🔰 #سیره_شهدا | #آتش_به_اختیار
🌟 این شهید یک سرباز واقعی برای نظام و رهبری بود و همیشه بیان میکرد ما هم باید مانند مقام معظم رهبری که در دوران ریاست جمهوریشان حاضر بودند به فرمان امام در هر مکانی که لازم باشد حضور پیدا کنند حضور پیدا کنیم و آماده خدمت به انقلاب و مردم شریف باشیم.»
🌷 منتظر هیچ امر، دستور، خواهش و التماسی نبود و هر جا احساس میکرد باید وارد میدان شود و یک باری را بردارد وسط میدان بود و این اصطلاحی که مرسوم شده با عنوان «آتش به اختیار»، محمد بلباسی واقعا آتش بهاختیار بود.
💢 مدافع حرم شهید محمد بلباسی
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
📔 #بخوانید | #کتاب_شهدایی
📚 عنوان کتاب:رویای صعود
🔻زندگینامه شهید محمد مولایی
✍ نویسنده: علیرضا محمدی
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ | #راهیان_نور
🔻بعضی ها مجاهدت میکنند؛ این مجاهدت آنها را به مقامات عالی می رساند...
📍مرکز فضای مجازی راهیان نور
➕به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #کلیپ | #روایتگری
🔻خاطرات ناگفته از حاجمهدی سلحشور در عملیات بیتالمقدس۲ در سرمای استخوان سوز.
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استوری روز
تهیه شده در رادیو راهیان نور
رادیو پلاک
@radiopelak
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #استوری | #شهادت
🔻قربون اسم زیبات،من هستم از گداهات...
📍مرکز فضای مجازی راهیان نور
➕به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
شهادت امام هادی علیه السلام.mp3
5.9M
📻 رادیوپلاک
بیسیم چی
(( یا هادی الامم ))
⭐️ تولید و انتشار در رادیو پلاڪ⭐️
°•﴿رادیورسمےستادراهیان نورڪشور﴾•°
به مناسبت:
سالروز شهادت حضرت امام هادی
〰〰🖊نگارنده: خانم اسلامی فرد
••💻 تدوین: محمد بردستانی
گوینده: معصومه توفیق فر
📥پیشنهاد دانلود 📤پیشنهادارسال
✨پیشڪش میشود بھ سیدالشهداے جبهه مقاومت:
[سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانے🇮🇷]
و همه شهدای مدافع حرم
🖇به رادیو پلاک بپیوندید...
🎙【 @radiopelak 】🎧
#امام_هادی
#راهیان_نور
#حاج_قاسم
🔰 #معرفیشهید | #شهید_محسن_قاجاریان
♦️ سردار سرتیپ پاسدار شهید محسن قاجاریان درسال ۱۳۶۲ به عنوان فرمانده گروهان منتصب و در سال ۱۳۶۳ عهده دار مسئولیت جانشین گردان گردید که در همین سال در منطقه جنوب در شرق دجله با اصابت ترکش به افتخار جانبازی نائل امد.
🌷 ایشان در سال ۱۳۶۸ دوره دافوس را با موفقیت طی نمود .با توجه به سوابق بسیار مناسب رزمی ، در سال ۱۳۶۹ به عنوان جانشین معاونت عملیات تیپ ، منتصب و به مدت ۱۰ سال در این مسئولیت خدمت نمود. در سال ۱۳۷۹ به عنوان مسئول عملیات تیپ منتصب شد و در ارتقاع سطح آمادگی رزم یگان فعالیت چشمگیری داشت.
🔆 با توجه به لیاقت و شایستگی و برخورداری از توان مدیریتی و تخصصی بسیار مناسب ، درسال ۱۳۸۹ با حکم فرمانده کل سپاه سردار سرلشکر جعفری به عنوان فرمانده تیپ زرهی ۲۱ امام رضا(ع) منصوب گردید.
