eitaa logo
مکتب شهدا_ناصرکاوه
930 دنبال‌کننده
22هزار عکس
16.8هزار ویدیو
542 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
5.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚩صل الله علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع) شب جمعه ست هوایت نکنم میمیرم ارباب 🙏التماس دعا
| حدیث روز ✍🏻 | 🔻 امام صادق عليه السلام مَن عَيَّرَ مُؤمِنا بِذَنبٍ لَم يَمُت حَتّى يَركَبَهُ هر كس مؤمنى را به گناهى سرزنش كند، نميرد تا خودش آن گناه را مرتكب شود. 📚 الكافی 2/356/3 ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
🔻اهداف عملیات 🔹 عملیات ۲ در تاریخ ۲۹ تیر ۱۳۶۲ در منطقه ی پیرانشهر نخستین عملیات کوهستانی رزمندگان اسلام پس از فتح خرمشهر در جبهه ی شمالی منطقه ی حاج عمران در حد فاصل بین ارتفاعات قمطره و تمرچین با رمز مبارک یا الله یا الله یا الله با هدف انهدام نیروی دشمن و گرفتن اسیر ، تجزیه ی نیروی دشمن ، تصرف ارتفاعات سرکوب منطقه ، تصرف پادگان حاج عمران و تسلط بر شهر چومان مصطفی در خاک عراق به مدت ۱۴ روز با همکاری مشترک رزمندگان سپاه پاسدران انقلاب اسلامی و ارتش جمهوری اسلامی ایران انجام شد . 🌷گرامی باد یاد و خاطره ی شهدای والامقام این عملیات ➕ راهیان نور👇 🆔 @Rahianenoor_News
💥روایتی از شهید اکبر جزی: 🌼از خاکریز نَفس گذشت تا به خاکریز دشمن برسد! 📣لحظه به لحظه صدای ناله ها بیش تر می شد، دیگر می شد به راحتی صدای برخورد تیر با بدن بچه ها را شنید. از دست امدادگرها هم کاری ساخته نبود. معبر دیگر جای پا هم نداشت... زمین به سختی دیده می شد و آسمان در دل شب، آتش بود و گلوله های رسام تیربارها و کالیبرها، یک لحظه قطع نمی شدند. از شکل حرکت مسیر تیرها می شد فهمید که هیچ کس توان نشستن ندارد، چه برسد به ایستادن و حرکت به سمت دشمن. تنها راه فرار به شکل سینه خیز به سمت عقب بود و دور شدن از جلوی دهانه ی کالیبری که همه چیز را به هم می دوخت. 📣لحظه به لحظه صدای ناله ها بیش تر می شد، دیگر می شد به راحتی صدای برخورد تیر با بدن بچه ها را شنید. از دست امدادگرها هم کاری ساخته نبود. معبر دیگر جای پا هم نداشت. انفجارهای سمت چپ و راست معبر گویای این بود که تعدادی از بچه ها برای خلاص شدن از آن شرایط از معبر خارج شده و انفجار مین ، آنها را به خاک و خون کشیده بود. حالا فقط به یک معجزه نیاز داشتیم که در اوج ناباوری ،اتفاق افتاد. سر کالیبر که قاتل بچه ها شده بود و از بس شلیک کرده بود مثل آهن گداخته به خوبی در تاریکی شب می درخشید، به سمت آسمان رفت و دیگر کاری با ما نداشت... 📣بچه هایی که هنوز سالم مانده بودند و پشت پیکرهای مطهر شهدا پناه گرفته بودند، منتظر چنین لحظه ای بودند و با فریاد الله اکبرروی خاکریز عراقی ها رفتند و کار را تمام کردند. پیش روی بچه ها به سمت عقبه دشمن بسیار خوب و شیرین بود. این پیروزی بزرگ نمی توانست لحظه های تلخ زمین گیر شدن در معبر را از ذهن مان پاک کند و از آن مهم تر معجزه ای بود که باعث نجات مان شده بود. همه دوست داشتند دلیلش را بدانند که چرا سر کالیبر به یک باره به سمت آسمان رفت. 📣خبری زبان به زبان در خط پیچید:👇 - کسی " اکبر جزی " را می شناسد؟ - بله! جوان بیست و یک ساله ای است. - از او خبری دارید؟ - در معبر جلوی همان سنگر کالیبر، از ناحیه شکم مجروح شد و روده هایش بیرون ریخت. فکر کنم رفته عقب. روحیه خیلی خوبی داشت... - خیر ! او به عقب نرفت... 📣 اکبر با همان وضعیت جسمی، مثل یک شیر به سمت سنگر کالیبر حمله کرد. خود را به لوله ی گداخته شده ی تیربار رساند و با دست، سر آن قسمت را به آسمان هدایت کرد. شدت حرارت لوله کالیبر ، به قدری زیاد بود که دست اکبر را مثل یک تکه ذغال کرده بود . اما دست دیگر اکبر، روده شکمش را گرفته بود و در همان حال، زیر سنگر کالیبر به شهادت رسید!... اکبر جزی ، با شکمی دریده و دستی خالی، هم مسیر عبور بچه ها از خاکریز عراق را باز کرده بود ، هم مسیر عبور خودش از خاکریز نفسش را...👌 , خاطره از
