eitaa logo
مکتب شهدا_ناصرکاوه
929 دنبال‌کننده
22هزار عکس
16.8هزار ویدیو
542 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💥 اگر خمس مالت را نمی‌دهی یا برای رضای خدا از خوابت نمی‌گذری، چگونه می‌توانی در راه خدا از جانت بگذری؟! 💥 اگر انسان در کوچک‌ها، مخیر به بهشت و جهنم و بین دنیا و آخرت و مخیر بین رضای خدا و لذت نفس می‌شود و لذت نفس را ترجیح می‌دهد، دلیلی ندارد که وقتی به امتحانات بزرگ رسید بتواند پا بر روی هوای نفسش بگذارد! ◀️ این "شکر" و "کفر" در هر نگاه و حرکتی و خوردن و خوابیدن و در کوچک‌ترین موضع‌گیری‌های انسان وجود دارد و در همۀ اینها بهشت و جهنم هست. اگر انسان در کوچک‌ها، مخیر به بهشت و جهنم و بین دنیا و آخرت و مخیر بین رضای خدا و لذت نفس می‌شود و لذت نفس را ترجیح می‌دهد، دلیلی ندارد که وقتی به امتحانات بزرگ رسید بتواند پا بر روی هوای نفسش بگذارد! ◀️ انسان آن‌گاه که می‌فهمد باید از لذت این غذا بگذرد و غذای بهتر را به دوستش بدهد، جای بهتر را برای دوستش در نظر بگیرد، لباس بهتر را برای دیگران بخواهد، و جایی که می‌فهمد باید این گذشتِ کوچک را بکند، اما حاضر به این کار نشود، چطور می‌شود که در راه خدا بتواند گذشت‌های بزرگ کند؟ آن‌گاه که آدم نمی‌تواند برای خدای متعال از خوابش بگذرد، چطور می‌تواند از جانش بگذرد؟ آن‌گاه که انسان برای خدای متعال حاضر نیست حق واجبی که در مالش قرار داده، ادا کند، چطور حاضر به فداکاری‌های بزرگ می‌شود؟! خدای متعال به انسان می‌فرماید من رزق تو را می‌دهم، هرچه خرج کردی و خوردی اشکال ندارد، ولی هر مقدار زیاد آوردی واجب است یک پنجمش را بدهی. انسانی که حاضر نیست این حد از مالش گذشت کند و در راه خدای متعال، یا اصلاً دنبال حساب و کتاب نیست یا اگر هست دنبال راهی می‌گردد که به‌طرف خودش جذب کند، این انسان چگونه در راه خدا از جان خودش می‌گذرد؟ انسانی که بخشی از این مازاد مالش را که سهم ولی معصوم خداست حاضر نیست بدهد و واجب هست، چگونه می‌تواند در راه ولی معصوم خدا برود و در رکاب او بجنگد؟! بزرگواری از فرد دیگری نقل می‌فرمودند که: آنهایی که امام حسین (ع) را شهید کردند، [در جایی] از یک شربت آب نتوانسته بودند بگذرند، و امثال این [تعلقات]، آنها را کم‌کم به طمع‌های بزرگ کشاند. ◀️ اگر از لذت‌های کوچک، در راه خدای متعال بگذرم و با خدا تجارت کنم، مهیای بزرگ‌ترها می‌شوم. خدای متعال می‌فرماید ما به آنها گفتیم شما نماز بخوانید، فعلاً جهاد واجب نیست. اینها مدام می‌گفتند چرا جهاد را واجب نمی‌کند؟ مهیا نشدند و وقتی جهاد را برایشان واجب کردند، به‌جای اینکه مهیا شده باشند و خوف خدا در دلشان جا گرفته باشد و توکل و اعتقاد خدای متعال در دلشان جا گرفته باشد، از دشمن می‌ترسیدند! «يَخْشَوْنَ النَّاسَ كَخَشْيَةِ اللهِ‌ أَوْ أَشَدَّ خَشْيَةً». لذا حاضر نشدند بروند! بنابراین انسان نباید معصیت‌های کوچک را، تا وقتی به معصیت‌های بزرگ نرسیده، معصیت حساب نکند! نباید منتظر باشد که کار به مرحلۀ‌ نهایی برسد؛ چون آن‌وقت اگر امر مردد بین بهشت و جهنم شود، چه امیدی هست که موفق شود؟ انسانی که در اول، از لذت‌های کوچک نمی‌گذرد، چطور می‌تواند به خودش امیدوار باشد و چه اعتمادی هست که وقتی پای لذت‌های بزرگ‌تر پیش آمد، بر نفسش غالب بیاید؟ اگر شیطان و نفس در امور کوچک حریف من می‌شود و من این اندازه حاضر به مقابله نیستم، چطور در امور بزرگ توانا خواهم بود؟ لذا روایات می‌فرماید هیچ گناهی را شما کوچک نشمارید! نگویید این گناه مهم نیست، من این گناه را می‌کنم و گناه مهم‌تر را ترک می‌کنم! آدم چه می‌داند که اگر گناه کوچک را مرتکب شد، بعد از آن موفق می‌شود گناه بزرگ را ترک کند!»
شهید مهدی رضایی مجد را می‌توان یکی از مظلومترین چهره‌های فوتبالی این سرزمین قلمداد کرد. کاپیتان تیم فوتبال جوانان ایران که به پیراهن پرسپولیس رسید و می‌توانست مانند هم‌دوره‌ای‌اش امیر قلعه‌نویی و هم تیمی اش محمد پنجعلی به یک اسطوره در فوتبال کشورمان تبدیل شود، ولی هدف والاتری را برگزید و برای دفاع از نظام مقدس جمهوری اسلامی و خاک میهن راهی جبهه‌های جنگ شد. او که روزگاری خود را با مارادونا مقایسه می‌کرد و سودای حضور در فوتبال اروپا را داشت، به مقام والای شهادت نائل آمد تا نامش برای همیشه جاودانه شود... مهدی رضایی مجد کاپیتان پیشین تیم ملی فوتبال جوانان ایران وقتی شهید شد، زیر لباس بسیجی، گرمکن و ساق ورزشی فوتبال بر تن داشت. او ساق قرمز رنگ، شلوار آبی سه خط و یک پیراهن سفید زیر لباس بسیجی پوشیده بود.... شهید مهدی رضایی مجد کاپیتان وقت تیم فوتبال جوانان جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۶۱ و ۱۳۶۲ بود. او همچنین در تیم‌های باشگاهی تهران از جمله اکباتان تهران، تهران جوان و در پایان پرسپولیس تهران بازی کرد. شهید رضایی مجد ۱۵ گل ملی دارد که یک گل او مقابل تیم ملی بزرگسالان کره جنوبی در جام پادشاهی بنگلادش به ثمر رسیده است... کتاب کشکول خاطرات دفاع مقدس، ناصر کاوه
رضایی مجد و بچه های وحدت اسلامی باهم درگردان حبیب بودیم او تیربارچی بود ومن کمک آرپی جی زن آخرمعرفت بودند اما چراگفتم بودند؟ حدود۱۰ نفراز بچه های خ وحدت اسلامی ، یکی از یکی باحالتر و بامعرفت تر ازیک هفته قبل از عملیات تکمیلی کربلای ۵ ( سنگرهای نونی شکل) حال وهوای چادر درعقبه خیلی عوض شد همه ما شده بودیم میهمان و این حدود ۱۰ نفر میزبان و چادربرای ما شده بود هتل! اول سوال بود چرا؟ دیدم گاها درگوشی باهم نجواهایی دارند با کنکاش متوجه شدم همه خواب همدیگررادیده اند که خواهند رفت برم آخرخط : اکنون همه در کنارهم درقطعه ۲۹ ردیف ۶۵ شماره ۹ الی ..‌ کنارهم آرمیده اند اوکاپیتال تیم ملی جوانان فوتبال بود و یک سلبریتی واقعی ولی مظلوم چرامظلوم ؟ سالها این سوال درذهنم اذیتم میکرد که چراهیچ خبری از او در رسانه ها و درتکریم او در برنامه های ورزشی و نود و ..‌‌ نیست تا اخیرا بعداز حدود۳۵ سال رئیس فدراسیون فوتبال به منزل اورفتند!!! چند تصویر ازاو درخاطراتم خیلی برنوراست 🔸️یک شب قبل از عملیات به کنارجاده اهواز خرمشهر منتقل شدیم و درعقبه توجیه شدیم درچادر بایکی از رزمندگان که درعملیات جانبازشد ، مختصر اختلافی پیداکردند 🔸️شب عملیات به خط مقدم منتقل شدیم و درسنگر با اوهمسنگرشدم ، غروب شد ، نمازخواندیم ، چراغ والری با شعله کمی روشن بود ، وقت وداع رسیده بود درآن سنگ تاریک چشمانم به صورت اوافتاد ، صورت او پرازنور شده بود و سراسر صورتش را اشک پرکرده بود همدیگررابغل کردیم ، درهمان حال کامل مطمئن شدم اوحتما رفتنی است و من ماندنی 🔸️مضطرب بود ونگران زیر آتش سنگین خمپاره ۱۲۰ که حتی امکان خروج ازسنگررابرای قضای حاجت هم سلب کرده بود ، ازسنگر خارج شد و سنگربه سنگر دنبال رزمنده ای که شب گذشته با اودچاراختلاف شده بود گشت تا حلالیت بطلبد وموفق شد وخوشحال بازگشت 🔸️عملیات آغازشد و ستون حرکت کرد وآرپی جی زن ومن بعنوان کمک سرستون بودیم که درگیرشدیم و همان ابتدا هردو زمین خوردیم وآخرین صحنه ای که اورادیدم ، با فریاد فرمانده دسته که تیربارچی راصدازد او بالای سرمن که روزی زمین افتاده بودم ، روی زانو نشست و شروع به شلیک کرد و من زیرپای او تماشاگر تیرهای خارج شده از لوله تیرباراو و ازآن زیباتر صورت نورانی او را تماشا میکردم و این آخرین تصویرمن ازاو بود و به دیدارمعبود شتافت هدیده به روح نورانی شهیدمهدی رضایی نژاد صلوات وفاتحه
🎨 | ✍🏻 شهید حسن باقری ؛ 🔻در این موقعیت زمانی و مکانی ، جنگ ما جنگ کفر است و هر لحظه مسامحه و غفلت ، خیانت به پیامبر (صلی الله علیه و آله) و امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و پشت پا زدن به خون شهداست . ملت ما باید خودش را آماده هر گونه فداکاری بکند . ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
⚽️ | 🔻 رزمندگان بازی با توپ شان خوب بود. چه توپ جنگی و چه توپ فوتبال... 🔅 فوتبال رزمندگان در دفاع مقدس ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
6.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 | 🔻کبوتر دلم هوای پر زدن داره تو این حوالی... 📍مرکز فضای مجازی راهیان نور ➕به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
5.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 | 🔻تو راهیان نور یکی شد خادم، یکی شد زائر، یکی شد کاروان بر، یکی شد کاروان دار، یکی شد یادمان دار، یکی شد پادگان دار... 📍مرکز فضای مجازی راهیان نور ➕به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
📔 | 📚 عنوان کتاب: فرمانده در سایه 🔻روایت زندگی اثرگذارترین فرمانده مقاومت، شهید عماد مغنیه ✍🏻 گرد آوری و ترجمه: وحیدخضاب ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News