♻️ در اجرای ماموریتهای محوله در دفاع از حرم آل البیت (ع) همت و توجه ویژه ای داشت و با سرکشی از خانواده کارکنان اعزام شده از آنها دلجویی می نمود. با توجه به اشتیاق به حضور مستقیم خود در دفاع از حرم آل البیت (ع) در آخرین ماموریت در دفاع از حرم زینب (س) به آرزوی دیرینه خود رسید و سرانجام در ۱۴ بهمن ماه ۱۳۹۴به جمع یاران شهیدش پیوست.
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
🔰 #معرفیشهید | #شهید_محمدرضا_باصر
🔅 محمد رضا از همان سالها که نوجوان بود سخنرانی می کرد و با حرفهای خود اطرافیانش را آگاه و آماده مبارزه میکرد، او از تهدیدات مأموران حکومتی ابایی نداشت.
🌷 شهید باصر که خود مداح و ذاکر اهل بیت (ع) بود علاقه عجیبی به حضرت سیدالشهداء(ع) داشت، صدایش سوزناک بود و کافی بود در حضورش نام مبارک امام حسین(ع) را به زبان بیاوری آن وقت شروع میکرد به مرثیه خوانی. به قول دوستانش، صدای محمدرضا خستگی را می زدود و دل هر مشتاقی را به تپش می انداخت.
♦️ مادر شهید باصر میگوید: وقتی خبر شهادت پسرم را به من دادند خدا را شکر کردم چون همیشه در هیئتها و مجالس عزاداری که مداحی میکرد آخر سر برای خودش آرزوی شهادت میکرد.
➖ پیکر مطهر این عاشق و مداح شهید و دلسوخته امام حسین(ع)، سالها روی خاک کربلای ایران ماند و پس از گذشت سالها در روز ۲۱ ماه مبارک رمضان سال ۱۳۷۲ به آغوش وطن و خانواده بازگشت و در کنار یاران شهیدش با عزت و احترام به خاک سپرده شد.
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ | #راهیان_نور
🔻اگه میخواید شهید بشید اگه خیلی دوست دارید به اجر شهادت برسید آرزوی شهادت دارید،دعا نکنید جنگ بشه...
📍مرکز فضای مجازی راهیان نور
➕به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
🔰 #سیره_شهدا | #ولایت_پذیری
🌟بهش گفتم :پسرم تو به اندازه کافی جنگ رفتی، دیگه نرو! دفاع از انقلاب و ولایت فقط مال تو نیست بزار بقیه هم سهمشون رو ادا کنند، چیزی نگفت و یک گوشه ساکت نشست، فردا صبح که خواستم نماز بخونم اومد جانمازم رو جمع کرد و گفت: باباجان شما به اندازه کافی نماز خوندی حالا بزار یکم بینمازها نماز بخونن، خیلی زیبا منو قانع کرد که دفاع از ولایت سهمیه بردار نیست، دیگه حرفی برای گفتن نداشتم رفت شهید شد اما سربلندم پیش رهبرم.
🌷شهید رضا حاجیزاده🌷
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
🌟 #پنج_روز_مانده | #والفجر_هشت
🔻 سر انجام پس از حل معضلات اساسی عملیات و تکمیل طرح مانور و تامین پشتیبانی های مورد نظر و سازماندهی قرارگاه ها و یگان ها ، دستور انجام عملیات در ساعت ۲۲:۱۰ تاریخ ۱۳۶۴/۱۱/۲۰ ، توسط فرمانده کل سپاه باقرائت رمز عملیات به این شرح، صادر شد بسم الله ارحمن الرحیم . لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم. قاتلو هم حتی لا تکون فتنه.
یا فاطمه الزهرا، یا فاطمةالزهرا، یا فاطمةالزهرا (سلام الله علیها )
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
🔻 آغاز خودباوری
با مرور جنگ های پرتعدادی که ایرانیان طی پانصد سال اخیر تجربه کرده اند، نگاهمان در هنگامه سوم خرداد ۱۳۶۱، کرختی و ملال را ترک می گوید و به وادی امید می رود.
در عملیات بزرگ بیت المقدس، نیروهای رزمی مردمی ایران، تجربه بی سابقه ای را پشتسر نهادند.