💐 کشکول (99/106):👇 📣قسمتی از مناجات شهید چمران: ✅خدای بزرگ مرا در آتش عشق و محبت سوزاند...مقیاس ها و معیارهای جدید بر دلم گذاشت و خواسته های عادی و مادی و شخصی در نظرم حذف شد....روزگاری که دنیاو مافیها را سه طلاقه کردم و از همه چیز خود گذشتم. از همه چیز گذشتم و با آغوش باز به استقبال مرگ رفتم و این شاید مهم ترین و اساسی ترین پایه پیروزی من در این امتحان سخت باشد... ✅من دنیا را طلاق دادم... خدای بزرگ مرا در آتش عشق و محبت سوزاند...مقیاس ها و معیارهای جدید بر دلم گذاشت و خواسته های عادی و مادی و شخصی در نظرم حذف شد... روزگاری که دنیاو مافیها را سه طلاقه کردم و از همه چیز خود گذشتم. از همه چیز گذشتم و با آغوش باز به استقبال مرگ رفتم و این شاید مهم ترین و اساسی ترین پایه پیروزی من در این امتحان سخت باشد... ✅ درد... من اعتقاد دارم که خدای بزرگ انسان را به اندازه درد و رنجی که در راه خدا تحمل کرده است پاداش می‌دهد. ارزش هر انسانی به اندازه درد و رنجی است که در این راه تحمل کرده است، و می‌بینیم که مردان خدا بیش از هرکسی در زندگی خود گرفتار بلا و رنج و درد شده اند. علیِ بزرگ را بنگرید که خدایِ درد است که گویی بندبند وجودش با درد و رنج جوش خورده است. حسین را نظاره کنید که در دریایی از درد و شکنجه فرو رفت که نظیر آن در عالم دیده نشده است و زینب کبری را ببینید که با درد و رنج انس گرفته است. درد، دل آدمی را بیدار می‏کند، روح را صفا می‏دهد، غرور و خودخواهی را نابود می‏ کند. نخوت و فراموشی را از بین می‏برد، انسان را متوجه وجود خود می‏ کند... ✅من اینقدر احساس بی نیازی می کنم که در زیر شدیدترین حملات هم از کسی تقاضای کمک نمی کنم ، حتی فریاد بر نمی آورم حتی آه نمی کشم در دنیای فقر آنقدر پیش می روم که به غنای مطلق برسم و اکنون اگر این کلمات درد آلود را از قلب مجروحم بیرون می ریزم برای آن است که دوران خطر سپری شده است و امتحان به سر آمده و کمر فقر شکسته و همت و اراده پیروز شده است... ✅ خدايا: هنگامي كه غرش رعد آساي من در بحبوحه طوفان حوادث محو مي شد و به كسي نمي رسيد، هنگامي كه فرياد استغاثه من در ميان فحش ها و تهمت ها و دروغ ها ناپديد مي شد... تو اي خداي من، ناله ضعيف شبانگاه مرا مي شنيدي و بر قلب خفته ام نور مي تافتي و به استغاثه من لبيك مي گفتي. تو اي خداي من، در مواقع خطر مرا تنها نگذاشتي، تو در تنهايي، انيس شبهاي تار من شدي، تو در ظلمت نااميدي دست مرا گرفتي و هدايت كردي. در ايامي كه هيچ عقل و منطقي قادر به محاسبه نبود، تو بر دلم الهام كردي و به رضا و توكل مرا مسلح نمودی... ✅ خدايا: از آنچه كرده ام اجر نمي خواهم و به خاطر فداكاري هاي خود بر تو فخر نمي فروشم، آنچه داشته ام تو داده اي و آنچه كرده ام تو ميسرنمودي، همه استعدادهاي من، همه قدرت هاي من، همه وجود من زاده اراده تو است، من از خود چيزي ندارم كه ارائه دهم، از خود كاري نكرده ام كه پاداشي بخواهم... 🙏التماس دعا