهلوی چه ثروتی رو از ایران گرفت؟
#خیانت_پهلوی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☀️بعضی از مسئولین، تواضع و فروتنی را یاد بگیرند👈 بیخود نبود که شد #سردار_دلها ، روحت شاد حاج قاسم عزیز
ببینیدتابه وظیفه شرعی خود پی ببرید ☝
نکته ای که نه کهنه می شود و نه تکراری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⬅️ من عاشق امام حسینم!
🔹یادتونه پارسال آقای نادر سلیمانی سیمرغ گرفت و تقدیمش کرد به هفده هزار و دویست مادر شهیدی که فرزندشون ترور شده؟!
الانم که تو عشق کوفی یه نقش ضد شیعی داره، اینطوری ارادتشو به اهل بیت نشون میده
دمتون گرم آقای سلیمانی شما قبلا خودتونو ثابت کردین
رسانه های خبری.pdf
12.58M
♨️📖پیدیاف کامل کتاب
#رسانههایخبریدرناآرامیهایاجتماعی
✍به قلم #محمد_جوانی
📌چاپ ۱۳۹۸، دانشگاه امام حسین(ع)
✌️هدیه و پیشکشی به تمام علاقهمندان عرصهی رسانه و جبههی جهادتبیین
📌توجه: پیشنهاد میشود از فصل۴و۵ شروع کنید؛ ضمنا این کتاب در زمان انتشار، بهمراه یک لوحفشرده ارائه میشد که دیگر تکثیر نمیشود؛ اما صرفا برخی از محتویات در لینک زیر قابل دسترس است
Mjavani.ir/media
7.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔥فتنه ای با سلبریتی ها شروع شد و به کشته شدن ۶۰۰ هزار نفر انجامید.
💠 بسیار روشنگر
🔻این کلیپ اگرچه مربوط به ماههای ابتدایی فتنه ز.ز.آ هست اما این روزها با کوبیده شدن بر طبل آشوب توسط تجزیه طلبها و تروریست ها در سالگرد فتنه نیاز به انتشار مجدد دارد.
♨️از کنار کشتار #شاهچراغ و برگشت حامیان فتنه به تلویزیون راحت عبور نکنیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☑️همکاری باورنکردنی دو زنبور با یکدیگر برای باز کردن درب یک بطری نوشابه
🔸زنبور عسل کمتر از ۴۰ روز عمر میکند، روی دستکم ۱۰۰۰ گل مینشیند و کمتر از یک قاشق چایخوری عسل تولید میکند.
#شگفتی_خلقت
#عمواخوان
10.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
انتشار شایعه گرانی #بنزین با جعل لوگوی تسنیم، یک شگرد رسانه ای است به نام «وحشت قرینه دار» (مردم را طوری بترسان که ندانند چه باید بکنند و بالاجبار براساس یک الگوی ذهنی عمل کنند)
الگوی ذهنی ایرانیها، دروغ بزرگ زنگنه در آبان ۹۸ است که به آشوب خیابانی، کشتار مردم و تورم ختم شد.
خبر آزادسازی دلارها و کاهش رشد نقدینگی به ۲۵٪ که به آرامش و رونق اقتصاد می انجامد، مورد پسند مخالفین داخلی و معاندین خارجی نیست! درسالگرد فتنه، بهترین راه ایجاد آشوب و جنگ داخلی، وحشت قرینه دار است تا دوباره بازار متلاطم شود، دلار پرواز کند، ریال زمین بخورد، تورم تصاعدی شود و...
🗣خانم تحلیلگر
┏━━ °•🖌•°━━┓
@jahad_tabein
┗━━ °•🖌•°━━┛
6.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔷 مخبر معاون اول رئیس جمهور:
در اغتشاشات اخیر ۵۰ هزار نفر را از سراسر دنیا جمع کردند در یک شهر و بر علیه یک کشور دیگر ‼️
🔹تمام خوانندههای معروف دنیا را که هرکدام چندمیلیون دنبالکننده داشتند، علیه ایران جمع کردند‼️
🔹به سلبریتی ها و فوتبالیست های معروف مثل مسی و...پول دادند تا علیه جمهوری اسلامی توییت بزنند‼️
🔹فقط ۴۰۰ میلیون دلار برای مدیریت اغتشاشات به سازمان سیا پول دادند❗️
🇮🇷 ناصر کاوه
11.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⬅️ انتقاد صادق کوشکی از عدم پیگیری محاکمه آشوبگران اصلی ۱۴۰۱
🔹محمد صادق کوشکی (عضو هیات علمی دانشگاه):
🔹برخی برای قاتل دلسوزی میکنند، قاتلی که خودش اقرار کرده که با خودرویش، نیروهای پلیس را زیر گرفته است.
🔹کسی که تاجر اول این مملکت است و میداند عدم ثبات یعنی چه، آن وقت با توییتهاش از آشوبگران حمایت کرده، باید محاکمه شود یا پست و مقام بگیرد؟