سوم خرداد را بعضی محققان علم سیاست( مثلا فرهنگ رجایی در کتاب معرکه جهان بینی ها) آغاز خودباوری ایرانیان از پی صدها سال خمودگی سیاسی نام نهادهاند.
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂
🍂 #نکات_تاریخی_جنگ
«ملاصالح»
در ارتش آمریکا / ۴
┄┅═✼✿✵✦✵✿✼═┅┄
جالبترین قسمت ماجرا را میتوان از زبان سپهبد راعد حمدانی فرمانده گارد ریاست جمهوری عراق در مصاحبههایش در دو کتاب مرجع تاریخ شفاهی ارتش آمریکا پیدا نمود که به جریانات پس از آزادی ملاصالح اشاره میکند.
«در اواخر سال ۱۹۸۵ عراق و ایران تعدادی از اسیران جنگیشان را با هم تبادل کردند. عراق در تبلیغاتش میخواست نشان دهد که خمینی در جنگ از کودکان استفاده میکند. به همین خاطر، صدام در جلوی دوربین رسانهها با ۲۰ اسیر جنگی نوجوان ایرانی دیدار کرد. در آن زمان یکی از نظامیان اسیر ایرانی را برای ترجمه نزد صدام آوردند. اما استخبارات عراق تازه پس از تبادل اسیران بود که فهمید مترجم مزبور از مهرههای اطلاعاتی ایران بوده و با فریب ضد اطلاعات ما خود را از افسران ارتش ایران معرفی کرده است.
وفیق سامرایی به افسر اطلاعاتی اسیر ایرانی اجازه داد همراه با تعدادی از اسیران بیمار به کشورش بازگردد. زیرا قصد داشت از او به مثابه عنصر اطلاعاتی برای عراق استفاده کند. صدام برای جبران این خطای فاحش، سامرایی را از شاخه ایران در استخبارات عراق به اطلاعات لشکر هفتم در فاو منتقل کرد. سرهنگ ایوب به جای سامرایی و محمود شاهین که رییس اطلاعات نیروی زمینی بود منصوب شد، اما وقتی اطلاعاتش در مورد فاو غلط از آب در آمد، صدام او را برکنار و بار دیگر وفیق سامرایی را به جایگاه پیشین بازگرداند.»
ادامه دارد
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂
🔰 #معرفیشهید | #سعید_سامانلو
♦️ سعید سامانلو در دی ماه سال ۱۳۶۰ در یک خانواده مذهبی در شهر مقدس قم دیده به جهان گشود. او فرزند اول خانواده بود که ۷ ماه قبل، پدر و مادرش از روستای پرسپانج قزوین به قم هجرت کرده بودند.
🌷 مهمترین مشخصه این شهید بزرگوار، تزکیه نفس است ایشان کلاسهایه اخلاق علما را شرکت کرده و کتابهایه بسیاری در رابطه با تزکیه و اخلاق خریداری کرده و مطالعه میکردند
🔅 او در تمام مراحل زندگی اش موفقیت های چشمگیری داشت و رشادت های بی شماری از خود نشان داد.
♻️ رشادت های او در شمال غرب در برخورد با گروهک های مزدور ، فعالیت های او در خاموش کردن شورش های داخلی و رشادت هایش در سوریه و آزاد سازی دو شهر شیعه نشین (نبل و الزهرا) تحسین برانگیز است بنا به گفته خود شهید سعید سامانلو این پیروزی شهرهای شیعه نشین(نبل و الزهرا) با کمک خانم فاطمه زهرا (س) انجام شدو بلاخره در ۱۶ بهمن سال ۹۴ این سرگرد دلاور به همراه دوستانش شهید هاشمی و شهید زارع در شهر رتیان سوریه به لقا پروردگار شتافتند.
