🍂 #نکات_تاریخی_جنگ
🔻 خاطرات و تجربیات
امیر سیدتراب ذاکری
┄┅┅❀💠❀┅┅┄
🔅 لشکر ۹۲ در برابر چه ارتشی ایستاد؟ صدام شبی که قرار است به ایران حمله کند، جمله مهمی دارد که چهار بخش است: اول میگوید فردا میخواهیم به ایران حمله کنیم، بعد میگوید تجهیزات و جنگافزار و آماد را اتحادیه جماهیر شوروی به عراق خواهد داد.
اتحادیه جماهیر شوروی آن موقع متشکل از ۱۶ کشور بود. سپس میگوید غرب نیز در مجامع سیاسی از ما حمایت خواهد کرد و نهایتا اینکه هزینههای جنگ را کشورهای عربی خلیج فارس تقبل خواهند کرد. همین هم شد و خیلی از هزینههای جنگ را از این کشورها گرفت و اگر باقی میماند باز هم میگرفت.
لشکر ۹۲ زرهی در برابر چنین ارتشی ایستاد، آن هم با ۵۰ درصد تواناش که توانست مانع تحقق آرزوهای صدام شود.
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 #نکات_تاریخی_جنگ
🔻 خاطرات و تجربیات
سید محمدعلی شریفالنسب
┄┅┅❀💠❀┅┅┄
🔅 امام (ره) از پیش از انقلاب رابطه خوبی با ارتش داشت.
برخی از چپهای آن زمان در نجف خدمت امام (ره) رسیده بودند و گفته بودند که باید ارتش را با یک جنگ مسلحانه، از بین برد. اما امام (ره) به شدت مخالفت کرده بودند و گفته بودند ما اعتقادی به نابودی ارتش نداریم. اما معلوم نیست چه اتفاقی میافتد که همینها بعد انقلاب در بدبین کردن برخی سران نظام به ارتش موفق میشوند.
نباید ارتش را دستکم میگرفتیم. ما سالهای ۵۴ و ۵۵ جزء قدرتمندترین ارتشهای دنیا و منطقه بودیم. اکثر نیروها در آمریکا دورههای تخصصی دیده و جزء شاگرد ممتازهای دانشگاههای جنگ آمریکا بودند. به همین دلیل آمریکا خیلی روی ارتش ما حساب باز میکرد، مثلا برای ترساندن برخی از کشورهای منطقه.
بعد انقلاب هم این قدرت امام (ره) بود که توانست با کار فرهنگی ارتش را دنبال خود بیاورد. بهطوریکه وقتی به برخی از فرماندهان ما پیشنهاد میشد که بیایید بروید، خیلی از تیمسارها پاسخ میدادند پسر فاطمه آمده است، ما باید خدمت کنیم.
در کودتای نقاب، فرمانده لشکر ۹۲ زرهی زندانی شد. ۳۵ نفر از بهترین خلبانان ارتش اعدام شدند و بخشیشان هم زندانی شدند. ۱۰،۱۲ نفر از فرماندهان کلاهسبزها اعدام شدند.
کلاهسبزها در هر ارتشی عکسالعمل سریع نظام هستند
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂
🍂 #نکات_تاریخی_جنگ
🔻 خاطرات و تجربیات
امیر سیدتراب ذاکری
┄┅┅❀💠❀┅┅┄
🔅 سی و یکم جنگ شد، سیزدهم خانلیلی اشغال شد، پانزدهم میمک را گرفتند، نوزدهم اعلامیه رسمی دادند که ما این پیشرویها را داشتیم. ولی چه شد که نه توانستند سه روزه خوزستان را بگیرند و نه یک هفتهای به میدان آزادی برسند؟
وقتی لشکر ۱۰ زرهی عراق وارد عین خوش شد، تیپ ۲ دزفول آنجا بود. من ساعت ۱۰ صبح به اتفاق شهید فلاحی و بنیصدر روز دوم به آنجا رفتیم و در قرارگاه این تیپ توجیه شدیم. فرمانده این تیپ زندان بود. سرگرد مظاهری که رستهاش مخابرات بود، شده بود مسئول تیپ. این تیپ که کلا دو گردان تانک و یک گردان مکانیزهاش باقی مانده بود و تواناش هم بین ژاندارمری تقسیم شده بود باید در برابر لشکر ۱۰ زرهی عراق مقاومت میکرد که توانش عبارت بود از: ۷ گردان تانک متشکل از ۴۴ دستگاه تانک، ۵ گردان مکانیزه، متشکل از ۵۶ دستگاه نفربر و گردانهای توپخانه و تکاور و…که در مجموع میشد ۲۲ گردان، آن هم با صددرصد توان.