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
🔰 #پیام_فرمانده | #ماه_گل
🌸 شما ( جوانان و نوجوانان ) مظهر بهار انسانیت هستید چون در بهار عمر قرار دارید.از این بهار معنویت هر چه میتوانید استفاده کنید.یاد خدا ذکر خدا دعاهایی که وارد شده توجه به مضامین این دعاها تلاوت قرآن نماز اول وقت پرهیز از گناه و اخلاق نیک در این ماه (رجب) فرصت های بزرگی است که در اختیار همه ما هست.
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
📔 #بخوانید | #کتاب_شهدایی
📚 عنوان کتاب:عقیق
🔻زندگی داستانی فرمانده دلاور لشکر 14 امامحسین(ع) اصفهان، شهید حسین خرازی که با یک دست لشگری را فرمان میداد.
✍ نویسنده: نصرت الله محمود زاده
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
🔰 #سیره_شهدا | #خادم_الرضا
🔻 دل تنگی هایم کار دست دلم داده است. به هر سو که می روم من هستم و اشک و امام رضا.
🌷 امروز هم حکایتِ خادم افتخاری اش. به گمانم مرتضی عطایی کنار پنجره فولاد روضه ی خرابهی شام را خواند و با نوحه ی سالار زینب، دمِ ِعشق را گرفت که با پروازِ به مقصدِ دمشق حاجت روا شد.
♻️آنقدر عکس و فیلم از مدافعان حرم برای خانواده ی شهدا سوغات آورد که آوینی سوریه شد.
🔅 هربار با رفتنش، همسرش به رسم عشق چله ای برای سلامتی اش در حرم امام رئوف می گرفت. اشک های همسرش سبب شد که مدتی با نام جانبازِ مدافع دلتنگ شود برای دوستانش که بار سفر را بستند و رفتند. سخت است حال جامانده ای که دلش تنگ و چشمانش بارانی است.
🔘 شاید سفارش رفیق شهیدش سید ابراهیم، پیش ارباب بود یا رضایت همسر دل شکسته اش برای شهادت یا مناجات خودش در روزِ عرفه با معشوق که با تیری که به گلویش اصابت کرد به آرزویش رسید.
🌷 مدافع حرم شهید مرتضی عطایی
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
⭕نمیشود برای به چاه افتادن یک کودک مراکشی صدها ساعت پخش زنده و پوشش خبری داشت اما در برابر قتل صدها کودک یمنی توسط سعودی ها و اماراتی ها سکوت محض کرد! رسانه های عرب زبان ، دلواپسی تان برای ریان را باور کنیم یا دلارهای کثیف نفتی برای سانسور جنایات سعودیها؟!
امشب شهادت نامه عشاق امضا
مي شود...
فردا ز خون عاشقان اين دشت دریا مي شود
امروز روز پنجم است که در محاصره ایم...
آب را جیره بندی کرده ایم
عطش همه را هلاک کرده
جز شهدا که حالا در کنار هم در انتهای کانال خوابیده اند...
شهدا دیگر تشنه نیستند.
فدای لب تشنه ات ای پسر فاطمه...
🌷عملیات والفجر مقدماتی
۱۷ الی ۲۲ بهمن ماه ۱۳۶۱ 🌷 شادی روح همه شهدای والامقام صلوات برمحمد و آل محمد
ساعت ۲۱:۳۰ روز ۱۷ بهمن ۱۳۶۱ پس از اعلام رمز، عملیات از پنج محور، در تاریکی مطلق شب، آغاز شد. وسعت و عمق موانع و استحکامات و وجود کانالهای متعدد دشمن، سرعت پیشروی نیروها را بسیار کند کرده بود.ادامه را در آدرس زیر بخوانید،👇
https://www.isna.ir/amp/1400111712836/
عبرتی شگفت انگیز از گردش روزگار
در زمان به قدرت رسیدن صدام در عراق ، از جمله احزاب مخالف صدام حزب سوسیالیست بود که صدام دستور قلع و قمع اعضای آن را به برادر ناتنی خود *&برزان تکریتی**سپرده بود .
یکی از دستگیر شدگان این حزب ، میاده زن جوان ۲۲ ساله و شوهرش بودند که هر دو به اعدام محکوم شدند .
میاده نُه ماهه باردار بود و روزهای آخر بارداری خود را طی مینمود که قبل از اعدام نامهای برای برزان تکریتی مینویسد و از او در خواست می کند که اعدامش را تا زمان تولد بچه به تأخیر بیاندازند.
برزان قبول نکرد و در جواب نامهی میاده نوشت :
جنین داخل شکمت هم باید بمیرد و با تو دفن گردد ...
میاده که روزهای آخر بارداری را طی میکرد ، در روز موعود به پای چوبهی دار رفت و التماسهای او تاثیری در تاخیر حکم برزان نداشت .
میاده در حین اعدام ، بالای دار وضع حمل کرد و فرزند پسری با بند ناف به روی تخته، به پایین افتاد.
رضیه زنِ زندانبان، با اشاره رییس زندان، طفل را در لباسهای مادرش پیچیده و به گوشهای منتقل کرد !.
برزان پس از اجرای حکم اعدام از رییس زندان، حال و روز میاده و جنینش را جویا شد و گزارش خواست .
رییس زندان نیز در گزارش نوشت :
جنین با مادر در چوبهی دار ماند تا مُرد ...
رییس و پزشک زندان و رضیه زنِ زندانبان، با هم ، همقسم شدند که همدیگر را به برزان تکریتی نفروشند و توافق کردند که رضیه نوزاد را به خانهاش ببرد و با راضی کردن شوهرش شناسنامه برای کودک بگیرد ...
از آن پس نوزاد را ولید میخواندند ...
سال ها گذشت و ولید بزرگ شد .
برادر میاده (دایی واقعی ولید) در آلمان زندگی میکرد و سالها پیشتر، خبرهایی درباره خواهرزادهاش ولید از رضیه دریافت کرده بود.
او در سال ۲۰۰۳ میلادی و پس از سقوط رژیم بعثی صدام به عراق برگشت تا یادگار خواهرش میاده را پیدا و با خود به آلمان ببرد و از روی آدرس و نشانیهایی که رضیه داده بود او را یافت ...
ولید قبول نکرد که، به آلمان مهاجرت کند و گفت:
رضیه مثل مادرم هست ، او جان مرا نجات داده و زحمت بسیاری برای من کشیده ، هرگز تنهایش نمی گذارم ...
این اتفاق زمانی بود که رضیه بازنشسته شده بود .
رضیه با خواهش از مسوولین ، ولید را به جای خود، به عنوان زندانبان و مأمور زندان استخدام میکند .
ملت عراق، افراد حزب بعث را یکی پس از دیگری دستگیر میکردند ، از جمله دستگیر شدگان برزان تکریتی برادر ناتنی صدام بود .
از قضای الهی، ولید پسر میاده ، مسئول مستقیم سلول برزان تکریتی شد و هم آنجا بود که قصهی مادر و فرزند درون شکمش را به برزان گفت
پس از صدور و تأیید حکم اعدامِ برزان ، ولید به عنوان زندانبان مأمور اجرای اعدام او شد و با دست خود طناب دار را بر گردن برزان انداخت .
بدینسان دست حق، ستمگر بیرحم را از جایی که گمان نمی کرد، به سزای اعمالش رساند ...
یقیناً روزگار به گردنکشان و ظالمان مهلت می دهد، تا شاید برگردند، ولی فراموشی در کار روزگار و در جزاء و کیفر أعمال ستمگران وجود نخواهد داشت ...
از کتاب. معشوقه ی صدام حسین🪢👟💫
ارادتمند: ناصر کاوه
روزی معلم کلاس پنجم به دانش آموزانش گفت: "من همه شما را دوست دارم" ولی او در واقع این احساس را نسبت به یکی از دانش آموزان که تیدی نام دارد،نداشت.