تا وقتی این آمارها گفته نشود و خوب مسائل جنگ و ارتش شکافته نشود، قدرت و عظمت کار ارتش معلوم نمیشود. واقعا مقاومت ارتش با آن شرایط در برابر تجاوز عراق با آن امکانات تعجببرانگیز است.
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂
🔰 #پیام_فرمانده | #دیدارپرستاران
📍حضرت زینب(س) عظمت قدرت روحی و عقلانی زن را به همه تاریخ نشان داد
🔻 رهبر انقلاب، در دیدار پرستاران و خانواده شهدای سلامت: زینب کبری سلاماللّه علیها توانست به همهی تاریخ و همهی جهان نشان بدهد ظرفیت روحی و عقلی عظیم جنس زن را. زینب کبری توانست نشان بدهد علوّ مرتبهی زن و عظمت قدرت روحی و عقلانی و معنوی زن را. زینب کبری سلاماللّه علیها دو نکته را نشان داد. یک نکته اینکه زن میتواند اقیانوس عظیمی باشد از صبر و تحمل. دوم اینکه زن میتواند قلهی بلندی باشد از خردمندی و تدبیر. ۱۴۰۰/۰۹/۲۱
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
#یادبود| #دفاع_مقدس
«سنگـــر تخریـب»
محل خودسازی و پرواز بود
سنـگـــری که فرش را به عرش پیوند می داد
صفایی داشت کتری و کلمن و جاکفشی و فانوس و پوتین و جعبه مهمات…
ولــے صفای حقیقی در «اخــلاص مــردان» بی ادعای جبهه ها بود….
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
📝#دلنوشته | #راهیان_نور
🌟 گاهی زمین و زمان در تکاپو میشود تا تو را به زمان و مکانی بخوانند که فرسنگ ها از باورت دور است و به دلت نزدیک تر...
➖ اما باور کن صدایی که تو را از میان این همه هیاهو فرا میخواند سخت به گوش میرسد ولی تنها به تو میرسد تنها به تو.... درست در همین لحظه است که زنگ دلت به صدا در می آید و دعوت نامه خانه خورشید تو را به مهمانی خاک ها میخواند...
◽️ فرقی نمیکند چه هستی و که هستی ،مهم این است که تو از میان هزاران نفر دعوت شده ای فقط تو....
بار گناه را زمین میگذاری و با پای دل راهی سرزمین عشق میشوی...
🔅راه سخت است و طولانی اما وقتی در قتلگاه شهدا پا میگذاری نمیدانی این زمان و مکان در کدام لحظه تاریخ حال،آینده ،گذشته است ...
گویی زمان در افق اینجا چرخش زمین را هم از یادش برده است ...
📍می مانی من کجا و پای نهادن جای پای بال ملائک کجا ...
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
🔰 #پیام_فرمانده | #شهادت
📍 مسئله شهدای ما فقط دفاع از مرز جغرافیایی نیست
👈 شهدا در دفاع از مرزهای معنوی وارد میدان شدند
🔻 رهبر انقلاب در دیدار دستاندرکاران کنگره شهدای ایلام:شهادت فقط قربانیِ جنگ شدن نیست؛ در دنیا کسان زیادی هستند که در جنگهای کشورهایشان شرکت میکنند و کشته میشوند؛ مسئلهی رزمندهی ما که وارد میدان جنگ میشود فقط دفاع از مرز جغرافیایی نیست؛ او در دفاع از مرزهای عقیده، اخلاق، دین، فرهنگ و هویّت، در دفاع از این مرزهای مهمّ معنوی وارد میشود؛ مسئلهی شهدای ما این است. ۱۴۰۰/۸/۳۰
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
5.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 #کلیپ | #راهیان_نور
🔻یه عده رو میارن قهر بودن یه عمری میان اینجا آشتی میکنن...