لباس های این دانش آموز همواره کثیف بودند، وضعیت درسی او ضعیف بود و گوشه گیر بود.این قضاوت او بر اساس عملکرد تیدی در طول سال تحصیلی بود.زیرا که او با بقیه بچه ها بازی نمی کرد و لباس هایش چرکین بودند و به نظافت شخصی خودش توجهی نمیکرد؛تیدی بقدری افسرده و درس نخوان بود که معلمش از تصحیح اوراق امتحانی اش و گذاشتن علامت در برگه اش با خودکار قرمز و یادداشت عبارت " نیاز به تلاش بیش تر دارد" احساس لذت میکرد.
روزی مدیر آموزشگاه از این معلم درخواست کرد که پرونده تیدی را بررسی کند.
معلم کلاس اول درباره اونوشته بود" تیدی کودک باهوشی است که تکالیفش را با دقت و بطور منظمی انجام میدهد"؛معلم کلاس دوم نوشته بود" تیدی دانش آموز نجیب و دوست داشتنی در بین همکلاسی های خودش است ولی بعلت بیماری سرطان مادرش خیلی ناراحت است"اما معلم کلاس سوم نوشته بود" مرگ مادر تیدی تاثیر زیادی بر او داشت. او تمام سعی خود را کرد ولی پدرش توجهی به او نکرد و اگر در این راستا کاری انجام ندهیم بزودی شرایط زندگی در منزل، بر او تاثیر منفی میگذارد"در حالی که معلم کلاس چهارم نوشته بود" تیدی دانش آموزی گوشه گیر است که علاقه ای به درس خواندن ندارد و در کلاس دوستانی ندارد و موقع تدریس میخوابد" این جا بود که تامسون، معلم وی، به مشکل دانش آموز پی برد و از رفتار خودش شرمنده شد.این احساس شرمندگی موقعی بیش تر شد که دانش آموزان برای جشن تولد معلمشان هرکدام هدیه ای با ارزش در بسته بندی بسیار زیبا تقدیم معلمشام کردند و هدیه تیدی در یک پلاستیک مچاله شده بود ؛ خانم تامسون با ناراحتی هدیه تیدی را باز کرد. در این موقع صدای خنده ی تمسخر آمیز شاگردان کلاس را فرا گرفت. هدیه ی او گردنبندی بود که جای خالی چند نگین افتاده آن به چشم میخورد و شیشه عطری که سه ربع آن خالی بود.اما هنگامی که خانم تامسون آن گردنبند را به گردن آویخت و مقداری از آن عطر را به لباس خود زد و با گرمی و محبت از تیدی تشکر کرد. صدای خنده ی دانش آموزان قطع شد.
در آن روز تیدی بعد از مدرسه به خانه نرفت و منتظر معلمش ماند و با دیدنش به او گفت: " امروز شما بوی مادرم را میدهی"در این هنگام اشک های خانم تامسون از دیدگانش جاری شد زیرا تیدی شیشه عطری را به او هدیه داده بود که مادرش استفاده میکرد و بوی مادرش را در معلمش استشمام میکرد.
از آن روز به بعد خانم تامسون توجه خاص و ویژه ای به تیدی می کرد و کم کم استعداد و نبوغ آن پسرک یتیم دوباره شکوفا شد و در پایان سال تحصیلی شاگرد ممتاز کلاسش شد. پس از آن تامسون دست نوشته ای را مقابل درب منزلش پیدا کرد که در آن نوشته شده بود" شما بهترین معلمی هستی که من تا الان داشته ام".خانم معلم در جواب او نوشت که تو خوب بودن را به من آموختی.
بعد از چند سال خانم تامسون پس از دریافت دعوت نامه ای از دانشکده ی پزشکی که از او برای حضور در جشن فارغ التحصیلی دانشجویان رشته ی پزشکی دعوت کرده بودند و در پایان آن با عنوان " پسرت تیدی" امضاء شده بود، شگفت زده شد.
او در آن جشن در حالی که آن گردنبند را به گردن داشت و بوی آن عطر از بدنش به مشام میرسید، حاضر شد ؛آیا میدانید تیدی که بود؟
تیدی استوارد مشهورترین پزشک جهان و مالک مرکز استوارد برای درمان سرطان است
*مهربان باشیم ، این ساده ترین کار دنیاست...*
ارادتمند: ناصر کاوه