📍مرکز فضای مجازی راهیان نور
➕به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
#از_شهدا_الگو_بگیریم:👇
🔰ارادت خاصی به 🌷شهید حاجحسین #خرازی داشت. کنارقبرشهید چند دقیقهای نشستیم. همان جا که نشسته بود گفت:
#زهرا این قطعه #آرامگاه_من است، بعد از شهادتم🕊 مرا اینجا به خاک میسپارند...
🔰نمیدانستم در برابر حرف #ابوالفضل چه بگویم. سکوت همراه بغض😢 را تقدیم نگاهـش کردم. هـر بـار کـه به #مـامـوریت میرفت، موقع خداحافظی👋 موبایل📱، شارژر موبـایل یـا یـکی از وسـایل دمدسـتی و #ضروریاش را جا میگذاشت تا به بهانه آن بازگردد☺️و خداحافظی کند...
🔰اما #دفعه_آخر که میخواست به سوریه برود حال و هوای بسیار عجیبی داشت. همه وسایلش را جمع کردم💼 موقع #خداحافظی بوی عطر عجیبی😌 داشت. گفتم: #ابوالفضل چه عطری زدی که اینقدر خوشبو است⁉️
گفت: «من عطر نزدهام🚫»
🔰برایم خیلی جالب بود با اینکه #عطری به خودش نزده ⚡️اما این بوی خوش از کجا بود. آن روز با #پدرومادرش به ترمینال رفت. مادرشان مـیگفتند: وقتی ابوالفضل سوار ماشین شد🚎بوی #عطرعجیبی میداد...
🔰چند مرتبه خواستم به #پسرم بگویم چه بـوی عـطر خـوبی مـیدهی امـا نشد🚫 و پدرشان هم میگفتند: آن روز ابوالفضل عطر همرزمان #شهید🌷 را میداد و بوی عطرش بوی تابوت شهدا⚰ بود...
🔰مـوقـع خـداحافظی #نگاه_آخرش به گونهای بود که احساس کردم از من، مهدی پسرمان وهمه آنچه متعلق به ما دوتاست دل کنده💕 است. گفتم:😰
#ابوالفضل چرا این گونه خداحافظی میکنی⁉️ #نگاهت، نگاه دل کندن است...
🔰شروع کرد دل مرا به دست آوردن و مثل همیشه #شوخی کرد. گفت: چطور نگاه کنم که #تو احساس نکنی حالت #دل_کندن است؟!
امـا هیچ کـدام از ایـن رفـتارهایش پاسخگوی بغض و اشکهای من😭 نبود...
🔰وقتی میخواست از در خانه🚪 برود به من گفت: همراه من به #فرودگاه نیا❌ و #رفت. برعکس همیشه پشت سرش رانگاه نکرد. چند دقیقه⌚️ از رفتنش گذشت... منتظربودم مثل #همیشه برگردد و به بهانه بردن وسایلش دوباره خداحافظی کند.# انتظارم به سر رسید.
🔰زنگ زدم📞 و گفتم این بار وسیلهای جا نگذاشتهای که به #بهانهاش برگردی و من و مهدی را ببینی. گفت: نه #عجله_دارم، همه وسایلم را برداشتم. ۱۳روز بعد از اینکه رفته بود، شنبه صبح بود تلفن زنگ زد☎️، ابوالفضل از #سوریه بود. شروع کردم بیقراری کردن و حرف از #دلتنگی زدن.
🔰گفت: #زهـراجـان نـاراحـت نـباش، احـتمال بسیار زیاد شرایطی پیش میآید که ما را دوشنبه🗓 برمیگردانند. شاید تاآنروز #نتوانم با شما صحبت کنم، اگر کاری داری بگو تا انجام بدهم،یا #حرف_نگفتهای هست برایم بزن😢
🔰تـرس هـمه وجودم را گرفت, حرفهایش بوی #حلالیت😰 و خداحافظی👋 میداد. دوشنبه۲۴آذر ماه همان روزی که گفته بود قرار است برگردد، #برگشت؛ معراج شهدای تهران🌷، سهشنبه اصفهان و چهارشنبه پیکر مطهر ابوالفضل کنارقبر #شهیدخرازی آرام گرفت...
🌷امروز ۲۳ آذر سالگرد شهادت شهید مدافع حرم «ابوالفضل شیروانیان» یکی از شهدای مدافع حرم استان اصفهان است...
☀️ ابوالفضل بر حجاب زنان و غیرت مردانه داشتن تاکید فراوان داشت چرا که حجاب را برای زنان عزت و شرافت میدانست. او همچنین بر نماز اول وقت و نماز شب تاکید بسیار داشت چرا که معتقد بود انسان با نماز به سعادت حقیقی میرسد و توشه پرباری را برای آخرت به همراه خود میبرد.
☀️ ابوالفضل ظهر روز شنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۲ شهید شد. صبح آن روز در منطقه عملیاتی از همه حلالیت طلبیده بود. زمانی که از دوستانش خداحافظی میکرد، یکی از رزمندگان میگوید من نگرانی عجیبی دارم، دیشب خوابی دیدهام، خیلی مراقب خودتان باشید. ابوالفضل روی شانه او میزند و میگوید قاسم! تعبیر خوابت من هستم. برای کسی دیگر نگرانی نداشته باش. ابوالفضل به قاسم گفته بود تو تازه عروسی کردهای، این مأموریت سهم من است. من میروم. پدرت تو را به من سپرده است. خلاصه ابوالفضل به همراه آقای صادقی راهی مأموریت میشوند که در یکی از قرارگاهها برای نماز ظهر توقف میکنند. دوستش میگوید وقت نیست حرکت کنیم. ابوالفضل میگوید بهتر است نماز را اول وقت بخوانیم تا قرارگاه بعدی خیلی راه است. اتفاقاً نماز را خیلی طولانی اقامه میکند. آقای صادقی میگوید به ابوالفضل گفتم عجله داریم چرا اینقدر طولانی نماز خواندی؟...
☀️گفت: آقای صادقی تا شهادت را از خدا نخواهی نصیبت نمیکند. بعد حرکت میکنند به سمت قرارگاه بعدی که در مسیر هدف اصابت ترکشهای تکتیراندازهای تروریست قرار میگیرد و به حالت سجده به زمین میافتد. همرزمش گفت من درخواست آمبولانس کردم. تا آمدن آمبولانس ابوالفضل به سختی چشمانش را باز میکند، دستانش را روی سینهاش میگذارد و تعظیم میکند، چندین مرتبه این کار را تکرار میکند. دوستش میگفت نمیتوانست حرفی بزند و خونریزی داشت. بعد ابوالفضل را به بیمارستان میرسانند و بعد از چهار ساعت که در کما بود به شهادت میرسد...
✍به وقت شهادت
❣✨بعد از شهادت ابوالفضل به کربلا رفتیم. خردادماه بود و هوا گرم. از مقام امام زمان (عج) تا پشت حرم حضرت عباس (ع) راه زیادی بود؛ حدود ۴۵ دقیقه. ساعت هم سه بود و هنگام استراحت ماشینها.
❣✨همانطور که پیاده میآمدیم مادرش گفت: «ببین ابوالفضل، بابا که قلبش را عمل کرده، من هم که کمر ندارم. زهرا خانم هم که پاهایش درد گرفته، مهدی هم خسته شده، یک ماشین بفرست.»
❣✨حاج آقا گفت: «خانم چه میگویی؟ ابوالفضل این وسط ماشین از کجا بیاورد؟ او اکنون جایش خوب است.»
❣✨همانطور که سه تایی میخندیدیم، یک ماشین که داشت میرفت برای تعویض خادمها نگه داشت جلوی پایمان. پرسید: «علقمه؟» سوار شدیم، اما سه تایی تا موقع رسیدن گریه میکردیم.
❣✨حاج آقا گفت: «شهدا همه جا حاضرند. ماها دقت نمیکنیم تا لیاقت نظر شهدا را داشته باشیم.»
راوی: پدر شهید
#شهید #ابوالفضل_شیروانیان🌷
#شهید_مدافع_حرم
#سالروز_شهادت